تیزر در حال پخش.... (خلاصهای از عجیبترین فیلمهای هالیویزارد + یه چندتا چیز که هیچ ربطی به هم ندارند با موسیقی متن فیلم ماتریکس در حال پخشه، اون وسط یه چندتا تیکه از فیلم ارباب حلقهها به عنوان استاندارد تمام تیزرهای تلویزیونی چپونده شده)
نوشتهی آخر تیزر روی صفحهی تلویزیون:
سینما جادوورادوربین فید اوت میکنه؛ یک میز گندهی مشکی که روش چندتایی لنگه کفش و شمع و یه مقدار خاک و یک عکس از چارلی چاپلین گذاشتند دیده میشه، چند تا صندلی دور میزه که سه تاش پره...
دوربین اول (مجری - آرامينتا): سلام ببیندگان عزیز جوات تی وی ... ببخشید اصلاح میکنم... جادوگران تی وی با سری اول و یحتمل تنها برنامهی میزرگرد "نقد علمی، فرهنگی، ادبی، سینمایی، ورزشی، سیاسی، طرح ساماندهیای ِ" سینما جادوورا در خدمتتون هستیم
- چاکریم....!
- بلی....! آبسترهی خوبی در یک بینامتن بود...!
آرامینتا: شماها الان دوربین ندارین! بعداً هنوز معرفیتون نکردم...! ... بله دوستان همونطور که مطمئناً اطلاع ندارین جدید فیلمی تئاتریک سینماتیک از کارگردان شهیر فانتزی به نام بووبو که وبه بووروبوروو در میان هودارانش و به بابوجی باروبی در بالیوود نیز معروف است داشتهایم. ایشون امشب مهمان ما در برنامهی نقد ادبی این کار بینظیر سینمایی خودشون هستند.
دوربین 2: (یک نفر با یک کراوات خالدار و راهراه خیلی گنده که گرهش شله با یک پیرهن مشکی رو شلوارش نشسته و یه عینک قاب قهوهای گرد و گنده هم به چشمش زده و یه عصا هم توی یکی از دستهاش گرفته! علاوه بر کراوات دستمال گردن هم داره) سری به نشانهی تأیید تکان ميده و نگاهی غمناک به دوربین میاندازه...
بله مهمان ویژهی دوم برنامه کارشناس امور نظامی، انتظامی، فرانظمی، اشغال و اغتشاش، گشت و نابودی، انفجار سیارات و حکومتهای فرا کهکشانی امپراطور تاریکی هستند...
دوربین سوم ( یک نفر با لباس نظامی خیلی گشاد خاکستری نشسته روی صندلی، با کلاه نظامیش که دو دستشه داره بازی ميکنه و حدود 30 چهل تا مدال و آرم نظامی به سینهاش وصله و دو ردیف سر دوشی قرمز رنگ داره ) نگاهی مدل بروبچز کارگر دور میدون انقلاب تو دوربین میکنه و نیشش تا ته بازه! - چاکریم! البته شما لطف داری! 4 از 5!
آرامينتا: ببخشید؟!
بووبو: استعارهای سینمایی از نوع رئالیسم جادویی فرهنگ عوام کمونی دهههای اخیر است که از حس نارسیسیم الهام گرفته!
امپراطور: همین که رفیق بووروبوورو گفتش!
آرامينتا: آهان! بله! خب حالا پخش فیلم رو داریم................ اخ خب الان اعلام کردن که مجوز پخش فیلم به دلیل توهین به ارکان "جِی دسپوتیسم پارتی" لغو شده!
امپراطور: خیالی نیس تو فقط لب تر کن حمله میکنیم اونجا رو هم ميگیریم!
بووبو: احتیاجی نیست... فیلمهای من در سطح جهان توسط منتقدان بزرگی چون ویلیام ادوارد و سعید ولدی مورد مطالعه قرار میگیرند و نقد میشوند! احتیاجی به پخش فیلم نیستش...
آرامينتا : خب که اینطور! پس ميریم واسه پخش کارنامهی کارگردان...
امپراطور: هووووووووو! من اسمم الف داره! تازه ط دستهدارم داره! تازه دستهی "ط" همچین....
بووبو: اوووووووووووهم! اهم! اهم!
امپراطور:... خیله خب بابا! به هر حال اول باهاست با من صوحبت بشه! وگرنه یَک یَکشون.....
