یکی نفر جواب داد: نه نمی فروشیم!
در سویی دیگر ناگهان در باز نمیشه و هیچ کس در حالی که از فرط تمرکز چینی به ابروهاش انداخته لباساشو در نمیاره و نمیپره تو آب تا با جدیت حموم کنه ولی عوضش یه صدای خوفی میاد که همه ملت می گرخن و توی استخر پناه میگیرن و از اونجایی که استخر گنجایش اون همه آدم رو نداشته، وضعیت کاملا بی ناموسانه میشه مثلا یه جای لرد میره اونجای مک گونگال! و اصلا به خودتون فشار نیارین که حالا منظور نویسنده از "یه جا" و "اون جا" دقیقا کجاهاست چون به علت شلوغی و ازدحام خود نویسنده هم "یه جا" و "اون جا" رو ندیده
عله که می بینه وضعیت خیلی بغرنجه و هر لحظه ممکنه آدرس حموم برای مرکز
ینگ میل بشه، به عنوان وبمستر اعظم وارد عمل میشه و به همون فردی پرسیده بود مایو می فروشن یا نه دستور میده بره علت صدا رو بررسی کنه! (الآن اینجا خواننده های فهیم باید حال کنن که من چه نویسنده خوبیم و پستای قبلی رو هر چقدر هم که ارزشی یا بد یا بوق یا ... باشن رو در نظر می گیرم
)
فردی که پرسیده بود مایو می فروشن که اتفاقا کلاه گروه بندی هم سرش بوده، در حالی که حسابی گرخیده و هنوز مثل بید کتک زن می لرزه، به طرف پنجره میره. (و خواننده های فهیم اینجا باید کلا ذوق مرگ شن چون این چند جمله من هم دارای فضاسازی بودن هم از عناصری چون بید کتک زن توش استفاده شد که رول رو در راستای هر چه هری پاتری شدن پیش برد و هم شخصیت نفر قبلی رو تو داستان در نظر گرفت و ...
)
فرد کذکور پنجره رو باز می کنه و صدای خوفناک این بار قابل شنیدن میشه:
- انا للمرلین و انا علیه راکبون!
و ملت جادوگر و ساحره متوجه میشن که آنتونین که چند پست قبل تو خوابگاه مدیران گیر کرده بود، نه فقط سقط شده بلکه جسدش رو هم شستن و الآن دارن می برن دفنش کنن! ولی این بار هیچ کدوم از خواننده های فهیم متوجه نمیشن که من خیلی نویسنده گولاخیم و به جای در نظر نگرفتن یا پاک کردن پستا، با رول سوژه رو پس می گیرم چون همه از مرگ آنتونین دچار عذاب وجدان شدن و به خصوص از این که صحنه شست و شوی جسدش رو از دست دادن به شدت نادمن
مخصوصا کوییریل که حسابی از این اتفاق ناراحت شده، دست از تست کردن گوشه و کنار حموم بر میداره و با منو مدیریتش قالب سایت رو سیاه می کنه و حسابی کلا جو اندوهناک میشه!
ملت هم دست از بی ناموس بازی بر میدارن و از استخر در میان و یکی یکک از پنجره باز همون جور لخت غیر مادر زاد (خب بالاخره یه مایویی چیزی که داشتن!
) می پرن تو خیابون و فقط مگی و تره ور که مسئولاس حمومن و من که داشتم پست می نوشتم تو حموم می مونیم!
در این لحظه مگی نقابشو بر میداره و معلوم میشه که در اصل پرسی بوده که با شناسه اون لاگین کرده و یقه منو میگیره که:
- مردیکه ارزشی این چه وضع پست نوشتنه؟ با ضمیر من رول می نویسی؟
- به خدا ضمیره مال خودمه! مال تو تو شرتته!
