هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۸:۳۳ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱

گودریک گریفیندورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۹ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۲:۱۹ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹
از تالار گریفندور
گروه:
کاربران عضو
پیام: 976
آفلاین
تیک تاک ... تیک تاک ...


صدای کلفت مردی می آید: « ساعت 7 و 15 دقیقه! اینجا وزارت است. شما صدای رادیو وزارت را می شنوید. با ما باشید با برنامه سیاست جادوگری! »

تیتراژ زیبایی پخش می شوند و بعد از چند دقیقه همان مرد اینبار با صدایی صمیمانه تر می گوید: « خب شنوندگان عزیز ، امروز یک مهمان خوب داریم. بله! معرفی می کنم: جد جوان ما (!) گودریک گریفندور! »

صدای گودریک شنیده می شود: « خب بنده هم سلام و عصر بخیر می گم به تمام شنوندگان عزیز! »

مجری ادامه می دهد: « خب گودریک جان خوش اومدی! خب همونطور که می دونی بازم بحث های انتخاباتی شروع شده و همه دم از رای و وزارت می زنن! نظرت چیه؟ »

گودریک نیشخندی می زند و می گوید: « بله! جو خیلی خوبیه! سایت بعد از مدت ها دوباره یکمی فعال شده و دیگر نباید حسرت دیدن دو نفر عضو آنلاین رو داشته باشیم چون سایت پر از عضو انلاین و فعال هست! »

مجری نیز خنده ای می کند و ادامه می دهد: « خب اینبار تو وزارت کاندیدا ها خیلی پر ادعا هستن! فعال های نسل قدیم هم برگشتن و جولان میدن! نظرت چیه؟ »

گودریک دوباره خنده ای می کنه و میگه: « بله! باعث افتخاره ولی خب بنظرم جایی برای اینکار نیست! »

مجری: « میشه واضح تر توضیح بدی؟ »

گودریک: « خب منظورم واضحه! بعضی ها قبلا و در سال های قبلی سایت خیلی خوب فعالیت کردن و واقعا هم بی نظیر بودن اما بنظرم نباید انتظار داشته باشن که به اعتبار گذشته رای بیارن و حتی هم رای بیارن ، بی انصافیه! چون اونا یه مدتی نبودن تو سایت! با دلایل شخصی خودشون که به ما ربطی نداره ولی خب نبودن تو سایت و فعالیتی نداشتن! اما در این مدت نبودی اونا ، عضو های جدیدی هم بودن که فعالیت کردن و برای فعال کردن چند تا تاپیک زحمت کشیدن ولی تو انتخابات چند نفر میان و با اعتبار گذشته ، اینارو می زنن کنار! در حال حاضر 4 و یا حتی 5 نفر تا از کاندیدا ها این وضعیت رو دارن! »

مجری: « حرف جالبیه! یعنی میگی برنده شدن در انتخابات باید بخاطر فعالیت های همون سال باشه نه سال های قبل! درسته؟ »

گودریک: « دقیقا! خب در دوران اونا هم انتخابات بود. مثلا یه عضو جدید میاد یه سال تموم با جون و دل فعالیت می کنه و وقتی می شنوه داره انتخابات برگزار میشه ، فکر می کنه می تونه کاندید بشه اما در همون موقع هم یه نفر که سال های قبل خیلی فعال بود و تعداد پستاش از هزار تا زده بالا و در سال اخیر فعالیتی نداشته ، میاد و کاندید میشه! خب اعضای عادی هم فکر می کنن ایشون با تجربه هستن و می تونن وزیر خوبی بشن و به اینا رای میدن! این ناعدالتیه! کسی باید وزیر بشه که از انتخابات دوره ی قبل فعالیت کرده باشه و لیاقت خودش رو نشون داده باشه و همینطور بعد از نظارت هم تا دوره ی بعدی فعالیت کنه! »

مجری: « و با این حال میگی که بعضی از کاندید های نسل قبل، قبل از وزارت فعالیتی نداشتن و بعد از شنیدن خبر برگزاری انتخابات ، اومدن به اعتبار گذشته وزیر بشن! درسته؟ »

گودریک: « کاملا! بنده خودم به کسی رای می دم که فعالیتش رو در سال اخیر دیده باشم و اگر همچین فردی نبود در انتخابات شرکت نخواهم کرد. »

مجری: « خب گودریک جان از شما تشکر می کنم بخاطر حضورتون! خب به اخر برنامه رسیدیم. شما رو به خداوند منان می سپاریم! »



ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۶ ۱۸:۳۸:۴۸
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۶ ۱۸:۳۹:۱۱
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۶ ۱۸:۴۰:۰۳
ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۶ ۱۸:۴۱:۰۷

تصویر کوچک شده


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
نون خورده و جون نداره ! پوستم استخون نداره ! دیلی لی لای لالای لالالای ، لالالالالا لالای !



من تو دهن گوش همه میزنم ! من باکی ندارم ! ملت ما باک داریم ؟ نداریم باک قطعا !

