هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۶

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
السلام عليك يا اخي / همر تو سرت پخ پخي
سلام مليكم خوب هستي / چرا بند شرتتو نبستي
زير درخت آلبالو / داغتو نبينم هرگز

1. به نظر شما معادل امروزی قسم به ریش مرلین کدام است؟
• ریش احمدی نژاد
• زیر شلواری بوش
• روسری بی نظیر بوتو
• کراوات خوزه مورینیو

2. چرا وقتی در صدا کرد هری و جینی به شدت پریدند و از هم جدا شدند؟
• چون هری رگ قلمبه شده رون را تشخیص داده بود
• چون جینی پلیس منکرات ضد حجاب را پشت در تشخیص داده بود
• چون داشتند برای مسابقات پرش با شنیدن صدای در تمرین میکردند
• چون هرمیون اونجوری به آنها نگاه کرد
توضيح : هري كه تشخيص دادن بلد نيست !

3. به نظر شما در پایان، کار لونا به کجا رسید؟
• به تیمارستان
• به بیمارستان
• با دین ازدواج کرد
• به قبرستان ( شاخ انفجاری را با شاخ اسنورکک شاخ چروکیده اشتباه گرفت)

4. هری در خیالات خود در ایستگاه کینگز کراس چه دید؟
• یک اتوبوس خالی با شخصیت های کارتونی
• یک ون مسافر بر ترو تمیز آکبند
• مونوریلی که در هوا و آسمان ها تا چشم کار میکرد پیچ خورده بود
• مترویی که همه مردم منظم جلوی درهای آن صف بسته بودند

5. فرض کنید ساحر و ساحره ای در جنگلی تنها بوده و یک چوب جادو داشته باشند. اگر از سمت راستشان دمنتورها و از سمت چپشان دوزخی‌ها در حال پیشروی باشند. با توجه به آسلام، کدام راه برای نجات آنها قابل تصور است؟
• ساحره، ساحر را به سمت دمنتور ها هل میدهد و خودش غیب و ظاهر میشود
• ساحر، چوب جادو را به ساحره تقدیم کرده و خود را به زیر دمنتورها میاندازد
• دو تایی دوزخی ها را جلوی دمنتور ها هل میدهند و وقتی آنها مشغول بوسه هستند از فرصت استفاده کرده و از سمت مقابل فرار میکنند
• ساحر ردای یکی از دمنتورها را از سرش میکشد و آن را روی دست ساحره میاندازد سپس دست وی را گرفته و با هم به وسیله اپارات با همراه غیب و ظاهر میشوند

6. وقتی رون، هری و هرمیون را ترک کرد آن دو چگونه شئونات آسلامی را رعایت میکردند؟
• روز ها از شرم حضور به روی هم نگاه نمیکردند و شبها هرمیون هری را از چادر بیرون میکرد تا سرش هوا بخورد و جای هورکراکس ها یادش بیاید
• چون به هم به چشم خواهری و برادری نگاه میکردند مشکلی از این لحاظ وجود نداشت
• ابتدا با هم به نزدیکترین دفتر خانه غیب و ظاهر شدند و پس از خواندن عقد محرمیت دنبال سایر کارها رفتند
• همواره در گرما و سرمای زمهریر در چادر را باز میگذاشتند

7. چرا کالین به هاگوارتز برگشت؟
• چون میخواست جنگ کند
• چون میخواست از هری در هنگام جنگ عکس بگیرد
• چون دسشویی داشت برگشت و وقتی دوباره خواست از هاگوارتز خارج شود دید مادر بزرگ نویل راه را بسته است
• چون نمیخواست گراوپ را تنها بگذارد

8. در هنگام ورود به دسشویی برای وارد شدن به وزارت خانه بالای در چه نوشته بود؟
• با همراه وارد نشوید
• با پای راست وارد شوید
• سیفون را بکشید
• کارت ورود به دسشویی را از روی جایگاه بردارید

9. آبرفورث در مهمانخانه کله گراز چه چیزهایی میفروخت؟
• نوشیدنی، نوشابه گاز دار، بز
• آبجو، عرق سگی، بز
• شیر، ماست، بز
• هیچکدام ( پس خودتان که خبر موثق دارید موارد را بنویسید)

