آمادهاید شاهد یکی از بزرگترین و نفسگیرترین رقابتهای تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و اینبار نهتنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانهای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار میگیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همهچیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود میگیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته میشود و تنها یک گروه میتواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پستها را بخوانید، از خلاقیتها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!
گفته بودم یه تار مو از ارباب ریگولوسم کم بشه بیچارتون می کنم!
حالا فکر کردم دیدم ارزش بیچاره شدن ندارید!
به چند دلیل!
*** دلایل بعد از تایپ شدن پاک شد ***
من از دعوا خوشم نمیاد ، واقعا هم ارزششو ندارید ، دعوا و کل کل و بحث مال دو گروهه که از نظر عقلی و شعور و سن برابر باشند ، که متاسفانه نیستیم ،
سن ما که بالاتر هست به هر حال ، اما نمی گم شعور ما بالاتره شعور شما پایین تر !
به این معنی که شعور های ما از گونه های متفاوتیه!
به هر حال فقط رو به اون گروهی میگم که برای ریگولوس پیام شخصی زده بودند ، پستاشو پاک کردند ، اعصابشو خورد کردند ، بهش بی احترامی کردند، ناراحتش کردند...
ریگولوس شش سال پیش به نظر نه تنها من ، بلکه اکثریت استاد رول نویسی این سایت بود ، اینقدر برام با ارزشه که بعد از پنج سال باز گشتم و پیداش کردم ، بیشتر ما هر چی از رول بلدیم رو از ریگولوس یاد گرفتیم، حق آب و گلش تو قسمت رول این سایت پنج دونگ نباشه کم تر نیست.
بیشتر تاپیک های با ارزش و اصلی هر فروم ، توسط شناسه های مختلف این شخص زده و فعال شده.
و به اندازه ای که چه در زمان مدیریتش و چه حالا برای رول سایت دل سوزی به خرج میداده و میده ، هیچ شخص دیگه ای به پاش نرسیده و نمی رسه.
قدرشو ندونستید ، ارزش داشتن یه همچین شخصی رو تو سایتتون ندارید ، ثابت کردید! تو همین یه ماه که برگشت چند تا تاپیکو فعال کرد ؟ یه ماهه تا حدود دویستا پست زده که بیشترش روله !
بماند که شما از رو تعصب کورکورانه نوشته هاشو قبول ندارید !
کلا لوس بازی و بچه بازیو ترکوندید! ممنون!
به هر حال من الان خیلی عصبانیم ، و دفعه ی دیگه کسی به من بگه برگرد به سایت جادوگران ،امیدوارم تو یه میتینگ باشه که بزنم تو دهنش!
ریگولوس : پخش شید! هر کی زامبی بشتر و باحال تری بیاره یه قارت جایزه داره!
ملت قارت قارت کنان پخش می شند !
آلبوسم در حالی که کلنگ هنوز تو سرش گیر کرده با دهن باز و چشمان گشاد شده دنبال ریگولوس راه میفته .
آلبوس تو ذهنش : من چرا وقتی زنده بودم این پسره رو کشف نکردم؟ چقدر خوشگله لامصب! باید هر جور شده مخشو بزنم!
فیلچ از اون سر داد میزنه : اینجا نوشته تام ریدل! اینم از تو قبر در بیارم؟
آلبوس خودشو جمع می کنه و میپره پشت ریگولوس قایم میشه !
ریگولوس : حتما بابای تام ریدل خودمونه! آره درش بیار ولی این بار کلنگو آروم تر بکوب!
چند لحظه بعد!!!
به غیر از آلبوس و تام ریدل پدر ، مامان و بابای جیمز پاتر ، و یه زن خیلی با کلاس هم تو صف زامبی ها ایستادن.
ریگولوس به سمت زن با کلاس میره و وقتی صورتشو می بینه خشکش می زنه : ما ... ما ... مامان!
دوست عزیز ، چرا سعی نمیکنید سوژه رو ادامه بدید؟پست شما باطله!دوستان از پست زاخاریاس اسمیت ادامه بدن!
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در 1388/6/19 11:22:44 ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در 1388/6/19 11:24:21 ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در 1388/6/19 11:24:24
ریگولوس شروع می کنه به کندن لباس هاش و فیلچ هم در دستشویی رو می بنده و خانوم نوریس دمشو می کنه تو سوراخ کلید که کسی دید نزنه!
صدای ریگولوس : مراقب باش آرگوس! شامپو داره میره تو چشمای نازنینم!
صدای آرگوس : نگران نباشید ارباب!
یک ساعت بعد!
خانوم نوریس کنار میره و سوراخ کلید آزاد میشه!
ریگولوس بعد از یه ماساژ حسابی حوله پیچ نشسته کف دستشویی و فیلچ داره براش ماسک خیار میذاره رو صورتش... ریگولوس هر وقت چشم آرگوسو دور میبینه یکی از خیارا رو از رو صورتش کش می ره و می خوره!
نیم ساعت بعد!
ریگولوس بالاخره لباساشو می پوشه و جلو آینه می ایسته ...بعد لبه ی کتشو می زنه کنار و دستشو می کنه تو جیب بقلش و از تو جیب یه کشو پر از لوازم آرایشی می کشه بیرون!
اول از همه یه قوطی کرم نرم کننده در میاره و پوست صورت و دستاشو کاملا باهاش ماساژ میده ... بعد یه لایه کرم پودر میزنه ... بعد یه لایه ضد آفتاب ... بعد یه لایه دیگه نرم کننده ... بعد مرطوب کننده ... بعد ضد مهتاب ...بعد سفید کننده و ...
فیلچ هم کنار ایستاده و تند تند در قوطی کرم ها رو براش باز و بسته می کنه!
در آخر ریگولوس قوطی ژل مخصوصشو در میاره و خیلی با دقت چند پر موهاشو ژل می زنه ...بعد کشو رو دوباره بر می گردونه به جیبش و فیلچ براش کتشو صاف می کنه و برس میکشه!
ریگولوس تو آینه نگاه آخرو میندازه و کرواتشو صاف می کنه: خیلی خوب آرگوس برای یه حموم سریع سرپایی فعلا کافیه ! بیا بریم بیرون ببینیم اسلاگهورن داره چی کار می کنه!
و هر سه ( با خانوم نوریس!) از دست شویی خارج میشند.
ملتی عظیم مرکبی پوش جلو در پایگاه جمع شدند ، تو صف هایی منظم به سمت دکه ای با لوگوی ارزشی ها جلو می رند و از دکه یه دسته روزنامه می گیرند و با خوشحالی همون کنار خیابون ولو می شند و شروع می کنند به خوندن!!!
*
داخل دکه!
فیلچ داره دسته های روزنامه رو مرتب می کنه ، لوسیوس هم داره دسته های پولو میشمره!
ریگولوس میره جلو در و شهلا زلفشو یه تاب می ده!
: ملت عجله کنید! از شماره دوم هفته نامه ما فقط کم تر از صد نسخه مونده ... از چاپ دوم هم خبری نیست!
صف مرتب به هم میریزه و ملت میفتند به جون هم!
***
شماره ی دوم هفته نامه ی ارزشی مرده در سه صفحه منتشر شد :