هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۸:۳۸ سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۸

هستیا جونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۱۴ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
از دهکده شن ور دل گاارا سان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 90
آفلاین
همهمه ای در کلاس پیچید .
-بابا بیخیال استاد!

-استاد از این شوخی ها نکنید! من قلبم ضعیفه!

-پروفسور ما هنوز برای چنین کاری آماده نیستیم!!

جیمز چوبدستی اش را بی هدف در هوا چرخاند و با صدای بلند گفت:
-ساکت! همه تن کاری رو که گفتم انجام میدید! هیچ عذر و بهانه ای قابل قبول نیست!!

با نگاه کلاس را جست و جو کرد و بالاخره چشمانش روی یک نفر ثابت شدند .
- تو!

آنجلینا دست لرزانش را بالا برد و گفت:
-من؟!

جیمز در حالی که به سمت لاکرونیا ها می رفت تا حریفی برای آنجلینا انتخاب کند جواب داد:
-تو از معدود کسانی بودی که دفعه قبل با لاکرونیا جنگیدن .بیا به این جوجه های ترسو نشون بده چطور باید با یه لاکرونیا مواجه شد!

آنجلینا آب دهانش را به زحمت قورت داد . با آنکه قبلا یک بار آن جانور را شکست داده بود هیچ دلش نمیخواست دوباره رو در رویش قرار بگیرد . اما همه میدانستند که جیمز هیچ وقت از حرفش بر نمی گردد و مسلما نافرمانی را هم قبول نمی کرد .

آنجلینا از جا بلند شد و با گام های کوتاه به سمت جیمز راه افتاد . سر راه ، نگاهش با نگاه جیمی تلاقی کرد و او لبخند دلگرم کننده ای زد و برایش دست تکان داد . آنجلینا که کمی جرئت پیدا کرده بود جلوی میز پروفسور متوقف شد و به حریفش چشم دوخت . چندان از قبلی بزرگ تر نبود و این کورسوی امیدی در دلش ایجاد می کرد .

لاکرونیا تکانی خورد و طلسم مرگباری به طرف آنجلینا پرتاب کرد . آنجلینا با مهارت یک بازیکن کوییدیچ حاذق خودش را به کناری انداخت و فریاد زد:
-آمینوا!!

طلسم به هدف خورد و لاکرونیا را قدی به عقب راند . آنجلینا که دوباره اعتماد به نفسش را به دست آورده بود قبل از آنکه حواس لاکرونیا سر جایش برگردد طلسم دیگری اجرا کرد:
-پتریفیکوس توتالوس!

جیمز که بین ردیف نیمکت ها ایستاده بود تا جا را برای دوئل آنجلینا باز کند فریاد زد:
-نه! تو باید اول دیواره دفاعی رو ایجاد کنی!!

آنجلینا انگار اصلا حرف استادش را نشنیده بود. از طلسم دیگری جاخالی داد و دوباره جانور را هدف قرار داد:
-اسپریو!!

لاکرونیا که یک بار فریب خورده بود با خشم در خود پیچید و از سر راه اشعه آبی رنگی که به سمتش می رفت کنار رفت و دستان بی شکلش را بالا برد . جیمز خطر را احساس کرده بود ؛چوبدستی اش را به سرعت بیرون کشید . هر چند کمی دیر شده بود ...
-اکاماندا!

صدای جیغ آنجلینا بلند شد . لاکرونیا قبل از کامل شدن دیواره ی دفاعی طلسم را به خودش برگردانده بود . جیمز شتابان جادوی دیگری را به اجرا در آورد . لاکرویا با صدای بلندی نا پدید شد و به قفسش برگشت . به محض ناپدید شدن موجود ، جیمی به طرف آنجلینا دوید که بیهوش کف کلاس افتاده بود ....


