هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۲ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۵

دارن الیور فلاملold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۳۹ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
از میدان گریملود شماره ی 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 290
آفلاین
1- ادامه نمایشنامه رو بنویسید :
بعد از يك ساعت كه بچه ها معجون رو درست كرده بودن آماده زدن چكش يه دستاشون بودن.
بليز:خبب براي اينكه نگين كه اين معلمه تبعيض قائل ميشه از كاركاروف شروع مي كنيم.و رفت در گوش كار كاروف يه چيزي گفت.
كاركارف:
بليز: خب بزن ايگور.
شترق.
صداي شكستن استخوان هاي ايگور به گوش رسيد.
ايگو:اوخ.ايخ.واخ.
بليز:خب حالا گريفيها.
جسيكا پاتر شما بزنيد.
شتروق
جسيكا:آي
بعد از نيم ساعت.
همه ي كلاس به جز اسلي ها:
اسلي ها:
بليز:اكسيو معجون ها.
همه ي معجون بچه ها مي ره پيش بليز.
اسلي ها:
بچه ها:
يكي از گريفيها:اين يك توطئه ست.
بليز:آوداكداورا
گريفي:
بليز:خب مي بينيم كه همتون دست شكسته شديد.گريفيها دست همتون شكسته.استرجس هم نيست امتياز كم كنه. خب تو كلاسا شركت مي كنيد.؟
گريفيها:بعله.
بليز:كروشيو.
عده اي از گريفيها:
خب حالا چي؟باز م شركت مي كنيد؟كي قهرمان ميشه.
بچه هاغ:نه شركت نمي كنيم.اسلايترين قهرمان ميشه باز.
بليز و اسلي ها:



2- اگر دست سالممونو داخلی معجون ترمیم کننده استخوان فرو کنیم چی میشه ؟ ( 10 امتیاز )
در اين صورت معجون بلافاصله به رنگ قرمز در مي آيد و بوي نامطبوعي به خود مي گيرد.
بلافاصله از استخوان ها كپي مي گيرد و استخوان جديدي بر روي استخوان قديم ظاهر مي شود و لايه ي ضخيمي به خود مي گيرد.اين باعث كلفت شدن دستمان مي شود ولي در عوض بسيار بسيار مقاوم تر از قبل خواهد شد.چون دو استخوان مقاوم با هم مخلوط مي شوند.اين روش را اغلب كاراگاهان انجام مي دهند و بسيار روش موثري در پيشگيري از شكستگيهاست.





مسئله : کورممد از بالای دیوار افتاده پایین و کلش شکسته و خون با فشار به همه جا پاشید و در عین حال داره درد میکشه ؟ باید از کدام یک از سه نوع معجون استفاده کنیم؟ کامل توضیح دهید .( 10 امتیاز )


در اين نوع حالات كه وضعيت بسيار بحراني است و فرصت مخلوط كردن معجون ها را با يكديگر نداريم چون در اين صورت ساعتي به طول مي انجامد كه معجون مخلوطي درست شود و تا به آمادگي برسد شخص صد تا كفن پوسونده بايد ابتدا چون خونريزي شديد است از معجوني كه زخمها را خوب مي كند استفاده كنيم يعني كله ي كورممد را در داخل بطري جاي دهيم.پس از قطع خونريزي معجون ترميم استخوان را به كار مي گيريم و سرشو دوباره ميندازيم تو تو بطري بعديس از 5 قيقه سرشو درمياريم و جمجهش درست شده.بعد از اون آخرين مرحله ي كار رو اجرا مي كنيم يعني معجون ضد درد رو آماده مي كنيم.ولي چون بعد از معجون ترميم شكستگي سر نورممد نبايد تكان بخورد بطري را روي سر خالي مي كنيم.اينجوري معجون كم تر اثر مي كند ولي در عوض سرش تكاني نخورده است.




سوال امتیازی - جوابها یک کلمه ای باشند ( حداکثر سه امتیاز برای رسیدن به سی نمره )
1- بلیز چه کسایی رو شکنجه داد ؟استرجس.هدي.خودم و هوكي.
2- بچه ها چند ساعت سر کلاس بودند ؟يك ساعت اوليه ي كلاس با 3 ساعت حرف زدن + سه ساعت درست كردن معجون و امتحان جمعا:7 ساعت.
3- چه کسی در کلاس از همه خوش شانس تر بود ؟من و بقيه ي شكنجه شده ها.


ویرایش شده توسط دارن الیور فلامل در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱۴ ۱۲:۳۶:۵۰

[i][size=small][color=3333CC]هيچ وقت نگوييد كه اي كاش زندگي بهتر �


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۱ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵

پاتريشيا استيمپسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۲ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۵:۵۴ جمعه ۱۴ تیر ۱۳۸۷
از there isn't any answer
گروه:
کاربران عضو
پیام: 157
آفلاین
1- ادامه نمایشنامه رو بنویسید :( 10 امتیاز )
همه به تخته نگاه كردند و شروع به ساختن معجون كردند حالا خدا عالمه كه كدمشون درست ساختن بگذريم از اين كه قسمت حساسش مونده بود بيست دقيقه ي بعد جناب بليز وارد مي شوند:
بليز:معجون آمادس يا نه ؟ مسلما آمادس مگه نه بچه ها
بچه ها:بله
بليز: خوب پس شروع كنيد
پاتريشيا: اي آلبا لو اي شفتالو اي هلو اي عالمه عالما نميشه براي جلسه بعد جلسه ي ديگه براتون دست خوب شدشو مياريم
بليز: اهه زرنگي مي خوايد بريد دست سالمتونو بياريد بعدشم بگيد كه شكسته بودو معجونمون خوبش كرد
پاتريشيا : پرفسور ما همچين قصدي نداشتيم ولي اينم ايده ي بدي نيست ها
بليز: ساكت حرف اضافي موقوف خيلخب همگي شروع كنيد 3 2 1
بچه ها شروع كردند يعني مي خواستند شروع كنند ولي همچين كه نگاهشون به چكش ميفتاد از زندگي سير ميشدن خلاصه ديگه با يه زجر و زاجراتي شروع كردند پاتريشيا كه با همون ضربه ي اول قش كرد 1 دقيقه بعد به هوش اومد ديد دستش تكون مي خوره ولي درد داره گفت پروفسور فكر كنم دستم شكسته
بليز: خوب محض اطمينان بغل دستي محكم بزن رو دستت ببين خيلي درد مياد يا نه بغل دستي مي زنه پاتريشيا: آخ
بليز: كم بود مو برداشته اين دفعه محكم تر بزن
اين دفعه پاريشيا نزده قش مي كنه ميوفته روي زمين دوستش يكي از دخترا كه داشت مي رفت طرف ميز معلم تعادلشو از دست ميده ميوفته روي پاتريشيا پاتريشيا وقتي به هوش مياد از تاب درد نمي تونه حرف بزنه بليز : آفرين دستت شكسته حالا معجونتو امتحان كن در اين موقع هوكي :پرفسور من نمي تون بليز مي گه از پاتريشيا ياد بگير نصف توئه بالاخره هوكي و همه موفق به شكستن و ترميم دستشون مي شن و ميرن بيرون ولي نصفشون توي سالون خوابشون مي بره .