امت بندر شاکیش شدن ...


بیانیه شماره 2

با سلام و درود بر محضر گرامی ملت جادوگر !
بسی مسرور و خوشحالیم که باری دیگر عرصه رقابت جهت تصدی پست وزیری مهیا شد تا ملت مظلوم بتوانند به حق خود برسند و از شر عده قلیلی که تنها کارشان ظلم به مردم بوده رهایی پیدا کنند .

بنده هم به همین حمایت های فراوان و دلگرم کننده ی شما دلخوش کردم و وارد این عرصه ی سخت شدم تا بلکه بتوانم برای مردمم کاری کنم و امیدوارم به هدف خود هم برسم و سایر رقبا را از دور خارج کنم ولی ...

ملت عزیز و محترم باید از همین الان احتمال هرگونه تقلبی را در انتخابات بدهند ! زیرا دست های پشت پرده همانگونه که عده ای را تایید صلاحیت کرد ، قطعا در نتایج هم دست خواهد برد و در آنها تغیراتی به وجود خواهد آورد باب میل خود و به ضرر مردم !

چگونه میتوان دم از انتخابات پاک زد در حالی که فردی که به موتادی ! در عالم و آدم مشهور است ، تایید صلاحیت شده است ؟ این بود آرمان های ما ؟ عله این همه واسه سایت زحمت کشید که فردی موتاد بیاید و کاندید شود ؟ خوشحالم که توجید ظفر پور اکنون در سایت نیست تا چنین ننگی را ببیند و غصه بخورد و تیریپ نازش که خرامان بر روی مبل تکیه زده ، از بین برود ! یکی از هواداران ایشان به راحتی میگوید که میسازمت بدن حتی با مورفین ! آیا یک جوان رعنای جامعه ی جادوگری باید با مورفین ساخته شود ؟

بیاییم تا دیر نشده یک تو دهنی محکم به این انگل جامعه ، موتاد ، گرتی و عملی بزنیم تا بفهمد که جامعه ی جادوگری جای جولان دادن یکسری افراد موتاد نیست ! ملت من هم میدانم که موتاد بیمار است و مجرم نیست ولی موتادی که بخواهد جامعه را از هم بپاشاند باید جلویش را گرفت و بعد یکی زد تو گوشش ! تا بلکه متنبه شود و دست از اعمال ننگین خود بردارد !

در مورد یکی دیگر از کاندید ها ! سوال بنده این است که ایشون با اینهمه سابقه ی فساد چگونه تایید شده است ؟ ملت آگاه آیا من قبل از بررسی صلاحیت ها اینجا اعلام نکردم که این شخص مورد دار است و بلا نسبت بی اخلاق هست و فلان ! حرکات و سکناتش که ناپسند هست ، آواتارش هم باعث انحراف و انحطاط ملت نوجوان و جوان و مجرد میشود ، پرونده ی پاکی هم که ندارد پس چرااااا؟؟


ملت از پشت صحنه به من اشاره میکنند که وقت زیغ است لذا فعلا به کوبیدن این دو نفر بسنده میکنم و به زودی به سراغ دو نفر دیگر از کاندیدهای خواهم رفت و چهره ی پشت نقاب آنها را به ملت قهرمان پرور جادوگر نشان خواهم داد !








خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱:۳۵ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱

روفوس اسکریم جیور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
از دواج يك امرحسنه است !
گروه:
کاربران عضو
پیام: 689
آفلاین
اینه بدان بچه ننه ، پرونده مه وزن تونه ، مه زندگیم رفته بباد ، بچه ننه دارم براد !


من تو دهن همه میزنم !


من رای میدهم ، تو رای میدهی ، ما رای میدهیم ! همه رای میدهیم !


بیانیه ی شماره 1


با عرض سلام خدمت ملت شریف و قهرمان پرور جادوگر . بنده خادم ملت جادوگر تنها دلیل نوشتن این بیانیه را ، روشن کردن حقایق و برملا کردن تمامی توطئه های دشمنان بود . تمام نزدیکیان من بر این امر واقف و آگاه بودند که تنها هدف من از ثبت نام در این انتخابات ، پیشرفت و آسایش و آسودگی ملت جادوگر بود و جلوگیری از به ریاست رسیدن یه عده افراد فاقد صلاحیت این صندلی ...

