بررسی پست شماره 247 خانه ریدل،مری باود:قسمت "تفکر و تعمقتون" به سوژه ربطی نداشت.ولی ممکن بود خواننده متوجه منظور شما نشه.اون دو سه خط یا همون پاراگراف اوله که خواننده رو جذب میکنه و کسی که پست رو میخونه تصمیم اولیه شو برای ادامه دادن یا ندادن همونجا میگیره.تصمیم نهایی تو خط آخر گرفته میشه و بستگی به این داره که پست رو چطوری تموم کرده باشین.به هر حال وجود این پاراگراف ضرورتی نداشت.
بعد از تفکر و تعمق شروع به روایت داستان کردین ولی خیلی ناگهانی این کارو انجام دادین.به نظر من بهتر بود بعد از اون وقفه کوتاه خواننده رو به فضای داستان برمیگردوندین و گوینده رو مشخص میکردین.اون قسمت " بنگ" وسطش جالب بود.بدون توضیح و طول و تفصیل عصبانیت لردو نشون دادین.
درباره منیره مک گونگال نمیخوام چیز زیادی بگم چون به سلیقه خودتون بستگی داره ولی به نظر خودم این لقب کمی لوسه و روی کل پستتونم اثر میذاره.با این همه ممکنه برای بعضیا جالب باشه.برای همین اینو یه نکته منفی درنظر نمیگیریم.
نقل قول:
لرد خاکستری: من خودم نوشتم حرفی هست ؟
اینم از اون تغییرات بی دلیل و نسبتا مضر بود.لرد خاکستری برای چی؟این تغییرات اگه طنز یا هدف خاصی داشته باشن میتونن جالب باشن.ولی اینجا نه دلیلی برای عوض کردنش وجود داشت نه طنزی به چشم میخورد.
نقل قول:
نولان در حالی که سرتا پا لرزان بود( یعنی چی این الان؟!)
خب یعنی سرتاپا لرزان بود دیگه!!!بهتره ازاین توضیحات توی پرانتز تا جاییکه ممکنه خودداری کنین.بعضیا اول یا آخر پستشون مینویسن ببخشید بد شد...یا هر کاری کردم نتونستم خوب بنویسم.اینا مستقیما روی خواننده اثر میذاره.حتی اگه پست شما خوب هم باشه ازش لذت نمیبره چون بهش تلقین شده که این پستی که شما خوندی بد بود.خود نویسنده قبول کرده بد نوشته پس تو هم قبول کن!الان اینجا هم جمله شما اینو به خواننده القا میکنه که به نظر خودتون جمله قبلیتون بی معنی بوده و بنابراین جمله های دیگه تونم میتونه بی معنی باشه.البته به جای "سر تا پا لرزان بود" میشد از جمله دیگه ای مثل "از سر تا پایش میلرزید"استفاده کرد ولی به هرحال جمله شما هم معنی داشت و منظورتونو کاملا میرسوند.
نقل قول:
آنتونین که از حرف یکبارهی لرد و پیشنهادش شوکه شده بود نتوانست در مقابل او ایستادگی کند اما به فکری که در لحظه به ذهنش خطور کرده بود اشاره کرد.
- ولی لرد فکر کنم بازیگرای قابلتری هم برای این نقش وجود داشته باشه!
پست شما از اون پستایی بود که نویسنده با حفظ سوژه اصلی، برای دل خودش پست زده نه پیش بردن و دخالت در سوژه.اینجور پستها حتی اگه جالب یا مفید هم نباشن هیچ ضرری ندارن.ولی شما این آخر یه کار مفید هم انجام دادین.مینروا رو وارد داستان کردین و به این نکته اشاره کردین که باید مرگخواری برای ایفای نقشش انتخاب بشه و انتخاب بازیگرش رو هم گذاشتین به عهده نفر بعدی.این کارتون همون راحتی و نداشتن عجله یا اصرار برای رسیدن به نقطه خاصی از داستان رو نشون میده.روش خوب، جالب و مفیدیه.
پستتون کمی کمبود شکلک داره.به نظر من میشد از یکی دو تا شکلک برای ابراز احساسات استفاده کرد.
موفق باشید.
____________________________________
بررسی پست شماره 249 خانه ریدل،آگوستوس پای:آگوستوس عزیز
نقل قول:
همه اكيپ در حال جمع كردن وسايل برای انتقال به مدرسه بودند و لرد سياه فاتحانه بر اين صحنه نظارت می كرد.
پستتونو خوب شروع کردین ولی اون کلمه فاتحانه زیاد برای اون قسمت مناسب نبود.لرد هنوز به پیروزی خاصی دست پیدانکرده که بتونه فاتحانه نظارت کنه.شاید مغرورانه مناسبتر میشد.گرچه همون کلمه فاتحانه هم زیاد توی ذوق نمیزنه.
