پی یر به سوی ساحره های گارمی چنان نگاه کرد که کرگدن به فیل:من نمیخوام ساحره بشم!از ساحره ها متنفرم!
ملت ساحره:
پی یر:اهم!منظورم این بود که من عاشق ساحره هام!
ملت جادوگر:
پی یر:من نمیخوام ساحره بشم بابا!
سارا لبخند ملیحی میزند:پی یر اینطوری عربده نکش ملیحانه گریه کن!
پی یر یه نگاهی به استر میکنه:استر من خودم میام دونه دونه موهای خوشگلت رو میکارم جان اکانتت بی خیال شو!اصلا چرا یکی از ساحره ها رو نمیفرستی؟اینطوری واقعی تر میشه.تازه دیگه هم مجبور نیستی که زحمت بکشی و نق نق های من رو تحمل کنی.جیغ . ویغ های ساحره های گرانقدر هم در نمیاد.
استر به صورتی بس متفکرانه به جمیع ساحره ها نگاه میکنه:کی حاضره با جوزف بره؟این نارنجی که حاضر نیست.
ملت ساحره:
استر واقعا مشعوف میشه وقتی میبینه این همه داوطلب صف کشیدند و دارند همدیگه رو میکشن که با جوزف برن ماموریت دو بامبی میزنه تو سر خو...(گناه داره استر من رو تایید کرده!)دو بامبی میزنه تو سر جوزف:
خاک توسرت که اونقدر جذاب نیستی که دو تا دونه ساحره رو دنبال خودت راه بندازی!
جوزف سرش رو میماله:به من چه؟اگه راست میگی بگو به خاطر خودت برن این ماموریت خطیر رو انجام بدن!
استر به صورت دو نقطه دی جوزف رو نگاه میکنه:کی؟من؟نه من بچه خوبیم!
ریموس اینجا حوصله اش سر میره:خب یکیتون پاشه بره دیگه وگرنه میگم برید همون پی یر رو تبدیل به ساحره کنید ها!
ملت ساحره ییهو:ما میخوام بیایم ماموریت!ما عاشقان و سینه سوختگان ماموریتیم!ما علاقه خاصی به انجام ماموریت داریم!
استر در میان انبوهی از ساحره های مشتاق گیر میفته و از اون میون فقط میتونه بگه:بابا فقط یه نفر رو میخوایم!!
به صورتی خفن همه ساکت میگردند.
استر دونه دونه از ساحره ها استنطاق(اهم!یعنی بازجویی.سین جیم!)میکنه:آلیشیا تو میای؟
آلیشیا:گفتی باید چیکار کنیم؟
استر میخواد اون یه تار موی رو سرش رو هم بکنه:برو رو سر ولدی کچل مو بکار!
آلیشیا:من ترجیح میدم پی یر رو تبدیل به یه ساحره کنم!
استر:سارا؟
_:من خفنم!چطور جرات میکنی به من همچین ماموریت مسخره ای بدی؟!
استر:ویولت؟
_:من با آلیشیا موافقم!ترجیح میدم پی یر رو تبدیل به یه خانوم با شخصیت بکنم!!
استر:هر کاری دلتون میخواد بکنید.اول میگید میخواید برید ماموریت بعد میگید پی یر رو تبدیل به ساحره میکنید؟به من چه؟مگه من گفتم مسوول تایید بشم؟مگه من گفتم پی یر اینجا پست بزنه؟مگه من گفتم که پی یر بره ماموریت؟من هیشکی رو طلاق نمیدم!
ملت مشعوفانه با این صحنه خیره میشند!
شیوه ی جدید امتیاز دهی
75 در صد پستت دیالوگ بود ... فضا سازی داشتی ولی کم بود ... باید مقدار فضا سازیت رو یک کم بیشتر کنی ... مثلا جوزف سرش رو میماله رو میتونی تیکه ای بهش اضافه کنی و بگی جوزف به اطراف خودش نگاه کرد و درماندگی شروع به خاروندن سرش کرد!!!
این مثال بودا....
امتیاز : 9
رتبه:C
جمع امتیاز این پست = 12