هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۹:۳۴ چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۶

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
1- رولي بنويسيد که در آن طبق تدريس دختري جلوي جارو و پسري پشت او نشسته باشد و دور زمين کوييديچ پروازي جالب و همراه با شيطنت ! داشته باشند .


... پروفسور ويزلي همه رو آماده كرد و بعضي از دانش آموزان فوق ارزشي كه هنوز سوار هم نشده بودند از پشت به دختري كه قرار بود باهاشون سوار بشه چسبيده بودن () و به قول خودشون داشتن تمرين درست چسبيدن مي كردن ()

گابريل روي جاروي آذرخش بارتي نشست و بارتي هم با رعايت فاصله ي مورد نياز پشتش نشست كه گابريل گفت :
- بارتي چرا انقدر عقب نشستي ؟ بيا جلوتر يه وقت خدايي نكرده ميفتيتصویر کوچک شده
- باشهتصویر کوچک شده

و خودش رو به سمت جلو حركت داد از جلو به گابريل چسبيد و كيپ كيپ شد وحتي كوچكترين مولكول هوا يا جايي خالي هم بين آنها نبود .
- خب آفرين پسر خوبتصویر کوچک شده
- خب آماده اي ؟تصویر کوچک شده
- آره ... آماده ي آماده !

بارتي شروع كرد به حركت و به گابريل اشاره مي كرد كه محكم دسته ي جارو رو نگه داره تا يه وقتي نيفته .
همينطور دور زمين پرواز مي كردند و گاهي هم حرف مي زدند كه ناگهان گابريل برگشت و گفت :
- بارتي يه ميله رفت تو كمرم
- ها ؟ لوله ؟ لوله نداريم اينجا . لوله چيه ؟
- بابا يه چيزي هست مثل لوله رفت تو كمرم درش بيار دردم گرفت .
- آها . لوله ... آها ... ببخشيدتصویر کوچک شده

بارتي دست كرد تو جيب شلوارش كه ... كه يخ نزنه و به ادامه ي پرواز ادامه داد (اند جمله )

هواي سرد بر صورت هر دو شلاق مي زد و صورتها , گوشها و دستانشون قرمز شده بود و نمي تونشن هيچ يك از اعضاي بدنشون رو تكون بدن كه ديگه فرود اومدن و براي گرم شدن به سمت سراسراي اصلي رفتند .



2- 5 مورد از قوانين کوييديج و 5 مورد از خطاهاي کوييديچ را بنويسيد .

قوانين (يكسري از قوانيني كه نوشتم در مورد زمين بازي هست) :
1- از اصلي ترين قوانين بازي اينه كه هر تيم شامل 7 بازيكنه كه عبارتند از : 3 مهاجم و 2 مدافع و يك دروازه بان و يك جستجوگر .
2- ديگر قانون اصلي آن است كه 4 توپ در بازي هستن كه عبارتند از : دو توپ بازدارنده كه به سمت بازيكنان حمله مي كنند و وظيفه ي مدافعين آن است كه با چماقهايشان از بازيكنان خود دفاع كنند و ... , يك گوي زرين كه جستجوگر به دنبال آن مي رود و گرفتن آن باعث پايان بازي و حاوي 150 امتياز براي تيم مذكور دارد و يك كوافل كه پرواز نمي كند و در دستان مهاجمين به گردش در مي آيد .
3- حلقه ها بايد در دو طرف زمين باشند و فاصله ي آنها از زمين 15 متر است .
4- خروج بازيكنان از محدوده ي بازي مجاز نيست ولي ارتفاع گرفتن تا هر حدي امكان پذير است .
5- هر تيم سه دروازه دارد .

خطا :
1- ورود بيش از يك مهاجم به منطقه ي گل زني .
2- فرود آمدن بر روي زمين و اصابت پا به زمين در هنگام جريان بازي .
3- هر گونه استفاده نا به جا از هر بازيكن در سمت ديگري خطا محسوب مي شود و هر بازيكن بايد در سمت خود انجام وظيفه كند .
4- (جايي در قانون ذكر نشده) , لمس كردن كوافل بدست مدافعان خطاست (البته اينو بدليل اين گفتم , چونكه تا به حال مدافعي دست به كوافل نزده)
5- دروازه بان حق پيشروي ندارد و بايد در محدوده ي دروازه هاي خود بماند .
6- توهين به بازيكنان يا داور خطاست .
7- دم جارو گرفتن و اينجور كارها كه مانع از حركت حريف يا كند شدن او مي شود خطاست .

*اين قسمت قوانين و خطاها يكم مشكل داشت , آخه مثلا 4 نفر كه شركت كنن و هر كدوم قوانين رو بزنن ديگه تموم مي شه مي ره و بقيه از اونا كپي مي كنن و اين حرفا كه مي بينيد در اين چهار پست هم كپي شده(در پست خود منم هست )*



2- چند مورد از اشکالات تدريس را بنويسيد .


خب شما نوشتين :نقل قول:
اولين جلسه پرواز و کوييديچ ترم جديد بزودي برقرار ميشد
به جاي برقرار اگه مي نوشتين برگذار فكر كنم بهتر بود .

نقل قول:
يکي از پسرها با هدف اينکه تنه اش به تنه دختر هم گروهي مورد علاقه اش برخورد کند
تنه زياد كلمه ي جالبي نيست و اگر مي نوشيد تن بهتر بود و مي شد ==> تَنَش

مشكل به خصوص ديگه اي به نظرم به چشم نمي خورد و پاراگراف بندي و ظاهر پست كه خوب بود , فقط در مورد تمليف اصلي شماره ي 2 يه مشكلي بود كه بيان كردم .

