هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۴:۰۰ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۳
#23

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
هوق دست ونوسو داره میکشه دوباره میاره تو مغازه!
ونوس:خب چیه؟
هوق:ببین ونوس همین آقاهه رودی منو زد!
ونوس:رودی؟رودی دیگه کیه؟اوا این که تاریکی خودمونه!سلام،حالت چطوره...بدون ما تو یاهو خوش می گذره؟
رودی:ای بدک نیست!
ونوس:ببینم تو هوقو زدی؟حالا زورت به بچه رسیده؟
رودی:هان؟چی؟من؟نه به جون دامبل من نبودم!
ونوس:




Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۱:۵۰ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۳
#22

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
رودی یبار دیگه بگو اینجا آزکبانه من اومدم ؟ :no: باور نمیکنم
شق شوق دینگ دیش
سیریوس خودشو میزنه درو دیوار موهای خودشو میکنه گریه میکنه میخنده داد میزنه من اومدم آزکبان می÷ره بغل یدونه دیوانه ساز اونو بوس میکنه سوههههههههههههه
_من دیوانه ساز رو قورت دادم الان چی میشه؟
هوق دیوانه یازو بالا میاره دیوانه سازه بدونه ردا روی خودشو میگیره در میره
_راستی رودی من نمی دونم اگه دوست داری به خوده بلابگم
_بلا نه این حرفا چیه خودم بهت میدم بیا این چک سفید امضا
آهنگ امام علی بعد هری میگهبابایی گوشیو وردار دیگه
_جانم هری جان
بابا ÷لی استیشن3 من چی شد ؟
_همین الن میخرم برات ÷ولشو گرفتم
دینگ
_الو بلا ÷ولارو گرفتم سفید امضاس الان میام
(ادامه بدید)



وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۳
#21

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
تق تق تق
دیوانه ساز : ملاقاتی داری
رودی : اخ جون ملاقاتی <img border="0" src="http://www.ashiyane.com/forums/images/smilies/cool.gif">یه کم نگاه میکنه میبینه هیچ کس نیست <img border="0" src="http://www.ashiyane.com/forums/images/smilies/confused.gif" width="16" height="21">با دقت بیشتری نگاه میکنه میبینه به پسر عمو ی عزیز ش معلوم نیست باچه جسمی (شفاف به نظر میاد ) جلوی در ایستاده
بفرمایید
سیریس : این خانم تون ما رو فرستاده 100 گالیون از شما اخذ کنیم
ردی : <img border="0" src="http://www.ashiyane.com/forums/images/smilies/eek.gif" width="20" height="21"> یه بار دیگه بگو چه قدر
سیریس : صد گالیون ناقابل<img border="0" src="http://www.ashiyane.com/forums/images ... n.gif"></p>
ردی : بابا یه کم دور بر تو نگاه کن
سیریس میبینه دو تا دیوانه ساز پشت در ایستادن یاد زندانی بودن خودش میفته شروع میکنه به لرزیدن
سیریس : که چی ت پول تو بده
رودی : ببین بابا این جا زندان هر چی پول دست اونه برو از همون بگیر
نتیجه اخلاقی : هیچ وقت از همسر من پول طلب نکنید


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۰:۲۱ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۳
#20

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
بلا در حالیکه داره قاشق قاشق دماغ گلاسه می خوره زیر چشمی همه جا رو می پاد..مرلین پشت پیشخون نشسته و با مگس کش خودشو باد میزنه..یه دونه از این پنکه قدمیا به سقف اویزون کرده که سایه اش روی تمام مغازه میفته...
مرلین:هوممم...چرا هیچ کی نمیاد...هومممم،
بلا:هومم..می گم مرلین اگه این دماغ گلاسه رو نصف نصف بخوریم من یه کاری می کنم همه بیان تو مغازه ات!
مرلین سرشو به طرف بلا برمیگردونه و نگاهی به دماغ گلاسه می کنه: عمرا...من حاضرم هیچ کی نیاد ولی از اون دماغ گلاسه نخورم..
1 ساعت بعد...
مرلین پشت پیشخون داره چرت می زنه و یه حباب هم از دماغش آویزونه...

