هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲:۲۱ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۸

برتا جورکینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۱۷ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۶:۵۱ جمعه ۵ تیر ۱۳۹۴
از قبرستون!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 145
آفلاین
1)

1)کروشیو: این ورد توسط بلاتریکیوس، جد بزرگوار یکی از بهترین مرگخوارها اختراع شده است.
یک روز که بلاتریکیوس از انجام کارهای معمولی خسته شده بود، تصمیم میگیرد ماگل ها را به طرز دیگری آزار دهد. به همین جهت او چندین روز فکر میکند و جادوهای زیادی را مورد آزمایش قرار میدهد تا بالاخره کروشیو را کشف می کند.

2)لوموس: نام مخترع این ورد به علت گذشت سال های زیاد، معلوم نیست.
از قرار معلوم یک شب جادوگری که در حدود سه هزار سال قبل از میلاد میزیسته و از تاریکی وحشت زیادی داشته، با بی قراری از خواب بیدار میشود. جادوگر مورد نظر نیاز شدیدی به دستشویی دارد ولی به علت تاریکی نمی تواند از جای خود بلند شود. به همین علت آن قدر وردهای مختلف را بر زبان می آورد تا بالاخره لوموس را اختراع میکند.

3)ایمپریوس: این طلسم به وسیله ی یک جستجوگر ساخته شده که متاسفانه نام او نامعلوم است.
سال 560 میلادی مسابقات جام جهانی کوییدیچ در یک روز بارانی برگذار میشود. به همین جهت جستجوگر مذکور که عینکی هم بوده، با مشکل روبرو میشود و به همین دلیل در صدد نفوذ ناپذیر کردن عینک خود برمی آید و بعد از امتحان کردن چندین طلسم، ایمپریوس را اختراع میکند.

__________________________

2)

نام و نام خانوادگی:سیپی سیپارمون
تاریخ تولد:2960 ق.م.
تاریخ مرگ:2887ق.م.
سیپارمون اولین رهبر جادوگران در روستای دور افتاده ی لندنوس(واقع در شمال لندن کنونی) چشم به جهان گذاشت. از فعالیت های کودکی او خبر مستندی در دسترس نیست. اما او از دوران نوجوانی و جوانی طی سفرهای متعدد به سرار قاره ی اروپا علوم مختلفی را آموخت. سیپارمون در طی این سفرها شاهد زندگی سخت و طاقت فرسای جادوگران و مرگ آنها در اثر شیوع یک بیماری بود. او سال ها در مورد راه حل این مشکل به تفکر پرداخت تا این که به این نتیجه رسید که مهاجرت بهترین کار است. به همین سبب بار دیگر به سفر رفت تا نظریاتش را به جادوگران بگوید و به همین جهت نقش عمده ای در منقرض نشدن نسل جادوگران داشت.
او در آواخر سن به یک بیماری ناشناخته و بسیار خطرناک دچار شد و به همین علت در سن 73 سالگی دار فانی را وداع گفت.
کتاب ها و مقالاتی که این جادوگر فرزانه تالیف کرده است در طی گذشت زمان از بین رفته و فقط کتاب جادوگران:علل مرگ از او به جا مانده است.

_______________________________

3)

به نظر من تدریستون کم بود. شاید اگه بیشتر درباره ی کلاس و دانش آموزان و حالاتشون بنویسین بهتر باشه. به نظر من هر کلاسی به یه ذره طنز هم احتیاج داره. ولی در کل خوب بود. تکلیفتون هم مناسب بود. در ضمن این خیلی خوبه که ما غیر رول بنویسیم، چون توی جاهای دیگه ی سایت اصلاً تمرین غیر رول نویسی نمی کنیم ولی اگه بعضی اوقات هم رول بدید بهتره.


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۰ ۲:۲۴:۵۳


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۱۲ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۶ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۴۹ پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
از دل تاريكي ها
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 302
آفلاین
1. گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )

1- اكسيو : افسون فراخوان در زمانهاي دور توسط مش رالف كلاوز كشف شد . او مردي تنبل و بيكار بود كه حتي از روي تنبلي نمي توانست بلند شود و نيازهاي روزمره اش را برآورده كند .

در يكي از روزها كه تشنه اش شده بود ، از روي تنبلي نرفت تا مثل آدم شيشه ي آب را بردارد و بنوشد . از اين رو مشغول پرداختن و انداختن وردهاي مختلفي شد تا اين كه برحسب اتفاق وي توانست از اين تنبلي سودي ببرد و ورد اكسيو را اختراع كند . آو در ابتدا به اهميت اين اختراع پي نبرد و آن را به نام خود ثبت نكرد و همين امر موجب پشيماني او در آينده شد .
بت نكردن اين افسون به نام خودش بازهم فقط يه دليل داشت و آن هم تنبلي وي بود .
دانستن نام واقعي مخترع اين افسون فقط و فقط به كهولت سن بنده ربط دارد .


2- آناپنئو : افسوني براي باز كردن راه هاي تنفسي
اين افسون توسط ابو استيو سينا حكيم و پزشك نامي دنياي جادوگري اختراع و به دنيا قدم گذاشت .