در میان تبلیغات طرف مقابل بنده ، اصلاحاتی همچون مشکل اخلاقی به چشم میخورد ! این دوستان باید بدانند که من و طرفدارانم حافظه ای بسیار قوی داریم و گذشته را از یاد نبرده ایم ! چرا فردی باید به خود اجازه دهد که با این سابقه ی سیاه و ننگین وارد عرصه ی مهم انتخابات شود ؟ آیا این چیزی جز توهین به شعور و عقل ملت جادوگر نیست ؟

بنده علاقه ای به پیش کشیدن مسائل گذشته و سابق ندارم و معتفدم باید حال افراد را سنجید ولی چرا طرفداران این شخص به بنده که تنها هدفم خدمت به این ملت عزیز میباشد ، چنین تهمت هایی میزنند ؟ گویی طرفداران ایشان گذشته را از یاد برده اند که پرکاربرد ترین کلمه ای که ایشان از آن استفاده میکرد ، کلمه ای همچون "سیفیت میفیت" ، "کلاس چندمی عمو جون" و " و بیا خودم توجیهت کنم" بود . باز هم تکرار میکنم تا بدانند که ما حافظه ای بسیار قوی داریم و گذشته را از یاد نبرده ایم !

نمونه ای از انحرافات این شخص : این بود آرمان های ما ؟


در مورد کاندیدای بعدی باید عرض کنم که ایشان ادعا میکند که بنده به او تهمت معتادی زده ام ! دوستان در 3/4 گفته های این نامزد ، شما باید برای درک بهتر کلمات باید به خوبی بازی با واژه های "ژ" ، "ش" و "ج" را بلد باشید ! آیا غیر از این است که تنها یک فرد معتاد ، یک انگل جامعه از درست بیان کردن کلماتی که دارای این واژگان بودند ، عاجز است ؟

بنده مرلین ، سالازار ، هلگا ، روونا و گودریک را شاهد و گواه میگیرم که بنده قصدم از این بیانیه تنها روشن کردن حقایق بر مردم جادوگر بود زیرا این همان زمانی در تاریخ است که مردم به سختی قادرند تا صره از ناصره را تشخیص داده و راه درست را انتخاب کنند وگرنه من هیچگاه در تاریخ سابغه نداشته تا پشت سر فردی صحبت و به اصطلاح زیراب اورا بزنم ولی از آنجایی که بنده تهدید را حس کرده مجبور به اقدام شدم .

در پاسخ به این موضوع که طرفداران بیشمار بنده دست به تبلیغات پیش از موعد زده اند ، باید گفت که بنده از این اقدامات آگاه نبوده و این گونه اقدامات همگی خودجوش و بدون هماهنگی با ستاد بنده صورت گرفته که جای داره از تمامی این افراد تشکر کنم و از ایشان تقاضا کنم که قدری صبر داشته باشند تا زمان تبلیغات آغاز شود و آنموقع قدرت و عشق خود را به سایر رقبا نشان دهید .

امید است که روز انتخابات ملت همیشه بیدار جادوگر مثل همیشه فرد بهتر را ( ینی منو ) انتخاب کرده تا بتوانیم جادوگران را تبدیل کنیم به اتوپیایی که در خواب هم خواب آنرا نمیدیدیم ! در پایان عرایضم باید تشکر کنم از ارباب جهت حمایت از بنده و روحیه دادن ایشون به بنده که همیشه از من حمایت کردند .




خدا ایشالا به ما خدمت بده به شما توفیق کنیم ...


پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۰:۳۱ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
شنوندگان عزیز رادیو وزارت!
توجه فرمایید!
هم اکنون اولین بیانیه ی کاندیدای وزارت و وزیر سحر و جادوی آینده یعنی جناب آقای مورفین گانت به پخش رادیو رسید که برایتان قرائت می کنم:


بیانیه ی شماره ی یک

ملت عزیز و فهیم جادوگران
بار دیگر بر خود لازم دیدم قدم در راه پرمخاطره و پر تهدید و ارعاب و پرتخریب انتخابات وزارت گذارده و تمامی خطرها و تهدیدها و ارعاب ها و تخریب ها را تنها و تنها به خاطر رفاه شما جادوگران عزیز به جان بخرم.
بالاخره پس از سال ها هرج و مرج و بی نظمی در تنها سازمان نظارتی و حکومتی جامعه، موعد ثبت نام کاندیداهای وزارت فرا رسید و بنده به محض اطلاع با شوق و امید و شتاب ثبت نام نمودم.
هرچند بر همگان واضح و مبرهن است که بنده حتما و قطعا وزیر خواهم شد اما بنده همیشه گفته ام که باید به قانون و دموکراسی احترام گذاشت و به همین خاطر ثبت نام نموده و هم اکنون منتظر تایید از جانب بچه های بالا می باشم.

اما ای ملت عزیز
بنده در همین چند ساعت کوتاه پس از ثبت نام شاهد تخریب ها، تحرکات و اقدامات بعضا غیرقانونی شدم که هر چند می دانم از چشم تیزبین شما پنهان نمانده اما لازم می دانم بار دیگر این موارد را متذکر شوم:

1. همانطور که در اطلاعیه ای که جناب پادمور صادر کرده اند مشاهده می شود از امروز تا 4-5 روز دیگر صرفا ثبت نام کاندیداها صورت می گیرد و تا 13 مرداد دوره ی تایید نامزدها توسط بچه های بالاست و پس از آن موعد آغاز تبلیغات کاندیداها می باشد و تبلیغات زودهنگام یک کار خیلی بدی است و اعمال قانون و آزکابان دارد.
لکن مشاهده می شود بعضا یکسری افراد از هم اکنون فعالیت تبلیغاتی خود را آغاز کرده اند!
آشکار است که بنده به هیچ وجه این خط مشی را تایید نکرده و آن را خلاف قانون دانسته و از طرفداران خود نیز تقاضا دارم تبلیغات زودهنگام نکنند.
همچنین از افکار عموم ملت فهیم می پرسم: آیا کسی که خود قانون را زیر پا می گذارد می تواند مجری خوبی برای قانون باشد؟!

