ستاد سلالازار اسلیترین تازه راه افتاده بود و وی شخصا مشغول نصب کردن اطلاعیه ها و اعلامیه ها و تبلیغات به در و دیوار ستاد بود. سالازار بالای نردبانی ایستاده بود و با چکش کهنه اش روی میخ برگی میکوبید و با هر ضربه تمام بدنش به لرزه می افتاد ...
لودو و گراوپ وارد شدند اما سالازار متوجه حضور آن ها نشد.
- بزنم بند و بساطشو بترکونم؟
- نه باو این جف پاهاش لب گوره خونش میوفته گردنمون، تو نمیخواد کاری بکنی
پیر مرد ...
پیر مرد بیا پایین سالازار برگشت و بالاخره متوجه حضور آن دو نفر شد و تصمیم گرفت از نردبان پایین بیاید!
- گراوپی با این سرعتی که این داره تا فردا معطلیم
گرواپ سالازار را از گردن بلند کرد و پایین گذاشت ...
- با من کاری داشتیه؟
- آره کارت دارم پیر مرد! تو چه فکر کردی اومدی کاندید شدی؟
در همین حین گراوپ که بسیار وظیفه شناس بود دوربینی که در ستاد مورفین خورده بود را بالا آورد و مشغول فیلم برداری شد!
لودو ادامه داد: برنامه هاشو نگا کن! آخه فسیل تو عمرت قد میده این همه برنامه رو به مرحله اجرا در بیاری؟ بهتره جای اون شورا یه شورا برای انتخاب جانشین به صورت فوری پس از سکته قلبیت تشکیل بشه
از سن و سال بگذریم، بگو ببینم پیر مرد! همه میدونن تو نژاد پرست ترین جادوگر تاریخ بودی و هستی و از مشنگ ها و مشنگ زاده ها نفرت داری و فقط اسلیترینی ها رو قبول داری! آیا در دوران وزارتت به اعضای بقیه گروه ها هم میدون میدی؟ آیا مشنگ ها و مشنگ زاده ها در دوران وزارت تو از امنیت کافی برخوردارن؟ و شما که جد لرد هستی و عضو مرگخواران چه برنامه ای برای ارتش وزارت داری؟ آیا ارتش وزارتِ تو با محفل ققنوس میجنگه؟ آیا تو برای هر تاپیک یه مسئول میزاری و عضو گیری میکنی و هزار تا گروهک تو وزارتخونه تشکیل میدی؟ (چیزی که قبلا اتفاق افتاده!)
گراوپ که چیزی از حرف های لودو نفهمیده ود وقتی متوجه شد سخنان او تمام شده دوربین را انداخت و شروع به کف زدن کرد و صدای مهیبی در فضای ستاد پیچید ...