هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۰:۳۳ سه شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۵
#16

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۹ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۰۱ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۸۵
از اون بالا دختر میایَ !
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 106
آفلاین
این همه شور و شوق ملت ، من رو تحت تاثیر قرار داد


خب بسه دیگه !

باید خدمت ملت جادوگر عرض کنم که بنده به علت یک امر خیر در مسافرتی ارزشی بودم که دلیل این مسافرت رو همین جا اعلام می کنم !


این سفر ، که اولین سفر دولت آینده به استان های کشور بود ( ) با هدف شناخت بهتر و بیشتر ملت جادوگر ، همدردی با آن ها ، نشان دادن مردمی بودن خودم و در آخر کمی تبلیغات بود !


این سفر هم تموم شد و بنده تمام و کمال در اختیار هواداران و عزیزان حمایت کننده هستم ! ( وزیر مردمی دیگه ! )


به زودی ، اگر سوالی ، مطلبی چیزی در مورد من وجود داشته که بیان نشده ، حتما در این چند روز ، تا فردا بیان میشه و کم کم مردم بیشتر با بنده آشنا خواهند شد !


منتظر ابراز احساسات شما هستیم ، بوق !



Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۲۳:۰۶ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
#15

آناکین  استبنز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۲۳ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۸۵
از زیر سایه ی ارباب لرد ولدومرت کبیر
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 329
آفلاین
زاخی در جستجوی ارزش ها

روزی روزگاری در زمان های قدیم ( مقصود دقایقی قبل است) فردی ارزشی با ظاهری ورزشی که پوشیده بود یه جوارب کشی تصمیم میگره از خونشون بیاد بیرون بره تو شهر بگرده یه هوای بخوره چهار تا ساحره ببینه دلش باز بشه .
میاد میاد میاد میاد تا میرسه به یه رستوران . یه رستوران معمولی نه ها یه رستوران زنجیره ای به اسم بوق . این یارو بوقی هم مثل بوق سرش رو میندازه پایین میره تو رستوارن بوق . در اولین نگاه عده ای کار بر ارزشی مشغول بحث های ارزشی که همه از دم زده بودن یه تیریپ ارزشی و مشغول خوردن غذا ها ی ارزشی مورد رایت این فرد ارزشی قرار میگیرن
وچون از قدیم گفت گفتن : ارزشی چو ارطشی ببیند خوشش آید این فرد ارزشی هم با دیدن اون ملت ارزشی خوشحال شده و با کمال میل به جکع آنها ملحق میشود

دقایقی بعد همهی ملت ارزشی در حال گفتگو با هم هستن اون چه گفتگویی . یه سوژه جور کردن ارزشیه ارزشی . میخوان از بین خودشون وزیر انتخواب کنن برای اداره ی امور ارزشی زندگی روزمرهشون

این بادر ارزشی که از این به بعد بهش میگیم زاخار ارزشی داشت گوش میداد حرف ملت رو . یهو جو میگیرش . دقت کنید کاملا یهویی حتی دوهو هم نشده یهوی یهو

خلاصه جو میگیرش و بلند میشه اون وسط میگه : من میخوام بشم وزیر

ملت ارزشی دو گروه میشن . یه گروه و یه گروه
یه نفر از اون وسط پامیشه میگه: زاخارت جان عزیزم تو بیا بشو نماینده ی من در این انتخوابات

زاخارت:

یه سری از ملت کخ قبلا بودن تبدیل میشن به من هم

گذشت و گذشت و گذشت و گذشت
تا زاخار تصمیم گرفت برای انتخوابات یه برنامه ای جور کنه به چند تا از دوستاش زنگ زد ( با موبایل ها) همه رو دعوت کرد که با هم برن به جستجوی برنامه ها

ملت سواره و پیاده جلوی در خونه ی زاخار (ترجیحا اون کوچه تنگه) جمع شدن تا برن به این شهر و اون شهر حرف دل ملت ارزشی بشنون و از اون طرف برن به این ستاد و اون ستاد ایده های بقیه کاندیدا ها رو بدزدنن و با تشکیل گروه های فشار از ملت به زور رای بگیرن و ....

در این لحظه صفر آغاز شد



Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۲۳:۰۵ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
#14

تام ریدل پسر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۷ چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۸:۴۸ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
از نا کجا آباد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 233
آفلاین
سلام
خب اینم پوستر بزرگ کاندیدای بزرگ و محبوب مردم زاخاریاس اسمیت!!
واقعا ابهت و لیاقت در صورتش موج میزند!
یک مدیر مدبر و صالح یعنی این!