فاتحانه-كنجكاوانه- مظلومانه- چاپلوسانه
از این کلمات هم آهنگ، در یک سوم اول پستتون استفاده کردین.وقتی پشت سر هم از چنین کلماتی استفاده بشه از زیبایی پستتون کم میکنه.وقتی لازمه پشت سر هم از این کلمات استفاده کنین بهتره برای یکی دوتاشون جایگزین مناسبی پیدا کنین.مثلا کنجکاوانه:با کنجکاوی...که البته برای بقیه پستتون خوشبختانه همین کارو کردین.
تعادل بین دیالوگها و توضیحاتتون خیلی خوبه.شما به اندازه کافی درباره حالتها و شخصیتها توضیح دادین و شخصیتهاتون به انداز کافی حرف زدن.همین تعادل به پستتون حالت سرگرم کننده ای داده.
یکی از نکته هایی که در بیشتر نقد ها بهش اشاره میکنم فاصلس.منظورم پاراگراف بندی دقیق نیست.مثلا:
نقل قول:
ايوان كه كنجكاوانه در حال بررسی دم و دستگاه های فيلم برداری بود به سمت نولان برگشت.
_ چی می خوای؟
نولان كه در اين مدت كوتاه كمی با اداب و رسوم اطرافيانش اشنا شده بود و البته تنبيهات لرد نيز بر سرعت يادگيريش افزوده بود، چهره ای مظلومانه ای به خود گرفت و بالحنی چاپلوسانه گفت:
اینجا بعد از "چی میخوای" ایوان میتونستین یه خط فاصله بذارین.اینجوری خوندن پستتون خیلی راحتتر میشه.علاوه بر اون خواننده درک درستتری از نوشته شما پیدا میکنه.مثلا همینجا بعد از جمله ایوان، مسلما برای یکی دو ثانیه سکوت برقرار شده.همون فاصله کمک میکنه خواننده این سکوت رو بهتر حس کنه.با وجود این، رعایت این نکته خیلی ضروری نیست ولی به هرحال بهتره رعایت بشه.
ترس و وحشت نولان رو خیلی خوب توضیح دادین.چاپلوسی و حرف زدن توام با احترامش به خوبی ترس و وحشتش رو از مرگخوارا و لرد نشون میده.علاوه براین با انتخاب بهترین جمله ها به انتقال این احساس به خواننده کمک زیادی کردین.مثلا:
نقل قول:
نولان با نگرانی كمی اطرافش را پاييد تا مطمئن شود كه هنوز در فاصله امنی نسبت به لرد سياه قرار دارد.
علاوه بر اون جمله ها و حالتهای مغرورانه و سیاه لرد و مرگخوارها به خوبی بیان شده.
نقل قول:
پس از اطمينان با صدای آهسته ای رو به ايوان _ كه با تعريف های او سينه اش را جلو داده بود_ كرد و پرسيد
با همون یه تیکه کوچیکی که وسط جمله اضافه کردین حالت ایوان به خوبی بیان شده.کارتون خوب بود.
پست شما کمی از کمبود شکلک رنج میبره.با توجه به طنز بودن و مساعد بودن شرایط پستتون میتونستین از یکی دو تا شکلک استفاده کنین.معنیش این نیست که یه پست طنزحتما باید شکلک داشته باشه ولی مثلا برای دیالوگهای نولان یکی دوتا شکلک میتونست کمک کننده باشه.اشاره های کوچیک و نکته دار به پستهای قبلی کار خیلی جالبیه که شما با اشاره به دنده های دردناک نولان این کارو به خوبی انجام دادین.
نقل قول:
ايوان نگاه عاقل اندر سفيهی به نولان انداخت و گفت:
_چطور جرات ميكنی فعاليت های فرهنگی لرد سياه رو زير سوال ببری! البته كه در هاگوارتز واقعی بايستی فيلم برداری بشه!
شما اینجا مشکل خیلی بزرگی برای سوژه ایجاد کردین.
نقل قول:
_ پس اين لوسيوس كجا مونده؟ مثلا قرار بود با پارتی و پول اجازه نامه فيلم برداری رو از بخش ارشاد وزارت خونه بگيره ها!
و اینجا خودتون اون مشکل بزرگ رو حل کردین.اونم به بهترین شکل ممکن.
فیلمبرداری در هاگوارتز اونم با اجازه وزارت خونه!یعنی حالتی که دامبلدور و بقیه هم قادر به اعتراض نباشن.شما بدون اینکه آسیبی به سوژه بزنین جهتش رو به بهترین شکل عوض کردین و سوژه فرعی خیلی خوبی به داستان اضافه کردین.
پست خوبی بود.
موفق باشید.