هکنقل قول:
اربابا بعد این همه مدت و تلاشی سخت در راه علم و دانش امروز علمم رو ریختم تو پاتیل و تحویل دادم بعدش اومدم اینجا و با همه دانش های جدیدم معجونی پختم تا تقدیم شما کنم برای تجزیه و تحلیل. میشه ارباب؟
هکی بازگشته هستی...می شه هک...سعی خودمونو می کنیم که بشه.
بررسی
پست شماره 141 زمان برگردان مرگخواران، هکولی!
نقل قول:
لرد که جای گرم و نرمی فرود اومده بود، خیلی برای بلند شدن از خودش عجله نشون نمیداد.
- ما محل فرودمون رو دوست داریم. هم سبزه هم نرم. فقط نمیدونیم این همه سر و صدا برای چیه. دستور میدیم همتون ساکت بشید.
دیالوگت خیلی خوب بود. ولی قبلش یه توضیح کوتاه لازم داشت. چون در پست قبل لرد جایی رو نمی بینه. اینجا یه پرش کوتاه وجود داره که چون مربوط به قسمت سوژه سازی هست، بهتره کامل نوشته بشه. کم کم گرد و خاک چشماشو باز می کنه و می بینه. اون اولین لحظه ای که ورزشگاه و تماشاگرا و فوتبالیستا رو می بینه باید جالب باشه. اینجور سوژه ها رو از دست ندین.
گذشته از این موضوع، دیالوگ و شکلک و توضیح خوب بود.
نقل قول:
در همون حین که لرد مشغول دستور دادن به تماشاچی ها بود که ساکت باشن و مزاحمش نشن، بیست نفر در حالی که دنبال یه توپ می دویدن داشتن مستقیم به سمتش میومدن.
- ما همیشه میدونستیم محبوب همگانیم. ولی تا حالا ان همه طرفدارمونو یک جا ندیده بودیم. البته نمیدونیم چرا انقدر چند رنگن. یاران ما باید سیاه پوش باشن. البته میبخشیمتون. اربابی هستیم بزرگوار!
توضیح و دیالوگ بعدی هم خوب بود. یکی از سوالایی که بیشتر از بقیه سوالا از من پرسیده می شه در مورد فاصله هاست. اینجا یه فاصله گذاری درست دیدم...برای همین یک بار دیگه مطالبی رو که تو پیام شخصی به یه عضو دیگه گفته بودم، تکرار می کنم.
وقتی درباره شخصیتی توضیح دادیم و بعد قراره دیالوگش رو بنویسیم نباید بینشون فاصله ای باشه. مثلا:
لرد سیاه از روی صندلی بلند شد و به طرف پنجره رفت.
-ما از این وضع خسته شدیم!اگه توضیحی درباره شخصیتی دادیم و دیالوگ بعدیش مال یه شخصیت دیگه بود باید یه خط فاصله بینشون باشه. مثلا:
لرد سیاه از روی صندلی بلند شد و به طرف پنجره رفت.
-ارباب...چه دستوری می فرمایین؟دو خط فاصله رو می شه قبل و بعد از تعیین زمان ها و مکان ها زد مثلا:
آرسینوس به وزارتخانه برگشت.
دو ساعت بعد...خانه ریدل ها:
لایتینا جارویش را برداشت و سوار آن شد.وقتی چند دیالوگ رو پشت سر هم می نویسیم نباید بینشون فاصله باشه. مثلا:
-تو کجا می ری؟
-خودت کجا می ری؟
-اول من پرسیدم!مگه این که بخواییم مکثی رو نشون بدیم. مکث رو می شه گاهی با فاصله و گاهی با سه نقطه نشون داد.
در مورد توضیحات و توصیف صحنه ها هر جا خواستیم مطلب جدیدی شروع کنیم یا درباره شخص جدیدی حرف بزنیم یا مکث یا تردیدی وجود داره باید بریم سر خط. مثالاش:
مطلب جدید:
گلدان های قد و نیم قد به شکل مرتبی روی میز چیده شده بودند و نور آفتاب از پنجره به آنها می تابید.
در گوشه شرقی اتاق کمد قهوه ای رنگ بزرگی قرار داشت که بسیار قدیمی به نظر می رسید. شاید همین موضوع باعث شد که هکتور مستقیم به طرف همان کمد برود.
شخص جدید:
آرسینوس چوب دستی اش را روی میز گذاشت. ولی هنوز نگاهش دنبال آن بود. طوری که انگار نمی خواست از آن دل بکند.
بلاتریکس با تمسخر به این صحنه نگاه می کرد!مکث:
دورا وارد اتاق شد. فضای اتاق بسیار تاریک بود و چند لحظه طول کشید تا چشمش به تاریکی عادت کند...
بعد از چند ثانیه میز بزرگی را دید که وسط اتاق قرار گرفته.این جا سه نقطه هم به مکث کمک کرده.
