هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۱۴:۱۱ پنجشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۳

گیلدروی لاکهارتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۵۸ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 594
آفلاین
شیکمبولی: حقوق بازنشستگان یا حقوق کارمندان! مسئله اینست....

روز گذشته وزیر اعظم، کینگزلی شیکمبولی در طی نشستی که با سران آسلام داشت اعلام کرد که با بودجه ای که در اختیار دارد و با توجه به این موضوع که به تازگی قصد ساختن قصری های زنجیره ای در سطح جهان را دارد قادر به پرداخت حقوق بازنشستگان و کارمندان دولت به طور همزمان نیست... همکار ما، نورممد در این ضمینه گزارشی تهیه کرده است که به اتفاق میخوانیم!

نور ممد: خوانندگان عزیز، هم اکنون در پشت درهای بسته این جلسه مهم به سر میبریم و با استفاده از تکنولوژی برتر یعنی محصول جدید برادران ویزلی، گوش های گسترش یابنده به صحبت هایشان گوش فرا میدهیم!

فی الجلسه...
شیکم: البته بنده نظر بر این دارم که اول حقوق بازنشستگان را بدهیم چرا که حقوق کارمندان فعلی بسی بیشتر است و با توجه به اینکه قیمت سیمان در حال افزایش است بهتر است وارد معامله بشویم. حاجی شوما لطفا به قضیه سیمان رسیدگی بفرما...
حاجی: من قبلا جاسم را برای رسیدگی به امور سیمان فرستاده ام... و از اون جایی که من یک ریپابلیکن تمام عیار هستم با پرداخت حقوق بازنشستگان موافق ترم!
نورممد از پشت در: ای جاسم نامرد! ما رو گذاشتی پشت در، خودت رفتی دنبال سیمان؟ حالتو میگیرم...
موبایلشو در میاره زنگ میزنه به حاجی...
حاجی از داخل جلسه: اگر جاسم هستی و قضیه سیمان ها حله یه بار فوت کن و در غیر این صورت برو پی کارت که جلسه دارم!
نورممد یه بار فوت میکنه!
نورممد: الو... حاجی... من جاسمم!
حاجی: خوب وقتی یه بار فوت کردی فهمیدم جاسمی... ولی چرا لهجه نداری؟
نورممد: یه چی میجی یه چی جفته باشیه... من دیرم جاسمم سن دیسن لهجه نداری؟
حاجی: خوب حالا اون ول کن... حرفتو بزن!
نورممد: به نچته مهمی اشاره چردی... من الان جیلدی رو جروجان جرفتم و سیمان ها رو هم همینطور و اگه تا ده دگیگه دیجه نورممدو راه ندید به جلسه همه شونو میکشم!
حاحی: اکشال نداره... اکشال نداره... به نورممد بگو بیاد تو!
نورممد: جانم به گربانت حاجی
نورممد که اصلا خوش تیپ نیست از سوراخ جلسه میره تو!
نورممد: ای بابا... شوما که فقط 2 نفرید!
شیکم: پس میخواستی چند باشیم؟ جلسه سران آسلامه دیگه
نورممد: الان ردیفش میکنم
موبایلشو درمیاره زنگ میزه به گیلدی!
گیلدی: اگر اشتباه گرفته اید یه بار فوت کنید و اگر اشتباه نگرفته اید دوبار فوت کنید!
نورممد دوبار فوت میکنه!
گیلدی: پس لطفا بنالید...
نورممد: الو... منم نورممد! گیلدی جون سران آسلامو بریز تو کامیون ور دار بیار که از اون جلسه ها داریم که نتیجه ش نه ماه بعد معلوم میشه!
گیلدی: سه تا سوت بزن من اومدم!
نورممد: سوت... سووووت... سووووووووت
هوشت...
گیلدی ظاهر میشه
گیلدی: بیا... بیا ... بیا... بیا... خوبه! همینجا بارو خالی کن عباس جون!
عباس بار کامیونو خالی میکنه مدوزا و موذمال و فلور و اندرومیدا و مادام ماکسیم و بلا و مک گونگال و چو و تانکس و لاوندر و سایرین میان پایین!
حاجی: و هم اینک با حضور سران آسلام، جلسه به رسمیت شناخته میشود! رای میگیریم... چراغا خاموش یا روشن؟ :bigkiss:



Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۶:۴۲ چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۳