ویرایش شده توسط هستيا جونز در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۲۰ ۱۸:۴۶:۳۸


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۱:۰۱ یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
همه دانش آموزان با ترس و لرز به سمت لاکرونیا ها رفتند و همه سعی میکردند کوچکترین ها را انتخاب کنند تا شاید دوئل با آن ها آسان تر باشند.
با این که همه طرز دوئل جیمز با لاکرونیا را دیده بودند اما باز هم چون تا به حال خودشان با یکی از آن ها رو به رو نشده بودند هنوز می ترسیدند.
مالفوی در حالی که با صدای بلند کلا را مسخره می کرد گفت: لاکرونیا! ما که تو خونمون از این ها به عنوان حیوون دست آموز استفاده میکنیم! حالا این جا جادوی سیاه شدن!
جیمز به سرعت اسنیچش را به یمت مالفوی پرتاب کرد و گفت: به خاطر دروغی که گفتی معذرت خواهی کن!
- من دروغ نگفتم که این کار رو بکنم.
- مطمئنم قبل از این کلاس اسم این ها رو هم نشنیده بودی مالفوی! اعتراف کن تا به ضررت تموم نشده!
- من اعتراف الکی نمیکنم!
زمزمه ای در کلاس آغاز شد. دانش آموزان از گستاخی مالفوی متعجب بودند و بعضی ها هم فکر میکردند او راست میگوید. همه به کلی لاکرونیا ها را از یاد برده بودند.

- پس که این طور مالفوی! حالا که اصرار داری یا بنویس و امضا کن که تو خونتون لاکرونیا داری یا صد امتیاز از اسلیترین کم میشه!
مالفوی پوزخندی زد و روی یک کاغذ پوستی از کیفش درآورد و روی آن ها نوشت: "ما در خانه 5 تا لاکرونیا نگهداری میکنیم. امضا: دراکو مالفوی"
- بدتش به من. حالا محض اطلاعت میگم که لاکرونیا ها موجوداتی هستند که 2 هفته قبل در آزمایشگاه های وزارتخانه با پیوند جادویی چندین موجود جادویی خاص ایجاد شدند و نگهداریشون هم ممنوعه و نگهداری هر لاکرونیا یک ماه حبس در آزکابان داره. با این وجود پدرت پنج ماهی مهمون دیوانه ساز هاست.
جیمز با یک پرش حرفه ای اسنیچ را از هوا قاپید و گفت: حالا می تونی دوئلتو حیوون دست آموزت آغاز کنی مالفوی
مالفوی با خشم چوبدستی اش را کشید و فریاد زد: اکسپلیارموس!

- اکاماندا! چه طور جرئت میکنی؟ 20 امتیاز از اسلیترین کم میکنم. حالا هم از کلاس من گم شو بیرون!
مالفوی با چهره ای برافروخته از کلاس بیرون رفت و قبل از بستن در انگشتش را به طرز زننده ای به سوی جیمز گرفت.
- همه دوئلتونو شروع کنید!

دانش آموزان از شیشه ها فاصله گرفتندو با حواس پرتی در شیشه ها را باز کردند. همه فکرشان به دعوای مالفوی و جیمز بود.
لودو چوبدستی را به سوی قفس شیشه ای لاکرونیای بزرگش گرفت و در آن را باز کرد.
لاکرونیا به سرعت از قفس بیرون پرید و لودو قبل از این که او به زمین برسد اولین طلسمش را به سوی او روانه کرد: اسپریو
لاکرونیا به سادگی با ضدطلسم آمینتا طلسم را به سوی لودو برگرداند.
لودو که حول شده بود سعی کرد دیواره دفاعی را دور خود ایجاد کند: اکاماندا...اکاماندا...اکاماندا
در لحظه ی آخر لودو توانست محافظ را ایجاد کند. دیواره ی نورانی شفافی دور او ایجاد شد که گاه و بیگاه جرقه هایی از آن خارج میشد.
لودو خواست لاکرونیا را گیج کند تا نتواند طلسم را برگرداند. سعی کرد طلسم را به یاد آورد زیرا دیوارمحافظش کم کم داشت رو به ناپدیدی میرفت.
- آمینوا!