فكر نكنم غير از اين سه مورد چيز ديگه اي باشه (استاد امتياز اضافه بده هواتو تو مراقبت از موجودات جادويي دارم , اشتباهاتتم اينجا نگفتم بعدا تو خفا مي گم آبروت نره )



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۰:۰۳ چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۶

یگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۹ دوشنبه ۷ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۷:۲۸ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸
از زیر یک سقف
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 108
آفلاین
رولی بنویسید که در آن طبق تدریس دختری جلوی جارو و پسری پشت او نشسته باشد و دور زمین کوییدیچ پروازی جالب و همراه با شیطنت ! داشته باشند.

وقتی پرفسور آن حرف را زد کلاس از هیجان منفجر شد.پسرها خوشحال و دخترها هیجان زده بودند.لونا داشت به بچه ها خیره نگاه می کرد.با حسرت نگاشون می کرد و در دل آه می کشید!به گفت و گو های آنها گوش می داد:
_ هر وقت احساس کردی داری سقوط می کنی از پشت محکم کمرم رو بگیر.باشه؟
_ باشه.ولی من اونقدر به توانمندی هات ایمان دارم که غیر ممکنه تو باعث سقوطم بشی!
_وای باورم نمی شه که با هم دیگه روی یه جارو نشستیم.تو باورت می شه؟
_ نه معلومه که باورم نمی شه.ولی ایم واقعیت داره!
_ عزیزم از پشت موهات مثل یه آبشار طلاست! واقعا زیباست!
_اووووووه! واقعا؟ تا به حال کسی اینو به هم نگفته بود.چشات قشنگ می بینه!
_ به نظر تو فریادزدن دوستت دارم تو ارتفاع بالا که کسی نیست دلچسبه؟
_آره! خیلی!ولی منم تو رو به اندازه ی ستاره ها دوست دارم!
لونا وقتی دیگران رو می دید با تعجب نگاشون می کرد.تصمیم گرفت که خود تنهایی سوار جارو شود و در آسمان نیلگون جارو سواری کند اما ناگهان:
_آهای لونا...لونا...صبر کن!!!!!!
نویل لانگ باتم بود که او را صدا زد.لونا از خوشحالی بال در آورد!
_إإإإإإإ تویی نویل؟چیه هنوز سوار جاروت نشدی؟
_اومدم بهت بگم که...که..می شه من و تو با هم سوار یه جارو بشیم؟
_باشه ولی من پشت سرت می شینم و تو جلوم! باشه؟
_ولی آخه چرا؟ پرفسور ویزلی گفت که دخترا باید جلو بشینن و پسرا پشت!
_ولی من نمی خوام که جلو بشینم.دلم می خواد خودم از پشت هدایتگر جارو باشم!احساس می کنم تحقیر می شم و یه حسی بهم ..
_باشه.باشه.قبول.تو پشت بشین!
و بعد لونا رفت روی جارو نشست.آنقدر به دسته ی جارو نزدیک بود که نویل داشت فکر می کرد آیا جایی برایش مانده است تا روی جارو بنشیند؟
_چرا معطلی؟بیا بشین دیگه!!!!
_ولی تو برام جا نذاشتی.پس من کجا بشینم؟
_اوه.معذرت می خوام.حواسم نبود!
و بعد خودش را عقب کشید تا نویل روی جارو بنشیند! و آنگاه!
ویییییییییییییییژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ!!!!!!
به یکباره جارو از زمین کنده شد و لونا هدایت آن را بر عهده گرفت!
_اوه.فکر نمی کردم انقدر جارو سواری سخت باشه.فکر می کردم باید مثل آب خوردن باشه!
نویل در حالی که از شدت ترس دهانش باز مانده بود حرف او را تصدیق کرد!
_من نمی دونم چرا تو مدرسه آموزش جهت یابی طبیعت نداریم.می تونن به راحتی این کلاس رو هم برامون بزارن!نه؟
_جهت یابی طبیعی دیگه چیه؟
_مثلا می شه با استفاده از این درس حرکت ابرها رو پیشبینی کرد و اشکال مختلف اونها رو رسم کرد.می شه زمانی رو که دقیق بارون می باره از قبل پیشبینی کرد! مثلا به اون ابره نگاه کن که چقدر زیباست! مثل پیرزنی می مونه که 80 سالشه و 7 تا بچه داره و از جارو سواری خوشش نمی یاد و الانم مشغول بافتنی بافتنه.دلش از دسته بچه هاش خونه و برشتوک و سس غلیظ گوشت رو دوست نداره! آه.اون به راستی از زندگیش سیر شده.
