. برای از دست رفتن روح پيوز ، يك صلوات يا فاتحه توی دلتون بفرستين تا اين يه نمره رو بگيرين! ( 1 نمره ! )
از یک جادوگر اصیل و با وقار مثل من بعیده که برای روح موجودی پست و حقیر کاری بکنه ولی چون امتیاز گروه سیاه و خفن اسلیترین برای من اهمیت داره این کارو انجام دادم که امتیازشو بگیرم!
2. يك رول در مورد مبارزهی خودتون با يه جادوگر آفريقايی بنويسيد. اگه مردين خدا رو شكر، اگه زنده موندين به درك! ( 29 نمره ! )
دراکو وارد اتاق شد و بعn از یک تعظیم بلند بالا جلوی لرد زانو زد.
- اوه دراکو، تو باید به خودت افتخار کنی که ارباب برای ماموریت به این مهمی انتخابت کرده!
دراکو در دلش: میخوام صد سال سیاه انتخاب نکنه! آخرین دفعه که انتخابم کرده بود نزدیک بود بمیرم، مرلین به خیر بگذرونه ...
لرد مکثی کرد و ادامه داد: تو امروز این افتخارو کسب میکنی که به تنهایی یک مانع رو، هرچند خیلی کوچک از جلوی لرد سیاه برداری. اخیرا یک جادوگر آفریقایی سیاه سیاه(!) به نام گومبا لاگومبا دور خودش آدم جمع کرده و برای ارباب شاخ و شونه میکشه. تو وظیفه داری همین امروز به گینه بی صاحاب بری سرکوبش کنی و سرش رو برای ارباب بفرستی. روشنه؟
- بله ارباب!
یک ساعت بعد - گینه بی صاحاب دراکو در عین ترس فراوانش با سرعت در جنگل های استوایی و سرسبز گینه پیش میرفت.
پس از مدتی پیش روی در جنگل انبوه به یک مکان نسبتا وسیع رسید که دور تا دورش درخت بود اما در خود حلقه هیچ درختی یافت نمیشد.
دراکو با احتیاط دور و برش را بررسی کرد، طبق اطلاعات لرد او باید به مقصد میرسید اما آنجا هیچ موجود زنده ای دیده نمیشد چه برسد به یک دسته جادوگر سیاه آفریقایی!
ناگهان با صدایی مهیب گلدانی غول پیکر حاوی یک گیاه گرسنه از ناکجا آباد پایین افتاد و اگر دراکو یک لحظه دیر میجنبید گلدان 10 تنی روی سرش خورد شده بود. دراکو نفس نس زنان از جایش بلند شد و دید دور تا دورش حصاری جادویی ایجاد شده و پشت آن جادوگرهای سیاه و چاق و عریان آفریقایی حلقه زده اند و میچرخند و آواز میخوانند.
تا به خودش جنبید تا با چوبدستیش آن ها را نشانه بگیرد ماگما دهانش را 2 متر و نیم باز کرد.
دراکو سریعا بی خیال جادوگرها شد و با یک حرکت چوبدستی میله ای به همان طول در دهان ماگما ظاهر کرد.
ماگما هر چه تلاش کرد نتوانست فکش را ببندد و دراکو سر خود را از داخل دهان او بیرون کشید و گفت: آوادا کداورا!
طلسم هیچ اثری روی ماگما نداشت...
دراکو تمرکز کرد تا طلسم ضد ماگما را به یاد بیاورد و در این مدت هم میله در دهان ماگما رفته رفته کج میشد تا بیرون بیاید ...
- ماگمائیوس
همین که ماگما نابود شد همه جادوگر ها با هم طلسمی به سوی دراکو فرستادند و او راه فرار را چیزی جز جسم یابی ندید.