ابو استيو سينا از رفيق هاي صميمي بنده در زمانهاي دور بود . از او درباره ي اختراع افسونش پرسيدم و وي گفت :


- گودريك عزيز ،روزي پس از ويزيت يكي از مريضانم به خانه برگشتم و شاهد صحنه ي بدي شدم ، مجراي تنفسي دخترم توسط يك پاكن ماگلي بسته شده بود . گويا آن پاكن را از جاده اي نزديك به دهكده ي ماگل ها پيدا كرده بود و چون رايحه ليمو داشت فكر كرده بود كه خوراكي است و خورده بود .
پس از معاينه ي وي به اين نتيجه رسيده بودم كه دارد خفه مي شود ، البته خود او با اشاره به من نشان داده بود كه دارد خفه مي شود ولي من از اين اداهاي بيماران خوشم نمي آيد حتي دخترم .

پس از معاينه ي وي فهميدم كه رو به موت است ولي تسليم نشدم ، هرچه دست بردم در حلقش ، پشتش را زدم ، تنفس مصنوعي دادم و گلويش را محكم فشردم خوب نشد كه نشد . مجبور به استفاده از چوب دستي شدم كه به طور ناگهاني اين ورد را اختراع كردم و حالش را بردم .
پس از بهبود دخترم وقت آن بود كه ورد را امتحان مي كردم ، پاكن در آمده را به زنم دادم و او خورد و گلويش گرفته شد .
در آخرين لحظات ورد را به كار بردم و كار كرد ولي زنم به ديدار مرلين شتافته بود و زندگي ما را از وجودش ننگ بارش پاك كرد .


3- اكسپكتو پاترونام : افسون سپر مدافع در مقابل ديوانه سازها توسط خودبنده يعني گودريك گريفيندور اختراع شد .

مگه چمه ؟ چرا اينجوري نگام مي كنيد؟ يعني چي؟ مگه من لياقت ندارم افسون اختراع كنم ؟ اصلاً مي خوايد ماجراش رو بگم ؟ بگم؟ بگم؟
در روزگاران قديم ، زماني كه خيلي جوان بودم كله ي نازنيمان باد داشت از سر جوّ و اينجور چيزا قرار شد واسه رفيق هاي نابابم يك عدد ديوانه ساز شكار كنم و بيارم .
من با شجاعت تمام به سرزمين ديوانه سازها سفر كردم و يكي از آن ها را از پشت سر مورد عنايت خفت كردن قرار دادم و يقه اش را گرفتم .
اما او با پررويي تمام خواستار كشيدن روح ما شد ، ما هم چوبدستي امان را كشيديم و انواع وردها حتي وردهايي كه در بالا ذكر شده را به سمتش روانه ساختم ولي هيچ تاثيري نداشت .

دوباره برحسب اتفاق (كلاً همه ي وردها اتفاقي هستند ديگر ) اين افسون را ساختم و باشير سپر مدافعم او را شكار كردم و گاليون هاي شرط بندي شده را برندم.(آخه راستش به خاطر شرط بندي به سراغ ديوانه ساز گرفتن رفته بودم . )


2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )


نام و نام خانوادگي : سيپارمون ِ سيپارمون
سال تولد : نامعلوم
سال مرگ : نا معلوم
مكان تولد و مكان مرگ : نامعلوم
سيپارمون از بچه جادگرهايي بود كه در كه در زمان نوجواني پدربزرگم در كوچه پشتي محله ي آن ها ساكن بود .
از پدربزرگم شنيده ام كه سيپارمون اولين بار رهبريت تيم كوييديچ كوچه پشت نشينان را برعهده گرفت و دوره ي رهبريت زندگي اش را آغاز كرد. از جاه طلبي و البته قدرتش به مراحل بالاتري دستيافت .
يعني او پس از رهبريت تيم كچه پشت نشينان به رهبريت تيم ملي جادوگران انگليس پيوست و پس از عدم صعود به جام جهاني از دنياي ورزش خداحافظي كرد وبه دنبال سياست رفت .
در امر سياست با كمك هاي پدربزگم آن قدر موفق شد كه به رهبريت جادوگران‌ آن زمان در آمد و به عنوان اولين رهبر جادوگران شناخته شد .
پس از فوت پدربزرگم به دليل احساس دين داشت به خاندان گريفيندور خواست تا پس از مرگش صندلي رهبريت به پدر بنده برسد اما به دليل وجود دايي سالازار در كابينه ي وي چنين چيزي ميسر نشد و پس از مرگ او اين صندلي به يك نجار آلماني فروخته شد و سال ها بعد متوجه شدم كه اين صندلي در شومينه ي خانه آن نجار سوخته شد .


3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید. ( 3 امتیاز )

تدريس كلاس يكم كم بود ولي خيلي خوب بود ، اگر اندكي به مسائل جزئي درون كلاس ها و دانش آموزان بپردازيد خيلي بهتر مي شود .
تكاليف هم به نظر من همين طوري غير رول بمونند خيلي بهتره .


ویرایش شده توسط گودریک گریفيندور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۷ ۱۹:۲۳:۴۷


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۵۲ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
1. گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )

1- ريپارو : اين طلسم در قرن ده ميلادی توسط سيد ميرزا صالح كشف گرديد. سنديات باقی مانده از آن دوران نشانگر آن هستند كه وی در آزمايشگاه كوچك و به نقل مورخين گرفته و در نزديك فاضلابها موفق به كشف اين طلسم شد. برای كسب اطلاعات بيشتر، كتاب طلسم های قرن ده نوشته ی خودِ سيد ميرزا صالح را ورق ميزنيم .
نقل قول:
مثل هميشه در آزمايشگاهم بر صندلی كهنه ی خويشتن نشسته بودم. بوی ناپسند فاضلاب مشامم را آزرده می ساخت. هميشه بر شكستن اشيا غم می ورزيدم و به دنبال راه حلی بودم كه اين مشكل را كه هميشه موجب آزار مردم ميشده حل نمائم . روزی در حين انجام يكی از آزمايشهايم موفق شدم طلسمی را كشف كنم كه سبب آن می شد تا مواد شكسته شده به حالت قبلی خود برگردند. برای اجرای طلسم كافی است چوبدستی تان را به سمت جسم شكسته شده بگيريد و با چرخش آرامِ چوبدستی طلسم مربوطه( ريپارو) را تلفظ كنيد.