2- اگر دست سالممونو داخلی معجون ترمیم کننده استخوان فرو کنیم چی میشه ؟ ( 10 امتیاز )
فكر كنم اين مثل اين ميمونه كه ما مريض نباشيم و قرص بخوريم البته ديونه نيستيم ولي خوب ممكنه پيش بياد پس طبيعتا دستمونو اگه زود بر داريم چيزيش نميشه ولي اگه 5 دقيقه يا بيشتر اونجا بمونه استخوان هاي آن دست فرد روي هم سوار ميشن و از حالت طبيعي خارج مي شوند
مسئله : کورممد از بالای دیوار افتاده پایین و کلش شکسته و خون با فشار به همه جا پاشید و در عین حال داره درد میکشه ؟ باید از کدام یک از سه نوع معجون استفاده کنیم؟ کامل توضیح دهید .( 10 امتیاز )اول سرشو ثابت نگه ميداريم كه زياد درد نكشه وبهش فشار زياد وارد نشه و چون خون داره با فشار پاشيده ميشه پس بايد اول از معجون زرد رنگ استفاده كنيم براي ترميم زخمي كه ازش خون مياد چون اگه خون زيادي ازش بره ميمره 5 ليتر كه بيشتر نداره بعدشم از معجون سبز رنگ براي ترميم شكستگي سرش استفاده مي كنيم چون اگه كار از كار بگذره بيچاره نفله ميشه و بعدشم از معجون نارنجي براي از بين بردن دردش استفاده مي كنيم

1- بلیز چه کسایی رو شکنجه داد ؟ هدی ، استرجس و فلامل و هوکی
2- بچه ها چند ساعت سر کلاس بودند ؟ 8ساعت چون تا نيمه شب طول كشيده بود

3- چه کسی در کلاس از همه خوش شانس تر بود ؟ شكنجه شدگان


بودن يا نبودن مسئله اينست. آيا شرافتمندانه تر است كه ضمير انسان تير طالع شوم ر


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۱۲ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 256
آفلاین
1- ادامه نمایشنامه رو بنویسید :

همه سرشان را به طرف تخته چرخاندند و سعی در خواندن نوشته های روی تخته کردند و بعد دست به کار شدند.
سه ربع بعد:
بلیز: خوب دیگه مطمئنا الآن همه معجونهاتون رو آماده کردین! حالا وقته چیه؟!
همه:خود زنی!
بلیز: دقیقا! خوب زود باشین ،محکم بکوبونید، بعدش هم یکی از طرف من...بزنید...
ملت: چشم...ولی...
بلیز: ولی مثل اینکه میخواین خودم بیام،نه؟!
ملت: نه، ما خودمون این خفتو به گردن میگیریم!
و بعد توی کلاس صدای "آخ و اوخ " پیچید.
وینکی:آی...
لونا:تو که هنوز نزدی به دستت چرا میگی آی؟!
وینکی: این آماده سازیشه!
"ترق"
وینکی:مامان!
بلیز: دستت شکست وینکی؟!
وینکی با تعجب نگاهی به دستش انداخت و دید دستش هیچ تغییری نکرده! و گفت:نه!!!!!!
بلیز: دوباره بزن!
تـــــــــــــــــرق
بلیز:شکست؟!
وینکی: نه مثل اینکه!
-بشکن بشکنه...بشکن ...من نمیشکنم..(دیالوگهایی که بین وینکی و دستش ردو بدل شد)
راه چاره ای به ذهن بلیز رسید. دستانش را به هم کوبید و بلند اعلام کرد: بچه ها همه با هم برای شکستن دست وینکی بسیج بشیم!کیا حاضرن؟!
ملت که فکر میکردند پروفسور با این کار بیخیال دست دیگران میشود با شوق و ذوق: بله!
بلیز:یک، دو، سه!
تـــــــق، تـــــــــرق، دینگ دینگ! (صدای شکستنه درست بخونید لطفا)
یک ربع بعد: خوب حالا مصدم آمادست! بیاین کنار!
همه عقب آمدند و با صحنه ای کاملا غم بار روبرو شدند. چرا که دیگر...
ملت: برای شادی روحش...
آرامیس: استاد الآن معجون روی وینکی اثر داره؟!
بلیز: نمیدونه چی بگه!
___________________________

2- اگر دست سالممونو داخلی معجون ترمیم کننده استخوان فرو کنیم چی میشه ؟
اگه دست سالممون رو داخل معجون ترمیم استخوان فرو کنیم، ابتدا مثل زمان درمان ، احساس قلقلک میکنیم! بعد که دستمون رو از معجون بیرون میاریم و میبینیم که دست از حالت طبیعی خود خارج شده و استخوانهای اضافی درون دست به وجود اومده و استخوانهای اصلی از حالت اصلی و طبیعی خود خارج شدن، به طوری که دست هیچ تناسبی با دست دیگه نداره!
____________________________

مسئله : کورممد از بالای دیوار افتاده پایین و کلش شکسته و خون با فشار به همه جا پاشید و در عین حال داره درد میکشه ؟ باید از کدام یک از سه نوع معجون استفاده کنیم؟ کامل توضیح دهید .
ابتدا نبض و ضربان قلبش رو اندازه میگیریم، اگر خیلی پایین بود، باید دست به کار بشیم و معجون ترمیم رو بهش بدیم! اما حالا نمیدونیم کدوم معجون؟! توی این وضعیت هم شکستگی وجود داره، هم زخم و هم درد، بنابراین از هر سه معجون باید استفاده بشه، اگر ضربان قلبش خیلی پایین بود ، مجبوریم برای سریعتر انجام گرفتن درمان هر سه معجون رو به مقدار مساوی(حتما مساوی ها) مخلوط کرده و کورممد بدیم. اما اگه به هوش بود و ضربان قلبش مناسب بود، اول برای از بین رفتن درد معجون نارنجی رنگ رو بهش میدیم! بعد از اون برای مدت 15 ثانیه صبر میکنیم و بعدش برای ترمیم شکستگی معجون سبز رو میدیم بهش و بعد از 20 ثانیه نوبت معجونه زرده که برای ترمیم زخم و حرکت نهاییه! البته کار دیگه ای که میکنیم اینه که اون رو سریعا به بیمارستان منتقل میکنیم!
_______________________
سوال امتیازی - جوابها یک کلمه ای باشند.
1- بلیز چه کسایی رو شکنجه داد ؟هدی، استرجس ، فلامل و هوکی البته فقط شکنجه هدی توضیح داده شده بود.
2- بچه ها چند ساعت سر کلاس بودند ؟ یه خرده خیلی ، نزدیکه 4 ساعت
3- چه کسی در کلاس از همه خوش شانس تر بود ؟ جواب سوال یک، شکنجه شدگان!
*********
میدونم که جوابهام خوب نبود، ببخشید


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۷:۲۹ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
جلسه ششم !

