تومی؟! چقدر این کتاب رمز داوینچی روت اثر گذاشته بچه!!
درباره نشانه و نماد ستاره پنج پر در میان مشنگ ها و جادوگران 10 خط بنویسید
ستاره ی 5 پر، بهترین نماد در دنیای قدیم ماگلهاست. این نماد از روی حرکت ستاره ی زیبای ونوس برگرفته شده است. حرکت ونوس، ستاره ی پنج پری را تشکلی میدهد که از اضلاع آنرا، یکدیگر را با نسبت "فی" قطع می کنند. نسبتی که می توان گفت سازنده ی جهان است. این ستاره، نماد مادینه ی مقدس می باشد که در آیین طبیعت پرستان، اهمیت والایی دارد. گل زنبق، نماد آخرین گروه کسانی که از نقش مادینه ی مقدس در زندگی دفاع میکنند، از همین ستاره ی پنج پر گرفته شده است.
این ستاره در دنیای جادویی، اهمیت بسیار ویژه ای دارد. این ستاره، نماد جادوگر بزرگ اعصار، یعنی مرلین بوده است. قدرت جادویی خاصی که این نماد دارد، تنها به وسیله ی افراد خاص و تحت شرایط خاصی بروز میکند. این شرایط در هیچ کتابی گفته نشده است.
نحوه ی پخش قدرت در این ستاره به این صورت است که:
از دو پایه ی این ستاره، پایه ی سمت چپی، شجاعت به فرد می بخشد و پایه ی سمت راستی، شکیبایی.
از دو دست این ستاره، دست سمت چپی، قدرت حافظه و بدنی و دست سمت راستی قدرت جادویی بی حد و حصر
نوک این ستاره، محل تجمع این صفات و قدرتها می باشد.
گفتنیست، جادوگران سیاه، قرنهاست که به دنبال شرایط استفاده از قدرت این ستاره می گردند.
خلاصه بیوگرافی از مدافعان ماگل نما را بنویسید.
این جادوگران، بعد از مرلین به این کار روی آوردند. چند قرن بعد از مرلین، تعداد جادوگران سیاه بسیار افزایش یافت. آنها به قدری قوی و با نفوذ شده بودند که عده ای از آنان در دنیای ماگها نیز قدرت در دست گرفته بودند. آنها، با جا زدن خود به جای ماگل ها، قصد در تسخیر دنیای آنها، به شیوه ی خود شدند، زیرا جادوگران سپید هنوز در حال مبارزه با جادوگران سیاه بودند و باید دو کار با هم به پیش می رفتند.
این ماگل نماها، در آداب و رسوم، گذشته و عقاید ماگلها دست بردند و آنها را به سوی خود کشاندند. در این زمان، عده ای از جادوگران بزرگ، برای اینکه با این جادوگران شرور ماگل نما به مقابله بپردازند، خود را به جای ماگلها به اصطلاح جا زدند تا بتوانند به همان شیوه ی جادوگران شرور، با آنها به مقابله بپردازند. آنها با ایجاد محافل مخفی در بین ماگلها و روشن کردن گذشته ی آنها و شرح کار این ماگل نماها، ماگلها را آگاه کردند و توانستند اکثر جادوگران شرور ماگل نما را از بین ببرند.
این محافل همچنان فعال هستند تا گذشته ی ماگلها را که به وسیله ی جادوگران خراب شده بوه است را دوباره به آنها بازشناسانند
.
- به نظر شما جادوگران چطور به سمت سیاهی گرویدند؟
هر جادوگری در روح خود، دو قسمت دارد، سیاه و سپید. تحت شرایط خاصی، یکی از این دو طرف، بیشتر فعال می شوند و روح را کاملا در اختیار میگیرند. قسمت سیاه که موضوع این مجال است، بوسیله ای این چند مورد بیشتر فعال می شوند:
1- تربیت خانوادگی که مهمترین عامل است. اگر فردی در خانواده ای دوستدار جادوی سیاه به دنیا اید، مطمئنا به سمت این جادو کشیده خواهد شد، مگر در موارد استثنا.
2- داشتن قدرتی فرا جادویی. داشتن قدرتهای زیاد که از همان بدو تولد ظهور می یابند، سبب بیشتر شدن علاقه به استفاده از این جادو در افراد می شود. و برای اینکه اصولا جادوی سیاه، قدرت فراوانی را طلب می کند، افراد به سمت این جادو کشیده خواهند شد.
3- تبعیت. جادوگران بسیاری هستند که به دلیل ضعف شخصیت یا مدیریت، که سبب می شود همیشه تابع کسی باشند، به سمت قدرت به ظاهر برتر کشیده شوند. این افراد اکثرا قربانیا این جادو هستند.
4- عطش قدرت. جادوگرانی هستند که به صورت ذاتی، تشنه ی قدرت هستند. آنها علاقه دارند که همیشه کسی از آنها بترسد و به اصطلاح از آنها حساب ببرد! این افراد به سوی جادوی به ظاهر برتر جذب می شوند و هماره تلاش خود را می کنند تا در پناه این جادو، به اهداف شوم خود برسند. آنها اصولا سران این جادو را تشکیل میدهند.
پ. ن: پروفسور، سوالاتون انصافا سخت بود! ولی عالی بود!! من واقعا لذت بردم! میگم نمره کامل رو بهم بدین دیگه، حالش رو ببرم!!
باور کنید من اینقده بچه ی خوبیم!!!!( خود تعریفی 2007!)