مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم میرساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامهریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیتهای شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.
خلاصه:
ویولت نیمهی گمشدهش، ریگولوس رو پیدا کرده و بدجوری سیریشش شده. جیمزتدیا نگرانِ آیندهی ویولتن (در پسزمینه میخوان سر به تنش نباشه!)، طوری که تدی شدیداً شوکه شده و از اولِ سوژه، هوشش سرجاش نبوده.
اونا میخوان ویولت رو برگردونن سرِ صراط مستقیم و بقیهی اتفاقات سوژه و تلاشهای جیمزتدیا رو از زبون بنیامین میشنویم:
تنگ غروب، هوای ویولت! تنگ غروب، صدای ویولت! تنگ غروب راه افتادن دنبال ردپای ویولت!
همهجا رو گشتن از ویولت... ردپایی نیس که نیس!
یه نشونی یه صدایی، لامصب نیس که نیس!
از همهجا رفته بودش، بیاعتنا رفته بودش!
جیمزتدیا موندن و خیابونا، پرسه زدن توی میدون گریمولدونا!
به هرکسی میرسیدن، نشونیشو میپرسیدن!
تو کوچهها و خونهها، تدی بود مث دیوونهها!
خودِ بوقیِ ویولتو از دور میدیدن، دنبال اون میدویدن!
میرسیدن، تصوراتشون الکی بود! سایهی ویولت، ولدکی بود!
هوی بچه خوشگل! عاشقمی؟!
گزینهی یک، Yes!
گزینهی دو، Of Course!
گزینهی سه، EXTREEEEEEEEEEMELY!
تدی سرش را برگرداند و در کمال تعجب ویولت را یافت.تدی و جیمز بدو بدو به سمت میز ویولت رفتند و گفتند:
- ویولت!خوب شد پیدات کردیم!
- ویولت؟من ریگولسم!
- چیزایی هست که شما نمیدونین ولی من میدونم... بذار نشونت بدم!
خلاصه: جیمز دفتر خاطرات ویولت رو کشف کرده و به این نتیجه رسیده که ویولت عاشق ریگولوس مرگخوار معاون وزرات شده و این خطرناکه و دخترهی ساده(؟) و طفل معصوم (؟!!!) گول خورده و به تدی نتایجشو میگه و اونم نتایج و مدارکو میبره میذاره کف دست دامبلدور. پروفسشونم از خوشحالی اشک ذوق زده و قدرت عشق و این صحبتا موضوع رو جدی نمیگیره و سوژه به سمت عشقهای قبلی ویولت منحرف میشه که آقا روباهه موضوعو جمع کرد و برگردوند سر پست دوم! در نتیجه کلا سوژه هنوز خیلی پیشرفت نکرده و احتمالا ده تا پست دیگه هم بخوره خبری از پیشرفت نیست!