هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۹:۲۱ چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۸۵

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۰ دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۰۶ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
از دوستان جانی مشکل توان بریدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
چارلی ویزلی به دفتر کاراگاهان ... چارلی ویزلی به دفتر کاراگاهان..
چارلی: رئیس سلام!! امری داشتین؟
آلیشیا اسپینت: چارلی یه مورد پیدا شده . ماموریت تو اینه: به رفتار عجیب یک جادوگر 17 ساله رسیدگی کن و اطلاع بده که تحت طلسم فرمان هست یا نه.این فرد پدر بزرگ و مادربزرگش رو گروگان گرفته ولی هنوز هیچ تقاضایی در برابر آزادیشون نکرده." این آدرس محل زندگی پسره حا لا برو بیرون.
چارلی گفت : ماموریت سختیه اما .. چشم رئیس سعیم رو می کنم. و با صدای ترقی غیب و در دفتر اطلاعات ظاهر شد.
چارلی: ببخشید عکس و سوابق این پسر رو می خواستم . برام پیدا می کنید؟
مسئول : البته چارلی عزیز!!
چارلی با یک چشم غره به مسئول حالی کرد کاره خودش رو بکنه. بعد از چند دقیقه مسئول تعدادی کاغذ پوستی رو در دست چارلی گذاشت و گفت : بفرمایین .
چارلی بلافاصله دم منزل پسر ظاهر شد. او کاغذ پوستی ها رو خوند و دید اون تا به حال هیچ سابقه ای در کار های خلاف نداشته تنها سابقه اش بازی در یک تیم کوییدیچ دسته دومه همچنین پدر و مادرش در 12 سالگی اون از هم طلاق گرفته اند و پسره از اون موقع با مادر بزرگ و پدر بزرگش ( مادری) زندگی می کرده.
در همین موقع پسر از خونه سوت سوت زنان بیرون آمد. چارلی با دقت به طرز را رفتن و چشم های اون پسره نگاه می کرد . اون پسر به یک رستوران رفت و استیکسفارش داد چارلی متوجه شد طرز غذا خوردنش هم مثل بقیه ی کار هاش عادی نیست از اون ور یه مرد مسنی وردی به سمت اون پسر فرستاد . بعد پسر بدون هیچ مکثی از روی صندلی بلند شد و به خانه رفت . چارلی با زیر نظر گرفتن این پسر در 3 روز متوجه شد برنامه ی او هرروز همین است. بعد به اداره ی کاراگاهان رفت و رئیس رو در جریان گذاشت. آلیشیا اسپینت گروه کمکی رو به محل سکونت پسر فرستاد وچارلی با کمک افراد مردی که پسر را طلسم می کرد و خود پسر را دستگیر کرده و مورد بازجویی قرار داد. معلوم شد مرد طلسم کننده برای انتقام پسر را با طلسم فرمان هرروز جادو می کرده تا او پدربزرگ و مادربزرگش را برباید و از این طریق از کسانی را که باعث طلاق او از همسرش شده اند انتقام بگیرد. بدين ترتيب چارلي ويزلي به كمك همكارانش از اين ماجراي مرموز ژرده برداشتند.( خوب بود؟ سعي كردم خيلي شلوغش نكنم.)


دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر کوچک شده


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۸۵

وينسنت کراب old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۶ دوشنبه ۵ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۰:۲۳ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 138
آفلاین
با سلام..
نقص های نمایشنامه ها
خب.

گودریک عزیز این پستی که زدین مشکلات زیادی داشت..
این چه وضعه:
نقل قول:

گودریگ:
کارگاه:.
گودریگ:.
کارگاه:.
گودریگ:
کارگاه:
گودریگ:.
کارگاه:
.

ضمیر رو واسه چی گذاشتن؟؟
این جور پستا طرفدار نداره..
سعی کن بیشتر کار کنی..
نمایشنامه کوتاه هم جالب نیست
..
در مورد زاخایاس:
همه مراحل کار جالب بود بجز قسمتی شرح عملیات که توش چند تا مشکل داشت...
با اینکه کوتاه بود ولی جالب بود..
من در مورد شما با آلیشای عزیز صحبت میکنم..
..
خب دوستان توجه کنید
1-نمایشنامه باید نسبتا بلند باشه
2-توی پستایی که میزنین اقراق به کار نبرید(یه کاراگاه که همیشه برنده ماجرا نیست)
***
موفق باشین
بای


فقط بای(از جادوگران) وجود داره و کسانی که از دادنش عاجزند
هدی راست گفت..جادوگران مردنیست..


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۹:۳۸ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۸۵

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۰۷ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷
از تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 165
آفلاین
ابتدا دستور محاصره ی خانه را می دهم در طی این مدت:
ابتدا پرونده های جنایی و سابقه ها را بررسی می کنم تا ببینم
که آیا این جادوگر 17 ساله پرونده یا سابقه ای از این جوان هست یا نه و در صورت وجود سابقه با کمی پرس و جوی محلی تحقیق می کنم که آیا این فرد در طی یکی دو روز اخیر رفتار عجیبی یا خاصی نداشته و کمی از خصوصیات فرد می پرسم واین که جسم یابی
بلده یا نه؟ و...