همه بچه ها سر کلاس نشسته بودند و بلیز هم بر عکس همیشه بدون هیچ خودنمایی روی صندلیش نشسته بود .
بلیز : هییییی تو ؟؟
همه سر ها به سمتی چرخید که بلیز اشاره میکرد ؟
سوسک : این با منه ؟
هوکی : نه با منه !
بلیز : هوووووی هدی بیا پای تخته پرسش کلاسی داریم !
همه با قیافه های وحشت زده به بلیز چشم دوختند . هدی اروم از سر جاش بلند شد و بال بال زنان به سمت جلوی کلاس رفت . در حین راه بچه ها متوجه محتویاتی شدند که بر روی سر کریچ ریخت !
کریچر
بچه ها : نگران نباش این محتویات خوش شانسی میاره !
هدی اومد جلوی تخته و روبه بلیز ایستاد .
بلیز : ضررهای معجون عشق رو بوووگوووو !
هدی : امممممممم نیی دونم
بلیز : معجون قدرت بهتره یا هوشیاری !
هدی : امممم نیی دونم !
بلیز : آمار جغذ همسایه رو بگو !
هدی : هدوگیه ! ده ساله از جغد دونی هاگوارتز ، مجرد . رنگش سفیدو سیاه ....... پروفسور چند مورد بگم ؟
بلیز : چرا درستو نخوندی ؟ بزنم نفلت کنم ؟
هدی : نه آموزشو پروروش زدن رو برای استادان منع کرده تازه قراره یه قانونم تصویب شه هر معلمی بچه ها رو بزنه یه شبانه روز به قزوین تبعید میشه !
بلیز : الان معلوم میشه .... کروشیوووو !!!
هدی بر روی زمین افتاد و در حالی که داشت به شدت بال بال میزد شروع کرد به جیغ کشیدن !
بچه ها

چند لحظه بعد
پرسش های کابوس بار بلیز تموم شده بود و هم اکنون علاوه بر هدی ، استرجس و فلامل و هوکی نیز به بخش آی سیوئه بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو انتقال داده شده بودند .
بلیز : خوب بچه ها اگر گفتید درس امروز ما راجع به چیه ؟
هیچکس حرفی نزد .
بلیز : درس امروز ما معجون ترمیم کننده هست !
بلیز چند ضربه به تخته زد اما گویا ضرباتش محکم بودن و اینبار نوک چوبدستیش شکست .
بلیز
بلیز ادامه داد : کی میتونه بگه که ....
در همون لحظه این صدا شنیده شد :
بیمبالابوم بالا دومبالا گومبالا....!!!
بلیز در مقابل چشمان حیرت زده ملت موبایلشو دراورد :
بلیز : سلام عزیزم من الان سر کلاسم بعدا تماس بگیر !
صدا : الوووو بلیز دلم گرفته میخوام با یکی حرف بزنم !
بلیز : باشه پس فقط یک ساعت !
رونان : مگه ما بووووقیم ؟
اما بلیز از کلاس بیرون رفته بود
همه

یک ساعت ... دو ساعت ... سه ساعت ....

در باز شد و بلیز وارد شد . بچه ها همه روی سر و کول هم افتاده بودند و در خواب عمیقی فرو رفته بودند به همین دلیل بلیز مجبور شد چند کروشیو نثار ملت کند .

چند لحظه بعد

بلیز : خوب بچه ها امیدوارم که همتون سرحال شده باشید اگرم نشدید خجالت نکشید بگید که میخوایم درس رو شروع کنیم .
بچه ها
بلیز ادامه داد :
درس امروز ما راجع به معجون ترمیم کنندست . این معجون انواع مختلفی داره . بعضی از انها به درد خوب کردن زخم ها میخورن که معمولا رنگشان زرد میباشد اما بعضی هاشون هستند که برای ترمیم شکستگی ها کاربرد دارند و رنگ این دسته از معجون ها سبز رنگ میباشد و بعضی دیگر هم برای از بین بردن درد میباشند که عمدتا نارنجی رنگ هستند .

درس امروز ببخشید امشب ما در مورد معجون های ترمیم کننده در رابطه با استخوان هستند . شخصی که جاییش شکسته باشد کافی است که یکی از این معجون ها داشته باشد و اونوقت اونجاشو در معجون فرو کند . ابتدا در اون ناحیه از اونجامون قلقلک ناخوشایندی ایجاد میشود که رفته رفته رو به افزایش میباشد اما به هر حال قابل تحمل است یادتون نره که استخوان شما در حال ترمیم شدن میباشد. بعد از پنج دقیقه ما میتوانیم دستمان را از درون معجون در بیاوریم .

در این حالت تقریبا دستمان خوب شده ولی حتما باید یک روز دستمونو حرکت ندیم و در صورت نیاز روشو ببندیم تا هر چه سریعتر خوب بشه .

این معجون بیشتر توسط شفادهندگان در بیمارستان ها و همچنین درمانگاه ها کاربرد دارد .

بلیز نگاهی به ساعتش انداخت و گفت :
- خوب بچه ها الان که نیمه شب شده دیگه !
بچه ها : خوب ما بریم دیگه وگرنه فیلچ میاد هممونو میخوره !
بلیز : نه شما باید تکلیف عملیتونو همینجا انجام بدید .

بلیز لبخند مخوف و خشانت باری زد و چند بار در هوا دست زد . ناگهان جلوی هرکدوم از بچه ها یک عدد چکش ظاهر شد !
همه
بلیز : شما موظفید که با توجه به دستور العمل هایی که من پای تخته نوشتم معجون رو بسازید و وقتی که ساختید با این چکش با آخرین قدرتتون بزنید روی دستتون تا استخوناتون خورد بشه ! بعد دستتونو بکنید توی معجون تا خوب بشه . هر کس که موفق شد این کار رو به خوبی انجام بدهامتیاز کامل میگیره ! ضمنا اگر فهمیدم که با چکش زیاد محکم نزدید روی دستتون دیگه......
ملت
آرامیس : ببخشید پروفسور ، یکم زیادی خشانت به خرج ندادید ؟
بلیز : نه اتفاقا الان خیلی هم پروانه ای هستم
بچه ها
مطمئنن هم اکنون عده ای آرزو میکردند جای هدی و استر و بقیه بودن !