10. هری چند سال با جینی به خوبی و خوشی زندگی کرد؟
• یک سال
• ده سال
• یک ثانیه با خوشی و باقی عمر با زن ذلیلی
• یک آب خوش از گلویش پایین نرفت

11. چرا رون، هری و هرمیون را تنها گذاشت؟
• به خاطر بی وفایی
• به خاطر بی غذایی
• به خاطر بی نوایی و بعد به بينوايان پيوست
• به خاطر یه پیاله چایی

12. چرا هری چو را ول کرد؟
• چون نامه آمیتاب باچان را در کیف او پیدا کرد
• چون چو فیلم هندی زیاد میدید
• چون آخر سر فهمید چو از او بزرگتر است
• چون نو که اومد به بازار...

13. چرا ولدمورت چنین عقوبتی پیدا کرد؟
• چون از مرگ میترسید
• چون به بلاتریکس بله نگفت
• چون دچار غرور و خودبینی و کبر و ریا و سایر گناهان کبیره بود
• چون در نماز جمعه شرکت نمیکرد، به راه پیمایی نمیرفت، مسلمان آمریکایی بود و ...

14. شما از کتاب هفتم چه درسی گرفتید؟
• اینکه نباید به دوستان یا دشمنان اعتماد زیادی کرد
• اینکه فقط باید در راه آسلام قدم برداشت
• اینکه اصولا داشتن مخ تعطیل چیز خوبی است
• اینکه بگرد تا بگردیم
توضيح : راستش من هنوز كتاب هفت رو نخوندم ! آخه منتظر نسخه ي ويدا بودم بعدم تهران كه نيستم ( شكلك ناراحت ! در مسنجر : :( )



Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۲۰:۴۴ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۳۵ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۸۷
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 604
آفلاین
1. به نظر شما معادل امروزی قسم به ریش مرلین کدام است؟
• کراوات خوزه مورینیو

2. چرا وقتی در صدا کرد هری و جینی به شدت پریدند و از هم جدا شدند؟
• چون هری رگ قلمبه شده رون را تشخیص داده بود

3. به نظر شما در پایان، کار لونا به کجا رسید؟
• با دین ازدواج کرد

4. هری در خیالات خود در ایستگاه کینگز کراس چه دید؟

• ای هری پاتر هری پاتری باش. در آنجا آلبوس دامبلدور ریش سفید را دید
5. فرض کنید ساحر و ساحره ای در جنگلی تنها بوده و یک چوب جادو داشته باشند. اگر از سمت راستشان دمنتورها و از سمت چپشان دوزخی‌ها در حال پیشروی باشند. با توجه به آسلام، کدام راه برای نجات آنها قابل تصور است؟

• ساحر ردای یکی از دمنتورها را از سرش میکشد و آن را روی دست ساحره میاندازد سپس دست وی را گرفته و با هم به وسیله اپارات با همراه غیب و ظاهر میشوند.

6. وقتی رون، هری و هرمیون را ترک کرد آن دو چگونه شئونات آسلامی را رعایت میکردند؟

• چون به هم به چشم خواهری و برادری نگاه میکردند مشکلی از این لحاظ وجود نداشت.

7. چرا کالین به هاگوارتز برگشت؟
• چون میخواست جنگ کند

8. در هنگام ورود به دسشویی برای وارد شدن به وزارت خانه بالای در چه نوشته بود؟

• کارت ورود به دسشویی را از روی جایگاه بردارید

9. آبرفورث در مهمانخانه کله گراز چه چیزهایی میفروخت؟

• هیچکدام (پشم ممنوعه بز، پالتوی بز، نوشیندنی های مخلوط با تف بز، بز، نوشیدنی آتشین به همراه مخلوط ریش بز اعظم)

10. هری چند سال با جینی به خوبی و خوشی زندگی کرد؟
• گزینه 2 منهای گزینه 1 در کتاب ذکر شده است. بقیه آن را مریلین داند

11. چرا رون، هری و هرمیون را تنها گذاشت؟

• به خاطر بی غذایی

12. چرا هری چو را ول کرد؟
• چون نو که اومد به بازار...