ممکن است این پرسش برای برخی پیش بیاید که آیا اقدامات مورفین گانت، خود به منزله ی تبلیغ زودهنگام نیست؟
پاسخ این است که کدام اقدامات؟!
آیا من جز ثبت نام کار دیگری کرده ام؟
آیا محافظت از کلاهی که تا پایان ماه رسما متعلق به من خواهد شد تبلیغات زودهنگام است؟ بنده از ترس جریانات مشکوک و با اجازه ی بچه های بالا کلاه را برداشته ام که تا پایان رای گیری از آن محافظت کنم. و حالا باید کلاه را کجا بگذارم تا همیشه در کنارم باشد؟ داخل جیبم؟ یا جورابم؟ مسلم است که کلاه را باید بر سر گذاشت تا بتوان همیشه مراقبش بود!
آیا این بیانیه تبلیغ زودهنگام است؟ در پایان باز خواهم شد... ببخشید... در پایان پاسخ شبهه ی بیانیه را خواهم داد.

2. مشاهده می شود بعضا عده ای افراد معلوم الحال اقدام به تخریب غیرمستقیم اینجانب می نمایند.از جمله ی این افراد می توان به شخصی اشاره کرد که در کارنامه ی سیاه خود مواردی چون تخریب میراث فرهنگی جد بزرگوارم؛اسلیترین کبیر و هورکراکس ارباب قدرقدرت دنیای جادوگری را ثبت نموده است. وی علاوه بر تخریب قاب آویز، در زمانی نه چندان دور شباهت مشکوکی به دامبلدور داشته و هم اکنون نیز شایعاتی بر سر زبان هاست که نفوذی یکی از سران محفل در میان مرگخواران لرد سیاه و بچه های بالاست.
بنده چون برای آبروی اشخاص احترام فراوانی قائلم نام ایشان را نبرده و از ایشان با نام مخفف ر.ا.ب یاد می کنم.

جناب ر.ا.ب به طور غیر مستقیم فرموده اند که این کلاهی که بر سر ماست کلاه گروهبندیست و کلاه وزارت نیست و بنده چون کلاه گروه بندی بر سر دارم پس تازه واردم!
در پاسخ به این ادعا باید گفت:
آیا این کلاهی نیست که در تمام طول تاریخ وزیران لایق و نالایق بر سر گذاشته و بر جامعه حکومت کردند؟
آیا این کلاهی نیست که مدیریت معظم و زحمتکش سایت علی الخصوص کوییرلِ مرحومِ مقتول به دست کله زخمی، زحمت طراحی و نصبش را کشیده و امروز نیز نسل خلف همان مدیران به عنوان اطلاعیه ی ثبت نام وزارت بر سردر ورودی نصب کرده اند؟
آیا کوییرل مغفور فرق بین کلاه وزارت و کلاه گروهبندی را نمی دانسته است؟ کلا و حاشا و ای توبه و تقصیر که اینگونه باشد!
آیا زیر سوال بردن این کلاه به منزله ی زیر سوال بردن یک عمر زحمات مدیریت معظم و کوییرل مرحوم نیست؟

و اما در مورد تازه وارد بودن اینجانب، ایشان را ارجاع می دهم به پروفایلم که در آنجا مدیریت معظم نوشته و تایید کرده که بنده از 10 دی 1348 نقشم را به خوبی ایفا کرده ام و این نشان از آن دارد که بنده نه تنها تازه وارد نیستم بلکه جزو کهنه واردترین افراد سایت می باشم.

3. مشاهده می گردد افرادی بعضا بی سوات به بنده تهمت معتادی زده و درخواست رد صلاحیت اینجانب را نموده اند!
پاسخ بنده به این افراد اینست:
آیا شما مدرکی دال بر معتاد بودن اینجانب دارید؟...خیر!
آیا اصلا شما به طور کلی مدرک دارید؟ سیکل هم باشد قبول است!
اما من مدرکی دال بر معتاد نبودنم دارم!
آیا مدرکی معتبرتر از پروفایل که در آن تا تاریخ ایفای نقش آدم را به طور کاملا صحیح و موثق درج کرده سراغ دارید؟...خیر!
پس به پروفایل اینجانب مراجعه کنید. آنجا همه چیز درباره ی مورفین گانت را نوشته. از جمله نوشته است که بنده معتاد نیستم!