همین که دیوار ناپردید شد طلسم از چوبدستی لودو خارج شد و به سمت لاکرونیا رفت. لاکرونیا فورا دیواری مشابه دیوار لودو ظاهر کرد تا طلسم را باطل کند.
لودو به این فکر کرد که دوئل با این روند حالا حالا ها هم ادامه خواهد داشت و اگر لاکرونیا با شیوه ی او آشنا شود کارش زار است. و با دیدن نفر بغل دستی اش که توسط لاکرونیا دچار شکستگی استخوان شده بود و روی زمین افتاده بود اطمینانش بیشتر شد.
نوشته های جیمز را به یاد آورد: "در اصول مبارز با دشمن اولین قدم این هست که شما وردها را ذهنی اجرا کنید، یعنی بدون این که ورد رو به زبان بیارید اون رو اجرا کنید. این کار به شما کمک می کنه تا شمایک گام از حریفتون جلوتر باشید."

لودو طلسمی را که لاکرونیا فرستاده بود را به خود او برگرداند اما طلسم از کنار او رد شد و سپس طلسم اسپریو را دو بار پشت سرهم و بدون تلفظ ورد به سمت لاکرونیا فرستاد و سعی کرد ذهنش کاملا بسته باشد. لاکرونیا در لحظات آخر طلسم اول را باطل کرد. اما طلسم دوم او را غافلگیرکرد و پس از این که نور نارنجی رنگی از تمام بدنش منعکس شد نقش زمین شد. لودو که به شدت از شکستن استخوان های لاکرونیا خوشحال شده بود بدن او را با طلسم بدن بند (پتریفیکوس توتالوس) خشک کرد و سپس چوبدستی اش را به سمت لاکرونیا گرفت: وینگاردیوم لویوسا!
لاکرونیا را به داخل قف منتقل کرد و سپس سریع درش را بست و نگاهی به اطراف انداخت.

عده ای دچار آسیب های جزئی یا شکستگی شده بودند و به درمانگاه رفته بودند و عده ای هم مشغول دوئل بودند. همزمان با او هرمیون گرنجر هم کار لاکرونیا را ساخت و تنها کسی که کارش قبل از آن دو تمام شده بود هری پاتر بود. لودو و هرمیون کنار هری ایستادند. ناگهان جیمز به سرعت دیوار محافظش را تجدید کرد تا طلسم های به هدف نخورده به آن سمت نیایند و کاملا به موقع این کار ار کرد زیرا طلسم مرگبار یک لاکرونیا همان لحظه از کنار گوش زاخاریاس اسمیت گذشته بود.
جیمز که همراه سه دانش آموز پشت دیوار قدرتمند و تیره ی خودش قرار گرفته بود گفت: آفرین! شما سه نفر که زودتر از همه اومدید و به همین خاطر هری 30 امتیاز و شما دو تا نفری 20 امتیاز به گروهتون اضافه میکنید.

دو نفر دیگر هم کارشان را تمام کردند و سریع زنگ به صدا در آمد. جیمز به افراد باقی مانده گفت: زود باشید! لاکرونیا هر لحظه شناخت بیشتری نسبت به شما پیدا میکنه و در نتیجه قوی تر میشه. سریع کارتون رو تموم کنید و بعد از کلاس خارج شید.
سپس اسنیچش را به بیرون کلاس انداخت و از کلاس خارج شد تا آن را بگیرد.


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸

جیمز  پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۲ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۸:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲
از دهکده هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 204
آفلاین
امتیاز های جلسه اول:
گریفیندور: 15 امتیاز

دابی: 30 امتیاز: دابی جان لطفا کمی بیشتر به توصیف صحنه ها بپرداز. دفعه دیگه اینجوری بنویسی 30 نمی گیری!!!!

بقیه گروه ها شرکت کننده نداشتند= 0

__________________________________________________

جلسه دوم:

پروفسور پشت میزش نشسته بود و طبق معمول با گوی زرینش بازی می کرد .
نگاهی به ساعتی که روی میزش بود کرد. ساعت دوازده عقربه داشت. از جایش برخاست، شنلش را روی دوشش گذاشت در کلاس را باز کرد و گفت: سریعتر بیاین داخل. زود باشین. زودتر.
دانش آموزان همه نشستند. هم همه در کلاس پیچیده بود.
پرفسور گچی را که در دست داشت به طرف مالفوی پرتاب کرد و داد زد: مالفوی! خفه شو!
پرفسور چوبدستیش را حرکتی دادو نوشته های زیر بر روی تابلو ظاهر شد.

