هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۷

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
امتیازات امتحانات میان ترم تاریخ جادوگری


انتظار داشتم همه تون سی بگیرین چون همه اش تو تدریسام اومده بود. فقط کارش یه دور خوندن پست های من بود.با این حال امتیازات شما به شرح زیره:
گریفیندور

پرسی ویزلی:30

اسلیترین

فردی شرکت نکرده است

هافلپاف

پیوز: 30

راونکلاو

گابریل دلاکور:4
لونا لاوگود: 5
لیلی پاتر: 3*

* طبق قانون شماره 11 اساتید در تابلوی اعلانات، نمره ایشان به جای صفر، سه داده شد


مجموع


گریفیندور:6
اسلیترین:0
هافلپاف:6
راونکلاو:2.4 رند شده به 2


ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۱۲ ۱۵:۱۹:۳۷

تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۲۷ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۷

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
امتحان میان ترم



1) چرا جنگ جان این نام را بر خود گرفته است؟
دلیل این نامگذاری این هست که در این جنگ عده زیادی جانشون رو از دست دادند و زخمی شدند . 1400 نفر در این جنگ کشته شدند که هزار نفر جادوگر و چهار صد نفر جن بوده اند . زخمی ها هم که پنج هزار نفر بودند .


2) دلیل شروع جنگ میان جن ها و جادوگران چه بود؟با مثال.
همواره از زمان آشنایی انسان با جن ، اون رو برده و خدمتکار خودشون میدونستند . ازش به شدت کار میکشیدند و در اعزای اون مزد کمی میدادن ؛ چون فکر میکردند که خودشون نژاد برتر هستند . این دلیل شروع جنگ بین جادوگران و جن ها بود .


3)مانعی که برای جلوگیری از دزدی در معماری بانک گرینگوتز به کار رفته چیست؟
این مانع راه های پر پیچ و خم و صعب العبوری بود که فقط به وسیله واگن های رو باز ممکن بود تردد توشون که باعث ایجاد صدای زیادی میشد . همینطور راه هایی وجود داشت که در واقع به جایی ختم نمیشدند و صرفا برای گم کردن راه برای افرادی بود که اقدام به سرقت از بانک میکنند .


4)کار "فلوت اژدها" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟
اگر فردی که از فلوت اژدها استفاده میکنه ، روی چیزی که توی ذهنش هست تمرکز کنه ، وقتی در فلوت میدمه ، صداش قابل فهم برای اژدها میشه و به اینصورت میتونه حرفش رو بزنه ! توسط فیانور ساخته شده .


5) کار "کمربند محافظ" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟
کمربندی هست که در واقع به عنوان نوعی اخطار برای فرد استفاده کننده محسوب میشه و در زمان خطر گرم میشه و استفاده کننده متوجه میشه خطر رو . توسط آدین جادوگر هم ساخته شده


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۷

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۵ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 389
آفلاین
امتحان میان ترم:

1) چرا جنگ جان این نام را بر خود گرفته است؟

به دلیل اینکه نام تعداد زیادی از افرادی که در این جنگ شرکت داشتند ، جان بوده است. مهم ترین آن ها جان پیلوتون کسی بود که در این جنگ زودتر از دیگر هم رزمانش کشته شد.

2) دلیل شروع جنگ میان جن ها و جادوگران چه بود؟با مثال.

از زمان های قدیم جن ها و جادوگران رابطه ی خوبی با یکدیگر نداشتند. جن ها جادوگران را قبول نداشتند و جادوگران جن ها را. بنابراین به جنگ با یکدیگر پرداختند و هنوز هم جن ها و جادوگرانی هستند که از یکدیگر بدشان می آید و بر این اعتقادند که باید کشته شوند.

3)مانعی که برای جلوگیری از دزدی در معماری بانک گرینگوتز به کار رفته چیست؟

جادو یکی از مهم ترین مواردی هست که برای جلوگیری از دزدی در معماری به کار رفته است. ولی این تنها مانع ورود دزدان نمی شود و مسئله ای بین خود جن هاست که به ما نمی گویند.

4)کار "فلوت اژدها" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

با نواختن درون فلوت اژدها اهنگی دلنشین از آن خارج می شود و باعث خواب آلودگی و یا رام شدن اژدها می گردد. کسی که این فلوت را ساخته به من گفته اسمشو جایی لو ندم. چون از شهرت چندان خوشش نمی آید.

