کتاب رو میشه از
اینجا دانلود کرد.
خود کتاب مال انتشارات هنایش هست!
و اما نقد کتاب!
به نظر من کتاب جالب بود، بهتر از هزاران فن فیکشن هایی بود که هرروز نوشته میشن، من چند سال پیش که داستانو از روی سایت نویسنده میخوندم فکر کردم خود رولینگ اونارو نوشته و آرین آریانی ترجمش کرده، یعنی به نظرم اصلا با مال رولینگ مو نمیزد. ولی من اونوقت بچه بودم! تازگیا که خوندم نظرم عوض شد!
ولی هنوز هم معتقدم که کتاب خوبیه و این که تونسته منتظر بشه باعث شده بیشتر برن دنبالش....
از مشکلاتش این بود که خیلی قضیه رو پیچیده کرده بود، یعنی یهو از زمان حال میپرید به خاطرات مختلف! قضیه اون خواهر و برادر برای من خیلی جالب بود که یکی بره گریف و اون یکی اسلی!
با اینکه محور داستان روی خاطراتی که هری مدام به اونا سفر میکرد بود، ولی من خوشم نمیومد دو دیقه یه بار بپره تو خاطرات! آدمو گیج میکرد!
قضیه لوپین هم خیلی بوقی بود! یعنی درست حسابی اون قسمتهارو که رفته بودن خونه اون پیرزنه و نصفه شب رفتن دنبال لوپین، رو توضیح نداده بود! برای من تو اون قسمتها خیلی چیزا مبهم موند! حالا یا من خنگم یا داستان ضعیف بوده!!!!
من شدیدا دلم برای جرالد سوخت!!!
شرکت کردن هرمیون تو اون مسابقه معجون سازی با وجود نفرت اسنیپ از گریفی ها خیلی مبهم بود! یعنی چطور اسنیپ با نفرتی که بهش اجازه نمیده بذاره گریف پیشرفت کنه، حاضر شده اجازه بده هرمیون همراه جرالد شرکت کنه!!
با نیروی ذهن صحبت کردن هری و اون مَرده(اسمش یادم نیست) به صورت جدا از داستان برام جالب بود چون به این موضوع علاقه خاصی دارم! ولی توی داستان زیاد جالب نبود چون ما اکلو منسی(چفت شدگی) رو داریم و این دوتا خیلی به هم شباهت دارن! با توجه به اینکه هری توی اکلومنسی ضعیفه پس احتمالا توی خواندن ذهن هم ضعیف باشه و اینکه با وجود ضعف تونسته باشه اونقدر زود یاد بگیره خیلی چیز باحالی نبود!!