نتیجه گیری: ما با این تحقیقات می تونیم یه نتیجه گیری کلی کنیم
و در صورت مثبت بودن جواب با یه حمله ی گاز انبری سریع اما با احتیاط به خانه او را دستگیر و آماده ی یه بازپرسی حسابی می کنیم و با پرسیدن چند سوال مثلا تاریخ تولد یا اگر در صورت موجود مدارک ارتبط با ولدمورت او را تحت فشار قرار می دهیم تا کاملا از درستی مطلب مطلع شویم و در صورت ثابت شدن نبودن فرد تحت طلسم فرمان با او طبق قوانین رفتار میکنیم.
خب شرح عملیات:
من به همراه چند کاراگاه به سمت در حرکت می کنم و چند نفر هم به سوی در پشتی خونه می فرستم و چند نفر هم به سوی پنجره ها و راه های خروجی می فرستم و در صورت این که مدرک جسم یابی این پسر را یافتم و متوجه شدم که او جسم یابی بلده
با یه طلسم ضد جسم یابی خونه را جادو می کنم :
خب با اشاره ی من گروهان به داخل خونه میریزه من سریع به سمت هال حرکت می کنم و پسرک را دیدم که توجه ش به گروهی که از در پشتی آمه بود جلب شده بود
گفتم : پسر جون بدون در گیری مثل آدم چوب دستی تو تحویل بده و از خشونت بی خود جلو گیری کن .
او گفت : عمرا تحویل بدم.
گفتم تو محاصره شدی اگر من اشاره کنم 20 نفر یک جا می ریزند رو سرت پس مثل بچه ی آدم تسلیم شد
پسرک دو دل شده بود
من ادامه دادم: اگه تسلیم بشی از بار گناهانت خیلی کم کردی
پس بیا چوب دیتی تو تحویل بده
پسرک که انگار داشت با خود کلنجار می رفت قدم جلو آمد و چوبدستی اش را انداخت
گفتم :خوبه این شد یک چیزی
و آن پسر را دستگیر کردم.


ارادتمند شما
زاخاریاس اسمیت


[i]


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۷:۲۴ سه شنبه ۲ آبان ۱۳۸۵

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۵ پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰
از Hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 320
آفلاین
گودریگ:از پشت خانه راهی نیست؟
کارگاه:چرا قربان.
گودریگ:خب پس اونجا رو محاصره کنید.
کارگاه:بله قربان.
گودریگ:اون بلند گو رو بده من.آره همون.------پسر جون راه فراری نداری خودتو تسلیم کن------.
کارگاه:قربان چه دستوری میفرمایین.
گودریگ:به سرعت تمام، اون پنجره بالا رو بشکونین و برین تو.بی سر و صدا.
کارگاه:بله قربان. حمله کنید. نقشه E
سربازان با سرعت بسیار زیاد به سمت خانه حمله ور شدند.آنها بی سر و صدا از پنجره عبور کردند و از پله های خانه آمدند پایین و به سرعت درو برای بقیه باز کردند.
گودریگ:خب آروم دنبال من بیاین.
آنها از سرسرای بزرگی گذشتند و به پله ای رسیدند ک همنهی میشد به زیرزمین.
گودریگ:بیاین.
به پشت دری عظیم رسیدند و مشغول گوش دادن به حرفهای پسر شدند.
- خب پلیس اومده.ی کار کنم؟... آهان بهتره یه چیزی ازشون بخوام که باهاش در برم.
او این را گفت و به سمت در آمد.
گودریگ:پنهان شین بدویین.
پسر در را باز کرد وبه سمت پله ها رفت.
گودریگ:تسلیم شو راه فراری نداری.
..............................
گودرسگ از حرف پسر فهمید که اون تحت طلسم فرمان نیست.
..............
Finish


آخرین دشمنی که نابود میشود مرگ است


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۲:۴۹ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۸۵

آلیشیا اسپینتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۹ شنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۰۹ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹
از دروازه آرگوناث
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 157
آفلاین
میراندا گوشاک عزیز برای عضویت باید یک نمایشنامه بنویسید موضوعش رو توی دو تا پست قبل توضیح دادم.


