1. گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )1- اكسيو : افسون فراخوان در زمانهاي دور توسط مش رالف كلاوز كشف شد . او مردي تنبل و بيكار بود كه حتي از روي تنبلي نمي توانست بلند شود و نيازهاي روزمره اش را برآورده كند .
در يكي از روزها كه تشنه اش شده بود ، از روي تنبلي نرفت تا مثل آدم شيشه ي آب را بردارد و بنوشد . از اين رو مشغول پرداختن و انداختن وردهاي مختلفي شد تا اين كه برحسب اتفاق وي توانست از اين تنبلي سودي ببرد و ورد اكسيو را اختراع كند . آو در ابتدا به اهميت اين اختراع پي نبرد و آن را به نام خود ثبت نكرد و همين امر موجب پشيماني او در آينده شد .
بت نكردن اين افسون به نام خودش بازهم فقط يه دليل داشت و آن هم تنبلي وي بود .
دانستن نام واقعي مخترع اين افسون فقط و فقط به كهولت سن بنده ربط دارد .
2- آناپنئو : افسوني براي باز كردن راه هاي تنفسي
اين افسون توسط ابو استيو سينا حكيم و پزشك نامي دنياي جادوگري اختراع و به دنيا قدم گذاشت .
ابو استيو سينا از رفيق هاي صميمي بنده در زمانهاي دور بود . از او درباره ي اختراع افسونش پرسيدم و وي گفت :
- گودريك عزيز ،روزي پس از ويزيت يكي از مريضانم به خانه برگشتم و شاهد صحنه ي بدي شدم ، مجراي تنفسي دخترم توسط يك پاكن ماگلي بسته شده بود . گويا آن پاكن را از جاده اي نزديك به دهكده ي ماگل ها پيدا كرده بود و چون رايحه ليمو داشت فكر كرده بود كه خوراكي است و خورده بود .
پس از معاينه ي وي به اين نتيجه رسيده بودم كه دارد خفه مي شود ، البته خود او با اشاره به من نشان داده بود كه دارد خفه مي شود ولي من از اين اداهاي بيماران خوشم نمي آيد حتي دخترم .
پس از معاينه ي وي فهميدم كه رو به موت است ولي تسليم نشدم ، هرچه دست بردم در حلقش ، پشتش را زدم ، تنفس مصنوعي دادم و گلويش را محكم فشردم خوب نشد كه نشد . مجبور به استفاده از چوب دستي شدم كه به طور ناگهاني اين ورد را اختراع كردم و حالش را بردم .
پس از بهبود دخترم وقت آن بود كه ورد را امتحان مي كردم ، پاكن در آمده را به زنم دادم و او خورد و گلويش گرفته شد .
در آخرين لحظات ورد را به كار بردم و كار كرد ولي زنم به ديدار مرلين شتافته بود و زندگي ما را از وجودش ننگ بارش پاك كرد .
3- اكسپكتو پاترونام : افسون سپر مدافع در مقابل ديوانه سازها توسط خودبنده يعني گودريك گريفيندور اختراع شد .
مگه چمه ؟ چرا اينجوري نگام مي كنيد؟ يعني چي؟ مگه من لياقت ندارم افسون اختراع كنم ؟ اصلاً مي خوايد ماجراش رو بگم ؟ بگم؟ بگم؟
در روزگاران قديم ، زماني كه خيلي جوان بودم كله ي نازنيمان باد داشت از سر جوّ و اينجور چيزا قرار شد واسه رفيق هاي نابابم يك عدد ديوانه ساز شكار كنم و بيارم .
من با شجاعت تمام به سرزمين ديوانه سازها سفر كردم و يكي از آن ها را از پشت سر مورد عنايت خفت كردن قرار دادم و يقه اش را گرفتم .
اما او با پررويي تمام خواستار كشيدن روح ما شد ، ما هم چوبدستي امان را كشيديم و انواع وردها حتي وردهايي كه در بالا ذكر شده را به سمتش روانه ساختم ولي هيچ تاثيري نداشت .
دوباره برحسب اتفاق (كلاً همه ي وردها اتفاقي هستند ديگر ) اين افسون را ساختم و باشير سپر مدافعم او را شكار كردم و گاليون هاي شرط بندي شده را برندم.(آخه راستش به خاطر شرط بندي به سراغ ديوانه ساز گرفتن رفته بودم . )
2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )نام و نام خانوادگي : سيپارمون ِ سيپارمون
سال تولد : نامعلوم
سال مرگ : نا معلوم
مكان تولد و مكان مرگ : نامعلوم
سيپارمون از بچه جادگرهايي بود كه در كه در زمان نوجواني پدربزرگم در كوچه پشتي محله ي آن ها ساكن بود .
از پدربزرگم شنيده ام كه سيپارمون اولين بار رهبريت تيم كوييديچ كوچه پشت نشينان را برعهده گرفت و دوره ي رهبريت زندگي اش را آغاز كرد. از جاه طلبي و البته قدرتش به مراحل بالاتري دستيافت .
يعني او پس از رهبريت تيم كچه پشت نشينان به رهبريت تيم ملي جادوگران انگليس پيوست و پس از عدم صعود به جام جهاني از دنياي ورزش خداحافظي كرد وبه دنبال سياست رفت .
در امر سياست با كمك هاي پدربزگم آن قدر موفق شد كه به رهبريت جادوگران آن زمان در آمد و به عنوان اولين رهبر جادوگران شناخته شد .
پس از فوت پدربزرگم به دليل احساس دين داشت به خاندان گريفيندور خواست تا پس از مرگش صندلي رهبريت به پدر بنده برسد اما به دليل وجود دايي سالازار در كابينه ي وي چنين چيزي ميسر نشد و پس از مرگ او اين صندلي به يك نجار آلماني فروخته شد و سال ها بعد متوجه شدم كه اين صندلي در شومينه ي خانه آن نجار سوخته شد .
3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید. ( 3 امتیاز )تدريس كلاس يكم كم بود ولي خيلي خوب بود ، اگر اندكي به مسائل جزئي درون كلاس ها و دانش آموزان بپردازيد خيلي بهتر مي شود .
تكاليف هم به نظر من همين طوري غير رول بمونند خيلي بهتره .
ویرایش شده توسط گودریک گریفيندور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۷ ۱۹:۲۳:۴۷