تکلیف !- بوق تو روحت پیوز .. تو که روحی .. بوق به خودت . اینم تکلیف بود که به ما دادی ؟
- عجله کنید دوستان ِ من ، این پدیده هرچند قرن یک بار اتفاق میفته ، نباید از دستش بدیم !
- ویولت !
- جانم لونا ؟
- خفه شو !
این گفتگو بین لونا و ویولت رد و بدل شد . در نیمه های شب ، چهار فرد شنل پوش با رداهای آبی داشتند از ساختمان عظیم لندن بالا میرفتند تا یک انفجار ابر نواختر رو پس از دو قرن رصد کنن . البته ، در واقع لینی و لونا سعی داشتن تلسکوپی رو که به گراوپ و سایر قوم و خویش هاش میگفت زکی رو بالا بکشن و گابریل و ویولت داشتن از هوای شب لذت میبردن !
بالاخره پس از مقادیری جون کندن ، چهار ریونی موفق شدن تلسکوپ رو روی نوک برج راه بندازن . لینی که از بچگی از ارتفاع میترسید با وحشت به پایین نگاه کرد : گابر ؟
گابریل در حالی که با دقت به آسمون نگاه میکرد گفت : هوم ؟
- اگه از این بالا بیفتیم پایین چی میشه ؟
گابریل همونطور که جاشو به ویولت میداد خیلی ریلکس گفت : میمیریم !
و قبل از این که لینی بگه آها ، ویولت جیغ زد : گابر لینی لونا ، یالا ، ابرنواختر S718* منفجر شد . واو .. ما شاهد انفجار یک ابر نواختر بودیم . نگاه کنید .
ویولت از معدود افرادی بود که این پدیده رو میدید پس حق داشت ذوق زده بشه . همه چیز مث یک آتیش بازی ِ آسمونی بود . درخشش ابر نواختر که در شب های قبل چندین برابر شده بود ، حالا از یک کهکشان پر از ستاره هم درخشان تر بود .
گابریل در حالی که خیلی خوشحال به نظر میرسید گفت : اون میتونه کلی سیاره مثل زمین رو نابود کنه . نه لینی ؟ لینی ؟
همه متوجه میشن که لینی بر اثر جیغ ناگهانی ویولت از بالا برج به پایین سقوط کرده ، ویولت با ناراحتی میگه : عمرش به دنیا نبود که یه انفجار خوف رو رصد کنه ! حیف .. آخرشم به درد نخور از دنیا رفت !
گابریل بدون این که متوجه عمق فاجعه شده باشه پرسید :
هیوم .. یه سوال ، الان اون تبدیل به یه حفره سیاه میشه ؟ مث سیاهچاله ؟
ویولت خوشحال از موقعیتی که برای به رخ کشیدن دانش نجومش پیش اومده گفت : نه .. سیاهچاله یه حفره سیاه نیست . سیاهچاله به ستاره هایی با جرم هشت برابر خورشید گفته میشه که ..
گابر :
هشت برابر ؟!
ویولت : اه گابر تو که خنگ نبودی . آره هشت برابر . بعد این ستاره ها که موقع مردنشون میرسه با چکش میزنن تو سر خودشون ... ام نه چیز ببخشید اینا اثرات سوء تدریس پیوزه !
توی خودشون فرو میریزن و یک سیاهچاله رو به وجود میارن . سیاهچاله چیز خیلی خوفیه .بعضیا میگن با ورود به سیاهچاله ها میشه در زمان سفر کرد و در واقع سیاهچاله نمودار زمان و مکان رو در هم میشکنه ولی ثابت نشده . چون کسی از یه سیاهچاله زنده برنمیگرده . اونم به خاطر ِ جاذبه فوق العاده بالاییه که داره . حتی نور هم نمیتونه ازش فرار کنه و جز دارک انرژی و دارک مدر هیچی توش وجود نداره ...
گابر : ایول یعنی مرگخواره !؟
ویولت نگاهی با لونا رد و بدل میکنه و هر دو در یک آن یه تصمیم واحد میگیرن ...
فردای آن روز تیتر نیویورک تایمز : قتل های زنجیره ای ، پلیس به دنبال قاتل دو دختر که از ساختمان عظیم لندن به پایین پرت شده اند .
تیتر پیام امروز : لینی وارنر و گابریل دلاکور ، شهیدان ِ راه ِ علم ِ نجوم
ویولت : ایشش .. همه خرحمالیاش مال ماها بود ، تهشم این گابریل معروف شد ، یادم باشه دفعه بعد خودمو از بالا برج پرت کنم پایین !
-_________________________________-
* اسمش کاملا من در آوردی بود !