------------------------

تکالیف :
1- ادامه نمایشنامه رو بنویسید ( 10 امتیاز )
2- اگر دست سالممونو داخلی معجون ترمیم کننده استخوان فرو کنیم چی میشه ؟ ( 10 امتیاز )

مسئله : کورممد از بالای دیوار افتاده پایین و کلش شکسته و خون با فشار به همه جا پاشید و در عین حال داره درد میکشه ؟ باید از کدام یک از سه نوع معجون استفاده کنیم؟ کامل توضیح دهید .( 10 امتیاز )

سوال امتیازی - جوابها یک کلمه ای باشند ( حداکثر سه امتیاز برای رسیدن به سی نمره )
1- بلیز چه کسایی رو شکنجه داد ؟
2- بچه ها چند ساعت سر کلاس بودند ؟
3- چه کسی در کلاس از همه خوش شانس تر بود ؟

جلسه بعدی یکشنبه


ویرایش شده توسط بلیز زابینی در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱۲ ۱۷:۴۰:۳۷



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۴۲ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۸۵

پاتریشیا وینتربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۳۷ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۲۵ دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 122
آفلاین
1-ادامه ی نمایشنامه ی بالا رو بنویسید.10 نمره
بلیز:بجنبین فکر نکنین زنگ بخوره میتونین برین کسی حق نداره تا وقتی
برگشتم از کلاس بره بیرون راستی من مثله آنیتا دوربین مخفی گذاشتم درم قفل میکنم همه ی حرفاتونم ضبط میشه بای
بلیز از کلاس خارج شد
کلاس
پاتریشیا:ببینم کی جرات میکنه از اوون معجون بده به من
بچه ها :هیچ کس
پاتریشیا که خیلی از خودش راضی بود گفت :خیله خوب حالا یکی بیاد با من کار کنه
آوریل :من میام
همه مشغول شدن ظرف 20 دقیقه معجون آماده شد(جای تعجب داره چون این معجون چند ماه وقت میخواد ولی چون بلیز میخواد چه میشه کرد)
دراکو :من میخورم
معجونو برد بالا ولی از بغل لبش ریختش
دراکو:خوب من هفته ی پیش به .... پیشنهاد دادم باهام بیاد هاگزمید
بچه ها:اینو که همه میدونن
نفر بعد
آوریل یه قطره خورد:من حالم از این نظام هاگوارتز بهم میخوره هر سال شهریه دوبرابر میشه بعدم تخته میوفته من به وزیر نامه مینویسم
بچه ها:حرف سیاسی ممنوع هیش
بچه ها :هدی نوبت تو
هدی با ترس یه قطرهاز معجونو خورد
هدویگ:به جونه خودم من رفتم پیش مادام پامفری گفت مریضی ندارم ولی خیلی عطسه میکنم
بچه ها که زود رضایت میدادن گفتن بسه
ولدی معجونو برد بالا:من دلم میخواد این دامبلدور رو زمین نباشه پیر حرسی
بچه ها:آوووووووووووووووووو
ولدی که دوباره کنترل خودشو بدست آورده بود گفت:من که معجونو عوض کرد از قمقه ی آب پاتریشیا ریختم توش
پاتریشیا:خوب من بقیه ی معجونمو ریخته بودم تو اوون با خودم ببرم
بچه ها:پاتی نمیخوای بخوری
پاتی:چرا میخورم
حالا بریم ببینیم بلیز چی کار میکنه بر میگردیم
بلیز:آووو بگو کوییرل چی کار داری؟
کوییرل:هیچی میدونی من چند وقت حقوق نگرفتم گفتم اگه پول داری به من بدی
بلیز:شرمنده حرف سیاسی ممنوع
کوییرل:ای بابا بلیز.....................
کلاس
پاتی :نویل معجونتو بده به من
پاتی معجونو برد بالا
پاتی شروع کرد به بالا آوردن
بچه ها دوره پاتریشیا رو گرفتن
بلیز رسید سر کلاس یه معجون به خورد پاتی داد
پاتی:مرسی خوب شد
بلیز :خوب حالا بیاین فیلمو بببینیم
بعد دیدن فیلم
بلیز:از دراکو 100 امتیاز کم میشه از ولدی چون آبروش رفته 50 تا
بلیز:یاد گرفتین کلک سوار نکنین راستی این فیلم یه نسخش میره پیش کوییرل
آوریل:آووو
بلیز:20 از نویل کم میشه چون خنگ بازی درآورد
پاتریشیا که رفته بود یه گوشه که بلیز نبینش موفق شد بلیز ندیدش
بیرون کلاس
پاتی رو به بچه ها :من که گفتم چیزی نمیگم
هدی:حقه کثیفی بود
پاتی که چشمک میزد :مرسی فعلا بچه ها
بلیز از کلاس اومد بیرون
پاتی:مرسی استاد از درستون
بلیز که یادش رفته بود پاتی چی کار کرده:خواهش میکنم راستی امروز کارت خیلی خوب بود معجونت کاملا درست بود
پاتی یه چشمک دیگه به بچه ها زد
بچه ها:
اگر ما ابتدا معجون راستگویی رو به خورد شخصی بدهیم و سپس معجون هوشیاری رو نیز به خورد آن شخص بدهیم با توجه به شرایط مختلف بگویید ممکن است چه تغییراتی حاصل شود؟10 نمره
معجون راستگویی باعث میشود فر بخواد همه چیزو بگه ولی بعد که بهشمعجون هوشیاری میدیم در صورتی که حقیقت بتونه برای فرد مشکل ایجاد کنه معجون دوم از بازگو شدن اوون جلوگیری میکنه در این زمان فرد دچار دوگانگی شخصیتی شده از یک طرف معجون اول یه اوون فشار میاره که بگه از طرف دیگه معجون دوم اجازه نمیده
بنابراین اگه در این حالت از اوون سوال بکنید تا جایی که به ضررش نباشه میگه و معجون دوم قسمتهایی از حقیقتو که مشکلی نداره میزاره بازگو شه ولی قسمت هایی که به ضررشه سکوت میکنه اگه تمام حقیقت به ضرر فرد باشه معجون هوشیاری اجازه ی بازگو کردن نمیده در نتیجه فرد در سکوت فرو میره
اگر فرد چیزی برای مخفی کردن نداشته باشه معجون هوشیاری اجازه ی بازگو میده(خوب مگه مرض داشتین بهش معجون راستگویی بدین خودش همه چیزو میگفت)البته گاهی معجون هوشیاری با این که فرد چیزی برای مخفی کردن نداره که بازگو کردنش به ضررش تموم شه ولی معجون دوم گاهی اجازه نمیدی مسائل خصوصی فرد بازگو شه
3-تاریخچه ی کشف این معجونو بنویسید.10 نمره

ازبورن پس ازتلاش بسیار فهمید تنها گروهی به نام سترازوا از راز ورود به اوون قصر خبر دارن ازبورن با هر روشی سعی کرد اونا رو مجبور به گفتن کنه ولی جواب نداد بنابراین جادوگر ازبورن رو به معجون آورد
ئلی سترازوا از خوردن امتناع کردن بنابراین جادوگر ازبورن معجون حقیقت بیرنگ رو ساخت و به عنوان آب به اونا داد

حدود 1500 سال قبل از میلاد جادوگری به نام ازبورن در کشور مصر زندگی میکرد پادشاه این جادوگر اونو تهدید کرد که اگه راز ورود به قصر مخفی برادرش ارلونادو که قصذ ذاشت پادشاهی رو از اوون بگیره رو پیدا کنه یا کشته شه


ویرایش شده توسط پاتریشیا وینتربورن در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۱۱ ۱۲:۴۵:۳۰

