1- در مورد لو دادن اسنیپ اول اینکه معمولا مرگخوارا از ولدمورت نمیخوان فلانی رو بکشه و دوم اینکه فکر نکنم منظورت این بود که اسنیپ نمیدنست ولدمورت برای چی اون اطلاعات رو میخواسته ؟
و در آخر اینکه خوب شما که همتون بارها میگید اسنیپ خیلی ذهن جوی ماهریه . چرا اون اطلاعات رو به ولدمورت داده ؟ میتونست خیلی راحت بگه نمیدونسته !
2- خوب به نظر من که از اون جملات و همچنین جمله آخر کتاب که برای ارباب ولدی نقل قل گذاشتم اینجور بر میاد که بیشتر اسنیپ برای دامبلدور پروژه رو تعیین کرده . به هر حال برای من این مسئله عجیبه که چرا یهو اسنیپ پای این موضوع رو وسط کشید . حداقل میتونست صبر کنه اونا چنین حرفی بزنن . واقعا که به نظر من ارزش دامبلدور به تنهایی خیلی بالاتر از این نقشه هاست ! ( اونم بدون هماهنگی ) .
3- بله اگر گول زدن اونجوریه که واقعا زیبا گول زده . به هر حال من حرف شما رو قبول ندارم و به گفته های دامبلدور استناد میکنم . در کتاب ششم تا جایی که من میدونم دو قسمت وجود داره که نشون میده دامبلدور دیگه مثل قبل به اسنیپ اعتماد نداره و به نظر من اگر این جملات رو کنار هم بزارییم . کاملا با هم مطابقه !
ضمن اینکه توجه داشته باش دامبلدور اصلا فکر نمیکرده دراکو بتونه موفق بشه و با مرگخوارا به هاگوارتز بیاد . وقتی فکر نمیکرده چطور ممکنه از قبل نقشه کشته شدن خودشو طرح ریزی کرده باشه .
همچنین امیدوارم دیگه این مسئله رو قبول داشته باشی که اگر دامبلدور به غار نرفته بود و اون بلا سرش نیومده بود عمرا اونجوری کشته میشد . و جالب اینه که هیچ ارتباطی بین ورود مرگخوارا و غار هم وجود نداره که بتونی قضیه رو به اون ربطش بگی !
4- چه جالب ! ولی تو چرا به فلیت ویک بیچاره گیر دادی ؟ به نظرت اگر ولدمورت تانکس ، مودی چشم باباقوری ، کینگزلی و لوپین رو بگیره نمیتونه بفهمه که این اسنیپ بوده تمام نقشه هاش رو در وزارت سحر و جادو نقش بر آب کرده ؟
نمیتونم حرفتو مبنی بر اینکه اسنیپ باید به فلیت یک حمله میکرد رو قبول داشته باشم . فوقشم اصلا فرض میگیریم فلیت ویک رو بگیره . به نظر من که در بین این همه اطلاعات اون موضوع یه چیز خیلی بی ارزشه چون اسنیپ در حضور پنج مرگخوار دیگه دامبلدور رو کشته چه چیزی از این مهمتر ؟ فوقش میگه نمیخواستم یه وقت نقشه ها خراب بشه . هر چند که کلا دلیلتو قبول ندارم !
5- موضوع اینه که اگر واقعا حرف شما درست بود و دامبلدور هم میخواست دراکو موفق بشه ( که عمرا فکرشو نمیکرده موفق شه ) دیگه هیچ خطری دراکو رو تهدید نمیکرد . چون اگر دامبلدور میخواست صددرصد خیلی زودتر از اینا موفق میشد و اسنیپم لازم نبود ناراحت باشه .
یادت نره که کلا دو نفر میتونن در مورد دراکو تصمیم بگیرن یکی مدیر مدرسه و یکی هم رئیس گروه ! پس وقتی که دست این دو نفر در یک کاسه باشه دیگه جای نگرانی و ترس نباید باشه . بنابراین اینجانب من دلیلی برای نگرانی اسنیپ نمیبینم !
نقل قول:
- شما نوشتی که اسنیپ به ولدمورت گفته که دامبلدور رو گول زده و منم نوشتم که دامبلدور و اسنیپ اینا رو طرح ریزی کردن
خوب فکر میکنم شما باید به دو قسمت کتاب روجوع کنید که نشون میده دامبلدور و اسنیپ در این یک مورد نقشه نریختن !