تصویر کوچک شده


[b]دلبستگی من به ریون و اعضاش بیشتر از اون چیزی بود که فکر میکردم!!.....بچه های اسلایت


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۲۳:۵۱ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#13

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
زاخاریاس ودوره وزارتش
این برنامه به صورت چند پسته به نمایش داده میشه که برنامه اولش امشب زده میشه.

برنامه 1:
اگر زاخاریاس وزیر بشه ساحره ها و جادوگر های وضعیتشان چه می شوند.
------------
زاخاریاس به طور کلی به فکر تمام اقشار جامعه هست.برای مثال میشه بیان کرد که اگر زاخاریاس وزیر بشه هیچ فرقی بین ساحره ها و جادوگر ها گذاشته نمی شود.همانطور که جادوگرها در سایت به موفقیت میرسن اقای اسمیت کمک میکنند تا بقیه هم به موفقیت برسند.

برای اینکه جامعه جادوگری باید رو دو ستوان جادوگر و ساحره بچرخد و اگر یکی از این دو مورد ضعیف تر باشه کفه ترازو به میخورد و سایت به موفقیت کامل نمی رسد.

دوستی و آشتی بین آجاس و آداس که دو حذب مخالف هستند به این امر کمک میکند.اقای اسمیت در اینده این کار را میکند ولی این کار وابسته به خود اعضا و نظرشون هست.

پس رای ما زاخاریاس اسمیت فداکار


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین



Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۲۳:۰۷ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#12

رودولف لسترنجس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۲۴ سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۴۰ یکشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۷
از یک مکان مخوف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 349
آفلاین
بازديد وزيرآينده از مهدكودك هاگواترز
تصوير تار ميشود ويك آهنگ از ونجليز پخش ميشود وبعد تصويربه آرامي روشن ميشود...دوربين دري رانشان ميدهد كه بازميشود وبازميشود اين در ويك نوري ازآن خارج ميشود به چه پرنوري...بعد يك بدن نشان ميدهد-منحرفهاي بوق بدن لباس تنشه-كه ازدروارد ميشود...دوربين به آرامي ميچرخد وما زاخارياس را ميبينيم كه درحال لبخند زدن به كودكان مهدكودك است وكودكان مهدكودك عين بزدارند اورا نزاره ميكنند...اهنگ به اوج خودش ميرسد لحظه اي كه مانتيمورت بشدت بغل عمو زاخارياس ميپرد:
-مانتي به عمو راي ميده!!!
همه ملت حاضر در صحنه بشدت تحت تاثير قرار ميگيرند وخودشان را ميكشند بسكه اين بچه شيرين حرف زد،زاخارياس لبخندي ميزند ومانتي راروي زمين ميگذارد:
-عزيزم توكه نميتوني راي بدي!!!
-
-نه ميتوني كي گفته نميتوني!!!
- مانتي راي دهنده دوست داره...مزه آبنبات ميدن!
-نه مانتي جان نبايد راي دهنده رو خورد...زشته!!!
- مانتي دل شكسته شد!!!
زاخارياس با مهرومحبت ولطافت خاص مانتي را مورد نوازش قرار ميدهد واينجوري همه ميفهمند وزيرآينده چقدر دل رحم ومهربان است وخيلي متاثرشده اشك از ديدگان همه جاري ميشود!!!
زاخارياس در اتاق بازيهاي مهدكودك ميرود وباديدن يك دستگاه شكنجه فوق مدرن درجا كپ ميكند:
- اين چيه اينجا؟
مربي مهدكودك درحالي كه ازديدن زاخي بشدت قرمز شده جلو ميايد وتوضيح ميدهد:
-خانم لسترنجس اينرا براي بازي مانتي آورده اينجا گذاشته!!!
زاخارياس اندكي متعجبترميشود:
-خوب خطرناكه برش داريد!!
-خوب خانم لسترنجس خطرناكتره !!!!
زاخارياس فهيمانه سرتكان ميدهد وميرود دستي به سريك كودك بكشد:
-اين يك بچه دراكولاست؟
وباخوشحالي دستش رابالا مياورد هم زمان بچه دراكولا هم بادست زاخارياس بالا ميايد چون دندانهايش در دست زاخارياس گيركرده،زاخارياس فهيمانه به بچه دراكولا نگاه ميكند ولبخند ميزند:
-چقدر وي شيرين است!!!
بچه دراكولا از اين حسن رفتار زاخارياس منقلب شده ميزند زيرگريه:
بچه دراكولا:
بقيه:
زاخارياس باهمه بچه هاي مهدكودك صحبت ميكند وبه همه كليديك ماشين ميدهد ولي بعد ازاينكه مانتي 19 نفررادرآن واحد توسط ماشين به قتل رساند كليدهارا پس ميگيرد!!!
زاخارياس درسالن اجتماعات مهدكودك جمع ميشود تا به سئوالات مردم پاسخ بدهد،مادرها ميايند جلو مينشينند وبا عشق وعلاقه به زاخارياس خيره ميشوند:
مادرها:
زاخارياس:
زاخارياس به همه نگاه ميكند وتا ميايد صحبت كند بچه ها شروع ميكنند:
اوني كه شبا بيداره
لباس خوشگل داره
وزير مهربونه
قدرمارو ميدونه
رقيابش همه بوقين
هيچكي عين ما نميدونه!!!
موهاش چقدر نيناشه
چشاش چقدر نيناشه
اون زاخارياسسسهههه(وزنش بهم ريخت)
وبعد همه بشدت دست ميزنند وزاخارياس نميداند كودك به اين سن كلمه بوق راازكجا آموخته...


