هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

نوزدهمین دوره انتخابات وزارت سحر و جادو

فعالیت ستادهای انتخاباتی و تبلیغاتی کاندیداهای نوزدهمین دوره انتخابات وزارت سحر و جادو از 30 اردیبهشت آغار شده و تا پایان روز 3 خرداد ادامه می‌یابد.

قوانین تبلیغات تابلوی اعلانات


ستادهای انتخاباتی




پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲۲:۲۴ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
اگه خیلی افتخار بدم و ببینم شما دارید خودتون رو میکُشید،میتونم ریاست این گروه رو به عهده بگیرم اما یکسری شرایط هستش.

*نام گروه باید تغییر کنه.
*همه باید تحت فرمان دیکتاتور بزرگ یعنی من باشن.
*هرکاری که میگم همون موقع سریع باید انجام بدید.
*اگه کار اضافه ای بکنید که من خوشم نیاد از گروه شوت میشید بیرون.
*کم کمش یعنی خیلی کم باید از وقتی که عضو گروه میشید،روزی دوتا رول بزنید.
*اصلا کیفیت رول مهم نیست،لازم نیست خودتون را برای یک رول بِکُشید!
*فقط کمیت مهمه اینجا!یعنی تا میتونید رول بزنید اما رولاتون کمتر از 5 خط نشه.
*همه ی پست هایی که زدید رو میاید اینجا اعلام میکنید.

بقیه برنامه هارو وقتی که ازم خواهش کردید ریاست این گروه رو به عهده بگیرم توضیح خواهم داد.

خیلی خفن می ترکـــونیم!!!:evilsmile:




پاسخ به: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
<اسپم!>



خجالت بکشید واقعا!!!!

من هیچ تاپیکی از این اسپم تر در طول عمرم ندیده بودم.از این به بعد این تاپیک تحریم شد.حالا دوست داریم ببینم کی دیگه پست میزنه هـــا!!!

<اسپم!>




پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲:۱۱ شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱
<اسپم!>

عزیزم شما با اجازه کی پست اسپم زدی؟اونم فقط یک شکلک!ببینم توی سایت بوقی خودتم یکی اینکارو بکنه باهاش برخورد نمیکنی؟بعدشم شما با اجازه کی میخواستی از سایت بری؟پرو شدن ملت!

<اسپم!>




پاسخ به: فسيل خانه ي جادوگران
پیام زده شده در: ۱۷:۱۱ جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱
اگر چه میشه این لیستی که گفتی رو به عنوان فسیل های سایت قبول کرد اما خیلی از فسیل هایی بودند که حماسه ساز جادوگران بودند مثله:

-مرلین کبیر
-ریگولوس بلک بــوقی(ایماگو سابق)
-بارتی کراج پسر
-پرسی ویزلی(آرش خلج)
-ریموس لوپین بوقی(محیا نظری)
-روونا راونکلاو بــــوقی(سوسک!)
-دو تا کرام های بوقی یعنی:ویکتور کرام ارزشی و شورشی(علی) و ویکتور کرام سابق!
-امپراطور تاریکی(حاج فرهاد)
-پروفسور کوییرل
-کینگزلی کچل(رضا)
-کالین کریوی
-مگان جونز(ارنی مک میلان)
-لودو بگمن سابق و فعلی
-آنتونین بوقی(علی ادیب)
-روفوس اسکریم جیور فعلی(!)
-ایوان بوقی(بـــوقی)
-هری پاتر(فسیل ترین عضو سایت،شناسه کاربری شماره 1)
-مونتگومری(چند وقتی سوروس اسنیپ بود)
-اسکاور(!!!!!!!!!)
-تره ور
-سیریوس بلک(سیریش)
-سر سیریوس بلک!
-بلاتریکس لسترنج سابق
-ایگور کارکاروف(زمانی مرلین بود)
-و هزاران نفر دیگر...


البته بعضی از کسایی که گفتی توی لیست منم بودن
فسیلان رو دوباره به سایت بازگردانید.


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۵ ۱۷:۱۶:۰۱
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۵ ۱۷:۱۷:۰۵



پاسخ به: خانه شماره دوازده گریمولد(محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۱۶:۱۷ جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱
در حالی که همه مرگخواران از خوشحالی بالا و پایین می پریدند و خنده های شیطانی شان خانه ریدل را فرا گرفته بود،ایوان با ترس و لرز و صدایی لرزان گفت:

-اما ارباب فکر نمی کنید که محفلی ها بازم بدون آلبوس میتونن بجنگن؟آخه...:worry:

اما هنوز حرفش تموم نشده بود که لرد دستش را محکم به میز کوباند به طوری که همه مرگخواران ساکت شدند و به زور لبخندی زد و گفت:

-ایـــــوان،عزیزم بازم روی حرف من حرف زدی؟اونا بدون آلبوس نمیتونن شلوارشون رو بکشن بالا،چه برسه با ما بجنگن!:evilsmile:

بعد از این حرف لرد،ایوان ساکت شد و هیچ چیز دیگری نگفت.مرگخواران هم در حال آماده شدن برای حمله به محفل بودند.ذوق و خوشحالی در چشمان آنها موج میزد.