و آنگاه دستانش رو به آسمان بالا برد و از کنترل جارو غافل ماند و نویل که از توصیفات عجیب لونا متحیر مانده بود جیغ کشید و گفت:
_لونا مواظب باش.داریم سقوط می کنیم.من نمی تونم جارو رو کنترل کنم.وایییییییییییی!نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!!!
جارو محکم به زمین خورد و لونا و نویل از روش به زمین افتادند.
پرفسور ویزلی به سمت آنها آمد و گفت :
_لاوگود اون حرکات موزون چی بود اون بالا اجرا می کردی.در ضمن چرا به حرفم گوش ندادید و جاهاتون رو عوض کردید. لانگ باتم تو باید پشت سر لاوگود می شستی و نه جلوش؟
نویل که نمی دانست چه باید بگوید دست و پایش را گم کرد و لونا به جایش به حرف در آمد:
_استاد به نظر من درست نبود که یه دوشیزه ی محترم به جلو بشینه و یه آقا پشت! خواستم خودم جارو رو هدایت کنم!
_بله.و از توانمندیت در این امر کاملا آگاهم.سریع تر جاهاتون رو عوض کنید.10 دقیقه بیشتر وقت ندارید!
لونا با اکراه رفت جلوی جارو نشست و نویل با حالت گیج پشت سرش!در این حال لونا باز هم سخنرانی کردن را از سر گرفت:
من اصلا جارو سواری رو قبول ندارم.من نشستن رو شاخ چروکیده ها رو ترجیح می دم و اونا واقعا ناز و گوگولی اند! جارو برای انسان های کوته فکره که از عهده ی تفکر کردن در محیط پیرامونشون بر نمی آن.اگر می خواست از توانمندی بچه ها آگاه بشه بهتر بود که می گفت رو شاخ چروکیده با هم مسابقه می دن.اون وقت به من افتخار می کردی!
نویل حوصله نداشت رو حرف او حرفی بیاورد برای همین گفت:
آره.تو راست می گی!
در همین حال استاد در سوتش دمید.لونا متوجه سوت استاد و همچنین اینکه دارند از محدوده ی پرواز آن طرف تر می روند نشد.نویل یادآوری کرد که باید بروند پایین.لونا مغرورانه گفت:
_خودم می دونستم.می خواستم تو رو امتحان کنم!
و بعد جارو رو به سمت پایین سوق داد.
پسرها دور پرفسور جمع شده بودند و دخترها مشغول تعریف کردن وقایع اخیر بودند!!!!!!
5 تا از قوانین کوییدیچ:
1) تنها جستوجگر می تونه برای گرفتن گوی زرین از محدوده ی پرواز خارج بشه!
2) در کوییدیچ ارتفاع بازیکنان از زمین زیاد مهم نیست و در هر ازتفاعی می تونن پرواز کنن.
3) بازیکنان حق ندارند خارج از محدوده ای که براشون تدارک دیده شده پرواز کنند!
4) هنگامی که داور برای گرفتن خطا سوتش رو میزنه بازیکن مهاجم حق نداره گل بزنه و گل اوحساب نمی شود!
5)کوییدیچ در هر موقعیت آب و هوایی برگزار می شه و حتی اگر هوا طوفانی و بارانی و کبود هم باشد باز هم بازی برگزار می شود!
6)معمولا تعداد افراد شرکت کننده در بازی کوییدیچ 7 نفر است: یک دروازه بان،یک جستوجوگر،3 بازیکن مهاجم و دو بازیکن مدافع!
7) هر گونه تعویض در بازی کوییدیچ قبل از بازی انجام می گیرد.در حین بازی تعویضی انجام نمی گیرد!
5 مورد از خطاها:
1) اهانت کردن به بازیکنان تیم مقابل.
2) استفاده کردن از چوبدستی در حین بازی در حالی که وردی را به منظور طلسم کردن به بازیکن مقابل نشانه گرفته باشیم!
3)استفاده از ترفند های غلط و نادرست برای آشوب کردن جو مسابقه و ایجاد کردن بحران!
4)استفاده از آرنج،دست و پا برای پرتاب کردن بازیکن از روی جارو!
5)پرتاپ توپ های بازدارنده به سمت تماشاگران و خصوصا اساتید!(از رو دست بچه ها!)
6)هر گونه اهانت کردن به بازیکن تیم مقابل بعد از بازی هم باعث کسر امتیاز از گروه می شود!( کتاب پنج.اون جایی که آمبریج هری و جرج و فرد رو از بازی کردن محروم کرد!)
پی نوشت:استاد نمی شد برای نوشتن قوانین و خطاهای کوییدیچ از رو دست بچه ها ندید.آخه زیاد قانون و خطای خاصی نداشت.برای ابداع کردنش هم ابتکار و خلاقیت می خواست!من خودمو کشتم تونستم چند مورد بنویسم! از هر مورد چند تا اضافه نوشتم آخه دیدم شاید شما واسه تقلب از ما امتیاز کم کنید!




Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۰:۰۳ سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۶

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
وییییییییییییییژ !
نیمفا دورا دنبال جاروی خودش میدوئه ، ولی با اینکه تلاش زیادی برای رسیدن به اون میکنه اما جز شپلخینگیوس ، هیچ نتیجه ای نمیگیره . ماندی که دلش میسوزه به سمت نیمفا میره واونو با کمک بلند میکنه . صدای فریاد پرسی بلند میشه :

-مگه من نگفتم همه رو هوا !
ماندی : چرا آقا .. ام ! ببخشید ، اون کیه پشتتون ؟
- کی ؟
ماندی : اونا ها ! بوی سیرم میده تازه ... کوییر ..
پرسی : اهم ! .. گفتم بالا ! پیشته بینم ! پیشته !

ماندی که به پرسی حسودی میکنه که معلم پرواز و کوییدیچه ، و میتونه از بالا بودن بچه ها نهایت استفاده رو ببره به نیمفا اشاره میکنه که دنبالش بره . اون دوتا ، هردو به دنبال یک جارو به سوی کمد جارو ها میرن .

- این یکی چطوره ؟ تازه این ریش ریشاش مثه موهای آلبوسه ، به یاد اون !
نیمفا : نه . اون بهتره ؛ طول دسته ی جاروش کوتاهتره !
ماندی : راس میگیا !

و جارویی که به طور خیلی قناصی کوتاه بود رو برمیدارن . نیمفا جلو میشینه و ماندی ؛ پشت سر اون با استفاده از کلاه کاسکت ! و زانو بند و اینا ( چه ربطی داره !؟ ) سوار میشه .

-بریم ببینم چی میشه ! میترکونیا !

نیمفا که میدونست کلاس خیلی فانی دارن ؛ با خوشحالی جارو رو حرکت داد و با مغز رفتن تو دیوار ! بعد جارو رو به عقب هدایت کرد که دوباره رفتن تو دیوار . ماندی هم از پشت سارژش میکرد . البته همه میدونیم که ماندی داشت جارو رو شارژ میکرد و سعی میکرد باعث حرکت درست اون بشه .
- نیمفا ! گوش کن .. ، سعی کن جارورو به سمت بالا بگیری ..
- باشه !

ویییییییژ !
جارو به حرکت در میاد و جیغ نیمفا هم پشت سر اون بلند میشه . ماندی با خوشحالی شاهد حرکت جاروشه . جارو با سرعت از اتاقک جاروها خارج میشه و انها وارد زمین کوییدیچ میشن . ماندی که از پرواز لوس خودش در هوا حوصله اش سر رفته ، موزی از جیبش در میاره و شروع میکنه خوردن . پوست اونو میندازه پایین . بعد شروع میکنه آلبالو خشکه خوردن . صدای جارویی از کنارشون شنیده میشه .

ایگور : بوق ! بوق .. بیب ! بیب ! آقای عزیز مشغول خوردن هستی ، کمربندم که نبستی ! هاگوارتز به این تمیزی داری آشغال میریزی ! سه تا جریمه واسه اتون نوشتم ! امشب بنده منتظرتون هستم ! مَو !( )
ماندی : همینمون مونده بود ! مجازات خصوصی با مدیر مدرسه !

نیمفا به طور ناگهانی با شنیدن کلمه ی خصوصی و مدیر ! ، جارو رو نگه میداره . ماندی از روی جارو می افته و هسته ی آلبالو داخل حلق ماندی میره . نیمفا حول میکنه و هدایت جارو رو هم فراموش میکنه . ماندی نیمفا رو از روی جارو میندازه و خودش میشینه رو جارو . ولی نیمفا وصله ی شلوار ماندی رو میکشه ..

خلاصه که دومتر .. یه متر .. بومب ! خاکی از اون محدوده بلند میشه و بعد ، نیمفا با گریه از میان غبار خارج میشه . ماندی هم دنبالش میدوئه اما پاش روی پوست موز میره و لیز میخوره و شپلخ ! روی زمین می افته و چشمش رو به آسمون میدوزه و شیطنت های دوستاشو میبینه !

- ای بیناموسا !


5 تا قانون کوییدیچ :

1)- دروازه بان اجازه ی گل زدن رو نداره و هر شخصی باید فقط در پست خودش بازی کند .
2)- با زدن هر گل 10 امتیاز به تیمی که گل رو میزنه اضافه و با گرفتن اسنیچ ، 150 امتیاز به تیم گیرنده ی آن اضافه خواهد شد اما آن تیم برنده نیست .

3)- کوییدیچ زمان ندارد و ممکن است یک بازی ، سال ها طول بکشد .

(استاد موارد زیر کاملا تقلب میباشد و من حاضرم ازم امتیاز کم بشه ! )

4) باید توجه کنیم وقتی داور در سوت خودش می دمه و به طور مثال خطایی اعلام می کنه بازی فقط برای مهاجمین و مدافعین دو تیم متوقف شده در صورتی که جستجوگر ها همچنان باید به دنبال اسنیچ باشن !
5) یک مدافع می تونه با تمام قدرتش بلاجر رو به هر جایی که بخواد پرتاب کنه و درصورت آسیب دیدن بازیکن مقابل جریمه نمیشه .

5 تا خطا :
1) - خطاهایی چون ضربه زدن به بازیکن حریف با جارو ، لگد زدن ، جادو کردن و از این قبیل از خطاهای بارز کوییدیچ میباشد .
2) - اگر کاپیتان تیم وقت استراحت را با اجازه ی داور نگیرد ، خطا محسوب میشود .
3)- هر گونه توهین به شخصیت داور خطاست .

4)- حمله به تماشاچیان نیز خطا محسوب میشود ، زیرا از محدوده ی بازی نیز خارج شده است .
5)- دروازه بان اجازه ی استفاده از مدافعان را برای دو حلقه ی کنار خودش ندارد . ( یعنی مثلا الیور وود نمیتونست آلیشیا و فرد رو مثلا بذاره کنار دوتا دروازه های دیگه و خودشم برای دروازه ی وسط باشه . )


[b]دیگه ب


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۹:۵۳ یکشنبه ۹ دی ۱۳۸۶

محفل ققنوس

جیمز سیریوس پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۵۰ جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۱:۳۷ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 1531
آفلاین
رولی بنویسید که در آن طبق تدریس دختری جلوی جارو و پسری پشت او نشسته باشد و دور زمین کوییدیچ پروازی جالب و همراه با شیطنت ! داشته باشند.

- جیمز عجب دختری گیرت اومد!!!! خیلی معرکه است !!!! چه حال و حولی!!!!