بزودی در این مکان یک امضایی بگذاریم که ملت کف کنند!!!


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#11

راهب چاقold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۲ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۴ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۷
از پشت میز کامپیوتر
گروه:
کاربران عضو
پیام: 94
آفلاین
تلویزیون در حال نشان دادن یک سری گل که روش آهنگ هم هست
نیم ساعت بعد:
تصویر به نحوی کاملا ارزشی به سمت چپ حرکت می کنه و یک نفر (مجری) نشسته جلوی یک میز شیشه ای و یک صندلی خالی هم بغلش هست…مجری بسیار تو کف به نظر می رسه و به سمت راستش خیره شده ، ناگهان از طرف راستش یک عدد وزیر آینده ی خوش تیپ داخل می شه و هم زمان با قدم زدن او موزیک که قطع شده بوده دوباره پخش می شه! وزیر آینده دستش رو توی جیبش می بره و رو به دوربین می ایسته ، بعد از یه مکث دوباره ژستش رو عوض می کنه و عینک آفتابیش رو بر می داره:
- بینندگان عزیز بنده زاخارایس اسمیت ، وزیر آینده ی شما هستم!!!
دوربین تماشاچی ها رو نشون می ده که همگی دارن دست می زنن و صدای تق تق عکس گرفت اونها جای موزیک رو می گیره! تماشاچی ها بلاخره از نگاه کردن به زاخی خسته می شن و نگاه می کنن ببینن کفشش چیه که متوجه می شن ابر سفیدی اون پایین رو فراگرفته!!!
زاخی بلاخره خسته می شه و می ره می شینه!
مجری که هنوز توی کفه می پرسه:
- خوب آقای اسمیت! شما چه برنامه هایی برای آینده دارین؟
زاخی پای چپش رو روی پای راستش می بره و ژست می گیره و جواب می ده که:
- امشب توی این برنامه خودم رو معرفی می کنم جناب مجری…فردا شب توی یه برنامه ی دیگه برنامه هام رو می گم!!!
طرفداران زاخی همگی دست می زنن! دختر ها هم همهگی میان اون جلو می شینن بلکه زاخی با هاشون خاله بازی کنه!!!ولی نه...انگار با اهداف جدیدتری اومدن!!!
یکی از دخترها یه دست گل پرتاب می کنه و داد می زنه: آقای اسمیت ما بجز شما به هیچ کس رای نمی دیم!!!
همه ی دخترها یکی یکی همین رو می گن!!!زاخی که متوجه شده ژستش داره تکراری می شه پای راستش رو می بره روی پای راستش و می گه:
- البته دوستان! کاندیدا های دیگه هم خوبن ولی هیچ کدوم از اونها اسم طرفدارهاشون رو یاد داشت می کنن؟؟؟
- نه!
- اونها یه ارباب دارن که حامیشون باشه؟
- نه!
- اونها خوشتیپن؟
- نه!!!


فقط عشق به ارباب وجود دارد وکسانی که از ورزیدن آن عاجزندتصویر کوچک شده


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#10

آرشام


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۹ چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱:۱۸:۵۰ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
از دهکده ی هاگزمید
گروه:
کاربران عضو
پیام: 418
آفلاین
سیاه نیستم ولی سیاهان را دوست دارم

نور فلش و بخار با هم ترکیب شده و تشخیص چهره ی افرادی را که بر روی صندلی نشسته اند مشکل میکند.در ردیف جلو صورت ارزشی اناکین و زاخی به سختی دیده میشود.از پشت پرده ای که در مقابلشان نصب شده نوایی اوج میگیرد.

-این آهنگ خطاب به همه ی اونایی که بهشون کمک کردم و به من پشت کردند.