5) کار "کمربند محافظ" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

کمربند محافظت کمربندی است که از اسمش مشخص است. کار این کمربند محافظت کردن از شخص ، مکان و دیگر کارهاست. شخص سازنده ی آن مفقود الاثر شده و نام او مشخص نیست.



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۱:۴۲:۱۰ دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
امتحان میان ترم

1)چرا جنگ جان این نام را بر خود گرفته است؟
چون یکی از شخصیت های مهمی که در این جنگ شرکت کرده جان بوده که به خاطر شجاعتش این جنگ به نام جنگ جان نام گرفته شده.

2)دلیل شروع جنگ میان جن ها و جادوگران چه بود؟با مثال.به خاطر این که جادوگران از کسی غیر از خودشون بیزار بودند و ان ها را به حساب نمی اوردند به همین دلیل جن ها و جادوگران از زمان های قدیم با هم اختلاف داشتند و این امر باعث جنگ میان دو قبیله شد.مثلا جادوگران جن ها را برده ی خویش میکردند.

3)مانعی که برای جلوگیری از دزدی در معماری بانک گرینگوتز به کار رفته چیست؟وردهایی که از این بانک محافظت میکردند و از اموال مردم نگه داری میکردند.

4)کار "فلوت اژدها" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟ مخترع این فلوت ناشناخته است و کسی نامشرا نمیداند!هر کس در فلوت اژدها بدمد میتواند اژدها را رام کند و تحت کنترل خود در اورد.

5)کار "کمربند محافظ" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟ کمربند محافظ توسط یک جن ساخته شده است و کار ان جلوگیری از دزدین چیزی از بانک گرینگوتز است!


Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
سؤالات امتحان میام ترم



1- چرا جنگ جان این نام را بر خود گرفته است؟(تشریحی)

چون جان توش جنگیده بود ! جان خیلی آدم خوبی بود ! ولی جان جونش رو از دست داست ! پس چون جان جانش را در این جنگ از دست داد ، جنگ جان نامیده شد !

2- دلیل شروع جنگ میان جادوگران و جن ها چه بود؟ با مثال.

دلیل نژاد پرستی و اینا بود ! جادوگران کلا با غیر از آدمیزاد مشکل دارند ؛ مثل آمبریج ! که با سانتور ها مشکل داشت . من مثال رو متوجه نشدم !!

3- مانعی که برای جلوگیری از دزدی در معماری بانگ گرینگورتز به کار رفته چیست؟

جادوی ورودی که ذهن دزد ها رو برای ورود به بانک منحرف میکنه ! کلا منحرفن همه اشون !!

5- کار "کمربند محافظ" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

کمربند محافظ برای جن ها تعبیه یا ط یا هر چی شده ! که در ضمانی که جن ها دزدیده شدند تا به زور از آنها استفاده شود ؛ کار کنند ! و توسط خود گرینگوت ساخته شده است !
( چه چرت و پرتایی که من نمیگم ! )

نکته :

سوال چهار :
4- کار "فلوت اژدها" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

فلوت اژدها توسط بیمبوژارمانمتنو آلبوس بارتیموس ویزلی (!) ساخته شده است. یه دو سه متر دیگه هم اسمش ادامه داره ! فلوت اژدها وسیله ای است به شکل گیتار که برای گوی زدن آژدها به آن فلوت میگویند تا رام شوند ! اژدهای رام شده در گرینگوتز است !


ویرایش شده توسط گابریل دلاکور در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۸ ۱۳:۴۳:۵۰

[b]دیگه ب


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱:۴۲ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
1- چرا جنگ جان این نام را بر خود گرفته است؟(تشریحی)

علت این نامگذاری، این هست که در این جنگ حدود 1000 نفر از جادوگران و 400 نفر از جن ها کشته شدند. و زخمی ها نیز کلا در حدود 5000 نفر بودن

2- دلیل شروع جنگ میان جادوگران و جن ها چه بود؟ با مثال.

شروع جنگها بر اثر خودپسندی جادوگران بود. جادوگران فکر میکردند جن ها یک برده هستند و تنها بهشون دستور میدادند و دستمزد خیلی کمی براشون درنظرمیگرفتند.

3- مانعی که برای جلوگیری از دزدی در معماری بانگ گرینگورتز به کار رفته چیست؟

حساب ها را در جایی از زمین قرار داد که تنها راه رفتن به آنها استفاده از واگن های پر سروصدا بود و اگر دزد تصمیم میگرفت به آنجا برود حتی اگر دیده نشود یا سر و صدای واگن ها او را لو میداد و یا اگر تصمیم میگرفت پیاده برود در میانه راه گم میشد چرا که مسیر های قلابی نیز در گوشه و کنار مسیر قرار داده شده بود.

