اسنيپ شكه شده بود.فكرشم نمی كرد ولدمورت اون رو بكشه.شايدم خيلی ترسيده بود.بالاخره وقتی كسی شكه می شه فقط واميسته و صحنه رو نگاه می كنه و عكسالعملی نشون نمی ده.فكركنم اسنيپ هم به همين مشكل برخورد.

چون می دونست که هیچ جا تحویلش نمی گیرند!
اگه به ولدمورت خیانت بشه،اون اینقدر خبیثه که راهی برای زنده موندن طرف باقی نمی ذاره!

به نظر من اسنيپ كاملا در اون لحظه غافلگير شده بود.
از طرفي ميدونست كه بالاخره روزي ، توسط ولدمورت كشته ميشه. ( هر چي باشه ، اون جاسوس دامبلدور بود )
پس براي همين زياد مقاومت نكرد.

چون اگر مقاومت می کرد به هیچ وجه نمی تونست راز های خودش و دامبی رو برای مردم فاش کنه!پس چرا وقتی داشت می مرد خاطراتش را به هری داد؟

اگه مقاومت می کرد احتمال اینکه خیلی چیزارو ولدمورت متوجه شه بود .مثل ابنکه اون جاسوس دو جانبه بوده و محفلی ها از نقشه های اون با خبر بودند و ...
و امید دیگری هم به زندگی نداشت . پس مرگ عاقلانه ترین کار بوده ...

چون اگه مقاومت میکرد نه بین محفلیا جا داشت نه بین مرگخوارا

به نظر من اسنیپ در اون لحظه غافلگیر شده بود و اصلا فکرش را هم نمی کرد که ولدمورت بخواد اونو بکشه ( تازه اونم با مارش ) برای همین هم وقت نکرد مقاومت کنه .

احتمالا دامبلدور به اسنیپ هشدار داده بود لرد اونو خواهد کشت تا قدرت چوب دستی رو بگیره
و اسنیپ باید راحت می مرد تا اخرین اطلاعات مبنی بر اینکه خود هری هم جودانه سازه به هری می داد و باید به هری می گفت اون عاشق
لی لی بوده

اسنيپ هميشه از قدرت جادوي بالايي برخوردار بود. به سياه يا سفيد بودن جادوش كاري ندارم، ولي يه جادوگر اساسي بود.

اينكه چرا مقاومت نكرد شايد به اين دليل بود كه فكر نميكرد لرد بخواد اون رو بكشه، يعني لرد با همه ي خباثتش و همينطور شيفتگي اش به چوب دستي، همون قدر سريع عمل كرد كه هري پاتر در اولين جلسه ي كلاس دفاع در برابر جادوي سياه با پروتگو جلوي اسنيپ ايستاد.

شايد هم اسنيپ مي خواست تا لحظه ي آخر مطمئن باشه كه اگه هنوز اميدي هست، با بازي نقش يك جاسوس به عنوان يك مرگخوار خوب، جون هري و خون ليلي حفظ ميشه..

در مورد اینکه چرا اسنیپ کشته شد ، همون حرف آقای دالاهوف رو قبول دارم . اما اینکه چرا اسنیپ به راحتی کشته شد و مقاومتی نکرد ، نمی تونم با بقیه شما موافق باشم که اسنیپ توانایی مبارزه با لرد رو نداشته !

وقتی هری که یه جوجه جادوگر بیشتر نبود ، تونست جلوی لرد مقاومت کنه ( صرفنظر از کمک هایی که روح پدر و مادرش کردن ! تو موارد دیگه ) اسنیپ که خودش قدرت چفت شدگیش از لرد اگه بیشتر نبود ، کمتر هم نبود و خداییش قدرت جادویی زیادی هم داشت ، حتما می تونسته مقاومت کنه و مبارزه !

اما من فکر می کنم اسنیپ دلش نمی خواست مقاومتی بکنه . دلش می خواست بمیره !

هم به خاطر اینکه یه عمر بابت از دست دادن لیلی احساس اندوه و عذاب وجدان می کرده و هم اینکه چون مجبور شده بود دامبلدور رو بکشه ، باطنا از خودش نفرت داشت . هرچند فکر می کرد کار درستی انجام داده ، ولی هر کاری ، صرف درست بودنش باعث نمیشه که دوست داشتنی هم باشه !

واسه همینم ترجیح می داد بیشتر از این زندگی نکنه . خیالشم راحت بود که طبق پیشگویی ، و همینطور حرفایی که دامبلدور زده بود ، هری می تونه کار لرد رو تموم کنه و انتقام لیلی ، بالاخره گرفته می شد .