و ناگهان کبیر ترین فرد موجود در سایت از پشت پرده به بیرون میپرد.
ولدی:
«این آهنگ رو میخونم تا که همه بدونند.
من تا ابد میتونم از زندگیم بخونم.

واسه جادوگران میمونم مثل پدر.
پس شماها واسم هستید مثل پسر.

با واژه ها میساختم چه نمایشنامه ها
تا که گفتید ولدی یاد بده ,تو به ما

به همتون یاد دادم یک تا سه
تا همتون کردید یه فکر واسه,

این که چه طور بتونید منو بدنام کنید
اسامی خودتون رو مثل خوان کنید

wow وقتی منو با میکروفون میبینی.
wow وقتی پست های منو میخونی

wowوقتی دارم من رول مینویسم
wow از خودم کلی نمک میریزم

ولدی .ولدی واسه همیشه میمونه
هر آدم عاقلی خوبه این رو بدونه»

------------------------------
شعر برای خالی نبودن پست بود
انصافآ پیشنهادات لرد خفن بود.من سه و شش رو نیاز دارم
سه رو میخوام تا در عمر طولانی کاربرانی ارزشی تربیت کنم
6 رو میخوام که بدون هیچ قید و شرطی شعر از z بازی بنویسم
ولدی جون, من اجازه ی ترکوندن پیاز را با مشت و در ملا عام میخوام.


[url=http://www.jadoogaran.org//images/pictures/ketabe-Rael.zip]الوهیم مرا به


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۱۵:۲۲ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#9

ورونیکا ادونکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۴ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۴:۲۲ دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 404
آفلاین
من که بالاخره نفهمیدم باید چطوری رأی داد... چند نفری رول می نویسن و بقیه با آوردن دلیل کاندید خودشون رو انتخاب می کنن اما به دلیل این که حس رول نوشتن نیست و آسون ترین کار آوردن دلیله من این راه را برمی گزینم!
خب... همون طور که مشخصه من به زاخاریاس اسمیت رأی می دم. به دلایل مختلف... از بازگویی همه ش معذورم پس چند تا از اون ها را خواهم گفت:
1- هنوز من اهداف زاخی رو به طور کامل نمی دونم اما با خوندن یه پست از ایشون در یافتم که با این تفاسیر وزیر هدفمندی در آینده خواهند شد!
2- ناظر خوب وزیر خوب هم می شه (البته خب ربطی نداره! ) بنابراین آینده ی درخشانی را در وزارت زاخی می بینم ( یه سر به کلاس پیشگویی هم بزنین! )
3- با این که من هنوز من یک مرگخوار نیستم ولی لرد سیاه را دوست می دارم از این جا هم می شه نتیجه گرفت چرا به زاخی رای می دهم.
4- مهم تر از همه این که جوایزی که از رأی دادن به زاخی پدیدار می شوند، بسیار بسیار نفیس می باشند... مخصوصاً اون پارتی بازیش!!!
و هزاران دلیل دیگر که به دلیل نبود حسش از بازگو کردن خودداری می نمایم... ! ... پس بیایید همگی به زاخی رأی دهیم!!!


اگر یک فرد انسان، واحد یک بود ، آیا یاز یک با یک برابر بود؟!
[b][s


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۱۱:۴۸ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#8