آرامينتا : مسئلهای نیست! لطفاً تاریخچهی کارهای فرهنگی ایشون رو پخش کنید:
------------------------------
تیزر دوباره پخش میشه! بعد از تیز یه عکس از جوانی امپراطور پخش میشه
صدای گوینده مدل دکلمهی روشنفکری همراه با عبور نوشته:
رجبقلی سلطانممد دارتنژاد در یک خانوادهی فقیر در ده قازواین در سیارهی کایان سافاید پرایم به دنیا اومد (عکس سفید و سیاه یه بچهی کثیف که یه چوب دستشه و داره نگاهی شیطانی به پشت یه نفر توی خیابون میکنه)
وی از همان ابتدا عاشق انجام دادن کارهای هنری از نوع اینستالیشن و استفاده از سوژههای زنده بود (عکس بعدی از 14 سالگی امپراطور که تماماً شطرنجی شده)... اولین کار هنری اکران عمومی وی با نام: از "اندرون برون آمد و به اندرون برگشت" جایزهی ویژهی کارگردان مورد پسند حاکم وقت آن زمان پایاتماس کایزازیوس را کسب کرد. وی سپس وارد حذب اههاهه شد (عکس امپراطور در 16 سالگی در حال پخش اعلامیه در میان اعضای وقت حذب اههاهه) و به دشمنی علنی با حاکم وقت پرداخت. ادامهی فعالیتهای سیاسی وی همراه شد با فرار وی از آنجا و تبعید شدن به یک جهان مجازی به نام Project J که بعدها جادوگران نام گرفت. وی در آنجا با عنوان مذهبی جعلی مدتهای بسیاری به فعالیت مشغول شد (تصویر امپراطور با لباس حاجآقا دارک لرد به همراه گراوپی و برادران نوشابهای در مانور نظامی "شفق از عقب 4") و موفق شد ایدههای کنترل فکری و حملات سیلوار مردمی خود را پیاده کند. عموم کارهای هنری وی در این دوره بیشتر با سینمای بالیوود همراه بوده و بر روی ایستالیشنهای گسترده و عمومی فعالیتهای خود را متمرکز کرد (عکس از امپراطور با لباس حاجآقا دارک لرد در میان برادران نوشابهای در حال نشان دادن سایز استاندارد شیشه نوشابه به یکی از پیروان) وی در ادامه موفق به ایجاد گروههای نظامی گردید و موفق شد در دستگاههای حکومت مرکزی اختلال (عکس از امپراطور در انتخابات وزیر سحر و جادو) ایجاد کند. با بالا رفتن تنشهای سیاسی و ایجاد مسئلهی معروف "ولدیگیت" (عکس ماهوارهی جاسوسی JSS- jadoogaran Security service که صحبتهای دو نفر با لباسهای مبدل را نشان ميدهد) و رو شدن دستهای پنهان همکار سیاسی وقت وی به نام آبرفورث دامبلدور، وی مجبور شد هویت واقعی خود را آشکار کند و سرانجام مجبور شد از تبعیدگاه خود فرار کرده و به زادگاه خود باز گردد. (عکس از امپراطور که با یک لوله در حال کتک زدن خبرنگاران است) در این میان فیلم قدیمی وی با عنوان "مامان بستنیش خوشمزهتره" که توسط شرکت میهن تأمین بودجه شده بود با استقبال گستردهی هواداران ژانر عشقی روبهرو گشت. بقیهاش هم چندان مهم نیست
کارنامهی کارگردان:
آنها از چیز ساخته شدهاند...
از اندرون برون آمد و به اندرون برگشت...
جنگستارگان هفت: حمله به هاگوارتز در شصت ثانیه...
دستهای تمیز با دستکش دارتمریم...
زندگی و تمایلات خرچنگهای دریایی...
مامان بستنیش خوشمزهتره...
خاطرات یک یار غار - شبهای کایون سافاید پرایم...
من 5 از 5 خیلی دوست دارم... (در دست ساخت)
-----------------------------------------------------------------------
آرامينتا : خب انصافاً خیلی طولانی بود!
امپراطور: خب دیگه چه کار میشه کرد! من خیلی باحالم! کلاً من تهشم! حیف که آدم فروتنیم ولی... باعث شده خیلی پیشرفت نکنم...
آرامينتا : خب سؤآل اول رو میپرسم... نقش و تأثیر فیلم توتیا در این فیلم چی بود؟
امپراطور: نقش بسیار مهمی داشت! مجبور شدیم توتیا رو برای این فیلم بدزدیم که البته از منابع مهم تأمین بودجهی ما از دو جهت هم بود!