اولا که اسنیپ با دامبلدور هیچ هماهنگی نکرده چون خود دامبلدور اون واقعه رو برای هری توضیح داد و فقط گفت که اسنیپ اومد و شدیدا متاسف بود و این شروع عضویت اسنیپ در محفله !
اما قبل از اینکه اسنیپ عضو محفل بشه مرگخوار بوده و بر طبق گفته خودش اون از ولدمورت دستور گرفته بوده که بره پیش دامبلدور و بگه پشیمونه ؛ در صورتی که دامبلدور نگفته که من به اسنیپ گفتم که بره پیش ولدمورت که دوباره برگرده اینجا این خیلی مهمه !
در مورد داخل کار بله منم که میگم اسنیپ خیانتکار دو جانبه هست و تا آخر کتابم به کاراش ادامه میده شما خودتون قبول نمیکنید ! من میگم اسنیپ همونجور که دامبلدور رو کشت بر علیه ولدمورت هم فعالیت میکنه با این تفاوت که پیشگویی رو شنیده و میدونه که این هریه که باید کار ولدمورت رو تموم کنه به همین دلیل به هری آسیب نمیرسونه ! اما نه بخاطر وفاداریش بلکه بخاطر اینکه میخواد ولدمورت رو از پیش رو برداره ! به عبارتی اون میدونه که تا زمانی که کار ولدمورت هنوز تموم نشده اون باید هری رو نگه داره ( امیدوارم این جوابم دیگه قانع کننده باشه )
در مورد خر کردن که از نظر من تا به اینجاش که اینجوری بده . هنوز به کارهای اسنیپ در محفل ققنوس اشاره میکنم و هم اینکه چطور بر ضد دامبلدور کار کرده .
نقل قول:
شما میدونی چرا به این نتیجه رسیدی چون داری از دلیل هر کاری که اسنیپ به نفع سیاها کرده به عنوان نابود کردن دامبلدور و دلیل هر کاری که به نفع سفیدا کرده ( نبردن هری) برای نابود کردن ولدمورت استفاده میکنی و میگی اون میخواد هر دو رو از بین ببره
بله دقیقا همینطوره . اما تجربه به من نشون داده که هر موقع میبینی یه چیزی هماهنگی نداره علتش این نیست که به اون قسمت توجه نشده . حتما یه اشکالی در این بین وجود داره که این قسمت ها با هم هماهنگی ندارن !
منم با توجه به این تجربه میگم اسنیپ خیانتکاره دو جانبه هست . چیزیکه نمیخوام بحثشو وسط بکشم اینه که من میدونم رولینگ در کتاب ششم روششو تغییر داده . تا کتاب پنجم من مطمئن بودم اسنیپ طرف محفله اما در کتاب ششم تنها چیزی که بیش از همه متوجه شدم تغییر شیوه نویسنده هست . و میتونم نتیجه بگیرم که علت این تغییر شیوه دست بردن در شخصیت اسنیپ بوده ، وارد کردن بحث جانپیچ ها و احتمالا کشتن دامبلدور !!!
خود من مطمئنم که اسنیپ به دامبلدور خیانت کرده ولی شاید تا قسمتی به خیانت به ولدمورت شک داشته باشم که سعی میکنم با به یاد آوردن موضوع کتاب پنجم برطرفش کنم ! به هر حال باز هم در مورد ایدم پافشاری میکنم چون میدونم رولینگ گفته تا آخر کتاب هیچ کس نمیفهمه اسنیپ طرف کیه و منم فکر میکنم این ماجرا از اون چیزی که بقیه تشریحش میکنن خیلی پیچیده تره .
نقل قول:
از کجا معلوم بهش حمله کرده باشه؟
از اونجا که خود فلیت ویک بعدش اعتراف کرده چه اتفاقی اونجا افتاده !
نقل قول:
شاید اون روی یکی از جانواری اسنیپ لیز خورده و افتاده باشه.
بله امکانش هست ولی من به شخصه بیشتر احتمال میدم سقف دخمه یه دفعه رو سرش خراب شده باشه !