شیکمبولی: حقوق بازنشستگان یا حقوق کارمندان! مسئله اینست....روز گذشته وزیر اعظم، کینگزلی شیکمبولی در طی نشستی که با سران آسلام داشت اعلام کرد که با بودجه ای که در اختیار دارد و با توجه به این موضوع که به تازگی قصد ساختن قصری های زنجیره ای در سطح جهان را دارد قادر به پرداخت حقوق بازنشستگان و کارمندان دولت به طور همزمان نیست... همکار ما، نورممد در این ضمینه گزارشی تهیه کرده است که به اتفاق میخوانیم!
نور ممد: خوانندگان عزیز، هم اکنون در پشت درهای بسته این جلسه مهم به سر میبریم و با استفاده از تکنولوژی برتر یعنی محصول جدید برادران ویزلی، گوش های گسترش یابنده به صحبت هایشان گوش فرا میدهیم!
فی الجلسه...
شیکم: البته بنده نظر بر این دارم که اول حقوق بازنشستگان را بدهیم چرا که حقوق کارمندان فعلی بسی بیشتر است و با توجه به اینکه قیمت سیمان در حال افزایش است بهتر است وارد معامله بشویم. حاجی شوما لطفا به قضیه سیمان رسیدگی بفرما...
حاجی: من قبلا جاسم را برای رسیدگی به امور سیمان فرستاده ام... و از اون جایی که من یک ریپابلیکن تمام عیار هستم با پرداخت حقوق بازنشستگان موافق ترم!
نورممد از پشت در: ای جاسم نامرد!
ما رو گذاشتی پشت در، خودت رفتی دنبال سیمان؟ حالتو میگیرم...
موبایلشو در میاره زنگ میزنه به حاجی...
حاجی از داخل جلسه: اگر جاسم هستی و قضیه سیمان ها حله یه بار فوت کن و در غیر این صورت برو پی کارت که جلسه دارم!
نورممد یه بار فوت میکنه!
نورممد: الو... حاجی... من جاسمم!
حاجی: خوب وقتی یه بار فوت کردی فهمیدم جاسمی... ولی چرا لهجه نداری؟
نورممد: یه چی میجی یه چی جفته باشیه... من دیرم جاسمم سن دیسن لهجه نداری؟
حاجی: خوب حالا اون ول کن... حرفتو بزن!
نورممد: به نچته مهمی اشاره چردی... من الان جیلدی رو جروجان جرفتم و سیمان ها رو هم همینطور و اگه تا ده دگیگه دیجه نورممدو راه ندید به جلسه همه شونو میکشم!
حاحی: اکشال نداره... اکشال نداره... به نورممد بگو بیاد تو!
نورممد: جانم به گربانت حاجی
نورممد که اصلا خوش تیپ نیست از سوراخ جلسه میره تو!
نورممد: ای بابا... شوما که فقط 2 نفرید!
شیکم: پس میخواستی چند باشیم؟ جلسه سران آسلامه دیگه
نورممد: الان ردیفش میکنم
موبایلشو درمیاره زنگ میزه به گیلدی!
گیلدی: اگر اشتباه گرفته اید یه بار فوت کنید و اگر اشتباه نگرفته اید دوبار فوت کنید!
نورممد دوبار فوت میکنه!
گیلدی: پس لطفا بنالید...
نورممد: الو... منم نورممد! گیلدی جون سران آسلامو بریز تو کامیون ور دار بیار که از اون جلسه ها داریم که نتیجه ش نه ماه بعد معلوم میشه!
گیلدی: سه تا سوت بزن من اومدم!
نورممد: سوت... سووووت... سووووووووت
هوشت...
گیلدی ظاهر میشه
گیلدی: بیا... بیا ... بیا... بیا... خوبه! همینجا بارو خالی کن عباس جون!
عباس بار کامیونو خالی میکنه مدوزا و موذمال و فلور و اندرومیدا و مادام ماکسیم و بلا و مک گونگال و چو و تانکس و لاوندر و سایرین میان پایین!
حاجی: و هم اینک با حضور سران آسلام، جلسه به رسمیت شناخته میشود! رای میگیریم... چراغا خاموش یا روشن؟
:bigkiss: