نقد پست بتی بریسوت :در بیمارستان سنت مانگو خب اول یه سری نکته رو تذکر بدم تا بعدش بریم سراغ پستت :
عبارت" : " در واقع نقش همان کلمه " گفت " رو بازی میکنه ... پس وقتی از این عبارت استفاده میکنی احتیاجی به استفاه از همراهان کلمه گفت نیست .
نقل قول:
رز:
آسپ:
اما در بقیه موارد اگر از گفت استفاده کردی چون یک قطع در کلام ایجاد میکنیم استفاده از " - " ضروری بنظر میرسه .
اما نکته بعدی :
توی سایت عرف شده که بین دیالوگها و فضاسازیها و یا شرح وقایع یک فاصله باید بگذاریم ... این رو بهش میگن زیبایی پست .
اما همراه با آن وقتی از یک موضوع رد میشیم و موضوع دیگه ای رو شروع میکنیم هم یک فاصله باید بین دو پاراگراف قرار داد ...
مثل اینکاری که الان من کردم .
و یک نکته هم در مورد تغییر فضا !
در همان حال ، اتاق ریموسهمین کافیه ، اگر عبارتی بکار ببری از حالت فیلمنامه نویسی خارج میشه ... البته بعضی مواقع با توجه به موقعیه از سه نقطه و یا علامت تعجب میشه استفاده کرد .
****
در مورد پستت هم بگم که بهتره شخصیتت پستت و همینطور شیوه نگارش آن رو انتخاب کنی ، اینکه هر جمله ای با دیگری فرق داشته باشه باعث میشه که لحنهای مختلف پستت درهم آمیخته بشه که خواننده رو از پستت زده میکنه .
نقل قول:
ناگهان آسپ و رز بدون اخطار قبلی شروع به جیغ زدن کردن و یه گله پرستار و شفادهنده از اتاق ها و بخش ها ریختن توی راهرو !
همیشه سعی کن فعل رو طوری قرار بدی که آخر جله قرار بگیره و از لحاظ نگارشی هم مشکلی نداشته باشی ... البته توضیحات کوتاه بدون فعل هم خیلی زیبا و بی نظیر هست به شرط اینکه فعل رو حذف کنی ، نه اینکه فعل در وسط جمله بازم موجود باشه .
اما فضا سازیت :
بهترین راه برای ذهنیت ایجاد کردن در خواننده اینه که خودت رو تیو آن فضا تصور کنی ، اینطوری خیلی راحت پستت جلو میره و انواع و اقسام چیزهایی رو که میبینی رو میتونی توصیف کنی ... و در حقیقت فضای لازمه رو برای فرد به تصویربکشی ...
البته در بعضی موارد توضیح حرکات و کارها هم میتونه همین فضاسازی رو ایجاد کنه ... اما فقط استفاده از چیزهایی که دیده میشه ... دقیقاً چکار میکنه ؟ ... خودت رو از داستان میندازه بیرون ... مثلا :
نقل قول:
خیلی راحت و شاد روی تخت دراز کشیده و آب پرتقال می خوره. هیچ هم خبر نداره که بیرون اتاقش چه خبره . حتی نمی دونه که توی مغزش چی می گذره .
حالا سعی کن خودت رو جای ریموس بگذاری و بنویسی !
راحت و شاد روی تخت دراز کشیده و با ولع خاصی نوشیدنیش رو سر میکشه ، و هیچ توجهی به وقایعی که پیرامونش در حال وقوعه نشان نمیده ...
هوم؟ بهتر نمیتونی احساسش کنی ؟
چند تا مورد هم میتونم از به کار نبردنشون بگم ، گرچه ضروری نیست :
چشمهای از حدقه بیرون آمده و خیره شدن .
به هوش آمدن و توضیحات بعدش .
داخل مغز ریموس و شرح اتفاقات داخلش از زبان خودت ( در حالی که بنظر نمیرسه تو به عنوان سوم شخص داخل ذهن آن رو بدونی )
و در آخر اینکه ( پرانتز ) برای توضیح حاشیه ای و - خط تیره - برای توضیح جانبی بکار میره . دو تا مورد آخر پستت توی پرانتز بود بیشتر خودنمایی میکرد .
از نظر سوژه داستان خوبی بود ، گرچه شخصاً ترجیح میدم برای اینکه سوژه رو بخوام به فرد بعدی تلقین کنم پست رو تا جای مناسبتری پیش ببرم ... اما زوم کردن روی ادامه پست دیگری هم خوب از کار در اومده که این استعداد شگرف تو رو در این قضیه میرسونه .
اما تنها نکته ای که میتونم بهش اضافه کنم این هست که ذهنیت خودت رو توی نوشته بیاری ، یعنی مثل وقتی که مودی رو روح جا زدی ، ذهنیتت قدیمی بودن آن به تاریخ فوق العاده گذشته است ، در صورتی که این تیکه زیبا در پستت نمود آنچنانی نداره و فقط در چند کلمه بهش پرداختی که باعث میشه سریع از ذهن خارج بشه ...
موفق و موید !