پروفسور اسپراوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۳ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۲۶ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 378
آفلاین
جلسه مخفیانه زاخی در اعماق تاریکی برگزار میشد.او قصد داشت اعضای هافلپاف را به سوی خود بکشاند و به مین منظور با آنها جلسه ای را تشکیل داده بود تا نظر مساعد آنها را جلب کند.
-زاخی جونننننننننننننننننننن...کجایی...نمبینمت!!!
این صدای ادوارد جک بود که از اعماق تاریکی برمی‌خاست.
-زاخی این گرده چیه؟؟
-ادوارد جون این شکم منه...
-ااااا!اسپراوات جون تو اینجا چی کار می‌کنی؟
-فکر کنم تا اونجایی که یادم میاد من هم عضوهافلپاف بودم.
ناگهان زاخی از کوره دررفت و گفت:
-اه!!! بسه دیگه!!!جلسه رسمیه...اینجا نیومدیم راجع به خیک و ریش صحبت کنیم.ببینید من می‌خواهم از شما درخواست کنم که به مرگخوارها بپیوندید و به عنوان تنها نماینده هافلپاف از من حمایت کنید.درسته که من خودم را به عنوان نماینده مرگخوارها معرفی کردم ولی الان در حقیقت پس از حذف اسپراوات...
-مامان..!
این اسپراوات بود که ضجه میزد...
-لنگ لاک.
و زاخی در کمال همدردی زبان وی را به سقف دهانش چسباند تا بتواند حرفش را ادامه دهد..
-بله همین طور که گفتم الان من در حقیقت هم نماینده مرگخوارها هستم و هم نماینده هافلپافیهای گل...پس از شما درخواست می‌کنم که به حمایت من بدبخت بیچاره کمک کنید...تو رو خدا...کمک کنید..من قول میدم هافلپاف رو قهرمان کوییدیچ و هاگوارتز بکنم...من هافلپاف رو متحول می‌کنم...من تو دهن گریفیندور می‌زنم...خواهش می‌کنم.
ناگهان راهب چاق گفت:
-من و اسپی هم یه شرط داریم برای حمایت از تو زاخی جون...
- خب بفرمایید...
-باید خورد و خوراک من و اسپی رو تا یک سال تامین کنی...قبول؟
-نمنه!!!آ خه اینجوری کل بودجه وزارت تموم میشه که...
-بچه‌ها...بلند شوید بریم..
-خیلی خب ...خیلی خب...قبول.
-بسیار خب..حالا بگو چی کار باید بکنیم...
-ببینید خیلی ساده است...شما باید..
و به این ترتیب یکی از مخوفترین نقشه‌های تاریخ جادوگری در زیرزمین خانه یکی از کاندیداهای وزارت شکل گرفت.
روز بعد.
-نه ققی...نه الکنو...فقط زاغارت..
-ادی زاغارت کیه بابا!!!ما داریم از زاخی حمایت می‌کنیم.
-رای ما..اسپراوات...
-بابا ادی داری گند می‌زنی...اون خیکی که رد صلاحیت شد..زاخی..زاخاریاس اسمیت نماینده ماست...فهمیدی...
-اا!کی رد صلاحیت شد؟باشه.پس وزیر اصلح ما...فقط زاغی..
همگی هافلپافی‌ها اینجوری شدند:
-
و سپس به این شکل:
-
به سوی او رفتند.
بعد از ربع ساعت دومرتبه شروع به شعار دادن بر علیه....نه ببخشید به نفع زاخی کردند.در حالی که نیم ساعت از شعار دادن انها می‌گذشت ناگهان کمیته انهدام مجمع‌های جادویی مرگخواری رسید...
-حالا بیا...آفتاب از کدوم طرف در اومده زاخی کاندید شده...
-ادوارد...ادوارد...جمع کن بریم....کمیته..کمیته اومد...
-مرگخوارها باید برقصند...از سفیدها نترسند...
-ادی..بابا ادی...بلند شو...فروختنمون....
-چی میگی بابا!!!یک دم از خیال من نمی‌روی ای زاخی من...
-اه..این ادم بشو نیست...اصلا...ایمپریوس...ادوارد بلند شو بریم ....
چشم..ولی مرگخ...
-ای بمیر...اومدن...ا...سلام برادر...حال شما چطوره؟
-بلند شین بریم...تو جمعیت از ولدی حمایت میکنین...ها..بلند شین...
-نه به خداجناب ما هافلی هستیم و داریم از زاخی حمایت می‌کنیم برای وزارت...
-دیگه بدتر..حمایت از معاون ولدی جرمش سنگین‌تره...
-ولی آخه...
-
و کمته در نهایت احترام تمام هافلی ها رو جمع کرد و زاخی عزیز اولین قدم در راه رسیدن به مسند قدرت را به محکمی برداشت.


ویرایش شده توسط پروفسور اسپروات در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۵ ۱۱:۵۴:۴۴

فریا


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۱۱:۳۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۵
#7

ایگور کارکاروفold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۳ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۸:۰۶ دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۲
از اتاق خون محفل
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 3113
آفلاین
خب!بالاخره منم انتخاب کردم.
زاخی بهترین وزیر جهان.
زاخی جون هر کاری داشتی بگو برات بکنم.لرد هم که راضی میشه از دست من.
دلایل رای به زاخی:
1-خوشتیپ تر از بقیه کاندیدا ها.
2-رسیدگی به امور ساحره ها و جادوگر ها به یک اندازه
3-مردمی،این لقبی که همه وزیر ها میدن به خودشون،ولی زاخی عزیز واقعا مردمیه نمونشو در چند روز آیده می بینید.
4-آزادی فروم بیشتر در کارهای ایشان هستند.
-------------


بعضی اوقات نیاز به تغییر هست . برای همین شناسه بعدی منتقل شدم !

شناسه هایی که باهاشون در جادوگران فعالیت داشتم :

1-آلبوس دامبلدور
2-مرلین








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.