صد در صد مدیران انجمن با طلسم فرمان جادو میکردم که هر تاپیکی دوست دارم بزنم بهم مجوز بدن

خب سوال جالبیه....
اگر می تونستم جادو کنم اول وزارت آموزش پرورش رو منفجر می کردم

....

بعدشم می رفتم با اتحاد با لرد ولدمورت تمام اینایی رو که وقت نوجونا رو با این چرت و پرتا می گیرن ( منظور کتاب داستانه ) رو می کشتم می اومدم خودم واسشون کتاب می نوشتم ....

چرت و پرت گفتم نه ؟؟؟؟

به نظرم استفاده از جادو باید در مواردی مهمتر از امتحان و غذا و غیره باشه من از جادو برای رفاه دیگران استفاده میکردم برای اینکه دیگران رو شاد کنم چون با شادی دیگران من هم شادم اگه دنیای جادوگری وجود داشت فورا عضو محفل میشدم تا از بقیه دفاع کنم از جنتلمن بازی هم خیلی خوشم میاد البته زندگی موگلی خودم رو ادامه میدادم و نمیذاشتم کسی بفهمه من جادوگرم

همه برای یکی یکی برای همه

مسلما اگر می خواستم استفاده ای از جادو بکنم در راستای خوردن بود. بهترین غذا ها را برای خودم تهیه می کردم و هر چی علم در دنیا هست رو با یک ورد وارد مغزم می کردم تا دیگه نیازی به درس خواندن نباشه !!!

هوووم چقدر اين ملت جادوگر حسرت نداشته ها را ميخورند...ملت همي به داشته هاي خود بسنده کنيد و از آن استفاده نماييد...همي خود رولينگ در کتابش بارها گفته که بزرگترين جادو عشق است جادويي که همه شما به آن دسترسي داريد پس عاشق باشيد تا بتوانيد جادوي نيروي آن را در کارهايتان به کار ببنديد و به خاطر داشته باشيد که عشق تنها علاقه يک مرد به يک زن يا بالعکس نيست عشق هدف داشتن عشق دوست داشتن و از همه مهمتر عشق اعتقاد داشتن است...(چقدر حرفهاي جالب زدم من اينهمه نيستم!)

بسی تحت تاثیر قرار گرفته و حال نمودیم

مسلماً اگر من قدرت جادوگری داشتم ابتدا از قدرت جادوییم در امتحانات بهره می جستم.
سپس به شوخی و آزار و اذیت.
و بعد در نوشتن مشق ها و مقالاتم
و وردی را اختراع می کردم که هر چه پول و گالیون بخواهم یک راست به حسابم بریزد
سپس از جادو در جادوگران استفاده می کردم تا بتوانم بهترین مقام ها رو کسب کنم.
و ...

مطمئنا آشوب به پا می کردم. طلسمی هم که بیشتر از همه ازش استفاده می کردم طلسم فرمان بود. از خون و خون ریزی هم خوشم می یاد.
یا مثلا خیلی بهتره که یه گوشه وایسی و با یک طلسم هر کسی دلت خواست را 6 متر اون طرف تر پرتش کنی.

اگر من یک جادوگر بودم فورا" جادو های مربوط به دفاع در برابر سیاه را می آموختم بعد ها سریعا" هر طوری که شده عضو محفل ققنوس یا اگر نشد عضو کاراگاهان می سدم تا هر چه زودتر سر ولدمورت رو زیر آب بکنم.چون عاشق هیجان هستم و همچنین تنفر بسیار زیادی از ولدمورت دارم.

اگه من جادوگر بودم يه ورد مي ساختم كه يه شبه پروفسور بشيد.
اين ورد بايد ميتونست كاري كنه كتاب به مغز شما منتقل شود.

دوست عزیز همین ایده رو میتونستی توی تاپیک کارگاه ساخت ورد جادویی ارائه بدی و یه ورد قشنگ بسازی
از این به بعد با چنین پستهایی که کوتاه و بی محتوا هستن به شدت برخورد میشه...اگه پستتون پاک شد نگید چرا پاک شد!

من اگهه جادوگر بودم اولين كاري كه ميكردم اين بود كه
ميرفتم روشهايه تقلب نويني باهاش ابداع ميكردم تا ديگه تو امتحانات كار سختي نخوام انجام بدم
من اگه جادوگر بودم يه جادو اختراع ميكردم كه صبح ها سر ساعت 6 بره يه نون بخره بياد
من اگه جادو گر بودم يه ورد اختراع ميكردم كه زمانو دو برابر كنه
من اگه جادوگر بودم يه ورد ضد زز بودن اختراع ميكردم
من اگه جادوگر بودم ورد شستن ظرف ها را اختراع ميكردم
البته يه بخش مهمش اينه كه جلو دخترا شروع ميكنم به افه گذاشتن و قدرت نمايي