به نظر من صحنه ای که سیریوس بلک میمیره وهری اسمشو فریاد میزنه وسعی میکنه خودشو از دستای لوپین دربیاره تاثیر گذار ترین قسمت در بین تمام کتاباس. من خودم هر وقت میخونمش گریه ام میگیره!!!!


بعداز اون داستان زندگی اسنیپ ودوران کودکیش خیلی تاثیر گذاره!

*تاثير گذارترين قسمت كتاب، مرگ دامبلدور بود(6) و حتي جايي كه به هري ميگه چقدر دوستش داره(5؛ و من ميخوام همين جا بگم رولينگ بيخود كرده چيزي كه با خوندن هر 7 كتاب تا 70 بار هم كسي متوجه اش نميشه رو به عنوان نكته ي پنهان شخصيت دامبلدور بگه. اون هم كتابي مثل هري پاتر وقتي تا اين حد توي دل و ذهن خوانندگانش نفوذ ميكنه، حتي به نويسنده اش هم چنين اجازه ايي رو براي خراب كردنش نبايد داد، چون ديگه كتاب فقط مال اون نيست. فقط به وسعت سايت جادوگران نگاه كن!)

*داستان شاهزاده؛ كه من از كتاب 1 با نجات دادن جون هري از اسنيپ خوشم اومد!!(7)

*و همونطور كه مينروا از بروكسل ميگه: جمله ايي كه هري به آسپ! ميگه...

اون قسمتی که هری می فهمه اسنیپ خودی بوده .
خیلی چیزه جالبی بود . هری فکر می کرد که اسنیپ یه خائنه ولی دید که اون وفادارترین شخص به دامبلدور بود .

مرگ دابی
واقعا از مرگ دابی بیشتر از مرگ دامبلدور و سیریوس ناراحت شدم ... اگر بگم هنوز هم ازش متاثرم دروغ نگفتم ! و اون خاک سپاری بی نظیرش ! دابی از دامبلدو بیشتر به هری کمک کرد !

خوب به نظرم خاطرات اسنیپ در کتاب پنج خیلی تاثیر گذار تر بود ... تخریب شخصیت بزرگی که رولینگ در چهار کتاب از جیمز پاتر و سیریوس بلک ساخته بود در یک فصل واقعا من رو غافلگیر کرد ...

بعد از اون دلیل اعتماد دامبلدور به اسنیپ (دقت کنید ، دلیل اعتماد دامبلدور نه حکایت شاهزاده) که عشق اون به لیلی بود خیلی روم تاثیر گذاشت !

تو کتاب جام اتش صحنه ای که هری از قبرستون با جنازه سدریک برگشت و دامبلدور میخواست جداش کنه خیلی غم انگیز بود

یکی هم مثل بقیه حکایت شاهزاده

خوب تاثیر گذار ترین قسمت کتاب جایی بود که سیریوس مرد .
اما اگه کتاب اخر رو میگین تاثیر گذارترین قسمت ان فصلی بود که هری مرد و رفت به یه دنیای دیگه

اول از همه فصل حكايت شاهزاده روم تاثيرگذاشت.
بعدش هم مرگ اسنيپ. اون قسمت وقتي تاثيرش روم بيشتر شد ، كه من به فصل حكايت شاهزاده رسيدم. من وقتي كه ديدم اسنيپ لي لي رو دوست داشت ، واقعا دلم برايش سوخت.
مرگ سيريوس بلك هم خيلي دردناك و ناراحت كننده بود. زماني كه هري اسمشو صدا ميزد درحالي كه ميخواست مطمئن بشه اون نمرده.
مرگ ريموس لوپين و فرد و دابي هم ناراحتم كرد. به خصوص ريموس لوپين كه من ازش خوشم ميومد.

اول از همه فصل حکایت شاهزاده.....وقتی یه شخصیت جدی مثل اسنیپ هویتش بر ملا می شه....وای عالی بود.
مرگ فرد ،لوپین، تانکس، اسنیپ
رو به رو شدن با دامبلدور....زندگی دامبلدور
جمله ای که هری به پسره دومش آلبوس می گه....

1 مرگ دامبل و فرد و مودی و تانکس و لوپین و کالین و سیریوس و سدریک و و و ... مرگ دردناکه برای زنده ها ولی چه خوبند مرده ها بیاید از الان آخرتمونو بسازیم ببینید مرگ هست برای همه هست حتی برای شخصیت های خیالی ببینید دامبلدور قدرتمند رفت تانکس شیطون و بامزه رفت لوپین مهربون رفت و روزی ماهم میریم و تنها القاب و خاطراتمونه که مارو زنده نگه میداره پس به خوبی رفتار کنیم به خوبی حرف بزنیم و به خوبی بمیریم ممنون از اینکه منو تحمل کردین و تا آخر خوندینش:)

به نظرم ( و فکر میکنم 80% هم موافق باشند)تاثیر گذارترین قسمت کتاب 7 ، قسمتی بود که هری راز اسنیپ رو می فهمه (حکایت شاهزاده)چون واقعا" ادم غافل گیر میشه فکر کنم تنها قسمتی هست که کسی نتونست حدس بزنه ... و البته مرگ فرد چون یکی از شخصیت های مورد علاقه ام بود