ملت عزیز و شریف و فهیم
این بخشی از تخریب ها و اقدامات غیرقانونی بود که لازم دیدم به عرض شما برسانم.
اما ظاهرا بنده وارد منطقه ی ممنوعه ی باندهای قدرت و ثروت شده ام چرا که حجم این هجمه ها بسیار است و اگر بخواهم همه ی آن را با شما ملت آگاه در میان بگذارم دلتان به درد خواهد آمد و من طاقت دیدن دل درد مردمم را ندارم.
لذا به تنهایی غمخوار و مرگخوار خود و شما ملت بزرگوار گشته و تنها شادی را برای شما به ارمغان خواهم آورد.
در پایان نیز در مورد شبهه ی تبلیغات زودهنگام بودن این بیانیه باید عرض کنم هدف از این بیانیه جز روشنگری و دفاع از خود نیست و هر شخصی حق دارد در صورت تهمت خوردن(!) بیاید و در رسانه ی ملی از خودش و شرفش دفاع کند و افکار ملت را روشن کند و این تبلیغات زودهنگام به حساب نمی آید. از این به بعد هم هروقت لازم ببینم و در هر مکان لازم بدانم بیانیه صادر خواهم کرد.

باتشکر از توجهات ملت شریف
وزیر آینده ی سحر و جادو-مورفین گانت

بله شنوندگان عزیز!
این بود بیانیه ی جناب گانت. در ادامه با پخش چند پیام بازرگانی و ترانه های درخواستی در خدمت شما هستیم.


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۸ ۰:۴۵:۰۲


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۲:۲۳ یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۹ جمعه ۱۶ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۲۸ پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۶
از امدن و رفتن من سودی کو!!!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 674
آفلاین
...وهم اکنون رادیو کودک!
دیگ دیگ دیگ دیگ دی دی دی دینگ دیگ دونگ دیگ دونگ دی دی دی دونگ
ترستالی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم دوریش برایم مشکله کاشکی اونو میبستم
ترستالی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم دوریش برایم مشکله کاشکی اونو میبستم
ای مرلین چی کار کنم؟
ترستالم رو پیدا کنم؟
ای مرلین چی کار کنم؟

ترستالم رو پیدا کنم؟
ای چه کنم؟ وای چه کنم؟
تو کدوم جنگل اونو پیدا کنم؟
ای چه کنم؟ وای چه کنم؟
تو کدوم جنگل اونو پیدا کنم؟
اخه تاهالا اونو ندیدم!
اخه تاهالا اونو ندیدم!

دینگ دی دی دی دینگ!
سلام بچه ساحره ها بچه جادوگرا خوبین حالتون خوبه ؟ خوب امروز چون شعرمون زیاد بود یه نکته میگم و مرلین حافظی میکنم!!!
چون بیشتریتون ترستالا رو نمیتونید ببینید همیشه اونو ببندید و بگین یه بزرگتر برای اطمینان اونو طلسم کنه!!!
خوب دیگه مرلین حافظ و امیدوارم شرایطی پیش نیاد که ترستالو ببینین!!!

برانامه بعد رادیو ارامش!!!
دینگ دی دی .
دی دی دی دی ئی دی دینگ دی دی ...


فراست بیش از هرچیزی، بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر نهاده شود، هوش و خرد می آورد ...

Only Raven


هیچ چیز غیر ممکن نیست


جادوگران ، ریون ، ارباب=♥♥♥

تصویر کوچک شده



پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۱

اگبرت انگشت نما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۵۲ دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 48
آفلاین
بعد از اینکه مصاحبه پرنس نیمه اصیل پخش میشه، فقط اون لبخندهاش و روی صندلی جا به جا شدنهاش به یاد شنوندگان (بینندگان؟!)میمونه و رادیو هم که نشون داده توی پخش های بصری دست کمی از تلویزیون نداره یه نمایش پانتومیم پخش میکنه و همه کلی حال میکنند.

اهنگ دیش دارام دیرام دیرام دیرام، اون ساحره چه خوشگله، بودن باهاش چه مشکلهههههه دیش دارام دیرام دیرام دیرام .... پخش میشه

ریتا اسکیتر: با برنامه ایینه عبرت در خدمت شما هستیم، چند وقت پیش همکارانم یه مصاحبه ای با یک فرد معتاد و بیکار انجام داده بودند، ما بعد از مدتی اون فرد رو پیداش کردیم و دیدیم که دیگه معتاد نیست ... اگبرت انگشت نما رو به شما معرفی میکنم .. اگبرت ینی تو میخوای بگی همون اگبرتی هستی که معتاد بودی؟!
اگبرت:بله
_ینی میخوای بگی دیگه معتاد نیستی؟!
_نخیر
_ینی میخوای بگی خوب خوب شدی؟!
_بله
_ینی میخوای برامون بگی که چی شد که خوب خوب شدی؟!
اگبرت به سمت میکروفون لبخند ساحره کشی میزنه و میگه:بله، خب هر چند من با سیاست های اجرایی مرگخوران و محفل موافق نیستم و اعتقاد دارم کلا فرماشون خیلی یخه اما با عضویت توی مرگخواران از ورطه هولناک اعتیاد رها شدم و الان ادم میکشم، زور گیری میکنم، محفلی شکنجه میکنم، سر گردنه وای میسم همه رو مسخره میکنم .. و کلی کیف میکنم.
_ینی میخوای بگی از این کارا کلی کیف میکنی؟!
_اره کلی کیف میکنم ... ینی تهش میخوام بگم تو و تمام مصاحبه هات خیلی یخن ...