13. چرا ولدمورت چنین عقوبتی پیدا کرد؟
• چون از مرگ میترسید

14. شما از کتاب هفتم چه درسی گرفتید؟

• اینکه فقط باید در راه آسلام قدم برداشت


تصویر کوچک شده


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۶

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
توجه *************************************** توجه
اطلاعیه مهم این ستاد در رابطه با انتخابات اخیر به شرح زیر اعلام میگردد.

با توجه به ماه خجسته هری پاتر، آن جادوگر جان بر کف، و در راستای هدر نرفتن خون شهیدان راه هاگوارتز، تصمیم گرفته شد تا همه کاندیدا ها و رای دهندگان در گزینش این ستاد شرکت کنند لذا از همگان دعوت میشود اگر خیر و صلاح خود و آینده کشور را میخواهند به سوالات آن پاسخ گویند
بدیهی است هر فرد یا گروهی که از این امر تخطی کرده باشد سرو کارش با کاراگاهان این ستاد خواهد بود.
و اما سوالات به شرح زیر است:

1. به نظر شما معادل امروزی قسم به ریش مرلین کدام است؟
• ریش احمدی نژاد
• زیر شلواری بوش
• روسری بی نظیر بوتو
• کراوات خوزه مورینیو

2. چرا وقتی در صدا کرد هری و جینی به شدت پریدند و از هم جدا شدند؟
• چون هری رگ قلمبه شده رون را تشخیص داده بود
• چون جینی پلیس منکرات ضد حجاب را پشت در تشخیص داده بود
• چون داشتند برای مسابقات پرش با شنیدن صدای در تمرین میکردند
• چون هرمیون اونجوری به آنها نگاه کرد.

3. به نظر شما در پایان، کار لونا به کجا رسید؟
• به تیمارستان
• به بیمارستان
• با دین ازدواج کرد
• به قبرستان ( شاخ انفجاری را با شاخ اسنورکک شاخ چروکیده اشتباه گرفت)

4. هری در خیالات خود در ایستگاه کینگز کراس چه دید؟
• یک اتوبوس خالی با شخصیت های کارتونی
• یک ون مسافر بر ترو تمیز آکبند
• مونوریلی که در هوا و آسمان ها تا چشم کار میکرد پیچ خورده بود
• مترویی که همه مردم منظم جلوی درهای آن صف بسته بودند

5. فرض کنید ساحر و ساحره ای در جنگلی تنها بوده و یک چوب جادو داشته باشند. اگر از سمت راستشان دمنتورها و از سمت چپشان دوزخی‌ها در حال پیشروی باشند. با توجه به آسلام، کدام راه برای نجات آنها قابل تصور است؟
• ساحره، ساحر را به سمت دمنتور ها هل میدهد و خودش غیب و ظاهر میشود.
• ساحر، چوب جادو را به ساحره تقدیم کرده و خود را به زیر دمنتورها میاندازد
• دو تایی دوزخی ها را جلوی دمنتور ها هل میدهند و وقتی آنها مشغول بوسه هستند از فرصت استفاده کرده و از سمت مقابل فرار میکنند.
• ساحر ردای یکی از دمنتورها را از سرش میکشد و آن را روی دست ساحره میاندازد سپس دست وی را گرفته و با هم به وسیله اپارات با همراه غیب و ظاهر میشوند.

6. وقتی رون، هری و هرمیون را ترک کرد آن دو چگونه شئونات آسلامی را رعایت میکردند؟
• روز ها از شرم حضور به روی هم نگاه نمیکردند و شبها هرمیون هری را از چادر بیرون میکرد تا سرش هوا بخورد و جای هورکراکس ها یادش بیاید.
• چون به هم به چشم خواهری و برادری نگاه میکردند مشکلی از این لحاظ وجود نداشت.
• ابتدا با هم به نزدیکترین دفتر خانه غیب و ظاهر شدند و پس از خواندن عقد محرمیت دنبال سایر کارها رفتند
• همواره در گرما و سرمای زمهریر در چادر را باز میگذاشتند.

