خانه ی ریدلمورفین و بقایای ایوان کف ورودی خانه ی ریدل پهن بودن. آنتونین، اما، هوگو و بلیز روی صندلی های راحتی اتاق نشیمن نشسته بودند و نگاهشون بین اون دو تا نئشه و بلاتریکس که با عصبانیت راه میرفت و به زمین و زمان فحش می داد در حرکت بود!
- مرتیکه های بوقــــــی! اگه ارباب بفهمه دهن هر سه تاییمونو آسفالت می کنه. ای خدا من چه گناهی کردم که باید به این گوسفندا برم مأموریت؟
آنتونین که به پشتی صندلیش تکیه داده بود با خونسردی پرسید:
- حالا مگه چی شده بلا؟ چیکار کردن اصلاً؟ چرا ایوان اینجوریه؟
بلا جیغ زد:
- چـی شده؟! داشتن به کشتنمون می دادن! این دو تا چیز کشیدن و همه فهمیدن ما مرگخواریم!با صدای جیغ بلا مورفین یه تکون خورد و هوش و حواسش تا حدود سر جاش اومد.
یه نگاه به ایوان که کنارش خوابیده بود کرد و بعد به کمی اون طرف تر که بلاتریکس مشغول جیغ و داد بود نگاه کرد.
یه چیز سفید از جیبش در آورد و گرفت زیر بینی ایوان!
بعد هم کمی خودش کشید و دوباره با خنده ای شیطانی خوابید.
چند متر اون طرف تر بحث همچنان ادامه داشت:
- یعنی چی استخوناشو پرت می کرد؟ حالا بدون استخون چیکار باید بکنه؟!
اما جواب این سوال هوگو را داد:
- نگران نباش، حتماً ارباب می تونه یه کاری براش بکنه!
دوپش دوپش دوپش!صدای نعره ی مورفین که از ته هنجره ش می اومد همه رو از جا پروند.
مورفین داشت روی هوا هلکوپتری میزد و ایوانم از سقف با کمک چند تا استخونی که براش باقی مونده بود آویزون شده بود و می خندید!
مرگخواران:
مورفین:
ایوان:
ساعتی بعد؛ خانه ی ریدل-پیشت پیشت، ایوان. پاشو دیه شوشول!
ایوان در حالی که سرشو می مالید چشماشو باز کرد و دید وسط اتاق نشیمن کنار مورفین که با طناب بستنش دراز کشیده.
- ما کجاییم مورف؟ مگه نرفته بودیم محفل؟!
- نه بابا، اون که توهم بود! ببین ایوان، تو ژیب سمت راشت من یه چیز حال دار هست. درش بیار یه حالی بکنیم.
ایوان به خودنگاهی کرد و رنگ از صورتش پرید!
- نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!با اربده ی ایوان همه ی اعضای مرگخواران به داخل نشیمن حمله کردن و با چشمای گرد شده ی ایوان و مورفین که در تلاش بود چیز مرقوبش رو از جیبش در بیاره مواجه شدن.
ایوان با صدای آروم گفت:
- ارباب منو میکشه!
بلاتریکس جلوی ایوان نشست و گفت:
- ایوان تو رو به آب دماغ مبارک ارباب قسمت میدم بگو چی شده؟!
ناگهان سالازار از پشت سر همه گفت:
- پسریَم تام هر شب استخون های ایوان رو تو بغلش می گرفتیَد تا خوابش ببریووو!
کل الیوم ملت از جمله مرگخوار و محفلی و ایفا و غیر ایفا: