هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶
#1
نام کامل=» ریموس لوپین - آر. جی. لوپین
سن=» 37 سال
گروه=» گریفیندور
همسر=» نیمفادورا تانکس
فرزند=» ادوارد (تد) ریموس لوپین
لقب=» مونی - مهتابی
عضویت در=» محفل ققنوس/ گروه غارتگران

معرفی کوتاه:
دوست و همگروهی جیمز پاتر، سیریوس بلک و پیتر پیتگرو.
گرگینه ای گیاهخوار، ماگل دوست و وفادار به دامبلدور.

زندگینامه:
در سال 1994 برای تدریس و کمک به سیریوس بلک در پیدا کردن دوست خائنمان، پیتر پتیگرو، دعوت آلبوس دامبلدور را قبول کرده و در پایان همان سال استعفا داد. در نبرد هری پاتر و دوستانش در وزارتخانه، با اعضای محفل به کمکشان رفتند. در سال 1998 هری پاتر را از دست مرگخواران نجات داده و در نبرد هاگوارتز، همراه با همسرش، نیمفادورا تانکس (که ترجیح میدهد تانکس صدایش کنند) جنگید و هردو کشته شدندو سرپرستی تدی یک ساله را به هری واگذار کردند.



تایید شد.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۰ ۱:۲۵:۱۵


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۵:۲۸ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶
#2
کلاه عزیز! ظرفیت ها باز شد! حالا برم گریفیندور؟



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
#3
ببخشید مشکل کجاشه جیمز سیریوس قبلی زده که میخواد بلاک بشه و 5 ماهه هم فعالیت نداشته



ایشون از اعضای قدیمی سایت هستن که به سایت هم سر میزنن... اون امضا صرفا شوخیه، اگر کسی بخواد بلاک بشه باید از طریق تماس با ما اقدام کنه.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۶ ۱۵:۳۸:۴۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۲۰ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
#4
نام کامل جیمز سیریوس پاتر
نژاد دورگه
خانواده
پدر: هری پاتر مادر: جینی ویزلی
برادر: آلبوس سوروس خواهر: لی لی لونا
معرفی شخصیت:
پسر بزرگ هری پاتر و جینی ویزلی - موهای قرمز - چشمان آبی - شیطنت های بی اندازه - علاقه به آلبوس آزاری - رنگ قرمز

اینهاست که شخصیت جیمز پاتر را شکل میدهند.

پاترونوس گربه
چوبدستی چوب درخت راس و مغز پر ققنوس
سن در حال حاضر 16


علاقمند به زدن عینک دودی و اذیت کردن آلبوس پاتر و دوست عزیز تدی لوپین.


این شخصیت گرفته شده و به کسی واگذار نمی‌شه. بنابراین لطفا یه شخصیت دیگه انتخاب و معرفی کنین. کمی هم بیشتر راجع به شخصیت انتخابیتون توضیح بدین.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۲۰:۳۳:۴۹


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۲ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶
#5
سلام کلاه عزیز! من خیلی شجاع و خوش قلب و شیطونم. اصلا درسخون یا مهربون نیستم. اما ظالم هم نیستم! میدونم ظرفیت گریفیندور پر شده، اما میتونم اول معرفی شخصیت بزنم و بعدا که ظرفیتش آزاد شد برم گریفیندور؟ من هیچ گروهی رو جز گریفیندور دوست ندارم. بیوگرافی همه ی گروه های سایت رو هم خوندم و نظرم عوض نشد.



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۷ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶
#6
اسنیپ در برابر آینه نفاق انگیز

پروفسور اسنیپ از خواب پرید. چشمانش قرمز شده بودند و موهایش به هم ریخته. آن شب، یکی دیگر از آن شب ها بود.
او با خودش زمزمه کرد:((این فقط یک خواب بود))
اما حتی خودش هم وقتی از خواب می پرید، هیچ احساس خوبی نداشت. در همه ی این کابوس ها می دید که چطور عشق زندگی اش با چشمان بی روح روی دستش دراز کشیده-مرده!
او این کابوس ها را از همان شبی می دید که به گودریک هالو رفته بود.
اسنیپ با خودش فکر کرد که تنها راه فراموش کردن کابوسش قدم زدن است، پس از دخمه ها بیرون رفت و به سمت طبقه های بالا تر به راه افتاد. در سکوت در راهرو ها ی هاگوارتز قدم می زد. بدون هیچ فکری در ذهنش. هیمن که می خواست از اتاق ضروریات خارج بشود صدایی از داخل اتاق شنید.
اسنیپ گفت:((سلام؟ کسی آنجاست؟ اگر خودت را نشان ندهی...))
اما جوابی نشنید.
((لوموس))نور چوب دستی اش کل اتاق را فرا گرفت. او در طول اتاق شروع به قدم زدن کرد تا این که بلعخره احساس کرد وقت بر گشتن به دخمه هایش است. در راه بیرون اتاق بود که ناگهان پایش به پارچه ای که روی چیزی را پوشانده بود گیر کرد:((آخ))
پارچه کنار رفت و آینه ی اسرار آمیز نفاق انگیز را نمایان کرد. اسنیپ قبل از اینکه چشمانش را ببندد چند ثانیه به آینه خیره شد. نفس عمیقی کشید و تصویر لی لی پاتر را در ذهنش تصور کرد. تصور کردن چهره او هرگز برایش سخت نبود. اما برای چیزی که بعد از باز کردن چشمش دید به هیچ وجه آماده نبود.
آنجا درست رو به رویش لی لی ایستاده بود. خودش بود. درست کنارش. اسنیپ ناگهان سرش را به عقب برگرداند:((لی لی)) اما او آنجا نبود. تصویرش فقط در آیینه بود. او نمی توانست تکان بخورد. فقط همان جا ایستاده و به چشمان لی لی نگاه می کرد. در همه ی کابوس هایش آن چشم ها بی جان بودند اما حالا می توانست با چشمانش ارتباط برقرار کند. شخص دیگری نیز در آینه دیده می شد. یک اسنیپ جوان تر. او می خندید. خیلی وقت بود لبخند معنا دار خودش را ندیده بود. او همان جا در سکوت ایستاده بود. رویش را بر گرداند که برود. با خودش گفت:(( من دیگر نباید به این جا بر گردم. مگر این که بخواهم عقلم را از دست بدهم))

درود فرزندم

خوب بود. توصیفاتت به جا مناسب بودن. فقط دیالوگ هاتو لازم نیست توی پرانتز بذاری و اونا رو با دوتا اینتر از توصیفات جدا کن.

اسنیپ گفت:
- سلام؟ کسی آنجاست؟ اگر خودت را نشان ندهی...

اما جوابی نشنید.
- لوموس.

نور چوب دستی اش کل اتاق را فرا گرفت. او در طول اتاق شروع به قدم زدن کرد تا این که بلاخره احساس کرد وقت بر گشتن به دخمه هایش است
.

تایید شد!

مرحله بعدی: گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۳ ۱۶:۳۰:۵۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.