7. چرا کالین به هاگوارتز برگشت؟
• چون میخواست جنگ کند
• چون میخواست از هری در هنگام جنگ عکس بگیرد
• چون دسشویی داشت برگشت و وقتی دوباره خواست از هاگوارتز خارج شود دید مادر بزرگ نویل راه را بسته است
• چون نمیخواست گراوپ را تنها بگذارد

8. در هنگام ورود به دسشویی برای وارد شدن به وزارت خانه بالای در چه نوشته بود؟
• با همراه وارد نشوید
• با پای راست وارد شوید
• سیفون را بکشید
• کارت ورود به دسشویی را از روی جایگاه بردارید

9. آبرفورث در مهمانخانه کله گراز چه چیزهایی میفروخت؟
• نوشیدنی، نوشابه گاز دار، بز
• آبجو، عرق سگی، بز
• شیر، ماست، بز
• هیچکدام ( پس خودتان که خبر موثق دارید موارد را بنویسید)

10. هری چند سال با جینی به خوبی و خوشی زندگی کرد؟
• یک سال
• ده سال
• یک ثانیه با خوشی و باقی عمر با زن زلیلی
• یک آب خوش از گلویش پایین نرفت

11. چرا رون، هری و هرمیون را تنها گذاشت؟
• به خاطر بی وفایی
• به خاطر بی غذایی
• به خاطر بی نوایی
• به خاطر یه پیاله چایی

12. چرا هری چو را ول کرد؟
• چون نامه آمیتاب باچان را در کیف او پیدا کرد
• چون چو فیلم هندی زیاد میدید
• چون آخر سر فهمید چو از او بزرگتر است
• چون نو که اومد به بازار...

13. چرا ولدمورت چنین عقوبتی پیدا کرد؟
• چون از مرگ میترسید
• چون به بلاتریکس بله نگفت
• چون دچار غرور و خودبینی و کبر و ریا و سایر گناهان کبیره بود
• چون در نماز جمعه شرکت نمیکرد، به راه پیمایی نمیرفت، مسلمان آمریکایی بود و ...

14. شما از کتاب هفتم چه درسی گرفتید؟
• اینکه نباید به دوستان یا دشمنان اعتماد زیادی کرد
• اینکه فقط باید در راه آسلام قدم برداشت
• اینکه اصولا داشتن مخ تعطیل چیز خوبی است
• اینکه بگرد تا بگردیم


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۱۱ ۲۰:۱۴:۰۶

Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۲۳:۳۴ چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۶

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
السلام علی الکالین و علی الاهل بیتهو و علی ال فک و فامیلهو و علی الجدهو و آبادهو.
سلام بر حاج کالین کبیر.برادر ما چندیست کنج عزلت نشسته و به تسبیح و ستایش مرلین پرداخته ناگهان بخود آمده مشاهده میکنیم در اعماق موال بسر میبریم...علیهذا سر و حال مطلع شدن از روند گرویدن فوج فوج جادوگران به آسلام نداریم.
از قدیم گویند صلاح کار خویش خسروان دانند ما اگر در پیش شما بعنوان حاج میرز ممد دالاهوف جایگاهی داریم در جمع خود ما را بپذیر وگرنه که با تیپائی دیپورتم بفرمائید.
جیگرتو
پ.ن:داش کالین دلم واست تنگ شده بسی یک قراری بذار بلطف و اراده مرلین در قزوین(مرلین بر وزن قزوین هست ها!تا حالا توجه کردید؟(چکش)) ملاقاتی داشته باشیم.فقط باید تضمین جان من را بفرمائید.
و من المرلین التوفیق
ولکن شما خود يکي از مردان آسلامي و همواره تاييد مي باشي و چنين باد که شما گقتي و من تضمين کامل جاني مي دهم


ویرایش شده توسط کالین کریوی در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۹ ۲:۲۰:۰۳


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۱۹:۵۹ چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۶