اه....اه....اه!!!! حالم از هرچی مرغ جماعته به هم می خوره!!!!!
نمی دونم چرا امروز همه کلاسا اینطورین!!!!امان از حذب بی ناموسی.... امان از پرسی....
دختر هافلپافی که با من هم گروه شده بود با اون ناز و ادا اطوارهاش اومد جلو جاروی من جا خوش کرد.
دختر:
من:
یه نیم نگاه به صورت کک مکی احمقانه اش انداختم و گفتم :

- پاشو برو عقب من جلو میشینم!!!!
- ولی... ولی استاد گفت پسرها عقب بشینن!!!
- استاد بوقیده با تو!!!!

یه هو همه بچه ها برگشتن طرف من و دختر نازنازی احمق که داشت گریه می کرد...
رفقا همکاراشونو ناز می کردن و می بوسیدن..و. اییینا....:banana:
منم موی های همکارمو می کشیدم و گازش می گرفتم و ...ایییینا ...
که یه هو:
- جیمز هری پاتر!!!!!!
استاد ویزلی با قیافه ی برافروخته بهم خیره شده بود.
- بله استاد؟؟؟
- این چه کاریه؟؟؟ می خوای از کلاس بندازمت بیرون!
- ولی پروفسور ... من ... آخه...
- آخه بی آخه !!! بوقی!!!!...
همه بچه ها ، چه اونا که رو هوا بودن، چه اونا که رو زمین، چه اونا که تو بی ناموسی غرق بودن:banana:، چه اونایی که آسلام از سر و روشون می بارید...
همه با این ناسزا، سقوط کردن، گور کندن ، مومن شدن، کافر شدن ...
فحش رکیک استاد روی من بسیار بسیار تاثیر گذاشت و رگ غیرتم ترکید و همه جا رَگی شد و دختره رو هل دادم رو جارو و نشستم پشتش ، بعد ه پاهامو کوبیدم زمین و رفتیم هوا...

در میان زمین و آسمان:

- به من می گی ____ به من ؟؟؟ به پسر ارشد هری پاتر؟؟؟؟؟
- من که بهت نگفتم ____...
- کی با تو بود دختره ی گانگستر!!!!
- چی؟؟؟؟؟؟؟؟
- گانگستر!!! تروریست!!!! .... !!!!! کاتالیزگر!!!!
- این آخریه چه ربطی داشت به....

دختره ی احمق واسه اینکه حواسش به انگشت سوم از طرف چپ دست راستش بود ...
دیوار به اون گنده گی رو ندید و....

شپلخت !!!!

جارو افتاد و منم افتادم روش و دختره ام افتاد رو من .....

بچه ها:

استاد:

دختر:

من:

یه هو یاد یه چیز مهم افتادم و با نگرانی گفتم:
- حالت خوبه عزیزم؟؟؟ چیزیت نشده؟؟؟
دختره که انگار منتظر همچین چیزی بود با خوشحالی خودشو انداخت تو بغلم و گفت:

- ممنونم... می دونستم این علاقه یک طرفه نیس جیمز....
- اه... ولم کن دختره ی گاگول !!!!
جاروی عزیزمو که به خاطر حماقت اون احمق شکسته بود برداشتم....
تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که تو کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه یه ورد یاد گرفتیم.... وردی که آخر عاقبت خوشی نداشت ...چی بود؟؟؟ ... فور... فورتیات لوسوس!!!....

- صبر کن دختره ی احمق!!! فورتیات لوسوس!!! فورتیات لوسوس!!! فورتیات لوسوس!!!
- غلط کردم که لعنت برخودم باد.... پاتر خواهش می کنم!!!!! متاسفم !!!!پاااااااااتر!!!!!!

تصویر دوربین :
پروفسور پرسی ویزلی که از ارتفاع چند پایی با خونسردی در حال تماشای جیمز هری پاتر است که به دنبال دختر همکلاسیش دور محوطه می دود و تمامی طلسم های نابخشنودی را که می داند نثار او می کند...
این پسر با بقیه فرق داشت.... استثنایی بود!!!


5 مورد از قوانین کوییدیج و 5 مورد از خطاهای کوییدیچ را بنویسید.

5 قانون:

1. هیچ محدودیتی در ارتفاع پرواز بازیکنان در طول مسابقه وجود ندارد، اما خروج بازیکنان از حد و مرز محوطه ی بازی مجاز نیست.
2. در صورت مصدوم شدن بازیکنان هیچ گونه جایگزینی مجاز نبوده و مسابقه بدون حضور بازیکن مصدوم ادامه می یابد.
3. مسابقه ی کوییدیچ فقط در صورت گرفتن گوی زرین یا با توافق کاپیتان دو تیم به پایان می رسد.
4. بازیکنان مجازند چوبدستی سحرآمیز خود را در محوطه بازی به همراه داشته باشند ، اما به هیچ وجه نباید از آن برعلیه اعضای تیم مقابل یا جاروهایشان ، داور ، توپ های مسابقه یا ملت تماشاگر بیکار استفاده کند.
5. تنها در یک زمان پای بازیکنان در طول بازی به زمین می رسد و آن هم وقتیست که کاپیتان تیمی با علامت دادن به داور تقاضای - وقت استراحت- کرده باشد.

5 خطا:

1. گرفتن دم جاروی حریف به منظور کند کردن حرکت یا متوقف ساختن او.
2. پیشروی به قصد برخورد با بازیکن حریف.
3. پرتاب توپ های بازدارنده به سوی ملت تماشاگر بیکار.
4. استفاده ی نابجا از آرنج در برابر بازیکن حریف.
5. تماس دست با کوافل هنگام عبور آن از حلقه.