در مغازه کوبیده می شه..مرلین از جاش می پره با خودش میگه: اخ جون مشتری...چررررررررب!
مرلین: بفرمایید...چی میل دارید؟
اقاهه: مرلین؟
مرلین سرشو تکون میده
آقاهه: این برای شماس...اینو می گه و کاغذی رو دست مرلین میده و میره
مرلین:هووووم....قبض آب 2000 گالیون!
بلا با امیدواری: مرلین اگه بیای این دماغ گلاسه رو با هم بخوریم من کمکت می کنم..
مرلین: نمی خام .. من از پسش بر میام
1 ساعت بعد...
مرلین:هومم قبض گاز؟! 1000 گالیون؟
2 ساعت بعد..
قبض تلفن ثابت 60000 گالیون....قبض تلفن همراه 90000 گالیون...قبض برق 300 گالیون...قبض آسفالت! 200 گالیون...قبض تخلیه چاه900000 گالیون...عیدی رفتگر 200 گالیون...شرکت تامین مواد اولیه 50000 گالیون!

مرلین: اوومم بلا..من فکر کردم..باشه بیا نصف نصف..
بلا:نه دیگه الان خرجت زد بالا...همه شو با 3 لیوان اضافه خودت می خوری...
1 ساعت بعد..مرلین سرشو کرده تو لیوان و داره دماغ گلاسه می خوره.. :pint: :pint:
بلا: مرلین تلفن همراهتو بده...
بلا:الو...اسی؟ عالی بود..نقشه گرفت! 100 گالیون دستمزد رو برید از رودلفس لسترنج بگیرید!




Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۲۳:۵۵ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
#19

فنریر گری بکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۲۳ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۸
از شب تاريك
گروه:
کاربران عضو
پیام: 351
آفلاین
من یدونه سان شاین ورداشتم رو میزم نشستم با عینک دودی بستنی مجانی می خورم حالشو میبرم
_بزن الاغ کیس کوف به این میگن طلسم
کینگی:سیریوس کمک هرچقدر می خوای بهت ÷ول می دم
_اول بده تا ببینم چی میشه
_بیا اینم ÷ول بیچاره نا رفیق
_خوب بلا ÷س گفتی که اونشب با کینگی تنها بودی الان به مای ÷رسش میگم
_نه جان من نگو ما با هم فامیلیم منو بیچاره می کنه به خدا خالی بستم ببین منو نگو
_یه شرت داره
_چه شرتی؟
_هیچی ی بستنی دماغ گلاسه سفارش میدیم باید تا آخرش بخوری
_چی گفتی
_مای ÷رسش
_باشه بدید چیکار کنم


وقتي به دنيا مي آيم:سياهم
وقتي بزرگ مي شوم:سياهم
وقتي مريض مي شوم:سياهم
ولي تو
وقتي به دنيا مي آيي:صورتي هستي
وقتي بزرگ مي شوي:سفيد
وقتي مري


Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۷:۱۴ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
#18

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
بلا بالای دیوار دست و پا می زنه:هوی جزیره ریش...منو میاری پایین با جلوی جینی رازهایی رو بگم؟!
شکم به سرعت برمیگرده:ششییییششش..بلا...نکن همچین...
جینی: راز؟
بلا: اره راز...رازیکه اگه بهت بگم..دیگه تو روش نگاهم نمی کنی...راز اون شب بارانی!!!
مرلین: شکم اون شب بارانی...همون شبی که تو گفتی مرلین به جینی بگو من پیش توام؟ بعد خودت رفتی خونه ی بلا؟ بلا همون شبو می گی؟
جینی:چیییییییی؟ شب خونه بلا؟
فلور: من می دونستم...این بلا همش داره همه رو تور می کنه...
بلا: بله...جینی..بله مرلین همون شب...همون شبی که اومدی خونه ما...بعد اومدی بالا پیش من چون الن مرده بود...اومدی پیشم نشستی...رو تخت...بعد بهم گفتی که...
شکم:خوب باشه..باشه...میارمت پایین...
شکم بلا رو میاره پایین..
جینی: اون شب..شکم تو خیلی بی رومانتیکی...
بلا به طرف جینی میره:اوه عزیزم گریه نکن..اون شب شکم اومد خونه ما..پیشم رو تخت نشست چون من براش از سوروس معجون گرفته بودم..دارم بهش که یه کم مو رو سرش سبز بشه...همین...
شکم نفس راحتی میکشه و درگوش بلا می گه:مرسی بلا..
بلا:جزیره ریش...با من در نیوفت...بد می بینی!!




Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۷:۰۳ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
#17

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
کینگزلی با حرکت سریع چوبدستی میگه:چنگکیوس بلاییوس!
یدفه چنگک میره سمت بلا ،بلا با چنگک میره هوا میچسبه به قاف دیوار!
کینگزلی میگه:مرلین بنظرم بلا به دکور اینجا کمک کنه دقیقا مثل کله ی گوزن میمونه!
مرلین:راس میگیا همش میگفتم تقصیر بلا هه تو باور نمیکردی!
کینگزلی بر میگرده رو به فاج
کینگزلی:بونگا بونگی باتومبا؟
فاج:بربومبا نرتومبا جونه تومبا!
کینگزلی:هوووم! رتته پتت تومبا!
فاج:حتما تومبا!
فاجو دارو دستش کافه رو ترک میکنن!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
#16

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
شکم در حالیکه آب دهنشو قورت می ده: هومممم...من هیچی..مثه کنه چسبیدم به وزارت..رادیو وزارت زدم...هومممم...(جینی از اون پشت بالا پایین می پره)آهان زن گرفتم...از این کارا دیگه
فاج به زبون بونگایی رو به افراد خودش: بونگگاا تایلاا لاب لبالبااابااب
بلا: خوب شکم...با اون جزیره ی ریش چطوری؟ واقعا بهت میاد...خیلی خوشتیپ شدی...
مرلین از پشت سر فاج برای بلا خط و نشون می کشه
فاج: خوب مرلین..هوی مرلین...کافه گلاسه های ما چی شد؟هوی تو جزیره ی ریش...کافه گلاسه ها رو بیار...
شکم کافه گلاسه فاج رو ور میداره و میبره...
بلا آروم پاشو میاره جلوی شکم میزاره...
شششترررررررققق
شکم با کافه گلاسه ولو میشه...کافه گلاسه میریزه رو سر فاج...
فاج چنگک خودشو در میاره:هوممممممم.....بونننگااااااااااااااااا..یوووهاااااا افراد حمله...اون ریش دراز با اون جزیره ی ریش رو بگیرید...
مرلین و شکم یه نیگا به هم می کنن ..فاج چنگکشو از دور ول می کنه طرف شکم...




Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
#15

ریموس  لوپین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۷ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱:۳۳ دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 245
آفلاین
همه در حال بحث و مشاجره هستن که...
بوم بوم بوم...بونگا بونگا...بونگا بونگا...
وای...آقایون و خانوما...فرار کنین...
فاج : همه سرجاشون وایسن !!
بلاتریکس : خب بچه ها من فکر کردم که این دوستای من بتونن این قضیه رو حل و فصلش کنن...
کینگزلی :
فاج : خب...اینجا چه خبره ؟ مرلین اینجا چی میفروشی ؟
مرلین : بستنی !
فاج : خوبه...اگه من و همکارام بخوایم از این بستنی ها بچشیم چقدر باید بدیم ؟
مرلین : خب...البته من بهتون تقدیم می کنم...چون شما اولین باره که مشتری ما هستید...
فاج : خوبه...مرلین این مدت قیمتهای خوبی تعیین کردی...نیروها...همه گوش به فرمان من...همین جا مستقر میشیم !!...کسی میخواست اینجا رو تعطیل کنه؟
ونوس : البته من یه چن تا مریض توی سنت مانگو دارم باید بهشون برسم...
فاج : خوبه...خب کینگی...چیکار می کنی با مشغله های جدید...



Re: بستني فروشي فلوريان فورتسكيو
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
#14

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
کینگزلی میپره وسط چوبدستیو در میاره!
کینگزلی:بروکناریوس ق ق ق اینتارینوس!!
یدفه هوق با سرعت خفن میخوره تو دیوار!
کینگزلی:هووووووومم....من اجازه نمیدم اینجا درش تخته بشه!
مرلین:من به تو از اولشم افتخار میکردم!
مگ گونگال:جناب وزیر اما فکر کنم اینجا پروانه ی ساختش مشکل داره....
کینگزلی:نه اتفاقا مرلین خودش کلی پروانه ایه!نه مرلین؟
مرلین: من خیلی رومانتیک و پروانه ایم!
ونوس:ببین کینگزلی یه دفه دیگه بخوای جلوی منو بگیری من میدونم با تو!
کینگزلی:موهاهاهاها...ق ق ق!هان؟خواهر ونوس میخواستم بندازمت زندان مخصوص دختران پروانه ایه ناسازگار سنت بروتوس!!..اما دیدم قهر میکنی نمی ارزه!
ونوس: باهات قهرم کینگی همیشه عاشق شدن خیلی آسون تر از عاشق موندنه من که اینا همه خواستگار داشتم دلت میاد؟
کینگی:موهوهاهاهاهاها!
مرلین بیا اینم پروانه ی ساختت از دست وزیر
لاکهارت میدوه یه نوار میاره که مرلین قیچی کنه!
خب مرلین یدونه آب طالبی بیار!
اینم پولش...
کینگزلی درمیاره هزار گالیون میده!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.