4- کار "فلوت اژدها" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

فلوت اژدها ، توسط فیانور ساخته شد ، که با دمیدن در آن و فکر کردن به گفته خود میتوان آن را به زبان اژدهاها ادا کرد

5- کار "کمربند محافظ" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

کمربند محافظ، که توسط آدین جادوگر ساخته شده و به هنگام نزدیکی به دشمن گرم میشد


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۷/۵/۸ ۱:۴۹:۵۳

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۲۱ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۷

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
امتیازات جلسه سوم تاریخ جادوگری
گریفیندور
پیتر پتی گرو: 26
پرسی ویزلی: 30 امتیاز

راونکلاو:
گراوپ:28

هافلپاف
پیوز:27

مجموع:
گریفیندور:11
اسلیترین:0
راونکلاو:6
هافلپاف:5
--------
سؤالات امتحان میام ترم
1- چرا جنگ جان این نام را بر خود گرفته است؟(تشریحی)
2- دلیل شروع جنگ میان جادوگران و جن ها چه بود؟ با مثال.
3- مانعی که برای جلوگیری از دزدی در معماری بانگ گرینگورتز به کار رفته چیست؟
4- کار "فلوت اژدها" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟
5- کار "کمربند محافظ" چیست و توسط چه کسی ساخته شده است؟

هر سؤال دارای 6 امتیاز میباشد


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۲۶ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۷

گراوپold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۳ شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از لای ریشای هاگرید!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 156
آفلاین
1- زندگینامه یکی از جن ها یا جادوگرانی را که در این جنگها وجود داشته اند بنویسید(غیر رول-15 امتیاز)

گراوپ!
در سال 1320 میلادی گراوپ در خانواده ای که همگی اعضای آن غول بیابانی بودند به دنیا آمد. از همان ابتدا به کتک زدن علاقه داشت به طوریکه در 4 سالگی قاتل زنجیره ای شده بود () ... کمی بعد او از دانشگاه غولسفورد در رشته کشتی کج (!) فارغ التحصیل شده و دوباره به دهکده قدیمی خودشان باز گشت.
از آنجایی که دهکده گراوپ ، حوالی دهکده ای دیگر که ساکنانش اجنه بودند ساخته شده بود ، مدام جنگ هایی بین جادوگران و اجنه در محل زندگی غول های بیابانی اتفاق می افتاد.
چندین سال گذشت و حدود سال 1350 میلادی بود که عظیم ترین جنگ میان اجنه و جادوگران درست در جلوی دهکده غول های بیابانی اتفاق افتاد.
گراوپ عزم خود را جزم کرده بود تا یک بار هم که شده پا به میدان های جنگ بگذارد بنابراین گرز خود را برداشته و بر علیه جبهه جادوگران مشغول به جنگ شد ... هرچند در اواخر جنگ گراوپ ، یک نارنجک به کمر بست و درست زمانی که جنگ داشت بر علیه اجنه بر می گشت خود را بر زیر بارتی کراوچ انداخت ( ) به این جهت به وی لقب شهید قزوینی دادند!

2- فیلمی را که در تدریس ذکر شده است شرح دهید(رول -15 امتیاز)
دود و آتشتمامی منظره جنگ خون آلود را انباشته بود ... طلسم ها و اخگر ها با بی رحمی هر چه تمام تر به هدفی نامعلوم فرستاده می شد. یکی از آن زمستان هایی بود که خورشید درست در وسط آسمان کمترین فروغ را داشت. مهی تقریباً غلیظ میدان جنگ را در برگرفته بود. در دورترین نواحی جنگ ، غولی تنها با یک چماغ جادوگران متخاصم را از دور و برش فراری می داد.
اجنه با هر بشکن خود را غیب کرده و در پشت جادوگر ها ظاهر می شدند.
هریپوی کثیف نیز با جیغ و داد اجنه هایش را تشویق می کرد.
بعد از چند دقیقه نیروی تمامی سربازان تحلیل رفته بود ، اجنه با قدرتی کم تر خود را غیب و ظاهر می کردند و از شدت طلسم های جادوگران نیز کاسته شده بود.
هریپوی کثیف با آن صدای جیغ جیغی تیزش برای صدمین بار فریاد کشید: آن عوضی های پست فطرت را نابود کنید ... سر به نیستشان کنید و به آنها مجال ندهید ... مرگ بر جادوگران!
چند دقیقه ی دیگر هم به همین منوال گذشت تا اینکه غول با فریادی دهشتناک جبهه جادوگران را به عقب راند ... با هر مشتی که بر زمین می کوفت تعدادی از جادوگران جان باخته و تعداد دیگری از صحنه می گریختند.
کمی بعد دشت خون آلود پر شده بود از اجنه های که طلسم های خلاص را بر بدن جادوگران فرو می کردند... در گوشه ای ، لبخندی از سر پیروزی و شادی بر لبان کج و معوج هریپوی کثیف نقش بسته بود.