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ یکشنبه ۹ دی ۱۳۸۶

پروفسور سینیستراOld


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۲ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۳ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱
از وقتی ایرانسل اومده!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 256
آفلاین
پرفسور ویزلی هیمنجوری به جارو های معلق در هوا خیره می شه تا گروه های دو تایی دانش آموزان سوار چوب جاروهایشان بشن که ناگهان می بینه وسط محوطه دعواس!


-این مال من!
-- نه این مال تو! من اونو میخوام!
-- نه اون موهاش خوشگل تره واسه من!

پرفسور ویزلی به سمتشون میاد و جداشون می کنه و شروع به تقسیم کردن می کنه!
- خب این مال تو ، اینم مال تو، اینم مال تو !..امم...اِ بلیز چرا کسی به تو نرسید!

بلیز اشک تو چشماش حدقه می زنه!
پرسی اطرافشو نگاه می کنه و بعد می بینه یه دخترخیلی زشت که از شرم آستین برچهره گرفته ! سرشو انداخته پایین!

پرسی با خوشحالی رو به بلیز میکنه و میگه: دیدی عزیزم!گریه نداره. این هم همگروهی تو!

بعد به زور دست دختره رو میگیره سوار جاروش میکنه و بلیز با کراهت پشتش می شینه!

جارو به هوا بلند می شه و ودختره که همچنان بدون اسمه!چرخی می زنه وموهاش می ره تو صورت بلیز!بلیزم برای جلوگیری از افتادن مجبور می شه کمر دختر بدون اسم رو! بچسبه!
بلیز رو به دختره میکنه و می پرسه: اسمت چیه!( توجه کنید همچنان با کراهت!)

دختره هم در حال چرخیدن ذوق میکنه و جارو برعکس می شه!بلیزم کمر دختر بدون اسم! رو سفت تر می چسبه!

دختره هم بیشتر هول می شه و باز بلیز کمر دختره رو سفت تر می چسبه و این سیکل ادامه پیدا می کنه تا ارزشیت به کمال برسه!!
در نهایت کمر دختره به اندازه یه ورق سه میلی متری می شه و و تعادل جارو از لحاظ دینامیکی ، ترمو دینامیکی ، سنیتیکی به هم می خوره هر دوشون با مغز جلوی پرسی فرود میان!
( یادداشت راوی : دختر بدون اسم!تمام مدت با یه دست جارو رو حرکت میداده چون اون با اون یکی دستش آستین بر چهره گرفته بوده! )

در همین هنگام زنگ کلاس می خوره و بلیز با حسرت به دختر پسرایی که بهشون اون بالا خوش گذشته بود نگاه میکنه و دستاشو با کراهت از کمر دختر بدون اسم وا می کنه!

-5 مورد از قوانین کوییدیج و 5 مورد از خطاهای کوییدیچ را بنویسید - 10 امتیاز

پنج مورد از قوانین :

1 – هیچ محدودیتی در ارتفاع پرواز بازیکنان در طول مسابقه ندارد. اما خروج بازیکنان از مرز محوطه بازی مجاز نیست و در صورتی که بازیکنی ازمحدوده زمین بازی بیرون برود تیم خطاکار موظف است سرخگون را به تیم مقابل بدهد.

2 – کاپیتان هر تیمی می تواند با علامت دادن به داور تقاضای وقت استراحت کند. این تنها زمان در طوال یک مسابقه است که پای بازیکنان به زمین می رسد. اگر مسابقه ای بیش از 12ساعت به طول بیانجامد مدت زمان استراحت حداکثر به 2 ساعت نیز می رسد. بازنگشتن بازیکنان تیم پس از 2 ساعت به محوطه زمین موجب محرومیت ان ها ازادامه مسابقه خواهد شد.

3 – اگر داوربرای تیمی ضربه پنالتی اعلام کند بازیکن مهاجمی که ضربه پنالتی را می زند باید از حلقه مرکزی زمین به سمت منطقه گل زنی پرواز کند. در هنگام ضربه پنالتی همه بازیکنان به غیر از دروازه بان تیم مقابل باید دور از این محوطه قرار بگیرند.

4 – بازیکنان می توانند سرخگون را از دست حریفان بقاپند اما در هیچ شرایطی نباید دست بازیکنان به بدن بازیکن صاحب سرخگون برخورد کند.

5 – در صورت مصدوم شدن بازیگن هیچ گونه جایگزینی مجاز نبوده و مسابقه بدون حضور ان بازیکن مصدوم ادامه می یابد.



پنج مورد از خطاها :

قاپ زنی :گرفتن جاروی حریف برای کند کردن سرعت حرکت یا متوقف کردن او

ضربه زنی :حرکت به سوی بازیکن حریف برای برخورد با او.

قفل زنی : قفل کردن دستگیره های جادو به منظور منحرف کردن بازیکنان حریف از مسیر.

جرزنی :این خطا مربوط به مدافعان است. یعنی پرتاب توپ های بازدارنده به سوی جمعیت که منجر به توقف بازی و دخالت مسئولین برای حفظ امنیت تماشاگران می باشد. گاهی اوقات بازیکنان بی وجدان این خطا را برای ممانعت از گل زدن مهاجم حریف انجام می دهد.

ارنج زنی : استفاده نا به جا از ارنج برای پرت کردن حریف.