زاخاریاس عزیز لطفا شرح عملیاتتون رو به صورت نمایشنامه بنویسید.ممنون

مادلبر جان موضوع بعدی به زودی اعلام میشه.کلا دو تا موضوع میدم تا هر کی خواست توی آزمون شرکت کنه


ویرایش شده توسط آلیشیا اسپینت در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱ ۲۲:۵۸:۰۰
ویرایش شده توسط آلیشیا اسپینت در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱ ۲۳:۰۳:۲۰


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۸۵

میراندا  گوشاک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۹ شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۳۶ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 107
آفلاین
من واقعا مشتاق عضویت هستم لطفا فوری جاب دهید خواهش می کنم

فرم ثبت نام:

نام:میراندا

نام خانوادگی:گوشاک

شهرت و لقب:ندارم
تخصص: در همه چی تخصص دارم
تحصیلات: فارغ التحصیل هاگوارتز
طول چوبدستی: 27سانت
قد:174


kimia


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۸۵

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۰۷ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷
از تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 165
آفلاین
ابتدا دستور محاصره ی خانه را می دهم در طی این مدت:
ابتدا پرونده های جنایی و سابقه ها را بررسی می کنم تا ببینم
که آیا این جادوگر 17 ساله پرونده یا سابقه ای از این جوان هست یا نه و در صورت وجود سابقه با کمی پرس و جوی محلی تحقیق می کنم که آیا این فرد در طی یکی دو روز اخیر رفتار عجیبی یا خاصی نداشته و کمی از خصوصیات فرد می پرسم و ...

نتیجه گیری: ما با این تحقیقات می تونیم یه نتیجه گیری کلی کنیم
و در صورت مثبت بودن جواب با یه حمله ی گاز انبری سریع اما با احتیاط به خانه او را دستگیر و آماده ی یه بازپرسی حسابی می کنیم و با پرسیدن چند سوال مثلا تاریخ تولد یا اگر در صورت موجود مدارک ارتبط با ولدمورت او را تحت فشار قرار می دهیم تا کاملا از درستی مطلب مطلع شویم و در صورت ثابت شدن نبودن فرد تحت طلسم فرمان با او طبق قوانین رفتار میکنیم.


ارادتمند شما
زاخاریاس اسمیت


[i]


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۳:۵۳ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۸۵

مالدبر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۳:۱۴ چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۸۵
از همونجا که بقیه میایُن
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 319
آفلاین
مالدبر در یک صحنه وارد کوچه میشود و ردای شیریش دنباله او خش خش میکند.
یکی از کارگاهان با صورت خونی مالی: هی بچخه ها این مرگخوار با قیافش میخواد کاری که ما نتونستیم بکنیمو انجام بده! بگرد تا بگردیم بچه مامانی!
مالدبر به حرف او اهمیت نمیدهد و زنگ خانه ی محل گروگان را میزند.
پسر: کیه؟ من آزاد بکن نیستم!
مالدبر: جونی درو وا کن منم.
پسر به دم در می آید.
پسر: به به مالدبر جون! چه خبرا؟
مالدبر مخفیانه طلسمی اجرا میکند که معلوم میشود تحت طلسم فرمان نیست.
مالدبر: هیچی گفتمک بریم بیرون.
پسر: کجا؟
مالدبر: هوومم ماد...
پسر: بلن نگو خوبیت نداره. الان میام.
پسر حاضر میشود و بیرون می آید.
مالدبر به کارگاهان اشاره میکند که وارد شوند و مادربزرگ پدربزرگ را نجات دهدند.
مالدبر: راستی چه خبر؟
پسر: هیچی میریم، میایم! پدر بزرگ مادر بزرگمو.... اهه! گول خوردم!
مالدبر:
ببخشید فقط یه نمایشناه میشه زد؟


I Was Runinig lose


ثبت نام در کاراگاهان(موقعیت اول)!
پیام زده شده در: ۱۳:۰۳ دوشنبه ۱ آبان ۱۳۸۵

آلیشیا اسپینتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۹ شنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۰۹ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹
از دروازه آرگوناث
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 157
آفلاین
موقعیت اول:

"به شما به عنوان کاراگاه دستور داده شده که به رفتار عجیب یک جادوگر 17 ساله رسیدگی کنید و اطلاع بدید که تحت طلسم فرمان هست یا نه.این فرد پدر بزرگ و مادربزرگش رو گروگان گرفته ولی هنوز هیچ تقاضایی در برابر آزادیشون نکرده."
در یک نمایشنامه اقدامات خودتون رو برای حل این معما شرح بدین.اگر هم سئوالی داشتین توی پیام شخصیم بپرسید.
موفق باشید.


ویرایش شده توسط آلیشیا اسپینت در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۱ ۱۳:۱۲:۵۰

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده



تصویر کوچک شده


Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۸:۲۷ یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۵

زاخاریاس اسمیتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۲:۰۷ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۷
از تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 165
آفلاین
من واقعا مشتاق عضویت هستم لطفا فوری جاب دهید خواهش می کنم

فرم ثبت نام:

نام: زاخاریاس

نام خانوادگی: اسمیت

شهرت و لقب:زاخی دست طلا

تخصص: دستگیری مجرمان و مرگخواران

تحصیلات: فارغ التحصیل هاگوارتز در رشته ی کاراگاهی

طول چوبدستی: 13 اینچ

قد:190

وزن:72




ارادتمند شما
زاخاریاس اسمیت


[i]







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.