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
آفرين به شما آسلام دوستان چون خيلي مدت بود نبودم همه شما تاييد مي باشيد باشد که ريش مرلين حمايت و هدايتتان کند و گراپ ناظر بر اعمالتان...زين پس مسابقه اي براي اعضاي آسلامي به شرح زير بر قرار مي باشد:
1-يک گروه جاسم تعليم ديده هر گروه شمال 12+1 جاسم انتخاب کنيد
2-سپس براي يک عمليت انتحاري در مقر سياه يا سفيد براي خود برنامه ريزي کنيد
3- حمله کنيد و نتيجه آن را به صورت نمايشنامه طنز در همينجا بزنيد
بهترين فرمانده ها براي يک عمليت سري هماهنگ شده انتخاب خواهند شد
اين شما و اينهم ماموريت...ببينم چه مي کنيد


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۱۸:۳۱ چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۶

مالی ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۶ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ شنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۶
از Barrow
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 67
آفلاین
پاینده باد و زنده...آسلام همیشه گزنده!

سابقه آسلامی :
با عرض ادب خدمت مرلین کبیر باشد که ریشش هر روز بلند تر از دیروز شود. با شرمندگی فراوان سابقه نداریم ولی چنانچه مایل باشید سابقه را هم جور می نماییم! شما جان طلب نمایید.


آسلام خز است یا پر جغد عله؟
پناه بر ریش مرلین! از توضیح واضحات معذوریم.



چند لیتر بنزین دارید؟
شما چند لیتر لازم دارید؟ پیشتر عرض نمودم جان طلب کنید. حال می گویم جان که سهل است، کارت سوخت خودمان و کل خانواده ویزلی تا 7 جد پس و پیش فدای یک تار ریش سفید مرلین!

تا قزوین از شهرستانتون چند کیلومتر راهه ؟
فاصله فیزیکی برای ما مانعی نیست! دلها باید نزدیک باشن که هستن!

آفتابه را با کدام دست بر میدارید؟
به همین آسلام سوگند که حقیقت را می گویم. اصولاٌ آفتابه ما افسون شده و خودش با چشم الکترونیکی زمان وارد عمل شدن را تشخیص می دهد. اگر شما بخواهید به تولید انبوه می رسانیم تا دستان مبارک خسته نشود. اگر نه هر چه شما بفرمایید ما با همان دست بر میداریم!


[b][size=medium][color=CC0000]جادوی عشق، قوی ترین جادوهاست


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۵:۵۴ سه شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۶

لاوندر براونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۴ چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۶:۴۳ شنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۶
از تو دفتر ِ مدیر ِ مدرسه!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 544
آفلاین
سابقه ی آسلامی
ای بوق نداریم...ولی یادمه که یه بار رون و هرمیونو ارشاد کردم!(مراجعه شود به کتاب شش هری پاتر.)

آسلام خز است یا ....

آسلام خز نیست، خز آسلام است! باید در این مورد توضیح داد، چون میدونی؟ آسلام با ورود افراد خز ممکنه خز بشه!ولی در حال حاضر؛ من فکر کنم آسلام خز نمیباشد، لاخز!(یعنی خز نیست!)

تا قزوین از شهرستانتون چند کیلومتر راهه ؟
ما را در قزوین راه نمیدهند..ولی بسی نزدیکیم...


چند ليتر بنزين داريد؟
به لطفا خدا و اینا! یک پمپ بنزین را قارت کردیم، و الان چیزی حدود 300 لیتر داریم. هر لیتر 200 گالیون!(برای اینکه مردم یاد بگیرن ارزون بفروشن اموالشونو!)



افتابه را با کدامین دست برمیدارید؟

شما به ما آفتابه بدی، در شرایط شدید!با سر برمیداریم!
معمولی باشه..با این دستم برمیدارم.خوبه؟

سخنی با اونی که اینو میخونه:
الحالت الچطوری؟!
مارو تایید کن گوگولی!

