سلام ئلا! پشتکار شما رو تحسین می کنیم ئلا!
بررسی
پست شماره 136 گلخانه تاریک، دروئلا روزیه:
نقل قول:
و... هیچ نتیجهای حاصل نشد! معلوم نبود دروئلا چه بلایی سر قطرهی بیچاره آورده بود. مطمئن بود قطره رو چکونده تو گلدون. پس احتمالا مشکل از گل بود.
اینجا شما باید یه انتخاب انجام می دادین.
سوژه اینه که این قطره رو باید بریزن پای این گلدون و بالاخره تو پست قبلی از پست شما این کار رو انجام می دن. این شما هستین که باید تصمیم بگیرین که قطره اثر کنه یا نه...سوژه تموم بشه یا به مسیر دیگه ای بره یا برگرده سر جای اولش.
تو همچین موقعیتی باید به آینده فکر کنین. که کدوم مسیر برای سوژه بهتره.
یه ذره هم تجربه لازمه که بتونین تشخیص بدین.
اگه قطره تاثیر بذاره سوژه تموم می شه. اونجاست که باید فکر کنیم که سوژه باید واقعا و بطور کلی تموم بشه یا راهی وجود داره که از مسیر دیگه ای ادامه پیدا کنه. فرض کنیم قطره تاثیر درستی داشت و گیاه خوب شد. اینجا می تونیم مشکل جدیدی ایجاد کنیم. اینجوری که برای گیاه هویت تعیین کنیم. که این گیاه چیه اصلا؟
گیاهه می تونه یه گیاه اشک ریز باشه...بعد از خوب شدن اونقدر گریه کنه که کل خانه ریدل ها رو سیل ببره.
می تونه گیاه گوشتخوار باشه. به محض خوب شدن یکی از مرگخوارا رو قورت بده و بقیه درگیر این بشن که چطوری مرگخواره رو نجات بدن.
این که تاثیر نکنه هم باعث می شه برگرده سر جای اولش...که در این حالت بهتره خودمون مسیر و راه حل جدیدی براش پیدا کنیم.
اگه انتخاب شما این بود که سوژه برگرده، باید به این موضوع دقت می کردیم که مسیری که در ادامه دادین برای زنده موندن سوژه کافیه یا نه. ولی انتخاب شما دقیقا این نبود...
نقل قول:
مرگخوارا که از دروئلا ناامید شده بودن، هرکدوم یه گوشه از گلخونه نشستن و زانوی غم بغل گرفتن. خوشبختانه گلخونه گوشهی کافی برای همهی مرگخوارا داشت.
جمله آخر خیلی قشنگ بود. قشنگیشو از سادگیش گرفته.
نقل قول:
لینی چشش به یه موجود آبی افتاد که لبهی گلدون نشسته بود. ذوق زده از اینکه شاید یه پیکسی باشه فرود اومد و نزدیکش رفت.
-سلام. ببخشید شمام پیکسی هستید؟ ... صب کن ببینم! قطره اشک ارباب!
خب شما یه حالت چهارمی برای این سوژه پیدا کردی...اونم مکث سوژه اس! یعنی سوژه رو یه جوری کش بدیم. که تا وقتی که سوژه جا داشته باشه و ما براش ایده پیدا کنیم کار خوبی هم هست.
ایده ای که شما پیدا کردی عالیه! مخصوصا چون اشک لرد، تو چند پست قبل هم داشت لجبازی می کرد و تعجبی نداره که اینجا هم بخواد شخصیت داشته باشه و نقشی بازی کنه.
شما سوژه یاب خیلی خوبی هستی.
نقل قول:
با جیغ لینی، مرگخوارا فورا به سمت گلدون هجوم بردن. مشکل نه از گل بود، نه از نقاشی دروئلا. مشکل قطرهی لجبازی بود که حاضر نشده بود جذب خاک گلدون بشه.
عالیه...الان می تونن با قطره اشک درگیر بشن. حتی اگه یک پست ادامه پیدا کنه هم ارزشش رو داره که سوژه رو نگه داری.
پست شما طولانی نبود. این خوبه.
سوژه رو عالی پیش بردی. اینم خیلی خوبه.
شخصیت هات خیلی خوب بودن. دروئلا و لینی!
ایرادی وجود نداشت؟
چرا...به نظر من قسمت اول(قسمت نقاشی کشیدن دروئلا ) کمی خام بود. سوژه شخصیت عالیه...ولی بهتر بود کمی خلاصه تر نوشته می شد. کوتاه تر بودن می تونست قوی ترش کنه. تو موقعیت های مختلف بصورت غافلگیر کننده می شه از این سوژه استفاده کرد.
دیالوگ ساده دروئلا(خطاب به نارسیسا) خوب بود.
می تونستی اونجا مسیر رو منحرف کنی. دروئلا حواسش پرت می شد که کتاب رو کلا برای چی داشت مطالعه می کرد و شروع می کرد به تست زدن!
شکلک ها کافی و درست بودن.
کنکو...نه...تموم شد ئلا!
آواتارت آواتار آریاناست ها... مطلعی؟
..........................
سلام الکتو!