2- كروشيو: اين طلسم توسط گراهام جرارد زمانی كه تازه از مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز فارغ التحصيل شده بود كشف گرديد . وی در گروه اسليترين تحصيل می كرده و در دوران تحصيلش علاقه ر شديدی برای يافتن طلسمی كه موجب شكنجه افراد ميشود بوده است. شواهد و مستندات باقی مانده از آن دوره بيانگر آنست كه وی برای اختراع اين طلسم سی شبانه روز زحمت كشيده و يك انگشتش را در راستای اين هدف از دست داده است .

3- اكسپرياموس: اين طلسم به طور كاملا اتفاقی و در يك دوئل كشف شد. اين دوئل ميان فرانك ريچارد و علی بن محمد شكل گرفت. در اين دوئل علی بن محمد به طور كاملا اتفاقی برای آنكه بتواند چوبدستی طرفِ مقابلش را بيرون بكشد اجرا شد.

2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )


نام: هری فرانك سيپارمون

نام پدر: فرانك

زمان تولد: 710 ميلادی

زمان مرگ: 792 ميلادی

توضيح در مورد زندگی: هری فرانك سيپارمون در خانواده ای فقير و كم سواد زندگی می كرد. وی فردی كوشا بود و با توجه به شرايط سختِ زندگی اش بازهم توانست به مقام رهبری جادوگران برسد . وی اولين رهبرِ جادوگران بود و دليل انتخابش به اين مسند آن بود كه وی در دوران جوانی به فقيران و تنگ دستان كمك می كرد و ميان مردم جايگاه خاصی پيدا كرده بود. همين مورد، عامل آن شد كه او اولين رهبر جادوگران شود.

علت مرگ: مورخان علت مرگ وی را سمی دانسته اند كه در شرابش كه طبق عادتش قبل از خواب مينوشيد ريخته بودند. هری فرانك سيپارمون دشمنان زيادر داشت كه در طولِ زندگی اش در به قتل رساندن او می كوشيدند كه آنها سرانجام در بيستم ژانويه سال 792 ميلادر به خواسته خود رسيدند.

3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید. ( 3 امتیاز )


1- موضوع درس بسيار جالب و لذت بخش بود. درس رو خيلی خوب درس دادين كه موجب يادگيریِ بهتر می شد.

2- در كلاسهای بعدی از دانش آموزان هم استفاده كنيد. با اينكه موضوع درس خوب بود اما مقداری خشكی در كلاس ديده می شد.

3- می تونيد از تكاليف رول هم برای كلاستون استفاده كنيد به صورتی كه دانش آموزان با قدح انديشه به يكی از ادوار تاريخی سفر كنند و آنچه را كه روئيت می كنند بنويسند .

4- سوالات خوبی مطرح شدن فقط سوال اولش خيلی سخت بود .



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ شنبه ۶ تیر ۱۳۸۸

ليسا  تورپين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۷ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۴ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۹
از زير بارون...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 124
آفلاین
1. گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )



1.در گذشته جادوگران اختلافات فراواني با يكديگر داشتند و سر هر موضوع كوچك و بي اهميتي با يكديگر دعوا مي كردند.در اين ميان جادومند (بر وزن دانشمند!) صلح جويي به نام ساكبتيوس از اين وضع بسيار ناراحت بود و همواره سعي در كشف طلسمي بود ،كه دو طرف دعوا را بتواند از هم جدا كند.
بنابراين او روزها و شبها به تحقيق و بررسي در جادوها و زبان لاتين كرد تا بتواند طلسمي كشف يا اختراع كند. و بالاخره او پس از مدتي مطالعه ي كتابهاي كهن لاتين توانست طلسم" ريله شيو" را اختراع كند.ريله شيو در واقع به معناي رها كردن يا آزاد كردن(release)است.سپس آن را در دنياي جادوگري گسترش داد تا ديگر دعوا و جنگي بين جادوگران نباشد.

2.روزي از روزهاي سرد پاييزي(!) دختركي به نام ليرا،نامه اي دريافت كرد.اما درون نامه چيزي نيافت!يعني يك تكه كاغذ سفيد به دستش رسيده بود. هر چه فكر كرد معني اين نامه را نفهميد.اما بعد از پرس و جو از دوستان و آشنايان! به اين نتيجه رسيد كه شايد اين نامه با مركبي نوشته شده باشد كه نامرئي است.او تمام راه ها را امتحان كرد تا نوشته را نمايان كند اما به نتيجه اي نرسيد.
روزي متوجه شد چيزي در بالاي صفحه نوشته شده...اَپِرِس...اما بقيه ي نوضته ناپديد شده بود.از آنجا كه بيشتر طلسم ها آخرشان وم يا وس بود ،به آخر اين كلمه هر كدام از اين ها را اضافه كرد.اَپِرِسيوم و اَپِرِسيوس.اَپِرِسيوم كار كرد و نوشته ها نمايان شدند.آن نامه محرمانه بوده و از طف يكي از دوستان ليرا بود كه مسئله ي مهمي را با او در ميان گذاشته بود.اما فكر اين را نكرده بود كه ليرا چگونه آن نوشته را بخواند!فقط نام مركب كه اَپِرِس بوده را بالاي صفحه نوشته بود!

