نقل قول:
ممکنه که جیمز از لیلی خواسته باشه که هری رو برداره و در بره ولی لیلی ایستادگی کرده چون می دونسته لرد سیاه اومده تا انتقام عشقی رو که جیمز ازش دزدید بگیره لیلی موند و باعث شد بعد از مرگ جیمز پسرش زنده بمونه ! اگر لیلی فرار می کرد مطمئن باشید که لرد سیاه اون رو پیدا می کرد ولدی از هری منتفر بود چون که اون حاصل ازدواج عشقش لیلی و جیمز بوده !اون از جیمز هم متنفر بود
بحث هاي هري پاتري جاييه كه اعضا با توجه به كتاب ميان و صحبت هايي ميكنن و البته اينجا جاي طنز يا اشتباه هايي به اين صورت نيست!
اگر ولدمورت عاشق شده بود هيچوقت بعضي اشتباهات رو نميكرد و اين قدرت رو درك ميكرد ولي همانطور كه دامبلدور هم بارها بهش گفته،اين جادوگر توانايي درك عشق رو نداشته!
اين شايد به خاطر اتفاقاتي كه براي پدر و مادرش و جدايي پدرش اتفاق افتاد بود و وقتي پدرش رو كشت ديگه عشق رو در وجودش نابود كرد.
تنها دليل براي اينكه اين كار رو نكردن اين بوده كه اولا اونا تمركز فكري نداشتن و اينكه وقتي لرد رو جلوي خودشون ديدن غافلگير شدند.يعني اصلا حق انتخاب نداشتن كه بخوان غيب بشن!
جيمز كه به سرعت توسط لرد كشته شد و فقط تونست بگه كه دست هري رو بگير وفرار كن..شايد اگر اين حرف رو نميزد و سريعتر غيب ميشد ميتونست زنده بمونه ولي زندگي زن و بچه ش براش مهمتر بوده!
و اينكه وقتي لرد اومد بالا سر ليلي..هري بغلش بوده!
امكان اين هم كه چوب دستي تو دستشون باشه صفره..چون از اصول جنگ هاي رو در رو اينه كه اول چوب دستي رو جدا ميكنن از جادوگر و مطمئنا لرد هم اول چوب دستي رو از دست ليلي و جيمز با جادو گرفت و اونا ديگه چنين كاري نميتونستن بكنن!
و اينكه حتما لرد كه جادوگر بسيار بزرگي هم هست اين امكان غيب شدن رو درك كرده و با يه نقشه براي اين كار وارد اونجا شده!
آخرشم اينكه حتما يه محدوديت و سختي براي غيب شدن هست..چون هر جادوگري،مثل لانگ باتم ها و بقيه محفلي ها وقتي مرگخواران رو ديدن راحت ميتونستن غيب بشن و فرار كنن ولي اين كار رو نكردند چون نميتونستند.
تاپيك قفل شد.ویرایش پرسی ویزلی :
این تاپیک در اینجا جمع بندی شد !