اصول مبارزه با دشمن:
در اصول مبارز با دشمن اولین قدم این هست که شما وردها را ذهنی اجرا کنید، یعنی بدون این که ورد رو به زبان بیارید اون رو اجرا کنید. این کار به شما کمک می کنه تا شمایک گام از حریفتون جلوتر باشید.
سرعت عمل رو از حریفتون بگیرید، یعنی سریعتر از اون وردها رو بفرستید.
همیشه به چشم های حریفتون نگاه کنید و اثری از ترس رو در صورتـتون نشون ندین.
در طول مبارزه ذهن خود را چفت نگه دارید. این کار باعث می شه حرکات شما غیر قابل پیش بینی باشه.
سعی کنید ذهن حریفتون رو بخونید و حرکاتش رو پیش بینی کنید. در صورتی که حریفتون ذهنش رو چفت کرده بود، وقتی که یک طلسم بهش برخورد کرد وارد ذهنش بشین و ذهنش رو بخونید.

سپس پروفسور ادامه داد: هیچ وقت سعی نکنین مبارزه با حریفتون رو الکی طولانی کنین، چون این کار باعث می شه تا حریفتون روش مبارزه شما رو تشخیص بده و بتونه باهاتون مبارزه کنه.
سپس به کنار کمدش رفت و لاکرونیا را ازکمد بیرون آورد. شیشه را جلو کلاس گذاشت .
همه بچه ها به نوشته ها خیره شده بودند که ناگهان پرفسور فریاد زد: منتظر چی هستین سریع یادداشتشون کنین.
حالا برای اینکه آماده بشین چندتا ضد طلسم و بهتون معرفی می کنم.
پرفسور چوبدستیش را حرکتی داد و نوشته های زیر جایگزین نوشته های پیشین شد:
لیست ضد طلسم ها و کارایی آن ها:
اکاماندا:
این ضد طلسم دیواره دفاعی رو دور شما ایجاد می کنه که هیچ چیز قابل نفوذ به اون نیست.
آمینوا:
این طلسم حریفتون رو گیج می کنه و باعث میشه نتونه هیچ طلسمی رو اجرا کنه
اسپریو:
این یک طلسم هجومی هست و کارش اینه که استخوان های حریفتون رو میشکنه.

حالا هرکس از تو کمد یه لاکرونیا برداره و با اون تمرین کنه. فقط مراقب باشین چون اونا مجودات خطرناکی هستن

__________________________________________________

تکلیف جلسه بعد: جریان دوئل خود با لاکرونیا را شرح داده و در آن از تمام طلسم هایی که در این جلسه یادگرفتین استفاده کنین.


تصویر کوچک شده


Re: تدریس جلسه اول كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۰:۳۴ جمعه ۹ بهمن ۱۳۸۸

دابیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۱ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۱:۴۸ پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۰
از اتاق شکنجه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 275
آفلاین
پرفسور پاتر پشت میز چوبیش نشسته بود ، در همین لحظه دختر کوچک مو طلایی به همراه پسر لاغر اندامی با چهره ایی رنگ پریده با قدمهای لرزان به پرفسور پاتر نزدیک شد و با صدای نازکی گفت:

- پرفسور ، من و جیمی می خوایم با هم دوئل کنیم.

پرفسور پاتر در حالی که لبخندی به پهنای صورتش می زد ، با لحنی تحسین آمیز دستی به سر دختر کوچک کشید وگفت:

- آفرین دخترم ، معلومه دختر با جراتی هستی!

سپس رو به بقیه بچه های کلاس کرد و گفت: خوب بچه ها ، بهتره ساکت باشید و سر جاهاتون بشینید ،2 نفر داوطلب داریم ...

چند دقیقه بعد هر کدام از بچه ها در گوشه نشسته بودند و به جیمی و دخترک موطلایی که آنجلینا نام داشت چشم دوخنه بودند.