(خب وسط اون حموم پرسی ضمیرشو کجای دیگه ای غیر از شورتش می تونست بذاره؟
)
- بوقی! منظورم اینه که چرا با ضمیر اول شخص می نویسی
ولی من پرسی رو به دو تا توپکی که به چوب جادوم بستم هم حساب نمی کنم و میگم:
- دلم می خواد! اصلا به تو چه! من به شدت مخالفم سبک واحد رولیدنم و دلم می خواد در مورد شناسه خودم با ضمیر من بنویسم و اصلا روش درست رول پلیینگ همینه!!! تازه، ما باید رو هم برولیم! یا نه، چیزه، رولامون باید رو هم بزییند یا چه می دونم هم رول زیستی کنیم!
؟
بالاخره پرسی کوتاه میاد و دوباره نقاب مگیش رو می زنه و میگه:
- واااااااای! بدبخت شدیم! حموم ورشکست کرد! اصلا تو چه رول نویسی هستی؟ تو که زدی به جای سوژه تاپیک رو شهید کردی و حموم ورشکست شد!
- ای بابا! اینکه ناراحتی نداره! اصلا من خیلی گولاخم و الآن تو رول همه چی رو درستش می کنم! تو فقط یه بلند گو بده به من!
مگی هم در راستای هر چه هری پاتری بودن رول تره ور رو به یه بلندگو تبدیل می کنه و من شروع می کنم به حرف زدن:
- وزارت مردمی و گل و بلبل و اینا همیشه به رفاه حال جادورگان و ساحران می اندیشد و اینکه طرحی نو برای هر چی بیشتر کردن رایحه خوش خدمت! طرح بی جامه پارتی واقعی در حمام مختلط وزارت! با حضور جمعی از معروف ترین دی جی های دنیای جادو!
هنوز مگی تره ور رو به حالت قبلیش بر نگردونده که همه بیست سی هزارتا کاربری که تو جادوگران عضو شدن میریزن تو حموم!
******************************************
بساط ایکس و ایگرگ و حتی زد(!) پهنه. بطری های نوشیدنی کره ای و چینی و حتی جاپنی همه جا ریختن. عله قسمتی از استخر رو با منو مدیریت ویرایش کرده و به پیست رقص تبدیل کرده :banan: و در قسمت دیگه هم که هنوز استخره مردم مشغول هیدرودنسینگ(
) هستن! و در اتاق سونا به روی عموم بازه تا هر کس به نظرش جو هنوز سرده، همراه با دوستی، دافی، چیزی به سونا بره و از گرمای اون بهره مند بشه (و در اینجا مرجع ضمیر "اون" فقط به سونا بر میگرده و هر گونه برداشت دیگری تکذیب میشه
) و اون طرف هم خواننده محبوب دنیای جادو، سرژ در حال خوندنه:
- رولای فضادار خیلی بهترن از دیالوگا ... فضاسازی ها مثل ایکس باکس می مونن، دیالوگا مثل سگا
عله همین جور که به موزیک هد می زنه، پشت یه داف اسمی رو زاغ می زنه! و پشت یه داف اسمی، یکی از اندام های اون نیست، بلکه یه داف اسمی دیگه است
عله به طرف داف اسمی راه میفته ولی داف مورد نظر که حسابی مشغول دنسه، متوجه عله نمیشه. صدای سرژ کماکان از استریوها پخش میشه که می خونه:
- فضاسازی بخوای تو پست واست می کنم...
عله متلک میگه:
- میای با هم رول بزنیم؟
- بیا اینجا که تاپیک خوراک دنسه!
داف اسمی مشروح با ناز و کرشمه به طرف عله بر می گرده ولی همین که چشمش به عله میفته، چنان تجعب میکنه که عنان اختیار از کف میده (و خواننده فهیم در اینجا باید از نثر ادبی من کیفور بشه، به جون خودش!) و جیغ میزنه:
- علــــــــــــــــــــــــه!
و عله هم چنان جا می خوره که بالاخره اسم داف اسمی مشروح لو میره:
- نمیـــــــــــــــــــــــد!
و عله چنان جا می خوره که منو مدیریت از دستش میفته!
...