هرمیون هری نگران نباش مطمئن هستم تو برنده میشی * هری من میمیرم هرمیون دیگه بهتر برم
خوب قهرمان ها بیاین اینجا انتخاب کنید .....خوب هری نوبت توهست خوب بله دوم شاخی مجارستانی
خوب حلا که فهمیدین باچی سروکار دارین خودتونو برای مبارزه اماده کنید * گزارشگر خانوم ها و
تصویر مسابقه جام اتش اقا یان به مسابقه سه جادوگر خوش امدید مایلم شرکت کننده اول رو معرفیکنم که قرار ه با
اژدهای توپ اتش جنگ جو مبارزه کنه وکتور کرام جمعیت شادی میکردند هری احساس میکرد
که دیگه کارش تموم هست * گزارشگر وکتور کرام میره کارش الیه اوه شانس اورد خب میخاد
دباره تلاش کنه میره و اوه ویکتور کرام تخم اژدها رو میگره وبا سرعت به سمت بیرون میاد
هری کرام رادید که رنگش سفید شده بود ودستش یک تخم طا بود * گزارشگر خوب خانم ها واقا
یان نفر بعد کسی هست که باید با اژدهای سبز رنگ مبارزه کنه خانم دلاکون جمعیت تشویق کردند
گزارشگر کارش عالیه وای شانس اورد خب به سمت تخم طلا میره برمیداره میاد بیرون * هری
دلاکن رادیده بود که مثل کچ سفید شده بود *گزارشگر خب خانم ها واقایان نبت به نفر سوم
میرسه که با اژدهای پوزه کوتای مهربون مبارزه میکنه سدریک دیکوری صدای تشویق بلند شد
گزارشگر از افسون نامرئی استفاده میکنه او شانس اورد کارش عالی هست او اژدها به طرفش
اتیش شلیک میکنه میره به سمت تخم اره تخم طا رو میگره *هری سدریک رادید که لباسش
سوخته بود* گزارشگر خب خانم ها واقایان نوبت به شرکت کننده اخر هست کسی که با اژدهای
دم شاخی مبارزه میکنه هری پاتر *هری قلبش به شدت میزد وارد میدان شد در جلویش اژدها
با نفس های اتشین ایستاده بود *گزارشگر خب بازی شروع میشه اوه اژدها اتیش شلیک میکنه وای شانس اور *هری لعنتی هالا چیکارکنم خب الان دیگه باید اون کارو بکن
بیا اینجا هری جارویش را دید که در کنارش فرود امد * گزارشگر او سوار جارو میشه او چه سرعتی
هری با سرعت زیادی به دور اژدها چرخید * گزارشگر افرین کارش الیه او شنلش اتیش گرفت
میره به سمت تخم شیرجه میزنه وای خدای من چه سرعتی داره میره اره اره بلخره تخم رو میگره
هری به سمت جایگاه قهرمانان رفت پشتش یک کمی سوخته بود واحساس هیجان وترس داشت
خانم پاف زخمش را بایک معجون درمان کرد گزارشگر خوب برنده یعنی کسی که تونست تو
سریع ترین زمان تخم طلا رو بگیره هری پاتر همه تشویق وشادی میکردنند و میگفتند پاتر پاتر
پاتر ...............پایان
---------+
این نمایشنامه خیلی بهتر از قبلی بود.
سعی کن دیالوگ ها رو از توصیف های صحنه جدا کنی.
مثلا:
نقل قول:
هرمیون هری نگران نباش مطمئن هستم تو برنده میشی * هری من میمیرم هرمیون دیگه بهتر برم
خوب قهرمان ها بیاین اینجا انتخاب کنید
هرمیون:
-هری نگران نباش، من مطمئنم برنده میشی.
-نه من میمیرم هرمیون! دیگه بهتره برم.
صدای مسئول مسابقه آنهارا از جا پراند:
-خب قهرمان ها، بیاین اینجا انتخاب کنید.بهتر نشد؟
اینجوری روند داستان مشخص تره.
حتما هم لازم نیست مثل کتاب بنویسی. هر داستانی که دلت میخواد رو بنویس و پرورش بده.
هنوز یه سری غلط ها داری.
خوب(خب)-الیه(عالیه)-هالا(حالا)
آخر جمله هات هم حتما علامت نگارشی بذار. مثلا جایی که لازمه نقطه، جایی که لازمه ویرگول بذار.
نقل قول:
خب بازی شروع میشه اوه اژدها اتیش شلیک میکنه وای شانس اور *هری لعنتی هالا چیکارکنم خب الان دیگه باید اون کارو بکن
بیا اینجا هری جارویش را دید که در کنارش فرود امد * گزارشگر او سوار جارو میشه او چه سرعتی
هری با سرعت زیادی به دور اژدها چرخید * گزارشگر افرین کارش الیه او شنلش اتیش گرفت
میره به سمت تخم شیرجه میزنه وای خدای من چه سرعتی داره میره اره اره بلخره تخم رو میگره
هری به سمت جایگاه قهرمانان رفت پشتش یک کمی سوخته بود واحساس هیجان وترس داشت
-خب بازی شروع میشه. اوه، اژدها آتیش شلیک میکنه... وای، شانس آورد.
هری فکر میکرد:
-لعنتی،حالا چیکارکنم؟ خب الان دیگه باید اون کارو بکنم.بیا اینجا.
هری جارویش را دید که در کنارش فرود آمد.
گزارشگر:
-او سوار جارو میشه. چه سرعتی!
هری با سرعت زیادی به دور اژدها چرخید.
-افرین کارش عالیه. اوه، شنلش آتیش گرفت. حالا به سمت تخم شیرجه میزنه. وای خدای من! چه سرعتی داره. آره آره بالاخره تخم رو میگیره.
هری به سمت جایگاه قهرمانان رفت، پشتش یک کمی سوخته بود واحساس هیجان وترس داشت.امیدوارم به این نکات توجه کنی و داستان های بعدیت بهتر بشن.
فکر کنم با کمی تمرین توی ایفای نقش این مشکلاتت حل بشن.
فعلا بیشتر از این معطلت نمیکنم.
تایید شد.
مرحلهی بعد: گروهبندی!