3.جري كرتابر مكشف طلسم لوموس ،در پي راهي بود تا طلسم متضاد اين را پيدا كند.او با مطالعه اي كه كرده بود به اين نتيجه رسيده بود كه آخر طلسم خاموش كننده ي نور چوبدستي ،مانند روشن كننده،آخرش "س"دارد.
او تحقيقات وسيعي كرد اما چيزي نيافت.بنابراين شروع كرد تمامي حروف و كلمات را با س امتحان كرد و پس از هفت يا هشت سال! بالاخره نوك به ذهنش رسيد و به س اضافه كرد و ورد نوكس را ساخت.اين دو كشف او ،باعث شهرت فراوان او شد و نام او از تاريخ جادوگري هرگز پاك نخواهد شد!



2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )


نام كامل:رَصبِث ريس سيپارمون
مكان تولد:در دهكده اي دور افتاده و كثيف در شمال آفريقا!
نام پدر:ريس
سال تولد:759 ميلادي
سال مرگ: 824 ميلادي

توضيحات:محل زندگي او در جايي فوق العاده وحشتناك و كثيف بوده بنابراين او از همان كودكي اش براي بهتر كردن اوضاع جادوگران مي كوشيد.با سعي و تلاش او ،اوضاع جامعه ي جادوگري بهبود زيادي پيدا كرد و از اين رو مردم از او خواستند تا رهبري جادوگران را بر عهده گيرد.

علت مرگ: يكي از فرزندان او منگل(!)و نوعي عقب مانده ي ذهني به حساب مي آمد.اما سيپارمون اهميتي نداد و او را با بدبختي فراوان بزرگ كرد!هنگامي كه آن فرزند 30 ساله شد،تحت فرمان نيروهاي شرور درآمد. بنابراين به دستور ايننيروهاي شرور پدرش را به طرز فجيعي به قتل رساند! سپس جامعه ي جادوگري دچار آسيبهاي شديدي شد.



3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید. ( 3 امتیاز )

كلاس خوبي بود!درس رو هم خوب توضيح داده بودي !ولي سوال اول خيلي خفنز بود!مخم هنگ كرد!
ام... به نظرم اگه تكاليف تا آخر غير رول پيش بره يه جوري ميشه!
در ضمن!يكم ديالوگ بين بچه ها با استاد وجود داشته باشه!يا يكم طنز باشه!اگه اين طوري بشه كلاس خشك و رسمي نميشه و جذاب تر مي شه!

مغسي !


[b][color=0066FF] " تا دنیا دنیاست آبی مال ماست / ما قهرمانیم ج


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ شنبه ۶ تیر ۱۳۸۸

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
1.
ریپارو


اولین بار توسط یک بچه کشف شد! او در حال بازی بود که به اشتباه گلدان مادرش را شکست. اولین کلمه ای به ذهنش رسید را گفت: "سالم شو! " (به انگلیسی ریپارو معنی درست شو و اینا رو میده دیگه!) و بعد، در کمال تعجب دید که گلدان به حالت اولش بازگشت. کم کم این ورد را به تمام افراد قوم خود گفت و این ورد شایع شد.

خلع سلاح شو

اولین بار در یک دعوای جادویی، این ورد ساخته شد. به خاطر اینکه، فرد میخواست از خودش دفاع کنه و طرف دیگر با چوب برای زدن او آماده بود. این ورد کاملا اتفاقی به ذهن آنها رسید.


کروشیو

یکی از قدیمی ترین ورد هاست. کروشیو توسط یکی از جادوگران خطرناک قدیمی بوجود آمد. او تمام مدت به دنبال پیدا کردن راه هایی بود که مردم را آزاد دهد و به دنبال راه هایی برای شکنجه کردن مردم بوده است. بالاخره او با گشتن در دنیای ماگل ها، کشف کرد که با درد کشیدن همه زجر هم میکشند! بنابراین، وردی به وجود آورد و نام آنرا کروشیو گذاشت.

2.

نام : سیپارمون
نام خانوادگی : سیپارمون
سال تولد : 1200
سال مرگ: 1290
توضیح در مورد زندگی:
او اولین رهبر جادوگران بود، پدر جادوگران. او قدرت های فوق العاده ی جادویی داشت، تجربیات بسیار زیاد داشت و بالاخره توانست رهبری افراد زیادی را برعهده بگیرد.
علت مرگ:
یکی از افراد قبیله، او را با سم مسموم کرد. چرا که سیپارمون، میخواست به خاطر اختلافات ِ بین قبایل مختلف جادویی؛ همه ی آنها را با هم یکی کند. و خیلی ها نمیخواستند!



3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید.

به نظرم اردو بگذارید، توی اردوها درس بدیم.
یه جلسه اتون راجع به یک موزه باشه!
بعد یکمی هم توی پست تدریستون پرسش و پاسخ بیشتر بذارید! آخه مطلب باید قشنگ جا بیفته ..


[b]دیگه ب


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۴:۰۷ جمعه ۵ تیر ۱۳۸۸

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۹ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۱۱ دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از ل مزل زوزولـه .. گاو حسن سوسولـه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 553
آفلاین
1. گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )

1. آوادا كداورا: 7 سال قبل از ميلاد ، پزشكي رومي كه اوادوس نام داشت براي درمان بيماري سرماخوردگي مرغي چاره مي جست .
او تحقيقات بسياري انجام داد و پس از بررسي هاي بسيار و مشورت با چندين جادوگر چيره دست آخرين روش درماني پيشنهادي خود را امتحان كرد .
او كلمه آبادا كدابرا" را روي پوستيني نوشت و دوباره آن در زير كلمه قبل پيست كرد . با اين تفاوت كه در هر مرحله يك حرف از كلمه حذف مي شد :

A B A D A K E D A B R A
A B A D A K E D A B R
A B A D A K E D A B
A B A D A K E D A
A B A D A K E D
A B A D A K E
A B A D A K
A B A D A
A B A D
A B A
A B
A

همانطور كه ملاحظه مي كنيد سه راس اين مثلث را حرف A
در بر گرفته است .آن را به دست شخص مريض بست و بعد از دو هفته آن را باز كرد و در آب رودخانه انداخت . هنگامي كه نوشته ها ي روي تكه كاغذ پاك شد ، شخص بيمار مرد .
از آن پس اين كلمه و فرمول آن طلسم مرگ خوانده شد و پزشك نيز به علت تلاش در كشتن مردم تحت سحر، به آتش كشيده شد.
اين طلسم در طول تاريخ با دچار دگرگوني هاي زيادي شد و به شكل نهايي و امروزي خود در آمد.



انيماتريكوس : اين طلسم در هنگام غلبه فشارخشم از شكست خوردن در دوئل گريندل والد با يك انيماتريكس ساخته شد كه پس از اجرا ، انيماتريكس به معناي حقيقي كلمه تركيد .



لت مي سيوس : اين ورد در جنگ جهاني دوم توسط يك سرباز وظيفه كه دوره ي سمج آزمايشي را طي كرده بود ساخته شد . بدين صورت كه با زدن چوبدستي خود بر چشمانش به سه بار مداوم و تكرار اين ورد توانيت پشت مواضع و استتار دشمن را ببيند كه به دليل تكرار 7 باره ي آن در 1 ساعت ، نابينا شد .

---------------------------------------------------------------------------
2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )

سيپارمون در سن 2 سالگي در روستاي يوركشاير انگليس چشم بر جهان گشو كه آيتي بر نيك انديشي و سنجيده بودن اعمال اوست .
از همان كودكي فهميد كه قدرتي دارد كه مي تواند مردم را وادار كند به آنچه او فكر مي كند ، بينديشند و به گونه اي قدرت كنترل تفكر ملت را داشت .
او در همان سنين كودكي به تحصيل علم ودانش پرداخت و به دليل كشته شدن پدرش درس را ول كرد و به سربازي رفت .
او به دليل انجام كارهاي خترق العاده و استعداد ذاتي او در جادو به سرعت كارت پايان خدمت خود را گرفت و نامه اي به ملكه اليزابت صفرم و تهديد او براي ازدواج با او داد .
در 2500 سال پس از ميلاد سيپارمون رهبري جامعه جادوگري را به عهده گرفت .
======================================

درس همينطور به صورت غير رول بماند.
دست شما مرسي :)


»»» ارزشـی متفکــر «««
.
.
.

باید که شیوه ی سخنم را عوض کنم!
شد..شد! اگر نشد دهنم را عوض کنم!!

I have updated a new yahoo account, plz add the last one!


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۸۸

آلبوس سوروس پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۲۸ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
از لرد سیاه اطاعت میکنم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 388
آفلاین
1. گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )
گفته شده مرلین کبیر خیلی از جادوها را به وجود آورد اما در طول تاریخ گم شد در قرن 5 جادوگری بسیاری از آنها دوباره کشف شد اما به نام اشخاص دیگری به ثبت رسید از جمله آنان این ورد ها بود:
- جان روسالیده، در یک بیابان بسیار دور افتاده نیاز داشت که به صورت مخفی به ذهن شخصی که در یک قاره دیگر بود پیامی ارسال کند زیرا حتی پاترونوس هم دیده میشد و هیچکس حتی اطرافیان او نیز نباید از گرفتن پیام توسط جیم بازسیله(همون شخصه!!) مطلع میشد. جان روسالیده جادوگر قدرتمندی بود و گاهی اوقات چوبدستی او وردها را به او نشان میداد. جان روسالیده از صمیم قلب آرزو کرد که چوبدستیش این ورد را به او یاد دهد اما چوبدستی تنها کاری که کرد به دور خودش چرخید به شکل یک دایره.
- Circle؟
چوبدستی به علامت تأیید سری تکان داد و جان روسالیده به شدت متعجب شد. چوبدستی دو حرکت دیگر( چوب، یویو ) انجام داد و سپس عدد 2 را نمایش داد . جان روسالیده در ابتدا معنی آن را نفهمید اما پس از حدود 1 ساعت متوجه شد منظور چوبدستی دو حرف اول هر کلمه است. و اینچنین ورد سیوویو ساخته شد!!!!
------------------------------------------
جادوی دیگری در حدود همان زمان کشف جادوی سیوویو توسط بانار کاندیه کشف شد. بانار زمانی که کشتی جدیدی را خرید متوجه شد میز درون اتاق کاپیتان جا به جا نمیشد و درنتیجه او به روش های ماگلی روی آورد و همچنان با خود نیز حرف میزد در پایان زمانی که حسابی از نفس افتاده بود به جای گفتن جمله این بار موفق میشم این کلمه رو گفت:
ا..ن..ار...م..ف.ق..ش..م
انارمفقشم
و سپس به سمت میز حمله برد و میز به شدت از جایش پرت شد. و این چنین جادوی از بین برنده چسب های قوی کشف شد
----------------------------------------
حدود 2 سال بعد از این دو واقعه بیناریو کلاندسن، زمانی که میخواست تکلیف کلاس تغییر شکل را انجام دهد که در آن باید یکی از خرگوش ها را تبدیل به وزغ میکرد به جای ورد مخصوص اینکار یعنی خرکاوز، از آنجایی که از نسل نویل بود ورد زیر را گفت:
پرگازو
که باعث شد خرگوش به صورت عجیبی شروع به صحبت کند و اینچنین ورد توانایی صحبت اختراع شد البته این ورد باز هم گم شد زیرا بیناریو کلاندسن به هیچ کس آن را یاد نداد و به تازگی در قدح اندیشه او این ورد یافت شده است



2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )
از درون خانواده ای ساده متولد شد اما جادوگر ساده ای نشد. او در بچگی به سختی زندگی کرد و مادر و پدرش به سختی کار کردند تا توانستند یک جاروی اسباب بازی کوییدیچ برای او بخرند و پس از آن نیز مردند. سیپماریون مجبور شد برای ادامه حیات جارویش را به نصف قیمت خریداری شده بفروشد و 1 گالیون باقی مانده را در درون گرینگورتز گذاشت تا بلکه کمی به مقدار آن افزوده شود. او سپس به کار در کافه مخصوص جادوگران پرداخت و در آنجا مداوما تحقیر شد و حتی چند بار از دست آنان شلاق خورد چرا که شکر نوشیدنیشان بیش از حد بود درحالی که او اصلا مقصر نبود.او پس از مدتی کار 23 ساعته(1 ساعت باقی مانده را می خوابید) توانست در حدود 600 گالیون جمع اوری کند و در بانک نیز 100 گالیون داشت(تبلیغ گرینگورتز،پولهایتان را به ما بسپارید) پس با 700 گالیون یک خبررسانی ایجاد کرد. او خیلی چیزها در درون کافه یاد گرفته بود و در کتاب ها خوانده بود( او گاهی یک ساعت باقی مانده را کتاب می خواند) و میدانست ممکن است بزودی نسل جادوگران منقرض گردد پس آنان را با اخبار خود به سمت خود کشید و رهبری خارق العاده شد و آنها را به مهاجرت فراخواند و تعدادی به او گرویدند و آنان که نگرویدند همگان بمردند!!!
3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید. ( 3 امتیاز )
خوب بود. فقط خواهشا رول رو قاطیش نکنید. و به همین صورت تکلیف رو بدید.



Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۳:۲۰ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۸۸

بادراد ریشوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۸ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۲:۲۸ چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۸
از شیرموز فروشی اصغر آقا!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
1. گفتيم که طي مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهاي مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بياموزند. سه مورد از اتفاقاتي را که براي جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو هاي مختلفي را ياد بگيرند بنويسيد.

1. آواداکاداورا
اين طلسم شايد به ظاهر طلسم پيچيده اي باشد ( که همينطور هم هست ) ولي در حدود سه هزار و هفت صد و پنجاه سال پيش جادوگري مشغول تهيه غذا از لاشه يک ببر دندان خنجري بود که با خود گفت که چه مي شد اگر مگس هاي مزاحم دست از سر اين لاشه بردارند اي کاش با يک اجي مجي لاترجي نابود مي شدند. بلافاصله بعد از ذکر اين طلسم اختري سبزرنگ به لاشه برخورد کرده و اکثر مگس هاي روي لاشه نابود شدند.

2. لوموس
اين طلسم توسط تراماروموس جادوگري که چهار هزار سال پيش ميزيسته است کشف شد. وي در حاليکه از زندگي در تاريکي غار به تنگ آمده بود مدام در حاليکه سرش را در ميان زانوانش فرو مي برد کلماتي را براي دلگرمي خود به زبان مي آورد . سومونوس منتيگريموس لاسموس لوموس... که يکي از اين وردها لوموس بود و از اينجا بود که اين طلسم ابداع شد.

3. وینگاردیوم لویوسا
این طلسم توسط جادوگری مجهول النام کشف شده است. در آن زمان بر سر بعضی از غارها سنگ های بسیار بزرگ و سنگینی قرار داشتند که باعث می شد که جادوگران برای ورود به غار ها دچار مشکل شوند. سرانجام یکی از جادوگران در سه هزار و پانصد سال پیش توانست در حالیکه کلمات نامفهومی را زیر لب زمزمه می کرد این طلسم را به طور اتفاقی با بلند کردن یک سنگ کوچک توسط جادو کشف کند.

2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید.

در سه هزار سال پیش در سرزمین میانه که هم اکنون آلمان در آن قرار دارد جادوگری چشم به جهان گشود که نام وی را سیپارمون نهادند.
او با هوش و درایتی که داشت توانست در ده سالگی هفت نوع جادو و طلسم را ابداع کند.
وی از همان ابتدا که با هم سن و سالان خود به بازی مشغول می شد نیز رهبری آنان را با توجه به قدرت رهبری فوق العاده ای که داشت بر عهده می گرفت.
قدرت جنگجویی و رهبری وی زمانی شکوفا شد که در آستانه جنگ قبیله اش با دیگر قبیله جادوگران رهبر قبیله اشان درگذشت و وی به عنوان رهبر جایگزین قرار گرفت که اتفاقا توانست با درایت و هوش فوق العاده ای که داشت جادوگران قبیله اش را به پیروزی برساند.
سرانجام وی در سن سی و نه سالگی و درحالیکه بار دیگر رهبری قبیله اش را بر عهده داشت در جنگی که بین قبیله او و انسان ها رخ داد دار فانی را وداع گفت.

3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید.

به نظر من کلاس خوب و مناسبی بود.
تدریس کوتاه و قابل هضم بود و عاری از هرگونه پیچیدگی.
البته به نظر من بهتره که شما یک مقدار نقش دانش آموزان رو هم در کلاستون پررنگ تر بکنید چرا که اینجوری تدریس از یکنواختی بیرون میاد.


[b][color=FF0000][url=http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=883&post_id=219649#


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۳۵ چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۸۸

آبرفورث دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۰ شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۹:۲۶ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 805
آفلاین
هو121

1 - گفتیم که طی مرور زمان جادوگران متوجه شدند جادوهای مختلف را به صورت ها و اتفاقات گوناگون بیاموزند. سه مورد از اتفاقاتی را که برای جادوگران رخ داده و منجر شد تا جادو های مختلفی را یاد بگیرند بنویسید. ( 15 امتیاز )
عجب سوال ژانگولری دادی باو

1 - 1500سال پیش از میلاد،بیوتُن،دانشمند جادوگر حین آزمایشاتش،به طلسم مهمی دست پیدا کرد.وی هنگام شکافت هسته اتم پروتگون،متوجه پرتوزایی قابل توجه این اتم شد.وی پس از تلاش بسیار توانست با متمرکز کردن این پرتو در نوک چوبدستی اش و القای جریان الکتریسیته بسیار کم،ورد پروتگو را اختراع کند.

2 - در جنگی که بین اعراب و جادوگران در گرفت،در نبرد روز آخر،سلامنتگئور،رهبر جادوگران وقتی از شمشیر پهلوان عرب زخم خورد،ورد آوداکداورا را به سوی او روانه کرد،با برخورد این طلسم به تیغه شمشیر جمال عبدالناصر
طلسم به نوعی نصف شده و از قدرتش کاسته شد،در نتیجه پرتو سبز رنگ،لجنی رنگ شده و پس از برخورد با جمال،باعث کنده شدن تکه ای که مرد اصابت پرتو واقع شده بود گشت.اینجا بود که ورد آلوئه وراجیمبو کشف شد.


3 - مجموع ورد های غیر کلامی در زمانی که سلامنتگئور در زندان اعراب بود،کشف شدند.
وی با دهانی بسته در طول دو هفته،توانست بالاخره چوبدستی خود را به دست آورده و از زندان بگریزد


2. یک بیوگرافی ساده از سیپارمون اولین رهبر جادوگر بنویسید. ( 12 امتیاز )


سیپارمون در سال 300 میلادی در دهکده ای در اطراف لندن متولد شد.وی در خانواده ای مذهبی رشد یافته و در 15سالگی به نخستین حوزه علمیه تاسیس شده در لندن رفت.8سال بعد،وی موفق به اخذ مدرک اجتهاد گشته و از آنجا،راهی دنیای جادوگری شد.
در آن زمان با توجه به فقر علمی مردم،جادوگران سیاه،سلطه جویانه مردم را میآزردند،وی با ایجاد نهضت حمایت از حقوق ملی در بریتانیا،موفق شد تا برای نخستین بار،اولین ارتش جنگی جادوگران را تشکیل دهد.
هلگا هافلپاف از موسسین هاگوارتز،نوه دختری سیپارمون است



3. نظر یا پیشنهاد خود را برای هرچه بهتر شدن کلاس تاریخ جادوگری بنویسید. ( 3 امتیاز )


کلاس کوتاه و خوبی بود،ولی سوال اول یه ذره اذیتمون کرد،شاید البته مشکل از بنده بوده

پیشنهاد میدم مطلقا رول رو تو این کلاس وارد نکنید.


ویرایش شده توسط آبرفورث دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۳ ۲۰:۳۷:۰۴

seems it never ends... the magic of the wizards :)


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۸۸

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۲:۰۶:۱۳ سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 5468
آفلاین
1.

دیفیندو: گویند که این ورد که کار آن شکافتن/شکستن و ... اشیا است ابتدا توسط فردی به نام آگوستوس پیرو کشف شد. ماجرای کشف شدن این ورد به این گونه بود که روزی پیرو با همسرش دعوایش میشود ، او از فرط عصبانیت تصمیم به شکستن اشیا میگیرد زیرا همسرش علاقه ی بسیاری به وسایل خانه دارد.. اما از آنجا که خود را جادوگری اصیل زاده و شرافتمند میدانست همانند مشنگ ها به پرتاب اشیا نپرداخت. در آن لحظه او که به زبان لاتین تسلط کامل داشت ، تصمیم گرفت که همسرش را با بر زبان آوردن همین واژه که در لاتین به معنای شکافتن یا جدا کردن است بترساند و او فکر کند که واقعا وسایل را شکسته است. بنابراین چوبدستیش را به سمت تنگ بلوری گرفت و با تکانی دایره ای شکل فریاد زد: دیفیندو! ... از خوش شانسی یا بدشانسی این فرد این ورد عمل کرد و تنگ شکسته شد. در ادامه گفته شده است که پیرو بعد از این ماجرا از همسرش جدا شده است.