اگبرت این حرف رو میزنه و پا میشه از در میره بیرون، همه شنوندگان از این حرکت انتحاریش حال میکنند و ریتا هم در حالی که شوکه شده به در نگاه میکنه و امممم و اوممم میکنه


ویرایش شده توسط اگبرت انگشت نما در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۳ ۱۳:۴۱:۱۸



--«« مدیران تحریم شدند! »»--
پیام زده شده در: ۱۸:۳۵ سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۱

پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۵ یکشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۹:۳۸ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵
از من گذشته
گروه:
کاربران عضو
پیام: 263
آفلاین
رادیو وزارت.. روشن!

مجری در حال گفتگو با هری پاتر هست که برنامه یهو قطع میشه:


- خب، عله جان به نظرت چرا اسنیپ اونقدر راحت کشته شد؟ حتی یک مقدار هم مقاومت نکرد؟!! چرا؟


- خب، با وجودی که کتاب هفتم انگلیسی رو چند بار اول تا آخر خوندم و برای بار هشتم یا نهم چند ماه پیش خوندمش (و البته اینا غیر از خوندنای چند خطی و گاه به گاه بوده) و همچنین ترجمه کردمش و فارسیشم باز چند بار خوندم ولی برای جواب به این سوال بازم کلی کتابو جستجو کردم.
یک دلیل که تو این سایت کمتر توان جواب دادن دارم اینه که کلا باید برای هر سوالی برم و یکی دو ساعت مطالعه کنم. هر کتابی اینجوری نیست ولی سری هری پاتر خیلی ساختار پیچیده ای داره و ...


- بوم..!
شنوندگان عزیز .. توجه فرمائید .... شنوندگان عزیز.. توجه فرمائید:


--«« مدیران تحریم شدند! »»--


استودیو شماره 2 فعال میشه و در اونجا ریتا اسکیتر در حالی که گونه هاش از هیجان سرخ شده منتظره تا آخرین خبری که به دستش رسیده رو بخونه.

- پوخش! بله جادوگران عزیز، عذر می خوام که مصاحبه ی پاتر عزیز رو نیمه تموم گذاشتم، لطفا به آخرین گزارشی که به دست ما رسیده توجه کنید.

ریتا عینک دسته صدفیشو روی بینیش جابجا می کنه تا بتونه کلماتو واضح ببینه و میگه:

- حوالی ساعت 18 فردی که خودشو پرنس نیمه اصیل می نامید با ورود به ستاد ایده یابی وزارت، مخالفت خودشو با سیاست های جاری جادوگران اعلام، و در همین راستا مدیران رو تحریم کرد!

ریتا که خودش از این جمله تعجب کرده بود، ابروهاشو بالا میده و ادامه میده: پس از بررسی هایی که خبرنگار اعزامی ما از محل این واقعه بعمل آورده، تونسته این فرد رو درحالی که به دستاش دستبند زده بودن و نگهبانای آزکابان اونو رو تسترال قرار میدادن پیدا کنه و از ایشون برای مصاحبه دعوت کنه؛ بعد از کشمکش ها و رایزنیهای مدیر شبکه با وزیر جادو، تونستنیم ایشونو در کنار خودمون داشته باشیم. از پرنس نیمه اصیل دعوت می کنیم که در استودیو به ما بپیوندند..

درا باز میشه، هوا رو به سردی میره و یه تیکه قندیل از میکروفون آویزون میشه.. دوتا دیوانه ساز دوطرف پرنسو گرفتن.

پرنس یه کلاه لبه دار و یه عینک سرش گذاشته بطوری که از سرش، فقط دهنش مشخصه، با جیرینگ جیرینگِ زنجیرهایی که به دست و پاهاش بسته شده جلو میاد.

نور کم اتاق سایه روشن روی تی شرت پرنس رو به نمایش گذاشته.. جایی که این عکس روش درج شده بود:



به یاد او که رفت..!

پرنس آروم آروم جلو میاد و روی صندلی میشینه : امروز خوشگل شدی ریتا

- اوه! ممنونم :pretty:

- خب پرنس، برای ما توضیح بده که نظرت در مورد ستاد ایده یابی چیه؟!

