اما همانطور که گفته شد،خیلی شانس با زاخاریاس یار نبود.ناگهان وزیری که رئیس جمهور با آن کنفرانس داشت ظاهر شد و با لهجه غلیظ امریکن گفت:
-سلام دونالد. آماده کنفرانس هستی؟
زاخاریاس محکم و مانند یک رئیس جمهور گفت:
-خیر.من باید برم به دستشویی.
زاخاریاس این جمله را با لهجه غلیظ بریتیش شمال لندنی گفت.زاخاریاس هر چقدر هم ماهر بود نمیتوانست لهجه بریتیش خود را اصلاح کند. وزیر از رو نرفت و گفت:
-خیلی خب اما... دونالد؟ کی لهجه بریتیش یاد گرفتی؟کدوم موسسه یادت داده؟ به منم معرفی میکنی؟ راسته که میگن بریتانیایی ها r آخر جمله رو تلفظ نمیکنن؟
وزیر شاد و شنگول دستی به پشت زاخاریاس زد و با هم به سمت اتاق کنرانش رفتند. زاخاریاس زیاد با وزیر حرف نمیزد زیرا روی راهرو های کاخ سفید متمرکز بود تا دستشویی پیدا کند و آن جا کیف را باز کند.نگاه به ساعتش کرد. تنها یک دقیقه باقی مانده بود تا شروع کنفرانس خبری و هنوز موقعیت مناسب پیش نیامده بود که ناگهان زاخاریاس توالتی دید چسبیده به در اتاق کنفرانس رو به محافظ کرد و گفت:
-برو توی اتاق و بگو رئیس جمهور با چند دقیقه تاخیر تشریف میاره.
-حتما.
وزیر و محافظ وارد اتاق کنفرانس شدند و زاخاریاس وارد دستشویی. روی کاسه توالت نشست و کیف را به حالت جادویی تغییر داد. سرش را داخل کیف برد و پرسید:
-اینجا چه خبره؟ چرا اینقدر تکون تکون میخورید؟
اما تا سرش را داخل کیف نیوت برد متوجه شد. کرگدن ها رم کرده بودند و دنبال ارتور،پروفسور،گابریل،نیوت و سر کادوگان میکردند.گابریل نفس نفس زنان میگفت:
-زاخاریاس.کرگدن ها رم کردن.جلوشونو بگیر!
-چطوری؟
نیوت در حالی که از درختی بالا میرفت گفت:
-شاخشونو بگیر. اگه بتونی شاخ کرگدن مادر رو برای دو دقیقه نگاه داری ازت فرمان میبره. اینجوری بقیه کرگدن ها هم ازت فرمان میبرن.
زاخاریاس جستی زد و داخل کیف پرید.کرگدنی با خالی روی پیشانی و شاخ سابیده شده در وسط بالا پایین میپرید. او کرگدن رئیس بود. ناگهان در دستشویی زده شد و کسی از پشت در گفت:
-آقای رئیس جمهور؟همه چی امن و امانه؟
-بله.کارم طول کشیده. لطفا برو و دیگه هم سوال نکن.
بعد از گپ و گفت کوتاه زاخاریاس دست به کار شد. روی کرگدن پرید و شاخش را گرفت:
-آهای وحشی.ارام باش.بزار روت نظارت کنم.
کرگدن آرام و قرار نداشت و سعی میکرد زاخاریاس را از روی خودش بیندازد اما زاخاریاس مدام میگفت:
-کور خوندی. فکر کردی میتونی از شر من خلاص بشی. یه مدیریتی روت بکنم که خودتم لذت ببری .
بالاخره بعد از چند دقیقه کرگدن آرام شد و اجازه داد روی پشتش بشیند.زاخاریاس فرمان داد تا همه کرگدن ها از بقیه دور شوند. کرگدن ها در سر جای خود ثابت ایستادند و همه اعضای محفل توانستند نفس راحتی بکشند. بجز گابریل که هنوز هم داشت از دست کرگدنی فرار میکرد. نیوت گفت:
-ای وای. این کرگدن یاغیه. از مادرش حساب نمیبره.
در همین حال صدایی از پشت در دستشویی میامد که میگفت:
-نیروه های ویژه swat رو خبر کنین. همون تروریست ریشو رفته و رئیس جمهورو توی دستشویی گروگان گرفته.