ـ «خدا را دیدی؟»

ـ «خدا؟… دیوانه شده­ای؟… کجا ست؟»

ـ «همین که می­پرسی «کجاست؟»، یعنی نخواهی دید!… بگذریم!…»


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۴:۳۸ پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۶

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
جلسه اول کلاس پرواز و کوییدیچ


کلاس

دانش آموزان در حالیکه در هوای سرد و خشک دسامبر ، معذب گونه این پا و اون پا میکردند ، در زمین کوییدیچ مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز جمع شده بودند . اولین جلسه پرواز و کوییدیچ ترم جدید بزودی برقرار میشد ؛ شرکت کنندگان کلاس خوشحال بودند که باید سرمای خشن محوطه قلعه را تحمل کنند ولی مانند ترم های پیشین در کلاس گرفته و نمور مربوط به کوییدیچ با آزردگی درباره تاریخ کوییدیچ و سوابق قهرمانان کوییدچ صحبت و تبادل نظر نکنند !

- اه پس استاد کجاست ؟ یخ کردم !
- نمیدونم باید تا حالا میومد ، نکنه مشکلی پیش اومده باشه ؟!

یکی از دانش آموزان در حالیکه با دست به نقطه ای اشاره میکرد ، جیغ جیغ کنان خطاب به دوستانش گفت : اوناهاش ... داره پرواز میکنه !

یکی از پسرها با هدف اینکه تنه اش به تنه دختر هم گروهی مورد علاقه اش برخورد کند ، با عجله به جلو گام برداشت . وانمود می کرد که سرعت و مهارت استاد پرواز او را تحت تاثیر قرار داده است و همانطور که زیر چشمی به دختر نگاه میکرد فریاد زد : دمش گرم ! عجب دست فرمونی داره .

بعد از گذر زمان اندکی ، جارو سوار که اکنون مقابل دانش آموزان روی هوا شناور بود ، با خودنمایی چرخشی در هوا زد و هر دو پایش را در یک طرف چوب جارو آویزان کرد و همانطور که با شادابی موهای قرمز موج دارش را از جلوی چشمانش کنار میزد خطاب به اعضای کلاس گفت : سلام ؛ منو باید بشناسید ، این ترم تدریس پرواز و کوییدیچ شما با من هست . نگاهی گذرا به صورت هایی که بر اثر سرما سرخ شده بودند کرد و با هیجان بیشتری ادامه داد : پرواز و کوییدیچ توی دوران تحصیلم درس مورد علاقم بود و تجربه بهم ثابت کرده که آموزش عملی تاثیر خیلی خیلی بیشتری نسبت به آموزش تئوری برای فرا گرفتن فنون بیشمار کوییدیچ داره و همینطور جالب تر هست !

با خوشحالی دستانش را به هم کوبید و گفت : تدریسی برای جلسه اول در نظر ندارم ، چرا که همه شما آموزش های مبتدی کوییدیچ رو فرا گرفتید و از سوابق و تاریخچه اون به اندازه کافی اطلاع دارید . تنها مواردی که من این جلسه ازتون میخوام این هست که به تکالیفی که مربوط به درس های قبلتون هست کامل جواب بدید تا من اطمینان پیدا کنم که درس های قبلتون رو خوب آموزش دیدید و میتونم درس های مهمتری رو شروع کنم یا نه ... چیزی که این هوای سرد و در عین حال مطبوع میطلبه یه جارو سواری حسابی دور زمین هست !

و با صدای نسبتا بلندی گفت : گروه های دو نفره ... یک دختر و یک پسر تشکیل بدید و جارو سواری کنید ، دختر ها جلوی جارو بنشینن و پسرها برای محافظت و کنترل بیشتر عقب جارو باشن ! چشمکی به پسرانی که با سرور و شادمانی انگشت شستشان را به نشانه پیروزی به دوستانشان نشان میدادند زد و با سرعتی غیر قابل تصور برای پروازی مهیج بدور زمین بازی شلیک شد !


تکالیف :

اصلی :
1- رولی بنویسید که در آن طبق تدریس دختری جلوی جارو و پسری پشت او نشسته باشد و دور زمین کوییدیچ پروازی جالب و همراه با شیطنت ! داشته باشند - 20 امتیاز

2- 5 مورد از قوانین کوییدیج و 5 مورد از خطاهای کوییدیچ را بنویسید - 10 امتیاز


کمکی :
1- جلسه اول پرواز و کوییدیچ را طبق میل خود تدریس کنید - 10 امتیاز

2- چند مورد از اشکالات تدریس را بنویسید - 5 امتیاز


توضیحات :


1- شما میتونید تکالیف خود را بصورت طنز و یا جدی و یا تلفیق این دو و یا به هر سبکی که مایل هستید ارائه بدید .
2- شما بایستی دو تکلیف ارائه کنید ، هم میتونید تکالیف اصلی رو فقط بنویسید و یا اینکه یک اصلی و یک کمکی . نوشتن تکالیف اصلی و کمکی مجاز نیست !
3- تکالیف را بایستی در همین تاپیک کلاس ارائه کنید .
4- هر سوال و مشکلی داشتید ، از طریق پیام شخصی مطرح کنید .
5- هر کلاس پرواز و کوییدیچ از سه بخش : کلاس ، تکالیف و توضیحات تشکیل میشه !


موفق باشید


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۲۹ ۱۴:۴۸:۴۴

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ جمعه ۲۳ آذر ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
اين درس پنجشنبه ها توسط پرسي ويزلي تدريس خواهد شد.

