[quote]
James Potter نوشته:
ظاهراً رولینگ این بخش از متن رو در نسخهی انگلیسی حذف کرده شاید چون فکر میکرده خیلی مشخص و واضح گفته شده. اما در نسخهی آمریکایی کتاب حالا به هر دلیلی، این بخش حذفی چاپ شده. از کجا معلوم که دامبلدور نمیخواسته ولدمورت فکر کنه اون مرده؟ اصلاً عجیب نیست.[quote/]
علتش اينه كه رولينگ دو تا ويراستار مختلف داره... اين حذف هم اشتباه ويراستاري مي تونه باشه... اين اصلاً دليل قابل قبولي نيست...دامبلدور تنها پيشنهاد حفاظت از دراكو رو ميده.اما نحوهی مردن دامبلدور. این موضوع هم همونطور که چو و بقیهی دوستان اشاره کردن به شدت مشکوکه. من برخی دلایل رو به صورت خلاصه همینجا میگم چرا دامبلدور با وجود این که هری شنلنامرئی پوشیده بود و از دید مهاجمان پنهان بود، اونو همون جا طلسم کرد که هیچ حرکتی نتونه بکنه؟ آیا غیر از این بود که میدونست هری ممکنه مانع از انجام نقشهی از پیشتعیین شدهش باشه؟
واسه اين بود كه هري جون خودش رو به خطر نندازه.. واسه اينكه ممكن بود واسه نجات وامبلدور با دراكو و بعد هم مرگخواران درگير بشه... دامبلدور نمي خواست هري رو درگير كنه... قبل از سفر به اون غار هم به هري اينو گوشزد مي كنه....چرا فوکس که همیشه در نجات جان دامبلدور میکوشید، اینبار دست به هیچ کاری نزد و سعی نکرد دامبلدور رو نجات بده؟
چون هيچ چيزي در دنياي جادوگري وجود نداره كه بتونه جلوي مرگ رو بگيره.همونطور که چو هم گفت، آوادا کداورا وقتی روی کسی اجرا میشه خیلی ساده میفته زمین. دیگه پرت نمیشه بره هوا که! در کتاب ششم طلسمهای non-verbal (حالا نمیدونم معادلشو چی میذارین! بدون صدا!<img alt=" " src="
http://www.jadoogaran.org/uploads/smil3dbd4e5e7563a.gif" /> ) خیلی مورد تأکید بود. از کجا معلوم که اسنیپ یه طلسم دیگه به کار نبرده باشه و چیزی که از چوبدستی خارج شده یه نور سبز خالی نبوده؟
برگردونشون ميشه طلسم هاي غير لفظي... ضمناً دامبلدور يه آدم معمولي نبود كه مرگش هم اينطوري باشه... فكر مي كنم توضيح مرگش فقط واسه تراژيك تر كردن صحنه بوده.جسد دامبلدور هیچ وقت دیده نشد! آخرین باری که جسدشو دیدیم همون صحنهی مرگش بود. بعد از اون هیچ گاه جسداونو به طور مستقیم ندیدم. همون طور که چوبدستیشم غیب شد! معلوم نشد کجا رفت. آیا چوبدستی دامبلدور این قدر بیاهمیت بود که دیگه هیچ صحبتی ازش نشه؟
جسدش رو هاگريد ميبره... ما كل داستان رو از زاويه ديد هري داريم
و اونم در فاصله اي نيست كه بتونه جسد دامبلدور رو اونقدر كامل ببينه كه واسه ما تشريحش كنه!شاید یکی از مشکوکترین موضوعات مورد بحث همین آتیشگرفتن جسد دامبلدور باشه! جسد دامبلدور یهو بلند میشه، خودبهخود آتیش میگیره بعدشم توی یه قبر سفید پنهان میشه!! این شما رو یاد چی میندازه؟ آتش گرفتن ققنوس پیر و تولد ققنوسی تازه! و در یه آن هری تصویر یه ققنوسو میبینه که در آسمان آبی به پرواز درمیاد. از همهی این مسائل میشنه نتیجه گرفت که دامبلدور این قابلیت رو داره که اگر هم واقعاً هم مرده باشه، حالا یا با قدرت خودش یا با استفاده از قدرت ققنوس، دوباره به زندگی برگرده>مدتی طولانی بعد از مرگ دامبلدور صدای آواز غمناک ققنوس شنیده می شه. همهی ما میدونیم که اشک ققنوس خاصیت شفابخش داره. فوکس در تمام این مدت چیکار میکرده؟ آیا فقط اشک خالی میریخته؟
درسته كه ققنوس و دامبلدور نزديكي و شباهت هاي زيادي دارن...
درسته كه اشك ققنوس خاصيت شفا بخش داره اما فقط واسه زخم... نمي تونه دوباره روح رو به كالبد كسي بدمه!! فاوكيس بعد از مرگ دامبلدور مرثيه ميخونه... و روح دامبلدور هم بعد از مرگش به شكل ققنوس پرواز ميكنه..همونطور كه سپر محافظش شكل يك ققنوسه و درست مثل ققنوس تنهاست چون با شكوه ترين و قدرتمند ترينه....!همه ما دوست داريم فكر كنيم دامبلدور نمرده و زنده است...ولي خود رولينگ به صراحت گفته كه به تدريج هري رو تنها تر كرده.. يادتونه چطور همه منتظر بودن سيريوس يه جايي توي كتاب شش نقش داشته باشه؟! چطور فكر ميكردن كه از پشت اون طاق نما ميپره بيرون و به هري كمك ميكنه؟؟! اينم مثل همونه...بايد مرگ دامبلدور رو بپذيريم... اون در آخرين سال زندگيش به هري ياد داد كه براي نابودي والده مورت چه مسيري رو بايد پيش بگيره و در آخرين كتاب هري و دوستانش اين مسير رو طي خواهند كرد..بدون دامبلدور و بدون هر شخصي كه قبلاً مرده!