پ.و


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۲۱ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

هوكيold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۳ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۹
از مغازه‌ي لوازم جادوي سياه هوكي
گروه:
کاربران عضو
پیام: 269
آفلاین
بچه ها هنوز به اين حالتن : :-O
بليز: اهه! مي گم همينه كه هست ديگه.
بچه ها:
بليز: مثل اين كه من بايد دونه دونه اين معجونو به خوردتون بدما.
و با خشانت هر چه تمام تر كه اصلا بهش نمياد شروع ميكنه و به اومدن سمت بچه ها.
بچه ها بدون اين كه هيچ ترسي از خودشون نشون بدن، سر جاشون مي شينن. حتي بعضي از بچه هاي جالب مثل هوكي يه پاشون رو مي ندازن رو پاي ديگه شون!
بليز نزديك دراكو مي ايسته: بچه، سريع، معجون رو بساز ببينم.
دراكو از خشم مي تركه و اجزاي بدنش به اضافه‌‌ي خونش روي در و ديوار كلاس، و همچنين بيش تر از همه روي بليز پخش ميشه.
بليز: ا... اين چرا تركيدش؟!
بچه ها خونسردي خودشون رو لز دست ميدن و همه باز هم به اين حالت در ميان :
بليز داد مي كشه: هان؟ چيه؟ چرا اين جوري نيگا مي كنين؟ اصلا لازم نيست درست كنين. من به حد كافي از اين معجون دارم.
و يه بطري به اندازه‌ي بطري نوشابه‌ي خانواده از جيب عقب شلوارش مياره بيرون! يه حورده همش مي زنه و آروم مي گه:
بايد حسابي گازدار شه!
و درش رو باز مي كنه، مي ره سمت آراميس. و بعد با خودش ميگه: نه اين حيفه.. اسليه...
و به بقيه كلاس نيگا مي كنه، چشاش رو تنگ ميكنه و در نهايت از ميان ملت غير اسلي، چشمش به مظلوم ترين شخصيت كلاس مي افته: لونا.
لبخندي شرورانه مي زنه و مي ره به سمتش. همه غرق در وخشتن كه آيا اين شخص چه حقايق وحشتناكي رو فاش خواهد كرد؟
بعضي ها هم لبخند شرورانه مي زنن. بليز طي يك حركت ماهرانه، دهن لونا رو باز مي كنه و بطري رو مي چپونه تو دهنش!
لونا: قلپ... قلپ... قلپ...
همين جوري قلپ قلپ معجون رو مي خوره و بليز با تمام وحشت سعي داره اونو از دهنش بيرون بكشه ولي نميشه!
بعد از چند لحظه، بليز با نهايت وحشت: تموم شد!
و در همين حين چشاش لونا در حدقه مي چرخه و به پشت روي زمين مي افته. بليز رنگش مي پره، خودشم ميپره! مي پره كنار لونا مي شينه و گوشش رو روي قلبش ميذاره.
و بعد با صدايي فوق العاده وحشتزده و شوك وارانه ميگه: مُرده!
ملت:
بليز:م...م...م...
در با صداي هولناكي از حدقه در مياد و روي كبد و لوزالمعده و و يك تكه از چشم دراكو كه روي زمين پخش بود مي افته و صداي تركيدن اونا به گوش مي رسه!
كوئيرل همراه با چهار نفر مامور كه همه رداي سياه و گلاه سياه پوشيد‌ه‌ن، مي ايسته اون جا. كوئيرل قيافه‌ش، سفيد سفيد شده.
بليز:م..م...م..
كوئيرل سرش رو آروم تكون ميده. تو چهره اش بي رحمي نمايانه! چهار مامور چوبدستي هاشون رو ميارن بالا: آواداكداورا!
بليز سر جاش خشكش مي زنه. چهار پرتوي سبز رنگ ميان به طرفش و در آخر،
تاپ(پيكر بيجان و مرده‌ي بليز مي افته روي زمين)...
*
با اين صحنه آخر بليز سرش رو به شدت تكون ميده تا از عالم رويا بياد بيرون، و با صداي گرفته رو به ملت ميگه: خب بچه ها، تقريبا يه ساعت وقت دارين، شروع كنين!
()
---------------------------------
سوال دوم:

الف) مقدار معجون هوشياري يه ليوان يا بيش تر باشه، و مقدار معجون صداقت يه قطره باشه: طرف هوشيار ميشه، يعني خواب از سرش مي پره و قبراق ميشه، ولي همچنان صادقه

ب)مقدار معجون صداقت يك قطره، و مقدار معجون هوشياري يك قطره است: طرف صادق هم نمي شه، ولي قبراق و سر حال هم نميشه!!(هيچ كدوم اثر نمي كنن!9

ج) مقدار معجون صداقت دو قطره و مقدار معجون هوشياري يك قطره باشد: طرف صادق مي شه، ولي اصلا خواب از سرش نمي پره!

د) مقدار معجون صداقت يك بشكه و مقدار معجون هوشياري يك بشكه باشد: طرف مي افته مي ميره!!!
(در اصل معجون هوشياري اثري بر از بين رفتن صداقت طرف و اثر معجون صداقت نداره!)
----------------------------------
سوال سوم:

اين معجون، همون طور كه خودتون گفتيد كشف شده، و اختراع نشده. يعني يك بار يه عدد آدم اونو پيدا كرد، و بعد ها براي تهيه نوع پيچيده تر، بهش يه چيزايي اضافه كردن.
يه روز(تريپ جوكا!) يه شكارچيه، به اسم «مورگان سينر» داشته مي رفته، فكر مي كرده داشته بر مي كشته
شوخي... يه روز همين شكارچي مذكور داشته مي رفته شكار، يه گوزن كشته و وقتي مي خواسته اونو بخوره، جيگرش(كبد) دريده شده و مقداري مايع شفاف از توش بيرون ريخته. اين شخص اونو داده دست كيمياگرا و حكماي اون زمان، و طي آزمايشات فراواني كه روي موش ها و جن ها(!) انجام گرفت، كشف شد كه اين معجون سبب پديد اومدن صداقت مي شه! يعني با موش ها حرف زدن و ازشون اطلاعات گرفتن و فهميدن كه اين كه موشا حرف نمي زنن يه دروغه! و موشه معجون رو خورده، گفته كه من حرف مي زنم
بعد ها، يعني دو قرن پيش از عصر كنوني، شخصي به نام هوكي سينيورترين0جد من!) موقع شستن جوراباي سالازار، مقداري از گرد و خاك روي اون رو ريخته تو اين معجون كه اثرش قوي تر شده و طولاني مدت تر شده!!(اون گرد و خاك رو براي اين مي ريخت، چون مي خواست اونو بده به بچه سالازار كه راست يه قضيه رو تعريف كنه، مي خواسته معجون بد مزه بشه)



به سراغ من اگر می آیید، نرم و اهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من...