تردید:
دستش به طرف دستگیره رفت. باید این در را باز می کرد...ولی از طرفی کمی می ترسید.
بالاخره دل به دریا زد و در را باز کرد!وسط توضیحات هم گاهی لازم می شه بریم سر خط یا فاصله بذاریم. این موارد رو خودمون باید تشخیص بدیم...که بهتره پشت سر هم نوشته بشه یا یه فاصله می تونه حس و مفهوم رو بهتر منتقل کنه.
نقل قول:
- از قرارمعلوم این طرفدار سیاه پوش قصد نداره از وسط زمین بلند بشه. و بله نیروهای امنیتی میرن که این جیمی جامپ رو از زمین بیرون کنن.
همه نمی دونن جیمی جامپ کیه...البته با یه سرچ کوتاه می تونن بهش برسن. چیزی که همیشه تو همچین مواردی می گم اینه که فکر کنین که ارزششو داره که اینو بنویسین و خواننده برای یک لحظه از پستتون جدا بشه یا نه.
اینجا به نظر من ارزشش رو داشت. دیالوگ خوب و قوی بود و جیمی جامپش هم کاملا به جا.
نقل قول:
لرد چشمش به سه نفر سیاه پوش نقاب دار افتاد که با چوب هایی دراز به سرعت به سمتش میومدن.
- بلاخره یارانمون اومدن. کم کم داشتیم احساس تنهایی میکردیم.
این اصرار لرد برای نفهمیدن ماجرا خیلی خوبه.
لرد به هر حال مسابقات کوییدیچ دیده...زمین کوییدیچ و بازیکناشو دیده. اصولا با دیدن زمین فوتبال هم باید بفهمه قضیه چیه. ولی نکته ماجرا همینجاست که لرد اونقدر خودخواهه که اصلا احتمال نمی ده قضیه مربوط به اون نباشه. این خودخواهیش رو خیلی بامزه و دوست داشتنی نشون دادین.
نقل قول:
لرد هم که کلا هیچ توهینی رو به خودش بر نمیتابید چوبدستیش رو در آورد و طلسمی رو به سمت مرد فریادکش روانه کرد.
مرد فریادکش سه متر شوت شد عقب، به توپ خورد و خودش و توپ رو با هم به درون دروازه برد.
صحنه خیلی خوب بود.
نقل قول:
-گگگگگگگگللللللللللللللللللللللل! گلللللللللللللللللللللل! گل برای سواحل گوران جنوبی در ثانیه های پایانی بازی. این اولین گل در تاریخ این کشورِ. حتی صعود این کشور هم بدون گل بوده. این کشور صرفا به دلیل اینکه تنها کشور قاره ی خودشونِ تونسته به جام جهانی صعود کنه. و همون طور که میدونید در مرحله ی گروهی هم تنها تیم گروهشون بودن و بدون بازی به این مرحله صعود کردن و طبق قوانین چون این قاره نماینده دیگه ای نداره همین یک گل حکم صعود اون ها به طور مستقیم به فینال مسابقاتِ. و اصلا مهم نیست که چهل و سه گل در این بازی خوردن. حالا اون ها قهرمان دنیا رو حذف میکنن.
گاهی می گم وسط بعضی توضیحات متوقف نشین. شجاعانه ادامه بدین. شورش رو در بیارین. زیاده روی کنین. اینجا شما دقیقا همین کارو کردی. شورش رو در آوردی و همین باعث شده دیالوگ خیلی خوب بشه.
نقل قول:
گزارشگر عربده زنون این جملات رو می گفت و طرفدار های بی جنبه سواحل گوران جنوبی که تو خواب هم نمیدیدن بی هیچ زحمتی برن فینال ریختن وسط زمین و به جشن و پایکوبی مشغول شدن. اون وسط هم کسی به لرد توجه نمی کرد.
- چقدر شما پر سر و صدا هستین. ما داریم عصبانی میشیم.
این صحنه هم خیلی خوب بود. دیالوگ به نظر من به ساده ترین شکلش بهتر می شد. یعنی لرد فقط اشاره می کرد که داره عصبانی می شه.
سوژه رو همونطور که لازم بوده پیش بردی. درباره مسابقه و زمین بازی نوشتی...لرد هم باید اون وسط نقشی رو بازی می کرد که همین کار رو هم انجام داده. آخرش لرد رو همونجا گذاشتی که نفر بعدی بتونه ادامه بده. کارت هم خیلی خوب بود هم درست.
طنز پست خوب بود. شخصیتت(که فقط لرد بود) خوب بود. سوژه رو خیلی خوب پیش بردی. از شکلک ها هم خوب و درست استفاده کردی. پستت با وجود این که نسبتا طولانی بود، اصلا خسته کننده نبود. قسمت های اضافی نداشت.
برو هکولی!