فلور :
بیل : فقط به خاطر تو !! فلور عزیزم چرا نمی فهمی ؟ من خیلی دوست دارم !
فلور : خنده ای زیر زیرکانه کرد و دوباره به اتاق ولدمورت برگشت !
_ ولدی ؟ ولدی ؟
_ چی شد ؟ چی شد ؟ ولدی ؟؟؟؟
_ ببخشید ! منظورم سرور بزر لرد ولدمورت بود !
_ حالا بگو ببینم چی شده ؟
_ ب..ب...ب....بی.....بی....بیل ......ب..ی..ل!
_ خوب ! بیل چی ؟
_بیل ..... تصمیم گرفته مرگخوارشه !
لرد ولدمورت از جایش بلند شد و دستانش را به نشانه پیروزی در هوا تکان داد !
در اتاق دیگر :
؟
اگه توزندگی زمین خوردی از جات پاشو پوز خند بزنو بگو: همه ی زورت همین بود؟؟