[img align=right]http://signatures.mylivesignature.com/54486/280/4940527B779F95


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۷

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 333
آفلاین
تکلیف اول
===========
زندگینامه ی هرپوی کثیف:

استاد فقید،هرپوی کثیف که این لقب واقعا درخور فهم و کمالات وی است، در 22 جولای سال 1930 در حومه ی لندن به دنیا آمد. خانواده وی همگی به عنوان جن های خانگی در یکی از خانه های جادوگران ستمگر کار می کردند.پدر وی بر اثر شکنجه های ارباب خود،دار فانی را وداع گفت.در حالی که هرپو 13 سال بیشتر سن نداشت و از آن به بعد،مسئولیت خانواده بر دوش او افتاد.وی به دلیل حس آزادی خواهی خود، نتوانست زورگویی های ساکنان خانه اربابی خود را تحمل کند و در یک شب،همه آنان را به قتل رساند.از آن به بعد آن خانه مرکز نهضت آزادیخواه جن های خانگی شناخته شد.طولی نکشید که بیشتر جن های خانگی ستمدیده،جذب این گروه شدند.در این بین غول ها نیز که تا آن موقع درگیر جنگ با جادوگران بودند، حمایت خود را از این نهضت اعلام داشتند.

هرپوی کثیف عملیات فتح هاگزمید را در سال 1950 پایه ریزی کرد که توانست تا حد زیادی در این عملیات پیروز شود.وی 3 سال بعد به قصد فتح وزارت سحر و جادو،لشکر عظیمی را فراهم آورد.اما در این عملیات ناتوان بود و نیمی از لشکر خود را از دست داد و خود نیز به شدت مجروح شد.

وزارت سحر و جادو که نمی توانست این جنبش را نابود کند،تصمیم گرفت با هرپوی کثیف به مذاکره بنشیند.به همین دلیل در سال 1960، آلبوس دامبلدور را برای حل اختلافات به سوی او فرستاد.هرپوی کثیف به حدی شیفته ی آلبوس دامبلدور شد که تمامی اختلافات را کنار گذاشت و هزینه تمامی خسارات را متحمل شد.وی مدتی نیز در کلاس های دامبلدور شرکت کرد و لقبش از هرپوی کثیف به هرپوی سیفیت تغییر یافت . شاید همین مسائل بود که محبوبیتش در بین جن های خانگی کاهش یافت و سرانجام در سال 1993 توسط معاونش مسموم شد.

=============================
تکلیف دوم:

دان و فرمانده مارکوس در گوشه ای دورافتاده از سنگر بودند.دان تعظیمی به ارباب خود کرد.

-راحت باش.

قامت خمیده ی جن بلند شد و چشم های سبز رنگش، فرمانده مارکوس را با ردای سیاه مشاهده کرد.جن هیچ وقت بدون اجازه ی اربابش حرفی نمی زد و این بار هم از این فاعده مستثنا نبود.

-خوب! آخرین اطلاعاتت چی هست؟

جن کمی سرش را چرخاند تا مطمئن شود،هیچ کس در آن حوالی نیست.سرانجام با صدایی آهسته که البته بی شباهت به جیغ نبود گفت:

-ارباب!جن ها به انتقام خواهی شکنجه ی فرماندمون "سیران" ،قصد دارن امشب حمله کنن...

-بیخود کردن! جن های پست فطرت!

چشم های جن گشاد شد.ظاهرا سخنان فرمانده به او برخورده بود.اما نه! او ترسیده بود و می خواست جیغ بکشد. اما نمی توانست.با انگشت های زمختش به پشت سر فرمانده مارکوس اشاره کرد.جادوگر جوانی بر پشت تپه ای فال گوش ایستاده بود.به محض اینکه متوجه شد فرمانده مارکوس او را دیده است پا به فرار گذاشت.

