معرفی شخصیت آلبوس دامبلدور
نام : آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور (1881-1997)
گروه : گریفیندور
شرح حال :
آلبوس دامبلدور بزرگترین فرزند از سه فرزند کندرا و پرسیوال دامبلدور بود. آلبوس به همراه پدر و مادر و خواهر و برادرش در خانه سرتپه زندگی می کردند ... زندگی آرام .
تا اینکه آریانا دامبلدور ، خواهر کوچک آلبوس ، توسط چندین مشنگ ، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و برای همیشه با بی ثباتی جادو و روان قرار گرفت.
کمی بعد آلبوس بعد از مرگ مادرش توسط آریانا ، و زندانی شدن پدرش به علت ضرب و شتم چندین مشنگ ، به هاگوارتز رفت و افتخارات بسیاری را به دست آورد.
سرانجام وی بعد از فارغ التحصیل شدنش ، با گلرت گریندل والد آشنا شد و با او طرح دوستی ریخت ... ولی کمی بعد پشیمان شد و دوستی اش را با وی بر هم زد .
کمی بعد، آریانا دامبلدور نیز در گذشت و هر دو برادر دچار عذاب وجدان شدند.
آلبوس دامبلدور به عنوان استاد تغییر شکل در هاگوارتز مشغول به کار شد.کمی بعد به مدیریت مدرسه رسید ولی همچنان وسوسه به دست آوردن قدرت گریبانگیرش شده بود.
او با به دست کردن انگشتر خاندان ریدل ، که یکی از قدیسان مرگ بود ، نفرینی شوم را بر بدنش جاری ساخت و اسنیپ به وی گفت که بیش از یک سال زنده نخواهد ماند.
آلبوس کمی بعد ، دستور قتل خودش را به سوروس اسنیپ داد تا ، اسنیپ ، بیشتر نزد لرد اعتماد پیدا کند.
آلبوس دامبلدور نزدیک به چهل سال مدیر مدرسه هاگوارتز بود که شامل هر دو تلاش ولدمورت برای تحت سلطه در آوردن دنیای جادوگری می شد. دامبلدور که با عنوان بزرگترین جادوگر زمان از او یاد می شد ، نشان مرلین درجه یک داشت و عضو عالی کنفدراسیون بین المللی جادوگران و همچنین رئیس هیئت ویزنگاموت بود.
با این که در سال های آخر عمر به اندازه توانایی های جادویی اش ، به خاطر غیر عادی بودن ، بذله گوی و مهربانی تمام نشدنی شناخته شده بود از برخی از فکر ها و اعمال دوران جوانش اش شرمنده بود.
تجربه فریبنده بودن قدرت را سخت به دست آورد و تمام عمر سعی کرد وسوسه های تاریک جامعه جادوگری را بفهمد و مهار کند.
معانی اسم
آلبوس در لاتین به معنی سفید است!! آلبیون یک نام قدیمی و شاعرانه بریتانیاست که از همان ریشه گرفته است.
پرسیوال یکی از شوالیه های میزگرد شاه آرتور بود که موفق شد یک نظر جام مقدس را ببیند.آلبوس این نام را با پدرش مشترک است.
ولفریک یک کلمه آنگلوساکسن به معنی قلمروی گرگ است.
برایان احتمالاً به یکی از فیلم های روه طنز مونی پاتون به نام زندگی برایان اشاره دارد.
دامبلدور معادل کلمه انگلیسی زنبور عسل در قرن هجدهم است.
تاریخ تولد : 1881 ( ج.ک.ر)
تاریخ مرگ : ژوئن 1997 ( زمانی که به دست سوروس اسنیپ و با دستور خودش به قتل رسید )
تبار : دو رگه ( مادرش کندرا مشنگ زاده بود )
مادر : کندرا دامبلدور . در سال 1889 در یک حادثه توسط دختر 14 ساله اش آریانا ، که از نظر روحی بی ثبات بود ، کشته شد.
پدر : پرسیوال دامبلدور . در سال 1890 وقتی آلبوس تقریباً 10 ساله بود به جرم حمله به چند مشنگ در آزکابان زندانی شد.
خواهر یا برادر : یک برادر کوچکتر ( متولد 1883 یا 1884 ) و یک خواهر کوچک به نام آریانا (1884-1899)که هر دو برادر از مرگ خواهر خود غمگین شدند.
خصوصیات ظاهری :
چشمانی نافذ ، با بینی عقابی که دست کم دوبار شکسته و بسیار خم شده است... عینکی نیم دایره ای و قدی بلند.
ریش های بلند و نقره فامش ابهت خاصی را به وی می بخشند که باعث میشود با بقیه تمایز منحصر به فردی پیدا کند.
همچنین یک زخم بر روی زانو که مانند نقشه ی متروی لندن است و از سال 1996، با دستی چروکیده وسیاه ولی همچنان خوش برخورد و مهربان.
افتخارات دوران تحصیل :
سرپرست دانش آموزان ، دانش آموز ارشد ، برنده جایزه بارناباس فینکی برای طلسم اندازی استثنایی ، نمیانده جوانان بریتانیایی در ویزنگاموت ، برنده مدال طلای مقاله ابتکار آمیز همایش بین المللی کیمیاگری در قاهره.
چوبدستی : ابر چوبدستی یاس کبود ، یکی از یادگاران مرگ.
توانایی ها : کیمیا گری – تغییر شکل – کمی ذهن جویی – اجرای افسون بدون چوب دستی – نامرئی شدن بدون استفاده از یک شنل نامرئی – حرف زدن به زبان مردم زیر آب و همچنین درک زبان مار ها و جنها.
تشکیلات و وابستگی ها : جادوگر بزرگ بنیان گذار و راز دار محفل ققنوس – عضو کنفدراسین بین المللی جادوگران.
افتخارات : بسیاری او را بزرگترین جادوگر قرن حاضر خوانده اند – شکست گلرت گریندل والد ، یکی از بزرگترین جادوگرهای زمان خود. همچنین موفق به کشف دوازده کاربرد خون اژدها و تنها کسی که ولدمورت از وی ترس به خصوصی دارد.
- - - - - - - - - - - - - - - -
معرفی شخصیت که کم و کسری نداشت؟
یک نکته ... اگر ممکنه اسم منو در کاندید های بهترین عضو تازه وارد که گراوپ هست ، عوض کنید و همین اسم رو بزارید... واگرنه که هیچی همینجوری میسوزیم و می سازیم!
تایید شد! بوقیدی منو