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
در پي شروع امتحان سمج كه تا بيست و هشتم شهريور 1383 به زمان ماگلي ايراني و هجدهم ماه نهم سال 2004 ميلادي به زمان ماگلي و جادوگري بريتانيا طول ميكشد شاهد سه مورد خودكشي شديد.. دو مورد خودكشي رقيق و يك مورد خودكشي به نتيجه رسيده بوديم.
گزارشگر جوان ما ريتا استيكر(يعني درست‌كننده‌ي استيك) خبر ميدهد:
در يكي پلهاي لندن مازامولا نامي خود را با قرار دادن بر لبه‌ي پل در حالي كه لباسي سپيد و دامني كرمي پوشيده بود به نمايش گذاشت و منتظر شد تا خنك نسيمي او را به پايين پرتاب كند(اند رومانتيك).. اما با اقدام به موقع ماموران آزكابان اين فرد هنوز در جايش ايستاده است.
در يكي ديگر از شديدترين خودكشي هاي به انجام نرسيده لاوندور براون رو داريم كه با تكيه بر لبه‌ي يك ميز و با زور دست سعي در له كردن صورت خود داشت. كه البته اين امر هنوز صورت نگرفته.
آخرين خودكشي شديد و به سرانجام نرسيده فردي معلوم‌الحال را مي‌بينيم به نام بيگانه كه براي كشتن خودش مدام به يك در بزرگ مي‌كوفد! كه البته به علت بزرگي اين در هيچ آسيبي به وي نرسيد.

از خودكشي‌ها ي رقيق ميتوان بستن خود به مجسمه‌ي آزادي جنوب لندن و افتادن در يك چاه عميق نام برد كه باز هم با اقدام سريع ماموران نجات يافتند.

و اما مرگ!!! خودكشي شخصي غير معلوم‌الحال كه پس از كشف فيزيكي بزرگ خود به كله‌اش زد و اقدامي فراگير به خودش‌را‌كشتن كرد و موفق شد از بردن نام وي به علت مسائل مالي خودداري مي‌شود.

اميدوارم گزارش امروز خبرنگار جوان مو بر اندامتان راست نكرده باشد
راستي يه چند عكس از صحنه‌هاي خودكشي نيز در دست مي‌باشد...
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۳

بارتیموس کراوچ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۱ دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۲۰:۰۰ جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴
از زیر علامت شوم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 87
آفلاین
مصاحبه با مردی که زنده شد

خبرنگار: ریتا اسکیتر

نام شما چیست: من بارتیموس کراوچ هستم و چوا از 12 کاراکتر بیشتره بهم میگن بارتی

سن شما چه قدر هست: والاه تو کتاب ننوشته اما جوونم

کجا به دنیا اومدید: فوضولی؟

شغلتو چیه: من خادم وفادار لرد بزرگ هستم

در اینجا متاسفانه ریتا داشت چرت میگفت طلسمش کردم... زنگ بزنین بابا قوری بیاد...

قربون وینکی هم برم


تصویر کوچک شده


مصاحبه ای خواندنی با بیگانه!
پیام زده شده در: ۱۷:۳۴ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۳

بیگانه


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۸ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۵۵ سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۸
از بعد از پل, دست راست دومين كوچه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 182
آفلاین
ریتا: آقای بیگانه هدف تون از ساخت سه گانه‌ی بیگانه‌ای از قفس پرید چی هست؟
بیگانه: هدف همه‌ی ما تعالی سنمای کشور است و من و همکارانم هم همین را دنبال میکنیم!
ریتا: ش.. ش.. شما فهمیدید من چی گفتم
(برای اولین بار بیگانه یک جواب درست داد!)
بیگانه: هان؟(اشاره به دوربین عکاس) اون دوربین عکس هم میندازه؟ :ylash:
ریتا: عرض کردم منظور من را فهمیدید؟
بیگانه: من نمی دونم شما چقدر زور دارید!
(آی کیو ها: منظور=من+ظور درنتیجه ظور و زور(زور بازو) حال میدهد: منظور=منزور که با برابری اجزا می‌شود: من+ظور=من+زور حالا من ها از دوطرف خط میخورند :
ظور+زور)
ریتا: مثل اینکه حالتون خوب شد؟
بیگانه: حال کی خوب شد! (در حالی که به دوربین نگاه می‌کند)آقا این دوربین ها در هم دارد؟
ریتا چونه اش را بر میگرداند:
بعنوان آخرین سوال:آیا شایه‌ی حضور نمید در قسمت سه حقیقت دارد؟
بیگانه:کدوم شایعه؟
ریتا: حضور نمید
بیگانه: خوب!
ریتا:حقیقت داره؟
بیگانه: چی حقیقت داره!
ریتا:
بیگانه: با من کاری نداری باید برم ! کرام قول داده که اگه زود بیام یک در بده مال خود خودم
-----------------------------
در ضمن هری کی گفته که:
نقل قول:

هری پاتر نوشت
هری در جواب بیگانه : بابا بزا دلشون خوش باشه اگه این کارا رو نکنن چی کار کنن مطلب بنویسن تو سایت؟ راستی کسی ازت دعوت نکرده هنوز
بیگانه : نه نه

از من یکی دعوت کرد ولی نمی‌دونم کی بود پشت یک دری بود !
جیغ ریتاک پس معلوم شد که چرا اینقدر به در (‌آی کیو ها:door) علاقه نشون میده!



Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۳

Irmtfan


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۴ شنبه ۱۳ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۹:۵۷ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵
از پریوت درایو - شماره 4
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3125
آفلاین
در پی شدت گرفتن مبارزات انتخابی در قسمتهای مختلف زیباترین دختر مدرسه ، زیباترین شریک رقص ، زیباترین شریک بالماسکه ، زیباترین شریک بی جامه پارتی ، زیباترین شریک تنفس مصنوعی و و و به نظر می رسد تب معجون هفت عصاره و سایر امکانات جادویی به شدت بالا گرفته است در این ارتباط اسنیپ گفت: صد رحمت به هری الان با این وضعیت نه تنها مواد این معجون بلکه مواد بقیه معجون هایی هم که داشتم تموم شده امسال درس معجون بی درس معجون.
بله تعدادی از ساحره ها برای شرکت با تبدیل خود به افراد معروف ماگلی از جمله کریستسنا اگویلرا ، ebrow یا abrow یا آبرو ، و دیگر مانکن ها و مدلهای ماگلی سعی در سبقت گرفتن دارند در این رابطه از ونوس سوال شد که چرا با این اوضاع دیگر نمیچرخد:
ونوس : ها شیه مو تو مزرعه میرم سی بوام اون مال قبل ویه
ترجمه : بله چیه من تو مزرعه میرم دنبال پدرم اون جنگولک بازیها مربوط به گذشته بود

باری به هر جهت کل(Kale) آواتار به شدت در حال گسترش است در این ارتباط پی امی اعتراض آمیز از طرف بیگانه برای هری پاتر ارسال شد.
بیگانه : ببخشید من میگما ولی باید جلوی اینا رو بگیرید با این آواتارایی که گذاشتن
هری در جواب : بابا بزا دلشون خوش باشه اگه این کارا رو نکنن چی کار کنن مطلب بنویسن تو سایت؟ راستی کسی ازت دعوت نکرده هنوز
بیگانه : نه نه


Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.

Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.


Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۸:۱۲ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۳

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
با سلام بر خدمت دنياي جادوگران.. طبق گزارشات انجام شده با اشخاص مختلف درباره‌ي گم شدن آرتور ويزلي به اين نتيجه رسيديم كه توسط دشمنانش به ترور رسيده(يه چي تو مايه‌هاي قتل)
در اينجا به كرام رسيديم.. ويكتور كرام كسي كه از بهترين بازيكنان كوييديچه...
× سلام
-: سلام...
× در مورد آرتو...
-: من با چشاي خودم ديدم كه سه نفر سياهپوش در حاليكه يه طناب دور گردنتش بسته بودن انداختنش توي چاه فاضلاب

كمي جلوتر فردي بسيار بلند قد و جثه بزرگ جلويمان را گرفت تا از وي نيز مصاحبه كنيم.. گويا ايشون گراپ نام داشتند..
× حال شما خوبه؟ در مورد آرتور ويزلي چيزي مي‌دوني؟
-: آرت... ويزل... هاگر... هرم... دوستاي من... له شد زير پام... آرتي...

پس از كمي سردرگمي جلوتر رفته و به شخصي نامعلوم‌الحال رسيديم كه به يك در سه متري خيره شده بود...
× سلام قربون.. شما چيزي درباره‌ي...
-: سلام.. من بيگانم.. درباره‌ي اين در بزرگ هر چي بخواين بدونين در خدمتم..
× آرتور ويزلي چي؟
-: مرد خوبي بود

كمي به جلوتر رفتيم و به مردي ريش‌بلند رسيديم كه ريشش را دو لبه بافته بود
× شما مرلين هستين؟
-: نمي‌بايست باشم؟
× اوه.. شما در مورد...
-: آرتور ويزلي مرد شريفي بود... بيچاره رو با برق كشتن... گويا ماگل‌ها بودن..

از اين آقا گذشتيم و به پيرزني زيبا رسيديم كه با تير برق مشغول كوبيدن بر سر شخصي نامعلوم بود...
× به نظر شما آرتور ويزلي كجاست؟
-: من نميدونم .. فقط يادم مي‌آد آخرين آواتارش مربوط به يه تفنگ مي‌شد... شنيدم كه با گروهي تفنگ‌دار درگير شده...

