یکی از راه های شناخته شدن توی ایفای نقش داشتن یه ویژگی شخصیتی جالب یا خاصه! این ویژگی میتونه خیلی ساده باشه ولی شما جوری ازش استفاده کنید که به نظر جالب بیاد! مثلا هکتور یه معجون سازه ولی خب اینکه همیشه معجون هاش مزخرف از آب در میان شده ویژگی شخصیتش! حالا ازتون میخوام تلاش کنید همچین ویژگی رو برای شخصیتتون پیدا کنید و با زدن یک پست( که میتونه ادامه پست من باشه یا پست تکی) اون ویژگی رو توضیح بدید.(پست تکی)
🌺🌺🌺🌺
خوابگاه دختران:
-کیت! کیت! بیدار شو.نه مثل اینکه خیلی خوابش سنگینه.
مگان به ارامی به سمت گلوری گربه اش می رود.
-شش،گلوری تکون نخور دختر خوب
-میووو،شیشششش
-تکون نخور دیگه
مگان با حرکتی گلوری را روی شکم کیتی پرت کرد.
-اخ.گلوری بیا پایین.
-خوابالو بلاخره بیدار شدی؟
-مگی اخرین بارت باشه این جوری بیدارم کردی.
-باشه.قول می دم ولی تو هم مگه گربه نداری؟پس چرا اینقدر ترسیدی؟
-چون گربه ت خیلی محکم خورد روی شکمم
-حالا ببخشید مهم اینه که بیدار شدی زود حاضر شو باید بریم تالار عمومی برای صبحانه.دامبلدور می خواد یه خبری رو بهمون بگه
-باشه الان حاضر می شم
توی سالن عمومی
-دانش اموزان هاگوارتز.امروز به دلیل خاصی به شما گفتم زودتر برای صبحانه بیاین.امروز مدرسه دخترانه باکس بورگ برای بازدید از مدرسه می آیند
-من خیلی خوشحالم چون دختر خاله م توی باکس بورگه
-شش،مگ بزار بشنوم پروفسور چی می گه.
-برای همین از شما در خواست دارم بسیار حواستون به رفتارتون باشه هر گروهی که بهترین مهمان نوازی رو داشته باشه ۱۰۰ امتیاز به گروهش اضافه می کنه،باباجان
با گفتن این حرف همه ی سالن شروع به حرف زدن کردن.
-بسیار خب دانش اموزان فکر کنم مدرسه باکس بورگ رسیدند.
ناگهان در تالار باز شد و صد دختر با کت و دامن و بلوز های ابی و کلاه هایی که به سر داشتند وارد سالن شدند.
همه دانش اموزان:سلام به هاگوارتز خوش آمدید.
-سلام،سلام.به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز خوش آمدید.امیدوارم که اوقات خوشی را در هاگوارتز داشته باشید.
-سلام به دختران و پسران هاگوارتز من هم امیدوارم اوقات خوشی را در اینجا داشته باشیم.
-پس دختران و پسران به دختران مدرسه باکس بورگ مدرسه رو نشون بدید و کاری کنین که بهشون خوش بگذره.
-مارگارت!
-مگان!
-خیلی دلم برات تنگ شده بود.
-سلام من کیتی هستم از دیدارتون خوش بختم.
-سلام من هم مارگارت الیزا گری هستم از دیدارتون خوشبختم.
-خب می خوای ماجراجویی کنیم؟
-مگ به نظرم ایده یه خوبی نیست چون ممکنه مثل اون بار خرابکاری بشه و ممکنه دوباره امتیاز از دست بدیم
-کیتی من عاشق ماجراجوییم به نظرم مگان درست می گه
-اه.خیلی خب باشه می خوای چیکار کنیم؟
-امروز با پروفسور گرنجر کلاس داریم من می خوام معجونش رو بپوکونم
-چی این ایده خیلی بدیه
-این ایده ی عالی ای یه مگان
-من نمی دونم فقط اگر گیر افتادین من بهتون هشدار داده بودم.
-باشه
توی حیاط:
-مگ حالا می خوای چی کار کنی؟
-خب این معجونی که پروفسور می خواد امروز درست کنه اگر بهش موی تک شاخی که نصف شاخش شکسته اضافه کنیم معجون باعث می شه فردی که می خوردتش
صورتش زگیل بزنه
-خب باشه مگ ولی ما اجازه نداریم وارد جنگل بشیم
-دانش اموز ها اجازه ندارن ولی حیون ها اجازه دارن
کیتی و مارگارت:منظورت دقیقا چیه
که ناگهان مگان به روباهی زیبا تبدیل شد
مارگارت و کیتی:تو جانور نمایی
مگان به معنای بله سر تکان داد و سریع به سمت جنگل رفت.
۱ ساعت بعد
-اوردمش
-خوبه مگان حالا باید جاش رو عوض کنیم
-ولی چطور؟
-کیت نگران نباش من یه ایده ی خوب دارم
قبل از کلاس
-وای یه روباه اونجاست
پروفسور:چی؟ اون رو از ظرف ازمایشم دور کنید
و پروفسور به سمت روباه دوید و کیتی وقتی پروفسور نمی دید موی تک شاخی که مگان بهش داده بود رو به معجون اضافه کرد.
-همون جا وایسا
مگان به سرعت از پله ها پایین امد و در گوشه ای به حالت عادی خود برگشت
-خوب شد.دیگه این طرف ها پیداش نمی شه
کلاس معجون ها:
-خب دانش اموز ها همونطور که می بینید وقتی من این معجون رو می خورم صورتم سفید تر می شه
وقتی پروفسور معجون رو خورد ناگهان تمام صورتش زگیل زد.
-کی با معجون من این کار رو کرده؟
همه ی کلاس:
-همین حالا بگید
زنگ خورد و همه دانش اموزان از کلاس بیرون دویدند
✨پایان✨