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۳۲ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

آرامیس بارادا old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ پنجشنبه ۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از مخوفستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
+ادامه نمایشنامه بالا رو بنویسید . ( 10 نمره )

پروفسور زابینی از این که توانسته بود دانش آموزان کلاسش را وادار به چنین کار خوفی کند غرق در خوش حالی و غرور بود. او آهسته از روی لاشه تخته کلاس رد شد و به سمت میزش در گوشه کلاس رفت. می خواست روی صندلی بنشیند که با شنیدن صدایی در جای خود متوقف شد. خم شد و زیر میزش را نگاه کرد و با صحنه ای بی ناموسی رو به رو شد: شما دو تا این زیر چی کار می کنین؟
بعد به شروع به نصیحت کردن کرد: ببینین عزیزان من، کلاس جای این جور کارا نیست. از این به بعد در انتخاب محل برای اعمال بی ناموسیتون دقت بیش تری به خرج بدین.
دو بی ناموس:
پروفسور: برین سر کارتون!
آن دو با سرعت به سمت پاتیل هایشان رفتند. پروفسور ابتدا بررسی کرد ببیند کس دیگری آن اطراف نباشد. بعد با خیالی آسوده روی صندلی اش نشست و موبایلش را بیرون آورد. اما هنوز درست و حسابی ننشسته بود که پایه های صندلی شکست و او پخش زمین شد. بلافاصله سر ها به طرف او بر گشت و دانش آموزان بی جنبه کلاس نیششان را به این صورت باز کردند. چند لحظه بعد در کلاس باز شد و سر پروفسور کوئیرل برای دومین بار وارد کلاس شد: تخریب اموال عمومی؟ اینا بیت الماله! از حقوقت کم می کنم!
پروفسور: از حقوق این ماهم که چیزی باقی نموند...
در همین حین صدای انفجاری به گوش رسید. پروفسور به دنبال منبع صدا گشت و بلافاصله آن را یافت. در گوشه ای از کلاس یه دختر اسلیترینی با یک دختر گریفندوری سر یک پاتیل لت و پار شده ایستاده بودند.
پروفسور: شما دارین چه... چی کار می کنین؟
آرامیس:
جسیکا: پروفسور این می خواست منو...
آرامیس زیر لب گفت: بهتره ساکت باشی. البته اگه می خوای صد امتیاز گروهت از دست نره!
جسیکا:
آرامیس: چیزی نشده پروفسور. الآن جسیکا تمیزش می کنه!
پروفسور: صد امتیاز از گریفندور کم می شه! این دیگه چه وضعشه؟
آرامیس:
جسیکا:

+اگر ما ابتدا معجون راستگویی رو به خورد شخصی بدهیم و سپس معجون هوشیاری رو نیز به خورد آن شخص بدهیم با توجه به شرایط مختلف بگویید ممکن است چه تغییراتی حاصل شود ؟ ( 10 نمره )

معجون راستگویی و معجون هوشیاری اثرات متناقضی دارند. معجون راستگویی باعث می شود فرد برای جواب دادن به سوالات در گذشته خود غرق شود و به نوعی از زمان حال جدا افتد. هم چنین معجون راستگویی باعث کاهش سطح هوشیاری و خواب آلودگی می شود. پس اثرش کاملا با اثر معجون هوشیاری که منجر به افزایش سطح آگاهی و هوشیاری می شود، متفاوت است.
اگر به شخص ابتدا معجون راستگویی و بعد معجون هوشیاری بدهیم، هر دو معجون اثر یکدیگر را خنثی می کنند. در بهترین حالت ممکن است فرد تغییر چندانی نکند و فقط دچار اختلال حواس در مدتی کوتاه یا جنون موقت شود. اما حالت بد تری هم هست که در آن فرد به حالت اغما می افتد و هرگز به هوش نمی آید. معمولا امکان حالت دوم بیش تر از حالت اول است و سرنوشت غم انگیزی در انتظار چنین افرادی است.

+تاریخچه کشف این معجون رو بنویسید . ( 10 نمره )

در اواخر دهه شصت ميلادی زمانی که وزارت سحر و جادو از دست کار های طرفداران جادوی سياه به ستوه آمده بود، معجون ساز خبره ای زندگی می کرد که نامش اولیور استیفن بود. روزی وزیر سحر و جادو از او خواست معجونی بسازد که با آن بتوان کار بازجویی را سریع تر انجام داد. او به اولیور گفت که مجرمان وقت زيادی از آنها می گیرند و با راست گويی هم بيگانه اند.
اولیور ابتدا به فکر معجون های زیادی افتاد. اما در آخر تصمیم گرفت معجونی اختراع کند که مجرمان را وادار به راستگویی بی حد و مرزی کند.
او مطالعات خود را آغاز کرد و پس از مدتی توانست به نتایج مطلوبی دست پیدا کند. او اولین نمونه معجون راستگویی را روی یکی از خبیث ترین مجرمان امتحان کرد و از نتیجه کار شگفت زده شد. آن مجرم بلافاصله پس از خوردن معجون همه سوالات را بی هیچ ابهامی پاسخ داد و اولیور و معجونش را به شهرتی جهانی رساند.
پس از مدتی به علت سو استفاده های فراوان استفاده از آن معجون بدون مجوز ممنوع اعلام شد.


تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۰:۲۰ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
1- ادامه نمایشنامه بالا رو بنویسید . ( 10 نمره )
- دنبال رولاندا می گشتم. رولاندا ؟ رولاندا ؟
بعد یه لحظه ساکت شدم و دیدم یکی داره می گه چارلی ؟ چارلی کجایی ؟
دیدم بهتره خودش بیاد جلو ( ما هم انقدر منت نکشیم!!)
- این جایی ؟!! کلی دنبالت ... دنبال من بودی ؟
- نه!!!
- امم مهم نیست بیا معجون رو درست کنیم
- باشه
بعد از درست کردن معجون رولاندا گفت: تو اول می خوری یا من ؟
- تو بخور ( و توی دلم گفتم این دفعه دیگه نمی تونی خرم کنی!!)
بعد معجون رو دادم بهش و اون گفت تو بده بخورم !!
می خواستم بگم مگه خودت دست نداری اما بعد پشیمون شدم چون هرچی زود تر بخوره بیشتر می تونم ازش سوال کنم. بنابراین معجون رو از دست من خورد.
ازش پرسیدم چه احساسی داری ؟
گفت حاضرم به سوالات جواب بدم !!!
ازش پرسیدم : اون حرف هایی که جلسه ی پیش زدی راست بود ؟ اون موقع که گفتی به بابات نگفتی ؟
- نه دروغ گفتم به با با گفتم و اون گفت مایه ی افتخارمه همچین دامادی داشته باشن تازه به صد تا مثل تو می ارزه!!!
- قبل از من با کسی بودی؟
- نه بااا باا !!
- اممم نظرت در باره ی من چیه ؟
- در این لحظه صدای پروفسور اومد : چارلی دیگه پرو نشو!!
- چشم . صدام رو پایین اوردم و گفتم : به من قول می دی که چشماتو ببندی و تا من گفتم باز نکنی ؟
- آره
بعد از این حرفش سریع معجونی رو که درست کرده بود دور ریختم و پاتیلش رو از آب پر کردم .
صدای پروفسور اومد : بچه ها تا 1 دقیقه ی دیگه همکلاسی های شما به حالت عادی بر می گردند.
من ازش پرسیدم : تو...
اما دیگه به حالت اول بر گشت و گفت :چی ازم پرسیدی ؟
گفتم هیچی !! حالا من باید معجونت رو بخورم!!
و بعد معجون رو خوردم . هیچ تفاوتی با قبل نکردم!! ایول !! چه حالی می ده !!
ازم پرسید: قبل از من با کسی دوست بودی یعنی دوست پسره کسی بودی؟
گفتم : البته هر دختری که توی گریف یا بقیه ی گروه ها بوده اول با من دوست بوده بد رفته پیشه یکی دیگه ..آخه می دونی من بیش تر از یه مدت کوتاهی نمی تونم با یه نفر بمونم..
- تو...تو..
- لازم نیست تشویقم کنی عزیزم!!!
- اما تو .. بگذریم تو با مامانت یا بابات حرف زدی ؟
- آره گفتن این دختره به درد خانواده ی ما نمی خوره!!!!
رولاندا که از حرص رنگش به کبودی رسیده بود با صدایی لرزان پرسید : بعد .. بعد تو چی گفتی؟
- گفتم باشه چند وقت دیگه عوضش می کنم!!!
بعد از گفتن این حرف از مشت رولاندا که به سمت من میومد جاخالی دادم و صدای پروفسور رو شنیدم که گفت یار هر کس تا چند ثانیه ی دیگه به حالت عادی در می آد!!!