-------------------------------------------------------------



[font=Tahoma][size=large][b][color=3300FF]نیروی جوان > تفکر جوان > ایده های نو > امید ساحره ها و ج�


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶

هلگا هافلپافold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۳ یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۲
از كجا باشم خوبه؟!؟!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 705
آفلاین
سابقه آسلامي:

خداوند متعال شاهد است كه ما هميشه در كلاسهاي دين و زندگي شاگرد اول بوده ايم و آموزگارمان بسي به پرو پاي ما مي پيچيد كه به عضويت بسيج در بياييم ولي ما متذكر شديم به ايشان كه ستاد مركزي آسلام و منكرت جادو در اولويت پيشنهادات ارائه شده به ما قرار دارد و الحق كه ما خدمت به اين ستاد را وظيفه اي الهي ميدانيم!


آسلام خز است يا پر جغد عله؟(توضيح دهيد)

ما به شدت گفته ي مطلبان قبلي را كه فرمودند جغد حيواني بسي خزوخيل ميباشد تكذيب ميكنيم، چرا كه جغد حيواني پاك، مطهر، الهي، خدايي و ساير موارد ميباشد و لذا ميتوان آسلام را به پر جغد عله نسبت داد!

چند ليتر بنزين داريد؟

گلاب به ديوار مدتي است كه دست روزگار ما را به اپسيلون مقداري از راه آسلام دور نموده و ما اجبارا پس از اتمام بنزين طياره به بنزين فروشهاي آزاد روي آورديم!

تا قزوين از شهرتان چند کيلومتر فاصله مي باشد؟

ما هر روز بعد از ظهر سوار طياره مذكوره در پاسخ سوال قبلي ميشويم و به سمت قزوين حركت مينماييم و مستفيض ميشويم و قبل از غروب هم به خانه نزد آقايمان باز ميگرديم لذا فصله ي زيادي نيست، خيالتان آسوده!


آفتابه را با کدامين دست بر مي داريد؟

ما قبل از برداشتن آفتابه حتما وضو ميگيريم و سپس آفتابه را با همان دستي كه مرلين بزرگ آفتابه شان را با آن برميداشتن،برميداريم!


هاف[size=large][color=FF0066]ل[/co


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۰:۳۴ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۶

 استن شانپایکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۴ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۸:۵۰ چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 440
آفلاین
سابقه ی آسلامی : متاسفانه ندارم
آسلام خز است یا .... : استغفرالله مگر می شودکه خز باشد
چند لیتر بنزین داری : به لطف رهبر کبیر آسلام با ان 100 لیتر می شه 95 لیتر
تا قزوین از شهرستانتون چند کیلومتر راهه ؟ : فکر کنم 0 10متر
افتابه را با کدامین دست برمیدارید : ما در ولایت افتابه را با چوب ور می داریم


ٌٌدر حال پاشیدن بذر


Re: <== ستاد مرکزی آسلام و منکرات جادو ==>
پیام زده شده در: ۱۱:۴۴ دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۶

نیلوفر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۱ چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۸
از عکاسی کریوی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 60
آفلاین
سابقه آسلامي:با عرض پوزش و کمال شرافکندگی فراوان!هیچی!!اما چندی است که سر به راه گردیده و به آسلام روی آورده ام!!!(فقط آسلام)

آسلام خز است يا پر جغد عله؟(توضيح دهيد).در اینکه آسلام خز است یا پر جغد عله بحث های زیادی شده و تفکرات زیادی پیرامون این مبحث بسی مهم انجام گردیده است و لذا ما شک را بر این می بریم که آسلام خز است و بس!!!؟

چند ليتر بنزين داريد؟به علت شرایط اقتصادی و صد البته آسلامی ما دوچرخه داریم و با آن مسافر کشی می نماییم ولیکن بنزین نمی خواهیم!!!

تا قزوين از شهرتان چند کيلومتر فاصله مي باشد؟ما خود در قزوین سکونت گزیده ایم و همواره به آسلام می اندیشیم نه فاصله!!!

آفتابه را با کدامين دست بر مي داريد؟ان شا الله تعالی دست ما قطع شود که یادمان نیست با کدام دست آفتابه را بر می داریم!!(مریلین مرا مورد عفو قرار دهد!!!)


ویرایش شده توسط دنیس کریوی در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۱۲ ۱۲:۴۳:۲۲

آماده باشید که الآن عکسو می گیرما!






تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.