-لعنتی!آواداکداورا!

اشعه سبز رنگ، زودتر از آن که سرباز متوجه آن شود،به کمرش خورد. او قبل از آن که به زمین بیفتد و گرد و خاک ایجاد کند، مرده بود!جن چشم هایش را بسته بود تا این صحنه های دردآور را نبیند.از لرزش بدنش می شد فهمید ترسیده است.

-خوب فقط همین اطلاعات بود؟

-نه! یه چیز دیگه! جن ها می خوان از شرق حمله کنن. و یه چیز دیگه! از فردا می خوان نیروهای تازه نفس رو وارد ارتشمون کنن و این یعنی این که من از فردا برای همیشه بازنشسته می شم.

لحظه ای سکوت برقرار شد که تنها صدای فش فش طلسم ها آن را می شکست.جن هنوز با نگرانی اطراف را نگاه می کرد.شاید یکی دیگر از سرباز ها در آن جا فال گوش ایستاده بود.اما فرمانده مارکوس کوچک ترین توجهی به اطراف نمی کرد.بلکه نگاهش به یک نقطه ثابت مانده بود و فکر می کرد. برق شیطنتی در چشم هایش شکل گرفت.سرش را به سوی دان برگردادند.

-ممنون به خاطر اطلاعاتت!

عجیب بود!وی تا کنون از دان تشکر نمی کرد.حتی خود دان نیز تعجب کرده بود.پیش از آن که بخواهد دان بخواهد در مورد علت تشکر فکر کند، بار دیگر فرمانده مارکوس شروع به سخن گفتن کرد.

-گفتی دیگه بازنشسته می شی؟

-بله ارباب.

-یعنی دیگه به درد من نمی خوری؟

جن با تعجب به فرمانده مارکوس نگاه کرد.حس می کرد فرمانده می خواهد عمل ننگینی را انجام دهد.بادی وزید و کمی گرد و خاک، تنه نحیف جن را نوازش کرد.اگر چه مایل نبود جواب دهد اما به ناچار پاسخ داد:

-بله قر...قربان!

-فکر کنم دیگه باید تورو نابود کنم دان!این طور واسه هردومون بهتره.

-نه قربان!خواهش می کنم!من خیلی به شما خدمت کردم!

صدای گریه ی دان به گوش رسید.گوشه ی ردای او را گرفته بود و های های گریه می کرد.اما فرمانده مارکوس توجهی به این صداهای زجر آور نمی کرد.بوی مرگ در سرتاسر بیابان پیچیده بود.با لگدی او را به آن طرف ت پرتاب کرد.

-متاسفم دان! جن خوبی بودی!آواداکداورا!

پرتوی سبز رنگ، جن را محکم در آغوش گرفت و سپس او را چندین متر آن طرف تر پرتاب کرد.


خاک های ترک برداشته ی بیایان، مظلومانه حرارت خورشید را تحمل می کردند.گاه گاهی طلسمی از یک سوی بیابان به سویی دیگر می رفت.اما "دان" بدون توجه به طلسم هایی که از بالای سرش می گذشت، سینه خیز به سوی سنگر جادوگران می رفت.بعضی موقع ها چوب های جارویی که در خلاف جهت حرکتش به سوی سنگر جن ها می رفت، او را می ترساند.اما هیچ کدام از آن جادوگرانی که با جارو به سوی مقر جن ها حمله می کردند،متوجه او نمی شدند.شاید رنگ لباس و پوستش که همرنگ خاک بود، مانع دیده شدنش توسط جادوگران می شد.کمی آن طرف تر، فرمانده مارکوس انتظارش را می کشید.در واقع لشکر جادوگری، تمام پیروزی سه ماهه ی اخیرش را مدیون دان بود.هیچ یک از افراد جادوگر و جن نمی دانستند که روزگاری دان، جن خانگی فرمانده مارکوس بود.به همین دلیل هنوز هم جاسوسی لشکر جن ها را می کرد.اگر هر یک از افراد جن می دانستند او جاسوس است، کشته می شد.

نیم ساعت بعد


[b]تن�


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۴۰ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۷

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
زندگینامه یکی از جن ها یا جادوگرانی را که در این جنگها وجود داشته اند بنویسید


اسکاور :

او یکی از جادوگران غیوری بود که در این جنگها حضور پیدا کرد و رشادت های بسیار زیادی از خود به جای گذاشت . او نقش کلیدی ای در این جنگها داشت . وی سال 1960 میلادی پا به این دنیا گشود و هنوز که هنوز است اثری از مرگ و این حرفا در وجودش به چشم نمیخورد !