محفل:


همگی اعضای محفل از مرگ آلبوس نارحت بودند.حتی خیلی از آنها مطمئن نبودند که آلبوس به طور طبیعی مرده است.جینی آخرین نفری بود که آلبوس را ملاقات کرده بود.

مودی رویش را به طرف جینی کرد و از او پرسید:

-جینی دخترم،همه ی ما میدونیم که تو آخرین نفری بودی که آلبوس رو دیدی.هیچ چیز عجیبی ندیدی؟اون کاملا عادی رفتار میکرد؟

جینی در حالی که همینطور گریه میکرد،گفت:

-نـه!خیلی رفتارش عادی بود.مثله همیشه خیلی مهربون باهام رفتار کرد.اصلا اون لحظه فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیوفته.حالش واقعا خوب بود!

مودی دستی به چانه چروکیده اش کشید و گفت:

-در هر صورت من احساس میکنم کاسه ای زیر نیم کاسس.الان هم اینجا اصلا امن نیست.شما برید به این آدرسی که میگم.من هم فعلا اینجا میمونم تا ببنیم چی میشه.

همگی سری تکان دادند و رفتند تا وسایلشان را جمع کنند..جیمز نگاهی به الستور کرد و گفت:

-دوست قدیمی،من هرگز اینجا تنهات نمیذارم.منم باهات اینجا میمونم.

مودی سری تکان داد و بقیه را راهی آن محل امنی که آدرسش را داده بود کرد.چند دقیقه ای نگذشته بود که سرو کله ی مرگخوارا هم پیدا شد...




پاسخ به: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۲:۰۱ جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱
<اسپم!>

آورین دوستان،جنگ جنگ تا پیروزی!
مرگ بر !Xoops
مرگ بر منوی مدیریت!
یاد اون بوقی که اینجا رو تاسیس کرد،بخیر.بیچاره الان توی سرد خونس
منم میگم آقا نرین!بمونین تورو خدا.حیفه که شما برین واقعا.خواهش میکنم نرین!
تنها چیزی که میتونم بگم اینکه بمونین!

<اسپم!>


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۱/۳/۵ ۲:۰۲:۱۱


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۰۲ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
ببخشید ولی فکر میکنم یک اکانت بوت توی سایت ساخته شده و داره کل تاپیک های انجمن ها رو به هم میریزه.میتونید از یکسری ماژول های امنیتی زوپس برای جلوگیری از اینکار استفاده کنید.

در پناه حق!




پاسخ به: بدترين فيلم هري پاتر
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
به نظر من همه فیلمهای هری پاتر تقریبا توی یک سطح هستند ولی احساس میکنم فیلم شش از بقیه ضغیف تر بود.چون فیلم نامه ی درست حسابی هم نداشت و خیلی مشکلات دیگه.




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۹ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
نام : تام
نام خانوادگی: ریدل

سن: در قید حیات نیستش!
جنس: مرد
سال : داوش ما خیلی وقته هاگوارتز رو پشت سر گذاشتیم.
گروه : اسلیترین
مو : موهای مشکلی،بلند و ژولیده!
ظاهر کلی : تقریبا لاغر اندام و قد متوسط
چوب جادو : شانزده سانتی متری ساخته شده از درخت چنار چندین هزار ساله
علاقه ها: امارت بسیار بزرگ و با شکوه ریدل ها:evilsmile:
توضیحات تکمیلی:بنده پدر لرد ولدمورت فعلی هستم.البته بنا به دلایلی مجبور شدم بزارمش توی پرورشگاه و الان هم که قربونش برم اینقدر قدرتمند شده:evilsmile:خودمم دست کمی از پسرم ندارم.الانم برگشتم که به پسر عزیزم کمک کنم:evilsmile:


به ایفای نقش خوش آمدید.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۹ ۲۲:۱۳:۱۳


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
کریسمس فرا رسیده بود و همگی در خانه شاد و خوشحال بودند.از پنجره ی بزرگی که در خانه وجود داشت،باریدن برف نمایان بود.شومینه ای در وسط حال خانه وحود داشت که میتوانست کل خانه را گرم کند.هری در خانه را باز میکند و با چندین خوب که در بقل خود دارد،وارد شد.بچه ها دور پدران را گرفتند و بلند بلند فریاد میزدند:مامان،بابایی اومد!

جینی هیجان زده از آشپز خانه به بیرون آمد و به سمت بقل هری آمد.هری چوب هارا روی میزی که کنارش قرار داشت گذاشت و به گرمی جینی را بقل کرد.کمی بعد به طرف میز آشپز خانه رفتند و شروع کردن به حرف زدن.جینی که همیشه لبش خندان بود،اینبار هم با لب خندان گفت:هری،خوشحالم که کریسمس کنار مایی،بچه ها پدرتون یکی از شجاع ترین و بهترین شوهر و همچنین بابا های دنیاست!

ناگهان جینی فریادی زد و گفت:غذام سوخت!

و دوان دوان به سمت آشپزخانه رفت.کمی بعد یک مرغی که تبدیل به کربن شده بود را به پایین آورد و همگی با هم خندیدند.مجبور بودند همان مرغ را بخورند چون شب شده بود و پختن یک غذای دیگر بسیار طول میکشید.


تایید شد!
("بقل" اشتباهه. "بغل" درسته.)


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۹ ۱۸:۴۶:۰۷






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.