مودی اروم اروم به در نزدیک میشه: وای وای بی ناموسی
بی پی جی...
مشکوکه... حتما داره وزیر رو طلسم می کنه..هوشیاری مداوم.
مودی اینو می گه و با شدت تمام می پره تو اتاق
پیگویجن رو می بینه که می خاد به زور شریان قلب گیلدی باشه!
پیگویجن ردای گیلدی رو پاره میکنه
گیلدی:مودی؟ تو اینجا چی کار می کنی؟
مودی: وای وای..من دیگه نمی تونم نیگا کنم(چوب دستیشو می کشه و چشماشو می بنده) من به شما دستور می دم که تسلیم بشید...( و شروع می کنه به ورد فرستادن)
(خرررررررررچ صدای پاره شدن جلیقه ی گیلدی)
پیگویجن: گیلیدی جون دارم از گرمای عشقتون
مودی: اه اه چندش آور...(مودی دور خودش می چرخه و ورد می فرسته)
گیلدی:این صحنه منو به یاد یه خاطره انداخت! یه روز من داشتم می رفتم که 689 تا دختر خوشگل...
(خررررررررررررررچ صدای پاره شدن بلیز(بلوز!) گیلدی)
مودی:
پس صدا چی شد؟ گیلدی ؟؟! مودی دقت کن...تمرکز!
مودی بر می گرده و یه ورد می فرسته
(خرررررررررررررررررچ صدای پاره شدن زیرپوش گیلدی)
مودی:
اه خسته شدم..اصلا به من چه...
مودی اینو می گه و چشماشو باز می کنه شما بازداشتید خانوم!
از زیر میز بیاید بیرون...
--------
مودی: خانوم محترم،شما به جرم اغفال وزیر محکومید... و حکم شما بعدا به شما ابلاغ خواهد شد.