سپس هر دو داوطلب با اشاره پرفسور پاتر به سمت هم آمدند ودر برابر یکدیگر تعظیمی کردند وچوب جادوهایشان را به یکدیگر نزدیک کردند.

آنجلینا چند قدم به عقب برداشت و جیمی در حالیکه به نظر می آمد تا چند لحظه دیگر از ترس غش می کند ، با ترس ولرز به عقب رفت.

پرفسور پاتر رو به هر دو داوطلب کردو گفت:

- چوبها آماده ! وقتی تا 3 شمردم افسون خلع صلاح رو اجرا کنید.

1 ...2... 3.... ،حالا!

در همین لحظه آنجلینا به سرعت فریاد زد:
-ایمپویمنتا!

افسون آنجلینا به جیمی بر خورد کرد و جیمی با شدت به عقب پرتاب شد .

پرفسور پاتر به سمت جیمی رفت و به او کمک کرد تا از زمین بلند شود ، جیمی در حالی که به شدت می لرزید به پرفسور پاتر نزدیک شد و نجوا گونه گفت:

- من نمیتونم پرفسور ! اون خیلی قویه!

پرفسور پاتر در حالی که خود را به تمیز کردن ردای جیمی مشغول کرده بود ، در گوش جیمی زمزمه کرد:

- محکم باش جیمی ، فقط کمی دقت لازمه !

جیمی که به نظر می آمد کمی دلگرم شده باشد ، لبخندی به پرفسور پاتر زد و چوبش را آماده کرد...

آنجلینا نیز که در آنسوی دیوار ایستاده بود ودر حال پوزخند زدن بود ، خود را جمع وجور کرد وآماده شد.

آنجلینا فریاد زد :

-اکسپلیارموس!

جیمی فریاد زد:

-آمینتا!

آنجلینا سریعا عکس العمل نشان داد و خود را به سمت دیگری انداخت ولی در آخرین لحظه افسون به بازوی چپش اصابت کرد وچوب جادویش از دستش رها شد و آنجلینا به کناری پرت شد!

صدای تشویق پسرها بلند شد ، همه به سمت جیمی آمدند و او را به بالا پرتاب می کردند وفریاد هورا میکشیدند.
در این میان آنجلینا با چهره ای اخم کرده در گوشه ایی نشسته بود و مشتهایش را در هم گره میکرد...