نقل قول:
این دیگه سینوس نیس فنریرِ و حق نداره حق کپی رایت ازمون بگیره!
چرا دیگه...حقوق معنوی اون شناسه رو منتقل کرد به این یکی!
نقل قول:
ارباب اگ زحمتی نیس لطف بفرمایین قدم به روی تخم چشم ما بذارین!
وقتی "بذارین" رو درست می نویسی دیگه زحمتی نمی شه.
بررسی
پست شماره 751 شکنجه گاه، آلکتو کرو:
کوتاه نوشتی. آفرین. ما پست کوتاه دوست داریم.
نقل قول:
بلاتریکس مشغول دید زدن معرفی شخصیت پاتریشیا بود.
همیشه گفتم شروع پست از این نظر مهمه که معمولا خواننده تصمیم می گیره که به خوندن پستتون ادامه بده یا نه. اینجاست که بهتره یه جوری اعتمادش رو جلب کنین. یا با استفاده از سوژه...یا مهارت خودتون. شروع شما هم به نظر من جالب و خلاقانه بود. برای جلب اعتماد کافی بود. یکی از این لحاظ که خواننده رو با استفاده از عبارت"معرفی شخصیت" غافلگیر می کنه، و دوم این که این کار بلاتریکس با توجه به سوژه به شکل مضحکی منطقی به نظر می رسه.
نقل قول:
از آن طرف آلکتو که منتظر تایید شدن فرم درخواست مرگخواری اش بود، بیرون از حبابی بود که مرگخواران و لرد سیاه در آن قرار داشتند .
این قسمتش هم خیلی خوب بود. آلکتو به شکل بامزه ای سعی کرده جزئی از سوژه باشه ولی به خودش اجازه نداده خودش رو مرگخوار حساب کنه. همین دوست داشتنیش کرده.
نقل قول:
- بلا یه لحظه بیا اینجا یه نگاه به اون معرفی شخصیت بندازیم. احساس کردیم اون جا اسم خودمون رو دیدیم.
آلکتو همینجوری حرف می زنه؟ بصورت جمع؟ اولش فکر کردم دیالوگ مال لرده!
می تونه اینجوری حرف بزنه. شاید لازمه کمی بیشتر جا بیفته و مواظب باش تو سوژه ها با شخص دیگه ای اشتباه گرفته نشه.
نقل قول:
- فکرشم نکن آلکتو! تو هنوز مرگخوار نشدی که! همونجا تو سرما بمون تا بیام تاییدت کنم!
دیالوگ بلاتریکس عالی بود. شکلکش هم همینطور. دیالوگ و شکلک بعدیش هم همینطور:
نقل قول:
- خب بیا نگاه کن! ولی هنوز هیچی تغییر نکرده تو هم نمی تونی بیای تو حباب!
نقل قول:
آلکتو از بیرون حباب نگاهی به معرفی شخصیت پاتریشیا انداخت و لبخند پیروزمندانه اش ماسید.
- این دیگه چیه؟ کارو؟ آخه کارو؟ کدوم مترجم قسی القلب این کارو با فامیل پر معنای ما کرده؟ ما کرو هستیم با "واو" نه "الف"! ای یوآن به زمین گرم بخوری!
جنابعالی این جا خواننده رو می فرستی که بره معرفی شخصیت پاتریشیا رو بخونه. به نظر من بهتر بود لینکش رو هم می دادی.
در حالت عادی خواننده این کار رو نمی کنه...ولی تو این پست احتمال زیادی داره که انجام بده. دلیلش همون اعتمادیه که قبلا جلب کردی! منم الان رفتم معرفی شخصیته رو خوندم. به خاطر نقد نبود. همینجوری هم اگه این پست رو می خوندم می رفتم. چون نویسنده این حس رو منتقل کرده که حرف بی خودی و بی مزه نمی زنه و وقت خواننده رو هم تلف نمی کنه.
توجهت به معرفی شخصیت یه عضو دیگه و استفاده ازش در سوژه حرکت جالبی بود.
نقل قول:
ای یوآن به زمین گرم بخوری!
نظر منم همینه. گفتم تکرارش کنم شاید مستجاب شد!
نقل قول:
- خبه خبه! بسه حالا از حباب فاصله بگیر تا من یه نگاهی دیگه به معرفی شخصیت پاتریشیا بندازم، ببینم چی کار می شه کرد.
کار شما با سوژه تموم شده و برش گردوندی به حالت اول. این کار مفیدی بود.
سوژه رو خیلی خوب پیش بردی. خودت یه سوژه وارد داستان کردی. ازش استفاده کردی و بدون آسیب رسوندن به سوژه اصلی یا جلو بردنش، داستان رو به حالت اول برگردوندی.
شخصیت هات خیلی خوب بودن. الکتو خوب بود. بلا خوب بود. قوی...محکم...پررنگ!
شکلک هات خوب و درست بودن.
خوب بودی کلا! از رنگ نیمه راست موهات تا قسمت یک سوم بالایی دم اسبی سمت راست خوشمون اومد.
...................
آقای زاموژسلی و دینگش هم امشب! فعلا زورمون به این دو تا رسید.