راجر در حالي كه دستاش رو پشتش گره كرده وارد اتاق انتظار ميشه...
يه نيگا به سرتاپاي لودو ميندازه:
تو زنداني هستي؟!!! پس چرا تنها آوردنت؟!!
لودو: هوووم...
من نكه بچه سربه راهي هستم. خودم با پاي خودم اومدم. در ضمن جرمم سبكه، باس تو دفتر ناظرين زنداني شم!
راجر:
به حق ِ حرفاي نشنفته! يعني چي؟
لودو: من از وزارت خونه نامه دارم. بيا...
و لودو خم ميشه از تو جورابش كاغذ پوستي رول شده رو ميكشه بيرون ميده دست راجر.
راجر: مطمئني تو اين نوشته كه بايد تو دفتر من زنداني شي؟؟؟
- اره باب. من خودم نوشتمش. يعني نميدونم چي نوشتم؟
- ها؟
خودت نوشتي؟؟؟
در همين لحظه نگاه لودو به پشت سر راجر، جايي كه گلگومات ايستاده ميافته.
جايي كه گلگومات در حال چشم غره رفتن و گاز گرفتن لبشه!
ناگهان لودو به تته پته ميافته...
- هوم... چيزه... ممممم... ببين... چطوري بگم... من ننوشتم كه! گفتم من خودم خوندمش. نوشته توش!
- نه ولي گفتي خودت نوشتي.
- نه خوب ببين من منشي وزير بودم يه مدت. واس همين وزير داد خودم نوشتم.
- يعني وزير منشي خودشو فرستاد آزكابان؟
- ها؟
مگه الان وزير منشيشو فرستاده آزكابان؟
- آخخخ
مگه نميگي منشي وزير بودي!
- من گفتم؟
خيلي مشكوكي ها راجر! ميخواي آدم رو متهم كني! من بايد يه تماس با وزارت خونه بگيرم. تو بايد دستگير شي... تو خيلي مشكوك و متهم هستي. تو قاتلي! (
)
-
يه چي ام بدهكار شديما!!! الان تو بايد تو دفتر من زنداني شي؟
- اهوم.
- اوكي. بيا بريم...
نيم ساعت بعد.
لودو روي يكي از صندلي هاي دفتر راجر چهار زانو زده و بقچشو گرفته بغلش، گلگومات دهنشو چسبونده به گوش لودو و داره پچ پچ ميكنه:
- پچ پچ پچ پچ... پچ پچ پچ پچ... (ترجمه: لودو داشتي همه چيزو خراب ميكردي! يه بار ديگه سوتي بدي از كمر دوتات ميكنم!)
لودو: چشم.
در همين لحظه راجر از دستشويي مياد بيرون.
راجر: گلگومات اونجا چيكار ميكني؟
گلگومات يهو ميخوابونه زير گوش لودو!
لودو:
راجر: چيكار كردي؟؟؟؟ وحشي كشتيش!!!
گلگومات: زنداني خيلي حرف زد! گلو زنداني ادب كرد.
راجر: اي واي ... ميبيني.. تو دستشويي "دو" كردم يادم رفت دستام رو دوبار صابون بزنم!
و راجر دوباره ميره تو دستشويي.
لودو لخ لخ كنان از رو زمان خودش رو جمع ميكنه. دستي روي صورتش جايي كه به رنگ سرخ ِ جيگري در اومده ميكشه، بلند ميشه و روي صندلي ميشينه.
- بوقي ِ بوق زده ي بوقستاني! اون دستاي عين ِ گرزت رو كنترل كن. پرده ي گوشم جر خورد و الان اين سمت صورتم كه زدي از شدت ضربه بي حسه! اين چه كاري بود بيناموس!
بد بد بد.
- نبايد راجر مشكوك شد. من طبيعي كرد. نقشه فراموش نشد. بايد ما رفتار بد راجر ثبت كرد و به همه نشون داد. راجر بايد رسوا شد. من بايد ناظر شد.
راجر در حالي كه با شدت دستاش رو تكون ميده كه آبش خش شه از توالت خارج ميشه...