[b] به یاد شناسه ی قبلیم:«د�


تدریس جلسه اول كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۸

جیمز  پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۲ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۵:۴۸:۲۹ جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲
از دهکده هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 204
آفلاین
جلسه اول:
درب کلاس باز شد و پرفسور پاتر با ظاهری جدی در حالی که اسنیچ را به زور درجیبش می چپاند گفت: بیاین تو بچه ها!!!
همه ساکت بودند چون اولین ترمی بود که جیمز پاتر دفاع در برابر جادوی سیاه را تدریس می کرد تا پیش از این همه او را به عنوان استاد درس آموزش جادوی سیاه تخصصی می شناختند.
دانش آموزان در سکوت کتاب هایشان را روی میز گذاشتند. جیمز به کنار تخته سیاه ایستاد و با اشاره به چوب دستیش همه کتاب ها را به آتش کشید. همه ی دانش آموزان ترسیده بودند. جیمز گفت: به این کتاب های مزخرف احتیاجی ندارین. فقط یه کم جربزه می خواین که اینجوری که من می بینم هیچ کدومتون ندارین.
جیمز گفت کسی چیزی در باره ضد طلسم آمینتا می دونه؟
دستی از انتهای کلاس بالا رفت.
جیمز: اسمتون؟؟
-: گری لانگباتم هستم. من فقط شنیدم که این ضد طلسم هر طلسمی رو به شخصی که اونو فرستاده بر می گردونه.
جیمز: درسته ، کسی چیز دیگه ای می دونه؟
دختری در جلو کلاس دستش را بلند کرد. جیمز گفت: بفرمایید.
دختر گفت: گرنجر هستم پروفسور. هرمین گرنجر. جیمز: بفرمایید خانم گرنجر. هرمین گفت: این یه طلسم تاریخی! حدود ده هزارسال پیش برای اولین بار از اون استفاده شد و همونطور که گری گفت طلسم را به فرستنده اش بر می گردونه.
جیمز گفت: کاملا در سته خانم گرنجر.
جیمز در گنجه ی کنارش را باز کرد قفس شیشه ای بزرگی را از درون آن بیرون آورد. موجودی، چوبدستی به دست، درون آن به اطراف طلسم شلیک می کرد . جیمز آن را رو به بچه ها گرفت و گفت: اسم این موجود لاکرونیا هست. این موجود به اندازه خبیث ترین جادوگران سیاه، جادوهای شیطانی می دونن. هرکس که این شیشه رو لمس کنه این موجود حریف تمرینیش میشه. سپس بدنه شیشه را لمس کرد آن را روی نزدیکترین میز گذاشت. کمی از شیشه فاصله گرفت و با حرکت جوبدستیش در آن را باز کرد. لاکرونیا از درون شیشه بیرون آمد و طلسم اکسپلیار موس را به سمت جیمز فرستاد. جیمز فریاد زد: آمینتا. نور آبی خیره کننده ای از چوبدستی جیمز خارج شد و لاکرونیا خلع صلاح شد. لاکرونیا به سمت جوبدستیش دوید آن را برداشت و طلسم پتریفیکوس توتالوس را به سمت جیمز روانه کرد. جیمز بار دیگر فریاد زد: آمیتنا. طلسم به سمت لاکرونیا برگشت اما او با ایجاد سپرز مدافع آن را دفع کرد و طلسم مرگباری به سمت جیمز فرستاد. جیمز بار دیگر فریاد زد: آمینتا و طلسم به سمت لاکرونیا برگشت او را تا کنار دیوار تعقیب کرد و کنار دیوار به او خورد. لاکرونیا با دهان باز روی زمین افتاد. جیمز آن را برداشت و توی قفس شیشه ای گذاشت در آن را بست که ناگهان لاکرونیا زنده شد.
جیمز گفت: خوب همتون دیدین که این طلسم چه جوری اجرا می شه و چی کار می کنه.
حالا هر دو نفر یه گروه بشین. یه نفر سعی کنه که دیگری رو خلع صلاح کنه و طرف مقابل با طلسم آمینتا اون رو به سمت حریفش برگردونه.
بچه از ترس سرجایشان خشک شده بودند.
جیمز فریاد زد: همین حالا!
و همه شروع به تمرین کردند. جیمز در میان بچه ها قدم می زد و اشکالاتشان را به آن ها می گفت، تا زنگ خورد.
_______________________
تکلیف جلسه بعد:
طی نمایشنامه ای ماجرای تمرین با حریفتان در کلاس را شرح دهید، استفاده از هر نوع شیوه نوشتن مجاز است.


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۱۱/۵ ۱۹:۵۷:۳۳

تصویر کوچک شده


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۰:۲۰ جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۸

استرجس پادمور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۳ شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۰ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
از یک جایی!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3574
آفلاین
کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه

با تدریس استاد جیمز پاتر

*جهت اطلاع از برنامه ی تدریس این کلاس به اینجا مراجعه نمایید.

موفق باشید.


عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم مطمئنم باشم که از خوشی میمیرم !!!!!

تصویر کوچک شده


امتحان دفاع در برابر جادوی سیاه
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


رولی بنویسید که در اون دوئلی رو شرح بدید که طلسم های سیاه و طلسم های نابخشودنی درش به کار برده میشه و طرف فردِ مقابل ِ دوئل با استفاده از ضد طلسم ها دفع میشه .

* دانش آموزان پاسخ امتحان را در همین تاپیک ارسال کنند .
* امتحانات تا 20 شهریور ادامه خواهند داشت.


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۳:۳۰ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
سلام


پستِ کلاهِ گروهبندی ( هوکی ) رو اینجا ارسال میکنم .