از فعالیت های مفید و چشمگیر او در دنیای جادوگری میتوان به احداث کارخانه دستمال سازی اسکاور نیز اشاره کرد . او با این کار خود به جوامع جادوگری ثابت کرد که میتوان خیلی کارها را ساده تر از قبل انجام داد و خیلی کارها را میتوان به سادگی انجام داد ، کارهایی که حتی به وسیله چوب جادوگری نیز قابل انجام نبودند !

به طور مثال یکی از دستمال های عجوبه وی در این راستا ، دستمال مدیران بود که به کمک آن افراد علاقمند به مدیران میتوانستند نقش بسیار مهمی در عمل دستمال بازی ایفا کنند ، از جمله مفاد این دستمال میتوان به گرفتن دسترسی نظارتی ، اجرایی و حتی مدیریتی نیز اشاره کرد .

او تعداد زیادی از جادوگران و جنهای تبهکار و سیاه را نیز در این جنگ از بین برد .




فیلمی را که در تدریس ذکر شده است شرح دهید

جمعیت بسیار زیادی که به عمله و وزیر و مدیر و ارزشی و ... کلا همه چیز شباهت دارند جز جنگجو در میدان جنگ به صف ایستادند و منتظر اعلان شروع جنگ هستند که با فردی به نام عله مواجه میشن !


عله روی سکوی بسیار بزرگی ایستاده و در حالی که سیم کت و کلفتی که روش عبارت سرور به چشم میخوره رو در دست راست داره ، دست چپش رو برای ملت بلند کرده و انتظار داره که تشویقش کنن . بالاخره بعد از دقایقی که با خشم جنگجوها مواجه میشه و خیلی ضایع میشه ، دستش رو میاره پایین و میگه : خوب از این کار من که استقبال نشد ، از این بابت من از خودم کلی عذرخواهی میکنم و با دقت سیم سرور رو روی زمین میزاره و پاش رو محکم روی سیم میزاره و پشت میکروفون میگه : بوووق ! ( افکت شروع جنگ ! )


جن ها و جادوگران که به شدت تحت تاثیر جو قرار گرفتن ، چوبدستی هاشون رو در کمرشون میزارن و با مشت و لگد و چوب و بیل و هر وسیله ای که توی اون حوالی بوده به سمت همدیگه حمله ور میشن . بعد از دقایقی که عله مشاهده میکنه ملت با سرعت دارن شپلخ میشن ، پاش رو لحظه ای از روی سیم سرور برمیداره و پشت میکروفون میگه : هووی ملت ! یا مثل آدم برمیگردید سره جاتونو چوبدستیتونو در میارید ، یا همتونو میزنم حذف شناسه میکنم باب ما داریم فیلم میگیریما ، شما ها با این کارتون دارین قانون کپی رایتی که ما این همه خودمونو کشتیم به خاطرش رو نقض میکنید !


و به این صورت میشه که ملت به حالت اسلوموشن دوباره سره جاشون برمیگردن و با صدای بوق مجدد عله ، با چوبدستی هاشون طلسم های متفاوتی به هم دیگه میفرستن !


- کروشیو
- پتریفیکوس توتالوس
- سکتوم سمپرا
- آواداکداورا
- بوق ! ( طلسم بیناموسی ! )


سانســــــــور ! صدای بوق بلندی به گوش میرسه و مقادیری خون ملت روی دوربین میپاشه ! و دوربین در همون حال روی دل و روده هایی که روی زمین با نظم خاصی ! پخش شده زوم میکنه و همچنان صدای بوق سانسور به گوش میرسه !

بالاخره ساعت ها میگذره و دوربین کم کم از حالت زوم خارج میشه و یه نمای بسته ای از میدان جنگ رو میگیره ... جن های بسیاری در خون غلت میزنن و جادوگران زیادی هم سر از بدن جدا شده روی زمین افتادند و کلا صحنه وحشتناکی هست !

دوباره به کلاس برمیگردند !

دانش آموزان : این مثلا سانسور شده بود ؟

لوپین : بعله ! مگه نمیبینید صدا نداشت ؟ تازشم خودم سانسورش کرده بودم !

دانش آموزان : ایول ایول ! استاد نمیشه شما مسئولیت سانسور فیلم های بخش سینمای هاگوارتزو بر عهده بگیرید ؟ ما بدون صدا هم راضی ایم ببینیمشونا


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.