آذر:29
بهمن:4-18
اسفند:2-16


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۳:۱۳ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۸۶

كورن اسميت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۷ شنبه ۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۱۶ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۷
از کوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 352
آفلاین
نقد پست های تاپیک المپیک دیاگون

پست شماره 81
پیوز


نقد: خب شروع کننده ی بازی باید سوژه رو آب بندی کنه و در عین حال از نکات ظریفی هم برای طنزش استفاده کنه!
همچنین شروع کننده ی بازی باید بیشتر روی سوژه کار کنه و نیازی به پیش بردن بازی نداره!اما تو این کارو نکرده بودی و سعی کرده بودی بازی رو سریع پیش ببری به طوری که بعضی جاها حتی فضاسازی رو هم فراموش کرده بودی!
سوژه ی شیمر جالب بود به شرط اینکه بیشتر پرورشش نمی دادی!
لحن داستانت هم باید یه مقدار سنگین تر باشه

در کل چون پست اولو زدی امتیاز نسبتا خوبی بهت تعلق میگیره!

نمره:24

پست شماره 82
استن شانپایک


نقد: خب ببین توی پست های دنباله دار باید آروم آروم بازی رو پیش ببری!اصلا نیازی به عجله نیست!پست رو نفرات بعدی تموم می کنن!تو باید کارتو به خوبی انجام بدی و سوژه رو خوب پرورش بدی تا پستا هماهنگ تر و قشنگ تر باشن!

نکته ی بعدی اینه که لحن نوشتاریت نباید شبیه گزارش کار باشه!باید فضاسازی به خوبی انجام بگیره و متن مانند داستان باشه تا خواننده رو زده نکنه!

سعی کن آروم تر بنویسی و ماجرا رو آروم تر پیش ببری و بیشتر از سوژه های فرعی استفاده کنی و همچنین کارو ادامه دادن نفر بعدی آسون کنی!

نمره:18


پست شماره 83
ایگور کارکاروف


نقد: خیلی خیلی عالی بود!سبک جدید توی نوشتن همیشه باعث تنوع و زیبایی کار میشه.تو بر خلاف نفرات قبلی به خوبی بازی رو توصیف کرده بودی و به فکر پیشروی داستان نبودی که یکی از نکات بارز نمایشنامه ت بود!

پستت با اینکه به قول خودت جدی بود اما ته مایه های طنز هم توش دیده میشد که جالب توجه بود!

در انتهای پستت هم کار رو برای نفر بعدی آسون کردی و در واقع بهش سوژه دادی تا پست رو ادامه بده!

اما هیچوقت فراموش نکن که پست های جدی گاهی خسته کننده میشن هر چند زیبایی خاص خودشونو دارن و من معتقدم از پست طنز زیباترن!پاراگراف بندی خوب میتونه عاملی باشه که از این خستگی جلوگیری کنه!

کارت عالی بود

نمره: 30

نقد پست های تاپیک سالن ورزشی دیاگون

پست شماره 105
پیوز


نقد: از فضاسازی خیلی زیاد استفاده کرده بودی که طبعا خواننده رو خسته می کنه!بین فضاسازی و توصیف بازی هم خوب ارتباط نداده بودی و کمی تو هم رفته بود!

غلط املایی هم زیاد داشتی!بهتره یه مقدار بیشتر دقت کنی!

از نکات که گفتم استفاده کرده بودی و پستتو خیلی جالب کرده بود!اگه بازیو هم بیشتر کش می دادی بهتر بود.

نمره:23

پست شماره 106
ایگور کارکاروف


نقد:پست طولانی به نظر من هیچ مشکلی نداره!مهم اینه که همه ی نکات رو به خوبی توی پستت جا بدی!

استفاده از اسامی بازیکنان ارتباط بین آن ها و احساسات اون ها خیلی نکات جالب توجهی بود!

دقیقا همون چیزی رو که من می خواستم انجام داده بودی و در عین اینکه بازی از چشم یک نفر دیگه بود مسابقه رو هم شرح داده بودی و از فضاسازی هم به اندازه ی کافی استفاده کرده بودی!

پایان بازی هم در نوع خودش جالب و متنوع بود و من کاملا از این پایان راضی بودم!

کارت عالی بود

نمره: 30

پست شماره 107
استن شانپایک


فکر می کنم به نوعی از کتاب هری پاتر الگو گرفتی بودی!اما به هر حال!

مثل تکلیف قبلیت لحن نوشتاریت مثل گزارش کار بود!بهتر بود مثال دیگه ای جز هاگوارتز و در سطح لیگ جهانی میاوردی!

غلط املایی و نگارشی زیاد داشتی!بهتره بیشتر دقت کنی!

فضاسازیت نسبتا خوب بود اما سوژه ت یه مقدار تکراری بود!

نمره:20


[b][size=medium][color=336600][font=Arial]ما همگی اعتقاد داریم که باید خدا را کشف کرد.دریغا که نمی دانیم هم چنان که در انتظار او به سر می بریم ، به کدام درگاه


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۶

 استن شانپایکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۴ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۵۰ چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 440
آفلاین


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ جمعه ۹ شهریور ۱۳۸۶

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
پست شماره 83 در المپيك دياگون!

استاد عزيز.يك توضيحي در زير پست داده ام،حتما آن را بخوان و بعد امتياز بده!

پست شمارخ 106 در سالن ورزشي دياگون!

چون گفته بوديد كامل،يك مقدار طولاني شد!


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.