اين بود گزارش صفحه‌ي سوم پيام امروز.


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۱۲:۵۴ دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۳

گ.گريفندور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۵۲ شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۲:۲۳ دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۳
از محفل ققنوس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
گفتگو اختصاصی با خودم
خبر نگار:اسم کامل؟
من:سر گودریک گریفندور
خبر نگار:حالت وجودی؟
من:نیمه انسان نیمه شبه.در حدی که می تونم چوبدستی ام رو نگه دارم.
خبر نگار:سن؟
من:حدود 800تا900
خبر نگار:شغل؟
من:عضو محفل ققنوس
خبر نگار:جنس چوبدستی؟
من:چوب درخت نراد با پر ققنوس و مو دم اسب تک شاخ
خبر نگار:جادو گر معرف تو خاندان شما "البته زنده"؟
من:آلبوس کوچولو"آلبوس پرسیوال والفریک بریان دامبلدور"
خبر نگار:شغل شما در گذشته؟
من:
1.مدرسه ساز
2.وزیر سحر و جادو
3.به خودم مربوطه


یادتون باشه مدرسه رو من ساختم.
یادتون باشه گروه گریفندور مال من است.
یادتون باشه شمشیر من رور هری از کلاه در آورد.
یادتون باشه من شجاع هستم....


Re: پیام امروز
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۳

آنجلینا جانسونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۳۴ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۷ یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۳
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
میخواستم به همه شما جادوگران و ساحره های عزیز بگم که الیور وود همین دیروز به عنوان دروازه بان در تیم اتحاد پادلمیر مشغول به کار شد! امید وارم که شاهد موفقیت هر چه بیشتر اون باشیم!

خواهر... فارسی بنویس پلیز!
گیلدی


بهترين بازيکن کوييديچی که تا حالا هاگوارتز به خودش ديده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۳:۵۰ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳

ریتا اسکیتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۰۳ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۱۴ سه شنبه ۷ دی ۱۳۸۹
از هر جايي كه به فكرتون مي رسه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 63
آفلاین
سلام
( هر روزنامه يا مجله اي يك قسمت داره به نام خبرنگاران جوان پس اين روزنامه ي پيام امروز ما جادو گرا هم بايد همچين قسمتي داشته باشه تا جوانان جادوگري كه به خبر نگاري علاقه زيادي دارن بتونن در روزنامه ي پيام امروز گزارش ها و مقاله هاي خودشون رو بنويسند . پس با اجازه
من شروع مي كنم . )




پسرك بي چاره ... به قلم : لاوندر براون سن :15


در يك روز گرم تابستاني براي خريد پا به كوچه دياگون نهاديم.
كه پسر نوجواني را ديدم كه در زير آن آفتاب سوزان و بر روي
سنگ فرش داغ كوچه پاي برهنه راه مي رفت و با صدايي نسبتا بلند مي گفت : (( جن خاكي گيريه .... جن خاكي مي گيريم )) . گفتم اگر صحبتي داشته باشم بد نباشد پس به او نزديك شدم و با او به صحبت نشستم :
+ سلام
* سلام
+ چند لحظه فرصت داري ؟ * بله

+ چند سالته ؟ * 12 سالمه

+ كلاس چندمي ؟ * دوم
( البته فراموش نشه ها توي هاواردز )

+ مگه نبايد هفته ي ديگه تو هم بري مدرسه ؟
* خوب بايد پول كتابام رو در بيارم .

+ در آمدت چقدره ؟
* جن خاكي گرفتن كار سختيه خيلي ها از اين كار حوصلشون سر ميره براي همين زياد من رو براي اين كار ميبرند . روزي 1 گاليون در ميارم .

مي خواستم چند تا سوال ديگه ازش بپرسم كه يك مشتري براش پيدا ميشه و ميره.


ريتا اسكيتر خبر نگار سابق و ويژه ي نشريه ي وزين پيام امروز در همه جا نزديك شماست
------------------------------------------


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۲:۰۷ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
ردیاب اعضا

با وصل نسل جدیدی از ردیاب ها به اعضای مشکوک..معلوم الحال و کلا! این اعضا برای کار کردن به مشکل بر خوردند.
این ردیاب ها با شناسایی افرادی که پست های مسخره و بی مربوط می زنن...مثل سایه با انها حرکت می کنند و مانع فعالیت آنها می شوند.این ردیاب های جدید با راه رفتن بر روی اعصاب اعضای دارای شرایط مانع هر گونه فعالیت مشکوک آنها در سایت می شوند.
این ردیاب ها محصول سایت جادوگران هستند..با نام تجاری...ناظران موهاهاهاهاها
تلفن مرکز پخش: بلاتریکس









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.