ریکتو سمپرا: این رود که کار آن قلقلک دادن فرد مقابل است ، توسط یک دانش آموز به نام هپزیبا سیلز کشف شد. این دانش آموز دوستی داشت که مدتی میشد نمی خندید و هپزیبا از این موضوع ناراحت بود. بنابراین او که میدانست معنای واژه ی ریکتوس در لاتین به معنای لبخند توام با خنده است تصمیم گرفت چوبدستیش را به سمت دوستش بگیرد و این واژه را به زبان آورد شاید واقعا او را خنداند. بنابراین چوبدستیش را به سمت دوستش امپرا گرفت و گفت: ریکتوس! ... اما هیچ تاثیری نداشت. بنابراین دوباره چوبدستیش را به سمت دوستش گرفت و چندین بار این ورد را گفت و در نهایت زمانی که گفت « ریکتوسـ ِمپرا » بالاخره ورد کار کرد و او که هدفش لبخند زدن دوستش بود ناگهان دید که دوستش از خنده به خود میپیچد. بنابراین متوجه شد که این واژه به همراه نام دوستش میتواند فرد مقابل را قلقلک دهد.

ریدیکلوس: این طور که گفته شده است این ورد که سبب میشود چیزی خنده دار به نظر آید هنگامی کشف شد که گروهی از کاراگاهان برای کشف جرم به داخل ساختمانی رفته بوند. آن ها در همین حین کمدی را یافتند که به شدت در حال تکان بود. بنابراین در کمد را باز کردند و بلافاصله لولوخورخوره ای از درون آن بیرون آمد و به شکل یک مار کبری که کاراگاه جلویی از آن میترسید در آمد. آن کاراگاه که اسمش جان بوگرت بود از آنجا که نمیخواست آبرویش جلوی دوستانش برود و همه بگویند که از یک مار میترسد ، چوبدستیش را به سمت مار گرفت و در همین حال گفت: من اصلا از این نمیترسم. به نظر من خیلم ریدیکولوس هستـ...
اما قبل از آنکه حرفش را تمام کند متوجه شد که بلافاصله بعد از آنکه ریدیکولوس ( که در لاتین به معنای خنده دار است و هدف او از گفتن این کلمه در جمله همین بود » به نظر من خیلیم خنده دار هستش! ) را بر زبان آورد متوجه مار شد که قیافه ای خنده دار با کلاه بوقی کوچکی بر سرش در آمد. بنابراین این واژه تبدیل به وردی برای نابودی لولوخورخوره ها شد.

2.

پس از آنکه جادوگران و ساحرگان شاهد اولین جادوگری خود شدند و دریافتند که میتوانند کارهایی را انجام دهند که دیگر انسان ها نمیتوانند انجام دهند و کلا دریافتند که چه کسی هستند مبدا تاریخ جادوگران قرار گرفت.

این فرد در اواسط قرن دوم چشم به جهان گشود و از همان بچگی جز خانواده هایی بود که در آن مورد آزار و اذیت مشنگ ها قرار میگرفتند. او که در خانواده ای اصیل به دنیا آمده بود ، از همان ابتدا شاهد کارهایی که مشنگ ها با جادوگران میکردند شد. در سن هشت سالگی بود که قتل عام گروهی از جادوگران که در دهکده ای نزدیکی محل زندگی آن ها بود توسط مشنگ ها رخ داد.

او که کودکی بیش نبود تحت تاثیر این واقعه قرار گرفت و تصمیم گرفت که وقتی بزرگ شد از این کارها جلوگیری نماید. بنابراین وقتی به سن هجده سالگی رسید تصمیم گرفت که با جادوگران و ساحرگان دوست شود و خود را در بین آن ها مردی خوب ، دانا و توانا نشان دهد. در همین سن بود که متوجه شد گروه هایی از جادوگران که در نزدیکی جنگل ها زندگی میکنند توسط حیواناتی وحشی در حال مرگ هستند و گروه هایی دیگر نیز که در کنار دریاچه ها زندگی میکردند بر اثر بیماری های مسری در حال مرگ هستند.

جادوگران در آن زمان پیشرفت چندانی نکرده بودند و هنوز راه مقابله با آن حیوانات و بیماری ها و مشنگ ها را در نیافته بودند بنابراین به شهرها و روستاهای جادوگر نشین مختلف سفر کرد و با جمع آوری یاران خویش سرانجام توانست گروهی قدرتمند بوجود آورد. او به هدایت مردم به سرزمین هایی را کرد که مشنگ ها از آن استفاده ای ندارند و هیچ کدام از این خطرها وجود ندارد. جادوگران که دسته دسته در حال مرگ بودند پیشنهاد این رهبر بزرگوار را پذیرفتند و سرانجام این فرد در سن سی سالگی توانست رهبری تمامی گروه های جادوگران را بر عهده گیرد. از آن پس جادوگران از دسترس مشنگ ها دور بودند و دیگر توسط آن ها کشته نمیشدند. بعد ها با پیشرفت علم جادوگری و کشف انواع معجون ها و وردها راه های مقابله با خطرهای دیگر را نیز دریافتند.

سرانجام او در سن چهل و هفت سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود.

3.

به نظر من توضیحات درس خیلی خوب بود و کلا این کلاس مشکلی نداشت. اما اگه یکم بیشتر در مورد محیط کلاس و کلا در رولتون از دانش آموزان هم استفاده کنید بهتر میشه.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.