پرنس دستاشو رو سینه ش قفل میکنه و میگه: « واقعا جای شکرش باقیه که بعد از این همه جر و بحث و دعوا، این همه ایده و پیشنهادیکه بچه ها واقعا براش فسفر سوزوندن و همچنین بی توجهی و ساده رد شدن مدیرا، این ستاد بالاخره زده شد!

- ینی تو تائیدشون میکنی؟!
- البته! من خودم یکی از عواملی بودم که باعث شدم این ستاد تاسیس بشه. گرچه، از حرف تا عمل راه زیادی هست، اما برای شروع ایده ی خوبی دارم که فکر می کنم جامعه ی جادوگری واقعا نیازمند اجراش باشه!

ریتا میزان دوربینی و نزدیک بینیشو با جابجا کردن عینک روی بینیش تنظیم میکنه و میگه:
- خب .. چه ایده ای؟

پرنس روی صندلی جابجا میشه، لبخندی میزنه و ادامه میده:

- آیا بهتر نیست بجای نشون دادن سیاست های اجرایی مدیران، کمی از وقتتون رو بصورت شانه به شانه با کاربرا بگذرونیدو با بیاد آوردن اینکه روزی شما هم یه کاربر عادی بودین، صرف نظر از مقام و کلاسی که دارین .. بدون دغدغه و با عشق! در کنار کاربرا رول بزنید؟!

- ینی میخوای بگی مدیرا رول نمی زنن؟!

- خب نه همه شون! من دیدم لینی وارنر رول میزنه که اونم مدیر منتخب کاربراس! البته اخیرا فعالیتاشو زیر نظر داشتم، اونم داره مسموم میشه!

- ینی مییخوای بگی اونا فعالیتی ندارن؟!

- چرا! ولی اولین و مهمترین رکنی که باید بهش پایبند باشیم، رول نویسیه!
کارهای اجرایی و پشت پرده به تنهایی به درد ما نمی خوره! لطف کنین و یکم از خودتون مایه بزارین!
تمام این بچه ها چندین روزه بصورت مداوم دارن فعالیت می کنن فقط به این خاطر که جایی که دوسش دارن همچنان پابرجا بمونه، اما شما..؟!

- الآن منظورت من بودم یا ..
- نه! مستقیما با مدیرا حرف زدم!

- خب .. نتیجه ش چیه ؟!
- نتیجه اینه که وقتی فعالیت به وضوح دیده شد، ایده هایی دارم که بعد از 7 سال فعالیت مستمر شاید به دردشون بخوره!

ولی تا اون موقع این ستاد و سیاستشو تحریم می کنم!


موفق هستیم!

پرنس نیمه اصیل!

پرنس از جاش بلند میشه به سمت در میره، دیوانه سازها از پشت بهش زل زدن.. پرنس به آرامی بیرون میره و در رو پشت سرش با صدای نرم زبونه ی در میبنده: چیک!

ریتا که تازه از شوک در اومده، خودشو جمع و جور میکنه و میگه:

- امــــــ...ــــم بله! اینم مصاحبه ای اختصاصی بود با پرنس نیمه اصیل! لطفا به ادامه ی برنامه توجه کنید..

میکروفون با صدای پاق! خاموش میشه و ادامه ی صحبت های هری از سر گرفته میشه:

- ...ساختار پیچیده ای داره و نویسنده همه چیز رو به دقت برنامه ریزی کرده و نمیشه همینجوری به جواب چیزی پی برد...!




- : زهی خیال خام!

تمام!


ویرایش شده توسط پرنس در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۲ ۱۸:۳۹:۳۳
ویرایش شده توسط پرنس در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۲ ۱۸:۴۸:۵۹
ویرایش شده توسط پرنس در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۲۲ ۱۹:۰۰:۲۱

تصویر کوچک شده

rest in peace dear Alan Rickman


پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱:۰۱ سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۱

اگبرت انگشت نما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۵۲ دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۶:۵۹ دوشنبه ۳ تیر ۱۳۹۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 48
آفلاین
گزارش اعتیاد

گزارشگر:بله مدتیه که امار اعتیاد به شدت در جامعه جادوگری بالا رفته ما اینجا به پارک مرلین اومدیم جایی که گفته میشه که بیشترین تراکم معتاد رو داره تا گزارشی در این باره تهیه کنیم، به همین منظور میریم سراع انگشتنما ترین اینها ... سلام اقا شما بیا اینجا ... اسمت چیه.
معتاد:من اگبرتم.
گزارشگر:اقا شما چرا معتاد شدی؟!
معتاد:بابا جامعه انتخاب دیگه ای برای من نذاشته، من میخواستم عضو مفیدی شم برا جامعه ، من میخواستم برم محفلی شم برم مرگخوار شم، اما اولا اینقدر فرمای عضویتشون یخ بود، دوما هم منو ردم کردند، یه چند جا دیگه هم رفتم ردم کردند این شد دیگه.
گزارشگر:بله خیلی خوشحال شدیم از ملاقات با شما امیدواریم بقیه عبرت بگیرند.



Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۲۱:۵۸ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸

بتی  بریسویت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۲۹ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۴:۳۴ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۸
از بین سؤالام
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 63
آفلاین
دینگ دینگ دینگ

صدای بلندی که رادیو ایجاد کرده بود ساختمانی را که جادوگران درش زندگی می کردند را به لرزه در آورد . تمام تلاش جادوگران برای خاموش کردن و یا ازبین بردن رادیو فایده یی نداشت چون جادوگری بسیار قدرتمندتر جادویی را بر روی دستگاه رادیویی آن ها به کار برده بود .

گوینده ی شروع به حرف زدن کرد : با درود و سلام بر سالازار و خاندان او اخبار کوتاه امروز رو آغاز می کنیم که البته به طور کاملا استثنایی ست. چون دیروز لرد سیاه هنگام گوش دادن به رادیوشون متوجه شدن این برنامه ها کاملا بدون هیچ هیجانی هستند و به احتمال زیاد شنونده ای بهشون گوش نخواهد داد .به همین ترتیب امروز به طور دیگری اخبار شروع گشت که البته با کمک لرد سیاه این حرکت صورت گرفت.

در طی این چند روزگذشته لرد سیاه برای انجام چندین عملیات شگفت انگیز برای از بین بردن محفل ...محفل ...حالا هر چی یک نوع پرنده ی مزاحم مثل دارکوب همراه خادمانشون به میدان جنگ آمدند .در این مدت بسیاری از افراد و یا بهتر بگم افراد نیمه حیوانی مانند بعضی گرگینه ها که عضو این دارو دسته هستند رو از صفحه ی روزگارتوسط مرگخواران محو شدند.

سپس بعد از چند روز درگیری رهبر این گروه برای نجات جان بقیه ی افرادش ،دوئل را پیشنهاد می کند و ارباب هم با کمال بزرگواری پیشنهاد این فرد را می پذیرد. لردسیاه برای تنوع از یک فکر بسیار جالب استفاده می کند و اون فرد رو توسط ریش وی به دار میاویزند . بقیه ی افراد محفل دارکوب برای تغذیه ی تسترال های لرد به کار گرفته می گردند.

قبل از سپیده دم وزیر سحر و جادو هم خودش را تسلیم می کتد . از امروز به بعد علامت شوم بالای وزارتخونه دیده می شد خواهد شد.


این شناسه رو دوست داشتم . امیدوارم همه از این شناسه خاطره خوبی به یاد داشته باشن.

فعلا بای


Re: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۱:۲۳ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸

بارتی کراوچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۲ یکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲
از مرلینگاه شوری خانه ریدل
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
دین دین دین!!! دین دین دین!!! دین دین دین!!!


سخنگو: همینطور که مشاهده میکنید٬ دیروز در طی درگیری های فراوانی که بین مرگخواران و محفلیان روی گرفت و اوضاع صفر صفر به نفع وزارت بود. لرد ولدمورت٬ بزرگترین جادوگر سیاه قرن وارد صحنه ی نبرد شد و ...

از اون پشت مشتا: هوووی بوقی. این رادیو وزارته. تلوزیون که نیست میگی مشاهده میکین

سخنگو: خب بوقی. شماها برگه رو اشتباهی دادین. به من چه؟! سریع این برگه رو عوض کن پسر... هوی با توئم!‌ بدو بیا اینجا این برگه رو بگیر و اون یکی رو بده من!


خشششششششششششش!!!


لحظاتی بعد صداهای خشششی!! که با صدای بلند شنیده میشد قطع گردیده و سخنگو با سرفه ای سخنش را شروع کرد.

- اهم اهم!‌ داشتم میگفتم. همونطور که مستحضر هستید و میدونید یا شایدم نمیدونین دیروز لرد ولدمورت٬ بزرگترین جادوگر قرن وارد صحنه ی نبرد شد و در حالیکه در میان چندین و چند هزار محفلی میدوید و وردهای شیطانیش را به این سو و آن سو ارسال میکرد. ناگهان یکی از این پرتوهای رنگی به قفسه ی سینه ی آلبوس دامبلدور برخورد کرد و او را از پای در آورد.

لحظه ای سکوت کرد و این چنین ادامه داد: شفادهندگان بیمارستان همیشه جادویی سنت مانگو پس از معاینه های بسیاری که بر روی دامبلدور انجام دادند٬ مرگ حتمی این شخص را اعلام کردند و از قدرت بسیار بالای لرد ولدمورت در ارسال وردهای شیطانی خبر دادند!!!

سکوتی پر از غم بر فضا حاکم شد و سخنگو گفت: از همین تیریبون به تمامی محفلیان و دوست داران این مرد نسبتا بزرگوار تسلیت عرض مینمایم. روز چهارشنبه است٬ بیاید برای غافلگیری تمامی رفتگانمان دعا کنیم








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.