2- اگر ما ابتدا معجون راستگویی رو به خورد شخصی بدهیم و سپس معجون هوشیاری رو نیز به خورد آن شخص بدهیم با توجه به شرایط مختلف بگویید ممکن است چه تغییراتی حاصل شود ؟ ( 10 نمره )
در یک صورت به مقدار معجون بستگی دارد . حجم هر معجون بیشتر باشد تاثیر را آن معجون گذاشته و معجون دیگر را بی اثر می کند.
اگر مقدار دو معجون کاملا مساوی باشد به اصطلاح معجون ها با هم در می شوند و هیچکدام هیچ تاثیری بر روی فرد نمی گذارند . اما در بعضی افراد معجون ها هرکدام سعی می کنند فرد را هوشیار و یا درر حالت بی هوشی راستگو کنند ( البته آدم بیهوش نمی شه اما واژه ی بهتری پیدا نکردم) در این شرایط معجونی که ساختار بهتری داشته باشد تاثیر نهایی را می گذارد.
3- تاریخچه کشف این معجون رو بنویسید . ( 10 نمره )
این معجون در قرن 19 میلادی در کشور کنگو کینشاسا ( زئیر ) ساخته شد . سازنده ی این معجون به نام ژرژ کابیل که در شهر لوبومباشی می زیست از کودکی قصد داشت چنین معجونی بسازد و توسط آندروغ گویی را از صفحه ی جهان محو کند . با این که درو گفتن همچنان ادامه دارد ولی این معجون به کاراگاهان کمک بسیاری می کند تا راز های جنایتکاران را فاش کنند. ژرژ کابیل در 52 سالگی به خاطر کسف این معجون مدال مرلین درجه یک در یافت کررد و در 91 سالگی در محل تولد خود درگذشت .


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۲۶ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵

دارن الیور فلاملold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۳۹ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۶
از میدان گریملود شماره ی 12
گروه:
کاربران عضو
پیام: 290
آفلاین
1- ادامه نمایشنامه بالا رو بنویسید . ( 10 نمره )

بليز كه ديگر از دست بچه ها بسيار عصباني(به علت لو دادن به كوييرل) بود مي خواست هر جلسه اي كه از كلاسش مي گذشت بچه ها را سر حد مرگ مجازات كند.
بليز در دلش:يوهاهاهاها(حق كپي رايت از سرژ)
بچه ها كه ساخت معجون را به پايان رسانيده بودند مي خواستند آن را بر روي همديگر امتحان كنند.
بليز با حالتي مخوف در دلش :اي بچه هاي فضول منو لو مي ديد نشونتون مي دم.حسابتونو مي رسم.
بچه ها به گروه هاي دو نفره تقسيم شده بودند داشتن معجونو ظاهرا امتحان مي كردند.
بليز:
بچه ها:حالا
آوداكداورا.چماقيوس.سكتوم سپمرا.ريداكتو.اكسپليار موس و .........................
همه ي اين طلسم ها به طرف بليز روانه شد.
بليز:
ولدي:خب بريم معجونو روش امتحان كنيم اي مايه ي ننگ من.دراكو:آره بايد بريم.
بليز در حالت كما:
و بچه ها اين معجون رو روي بليز امتحان كردند.
دراكو:خب تو پروفسور كوييرلو شبيه به چي مي دوني.؟
بليز:خب اون شبيه يك ديو هست كه من ازش خوشم نمياد.
بچه ها:
ولدي: دراكو اون mp4 رو دربيار تا اين صحنه هاي جذابو ضبط كنيم.
خب بليز تو ارباب ولدي رو دوست داري؟
بليز:نه اصلا اون شبيه پير مرديه كه خيلي مسخره به نظر مي رسه.
بچه ها:
ولدي: آوداكداورا.
و اين بود سرگذشت اين معلم كه بدست اين بچه هاي به قول خودش فضول بيچاره شده بود.


2- اگر ما ابتدا معجون راستگویی رو به خورد شخصی بدهیم و سپس معجون هوشیاری رو نیز به خورد آن شخص بدهیم با توجه به شرایط مختلف بگویید ممکن است چه تغییراتی حاصل شود ؟ ( 10 نمره )

در اين صورت اتفاق وحشتناكي براي فرد رخ مي دهد.اين فرد وقتي سوالي ازش پرسيده مي شود از يك طرف به خا طر معجون راستگويي مي خواهد راستش را بگويد و از طرفي ديگر چون معجون هوشياري را مصرف كرده است مي داند كه راست گفتن به ضررش تمام مي شود.خلاصه فرد در عرض مدت كوتاهي حافظه ي خود را از دست مي دهد و تقريبا به يك ديوانه ي كامل تبديل مي شود.اين فرد در اين مدت فقط فكر مي كند و به مغزش فشار مي آورد ولي پس از بر طرف شدن اثر دو معجون به دليل فشار زيادي كه به مغزش آورده است دار فاني را وداع مي گويد.


3- تاریخچه کشف این معجون رو بنویسید . ( 10 نمره )
كشف اين معجون به صدها سال قبل برمي گردد و متاسفانه كسي از تاريخ دقيق ساخت اين معجون به درستي كه بشود به آن اطمينان كامل داشت اطلاعي ندارد.در تمامي كتابهايي كه اطلاعاتموثقي در مورد ساخت و تاريخ ساخت معجون ها را در خود جاي داده اند اطلاعات اندكي درباره ي معجون راستگويي وجود داشت.
به گفته ي نويسنده ي كتابها اين معجون در سال 666 ميلادي توسط پيرزني كه با نيروهاي شيطاني همدست بوده ساخته شده است.اين معجون كه در زمره ي معجون هاي ممنوعه قرار دارد بدست اين پيرزن كه مي خواسته از اطلاعات نوه ي خود كه از اعضاي سفيدان بوده استفاده كند.اين پيرزن ساختن معجون هاي ناشناخته را بسيار عالي انجام مي داد.و به همين طريق توانسته معجون راستگويي را اختراع كند.نام اين پيرزن بر اساس شواهد به جا مانده الينا كايزر بوده.


ویرایش شده توسط دارن الیور فلامل در تاریخ ۱۳۸۵/۵/۹ ۱۶:۳۰:۰۸

[i][size=small][color=3333CC]هيچ وقت نگوييد كه اي كاش زندگي بهتر �


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۹:۳۱ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵

ورونیکا ادونکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۴ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۲۲ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 404
آفلاین
ادامه نمایشنامه:
بعد از آن بلیز بدون معطلی از کلاس خارج می شود و به قصد رفتن به دفتر کوییرل قدم برمی دارد. از قدم های نا منظم و یکی در میانش مشخص است که علاقه ای به انجام این کار ندارد.
در کلاس نیز همهمه ای ایجاد شده است. همگی در حالی که به تخته نگاه می کنند و یا یکدیگر حرف می زنند، تصمیم می گیرند که این معجون را به خورد چه کسی بدهند و این که چه سوالی از او کنند...از چشمان همگی هویداست که چه نقشه ای زیر نظر دارند!
سرانجام بعد از گذشت مدتی معجون های بچه ها آماده می شود. همه ی آن ها با خوشحالی معجون را بالا می گیرند و به دور و اطرافشان خیره نگاه می کنند. کسی حرکتی از خودش نشان نمی دهد.
ناگهان در کلاس با صدای مهیبی باز می شود و تمام سر ها به طرف آن بر می گردد. دو نفر روبروی در ظاهر می شوند که به نظر می رسید یکی از آن ها بلیز و دیگری کوییرل است.
کوییرل پوزخندی عجیب بر لب داشت و بلیز با چهره ای نگران روبروی او ایستاده بود. هیچ کدامشان نیز حرفی به سخن نمی آوردند.
سرانجام بلیز لبخندی مصنوعی می زند. دستانش را بی دلیل در هوا تکان می دهد و می گوید: خب همه چیز تموم شد. من همه رو به کوییرل اطلاع دادم... شما معجون هاتون رو درست کردین؟...
کوییرل شتابان وسط حرف بلیز می پرد و می گوید: نه اصلاً تموم نشده... می دونین بچه ها بلیز یه چیزایی به من گفت که من تا حدودی قبول کردم... یکی معجونش رو به من بده.
همه ی بچه ها با شیطنت معجون هایشان را بالا می گیرند. سرانجام کوییرل با لبخندی بر لب یک کدام را انتخاب می کند و بلیز را که نگرانی در چشمانش موج می زد، به بیرون از در می راند.
صدای پچ پچ و خنده در کلاس اوج می گیرد. همگی منتظر می مانند تا عاقبت ماجرا را ببینند.
بعد از گذشت چندین دقیقه سرانجام تنها صدایی که به گوش می رسد، صدای فریاد کوییرل است؛ به همین خاطر آن دانش آموزی که معجون را داده بود، صورتش را با دستانش پوشاند.
در همان لحظه کوییرل یک پا، یک دست و سرش را وارد کلاس کرد و از بچه ها پرسید: من از کدومتون معجون گرفتم؟
دانش آموز هافلی دستش را بالا می برد. کوییرل با خوشرویی می گوید: به خاطر کشف حقیقت 50 امتیاز برای هافلپاف..!
بعد از آن در کلاس را محکم می بندد... دیگر کسی نمی داند به بلیز چه خواهد گذشت!

سوال اول:
در کل این دو معجون به هم هیچ ربطی ندارند. این معجون تمام حقایق رو روشن می کند و معجون هوشیاری باعث بالا رفتن قدرت تمرکز می شه و تلاش برای جلوگیری از کسل بودن می کند؛ بنابراین اگر اول معجون حقیقت داده شود بعد هوشیاری چند حالت ممکن است ایجاد شود: 1- ممکن است معجون هوشیاری باعث شه که معحون حقیقت به درستی کار نکند، پس کسی که بهش معجون خورانده شده نمی تونه اون طور که باید همه چیز رو بگه. 2- ممکن است فرد به عوارض خطرناکی مثل دیوانگی منجر شود؛ چون از اون جایی که این دومعجون هر کدام خاصیت منحصر به فردی دارند، اگر یک فرد پشت سر هم این دو رو بخوره، روانی شه. 3- حتی رنگ این دو معجون با هم فرق دارد و از همین جا می شه نتیجه گرفت که در درون فرد می تونه یه جنگ درونی میان این دو معجون ایجاد شه (شوخی نمی کنم شاید واقعاً این طور شد)... کلاً این دو معجون نباید پشت سر هم خورده شوند، در غیر این صورت باید منتظر عواقب و عوارض نه چندان جالب در فرد شد!

سوال دوم:
سال ها پیش زمانی که یک جادوگر به نام جالفمس بر سرزمین عجیبی حکومت می کرد، کسی نمی دانست واقعاً جادو وجود داره. هیچ کس آن را باور نداشت، حتی هیچ کس نمی دانست که جالفمس می تونه جادو کنه؛ به عبارتی همگی ماگل درجه یک بودند... در کنار این سرزمین، سرزمین دیگری نیز وجود داشت و در اون جا کسی که بر سرزمین حکومت می کرد، نه تنها یک جادوگر نبود، بلکه مانند همه جادو رو قبول نداشت و سعی می کرد که هر طور شده وجود اون رو تکذیب کند. برای این کار مجبور بود که از جالفمس و اطلاعات اون جاسوسی کنه. از این رو یکی از کسانی را که برای جالفمس کار می کرد، نزد خود میاره و بعد از راضی کردن و بعد جاسوسی کردن اون به اطلاعاتی مهم دست پیدا می کنه. جالفمس که یک جادوگر نیز بود متوجه این موضوع می شه و برای دانستن بیش تر تلاش برای ساختن معجون کشف حقیقت می کند. سرانجام موفق می شود و این معجون رو کشف می کنه و به آن فرد می ده. وقتی که تمام ماجرا را می شنود آن را به سرنوشتی شوم دچار می کند... البته باید بگم که کشف این معجون فقط به یک تاریخچه خلاصه نشده؛ به عبارتی کسان دیگری هم در اون زمان بودن که این معجون رو کشف کردن..!


اگر یک فرد انسان، واحد یک بود ، آیا یاز یک با یک برابر بود؟!
[b][s







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.