امتیازات جلسه ی اخر کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه:

گینگزلی شکلبوت : 30

روفوس اسکریم جیور : 30

لودو بگمن : 30 *
هستیا جونز : 30

در مجموع هافل : 30

_____

عمه مارج : 30
جسیکا پاتر : 30

جینی ویزلی : 30

در مجموع گریفندور : 30

______

گابریل دلاکور : 30
ترورس : 30

در مجموع راوانکلاو : 20
* شناسه لودو بگمن هم بسته شده مدیریت خودش تصمیم بگیره ..


ممنون از تدریس ِ کلاه گروهبندی عزیز . بعد از اتمام امتحانات ، تاپیکِ امتحان با کلاس ادغام میشه ؛ این تاپیک هم قفل میشه

پایانِ ترم هشتم هاگوارتز


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های‌بسته شده
پیام: 842
آفلاین
شناسه نمايشی: كينگزلی شكلبوت

گروه: هافلپاف

توضيح كوتاه در رابطه با شخصيت: كينگزلی شكلبوت، يكی از اعضای مهم محفل ققنوس، قدرتمند، هيكلی، حسن كچل، گولاخ، باحال، با تدبير و ... بوده است. تدبير بی نظير او موجب شد دورانی كه او وزارت سحر و جادو را بر عهده داشت به يكی از بهترين دوران وزارتخانه تبديل شود. تمامی جادوگران بر اين باورند كه هيچ شخصی به اندازه ی تدبير او پيدا نخواهد شد!

كينگزلی شكلبوت، اين ستاره ی آسمان جادوگری، اين حسن كچل، اين باحال، اين خوشگل، اين زيبا، اين خوش اندام، اين بيناموس، اين بی دين، اين ضد آسلام و ... هميشه از نظر زيبايی با يك خرفت، احمق، لاغر، مردنی، خوردنی، كچل اما زيبا، خوشگل، مامان به نام لرد ولدمورت مقايسه ميشود...

وی چنان در بازی كوييديچ و پست دفاع مهارت دارد كه به جای توپ بازدارنده، ملاج يا فونتانول(نام علمی ملاج) مغز طرفِ مقابلش را موردِ هدف قرار ميدهد و موچبات شپلخ شدنِ مغز را فراهم می آورد... به اين دليل، او ا خشن ترين، آدم كش ترين، خوف ناك ترين جادوگر لقب نهاده اند. اين در حالی اكثر جادوگرانِ احمق، ابله، بی مخ، مرگخوار، ديوانه، همچون هوكی... نه چيز... اعتقاد داشتند لردولدمورت خوف ناك ترين جادوگر جهان است...

وای بر اين ولدك مردم فريب!!

در ضمن كينگزلی هميشه برترين كچلِ جادوگر بوده...

پس چی فكر كردی؟!



Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۱:۴۳ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۸

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
شناسه نمایشی : من مجهول الهويه ( اين طوري مينويسنش ؟) هستم ... يكي تو چتر ميگه روفوس ... يكي ديگه رفوس ... يكي ديگه روفس ...
خودم هم تو كف اش موندم ... ديگه بيخيال شدم ... اين تروريست بي ناموس نويس هم ميگه كرفس ... خودم هم ديگع بيخيال شدم ...

گروه : هافل پاف جيگرررررررررررر

توضیح کوتاه در رابطه با شخصیت: من يه مدت از بس با كلاس و خوشتيپ و ... بودم كه گفتن آقا ديگه از اين باكلاس تر وجود نداره تو دنيا ... بيا كاري كنيم كه وزير شه ... خلاصه مارو وزير كردن ... بلند قد بودم و با ابهت ...
من در ضمن مثل اون فاچ بوقي نبودم كه وزارتخونه رو به گند بكشه ...
من هميشه با تدبير عمل كردم ...
هرچي با عله سر و كله زديم كه تو هفته لااقل يه سري به وزارتخونه بزنه ، نا مرد اين كار رو نكرد ... در ضمن از دامبلدور هم بدم مياد ...
خلاصه ما رو به خاطر عله ي كوفتي كشتن ... خلاصه ما به لقا المرلين پيوستيم ...


خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.