آرامينتا : دو جهت؟!... آهان... خب هیچی! وارد جزئیات بهتره نشیم! لطفاً بگید قسمتی که شما توی هاگوارتز پرت شدید...
امپراطور: قسمت هاااااااااااااااا! چه حالیه؟!
آرامينتا : دقیقاً! علتش چی بود؟!
امپراطور: خب از اون بالا افتادم روی هاگرید و ...
آرامينتا : بله بله! سؤال بعدی از میان نامههای رسیده هستش، بله یکی از هوداران استاد فخرایی پرسیدن که ایشون در این فیلم چه نقشی داشتند؟
امپراطور: اهه اهه!
آرامینتا: اهه اهه؟
امپراطور: خب این نقش ایشون بود!
آرامينتا : بله، و اما یکی از کارشناسان مقاومت مصالح خواستن بدونن ارتش شما چطور در هاگوارتز رو پاره کرد...
امپراطور: به سختی!
آرامینتا: خیلی متشکرم! و اما سؤال بعدی رو صالح از مشهد برامون فرستاده و پرسیده میشه لطفاً با فدراسیون صحبت کنین واکی بایاشی واسه بازی بعدی محروم نباشه؟
امپراطور: ورزش در خون تمام نظامیانه! ما به ورزش اهمیت میدیم! دستور میدم به فدراسیون حمله بشه و محرومیت آقای هاکی بابخشی برداشته باشه...
آرامينتا :.... آهان! و اما سؤال آخر فک کنم همهی بینندگان ما خواهند بدونن فن اوووووووودا به چه صورت هستش!
امپراطور: به این صورت........ اووووووووووووووووووودا! (امپراطور با یک حرکت میز رو نصف میکنه... بعدش زمین ترک ورمیداره، بعدش طبقه پایین و در نهایت ساختمون از وسط نصف میشه!)
آرامينتا : ماااااااااااااااااااااااااااااااااا! استودیو نصف شد
بوورووبو(در نصف دیگهی ساختمون!): اینها همه نشانهی پایان دورهی معماری گوتیک و استفاده از آبژههای کلاسیک در پایان اثر نئو مدرن هستش!
(چند نفر میان امپراطور رو خرکش ميکنن از استودیو میبرن بیرون)
امپراطور: بــــــــوق! بـــــــــــــــــــــــــــوق! بوق بوق بوق! آدمشم دارم! بـــــــــــوق بـــــــــوق! آرهه! بچه بــــــــــــــوق! همتون رو با هم بــــــــــــــــوق یزیده!
آرامينتا : لطفاً به آگهیهای بازرگانی توجه کنید تا در ادامه با کارگردان شهیر بوبووی مردمی صحبتی داشته باشیم...!
اول از همه باید بگم خیلی پستت طولانی بودش، پدرم در اومد تا بخونم مخصوصا اون قسمت معرفی که اصلا پاراگراف بندی رو رعایت نکرده بودی... بابا یه خورده به فکر شماره چشم من بیچاره باش بزار بی عینک بمونم
خوب همون طور که بهت گفتم در بعضی جاها پاراگراف بندی رو فراموش کرده بودی... در جای دیگه ای هم نوشته بودی " تیزر دوباره پخش میشه! بعد از تیز یه عکس از جوانی امپراطور پخش میشه " خوب اگه خودت یه دور این جملرو بخونی متوجه اشتباهت میشی!
اما یک مشکل اساسی این بودش که برای صرف حالات یک پاراگراف جداگانه اختصاص نمی دادی و همش تو پرانتز شرح حال افراد رو قرار می دادی که خود این اشتباهه! برای حالات ضروری و کوتاه میشه از پرانتز استفاده کرد ولی نه برای حالات کلی که خودت هم نگاه کنی یک پرانتزت نزدیک سه خط تا چهار خط رو در بر گرفته که می تونستی قبل از جمله این حالات رو توصیف کنی بعد جمله رو بنویسی...
پس به طور کلی بهتره که اول از همه مشکل توصیفت رو درست کنی تا از نظر نگارشی مشکلی باقی نمونه و همون طور که خودت هم می دونی این موضوع روی نمایشنامه خیلی تاثیر داره و می تونه یک نمایشنامرو از این رو به اون رو بکنه...
مشکل دیگه ای رو ندیدم ولی فعلا اینا مهمترین ها هستن پس اینا رو درست کنی شاید مشکلات دیگه یواش یواش حل بشه!
موفق باشی