ادامه قبلی...
-------------------------------------
مکان پشت سیم های حفاظتی نیروگاه ساعت 4 صبح
-------------------------------------
حاجی:حاجی حاجی.. جاسم....
صدای بی سیم
جاسم:جاسم جاسم.. حاجی به گوشم حاجی
حاجی:جاسم یه نیگا بنداز ببین چندتا از سوراخ های گیلدی تو این منطقه هست؟تمام
جاسم:5 تا حاجی...تمام
حاجی:نزدیک ترین سوراخ کجاست؟..تمام
جاسم:تو اتاق نامزد بارتی پست(ولدی قلابی
)..تمام
مرلین بی سیمو از دست حاجی میگیره میگه:ههههههییییی چه بی ناموسی
..تمام
حاجی:سوراخ دقیقا کجاست؟..تمام
جاسم: زیر عکس بریتنی اسپیرز که به دیوار نیروگاه زدن
..تمام
حاجی:عکس بریتنی اسپیرز
ما همی نمیدانستیم که این ملت هم متمدن میباشدی..تمام
جاسم:مکان...
حاجی:مهدیه تهران..تمام
جاسم:نه حاجی..
حاجی:آخه مکان دیگه ای نداریم؟..
تمام
جاسم:حاجی بگم؟..تمام
حاجی:بنال..تمام
جاسم:دو متری شما..تمام
همه میرن طرف سوراخ من هنوز سرجام موندم
حاجی:برادر کالین چه میکنی همی تعلل در جهاد بُوَد حرام
من:حاجاقا در تعجبم همی بسیار..
حاجی:چرا برادر؟
من:آخه مکان پیدا کردیم ولی هنوز واحد خواهران نرسیده
(با پوزش از خانم های محترم که ناراحت شدن
)
مرلین:ههههههههیییییی چه بی ناموسی
کالین ازتو انتظار نداشتم
من:
همه:
دو دقیقه بعد
حاجی:برویم برادران پیش به سوی جهاد اکبر
میریم همه از سوراخ گیلدی تو نیروگاه...
------------------------------------
مکان داخل نیروگاه room نامزد بارتی پست(ولدی قلابی) ساعت 4:15 صبح
------------------------------------
صدا های بدبد 18+ :bigkiss:
(ای بیتربیت اگه سنت پایینه این جمله رو نخون هیزِ چشم سفید
با عذر خواهی از خانم های محترم که به این چیزا حساسیت دارن و الان خوندن
)
همه:
مرلین میخواسته اعتراض کنه که حاجی روسرش یه پارچه میندازه مرلین ساکت میشه(دیدین رو سر طوطی پارچه میندازن ساکت میشه
)
حاجی:برادر کالین ببین که ها روی تخت میباشند تا با شیشه نوشابه به سزای کارهای غیر آسلامیشان برسانیم
من:همی چشم حاجی
یه نیگا میندازم میبینم گیلدیه با اونی که اینجا اتاقشه
من:اورکا اورکااااا(مدل ارشمیدس)
حاجی:چه را فرزند...؟
من:دلیل غیبت گیلدی در سایت را
همه:
حاجی:صلوات دارکی ختم کنید
جمعیت:
نامزد بارتی پست:کی بود؟؟؟؟
گیلدی:هووووم عزیزم ولش کن بیا :bigkiss:
مرلین از زیر پارچه
من:حاجی سلاحهای نوشابه ای رو آماده کنیم؟
حاجی:نه گیلدی از خودمان همی باشدی
همه:آری چنین است
برادران م.م.ج از در میرن بیرون وارد محوطه نیروگاه میشن..
---------------------------------------------
محوطه نیروگاه ساعت 4:25 صبح
---------------------------------------------
گراپی:حاجی این جا پر دوربینه
صدای بی سیم
دوست پسر جاسم: ممدتقی ممد تقی...حاجی...
حاجی:حاجی حاجی...ممد تقی به گوشم
دوست پسر جاسم:حاجی نیرو های فاطی کماندو واحد خواهران م.م.ج ready ..تمام
حاجی:رد آلرت دو بازی نکنید..تمام
دوست پسر جاسم:چشم حاجی..تمام
حاجی:از سواراخیکه ما اومدیم تو نفرستشون تو..تمام
دوست پسر جاسم:چرا حاجی؟..تمام
حاجی:مورد منکراتی(وجود گیلدی اغفال خواهران تمام)
..تمام
دوست پسر جاسم:دوزاری آنتن داد حاجی..تمام
حاجی:دو زاری؟؟..تمام
دوست پسر جاسم:منظور دوناتی..
تمام
حاجی:خودم میدونم به تو این فضولی ها نیومده
..تمام
دوست پسر جاسم:
چشم حاجاقا..تمام
حاجی:از یه سوراخی بفرستشون که دوربینارو قطع کنن..تمام
دوست پسر جاسم:yes sir.. تمام
حاجی:من بیام م.م.ج اون cd رد آلرت 2 رو میشکونم
..تمام
دوست پسر جاسم:
..تمام
5 دقیقه بعد صدای خواهر تانکس
تانکس:حاجی حاجی..تانکس...
حاجی:تانکس تانکس..حاجی به گوشم
تانکس:دوربینا diactive ...میشن کامپیلیت..تمام
حاجی:نفوذ استکبار رد آلرت
تمام
همه به پیش میریم وارد base 1 میشیم...
-----------------------------------------------------
مکان Base 1 ساعت4:40 صبح
----------------------------------------------------
پیتر پتی گرو نشسته داره نگهبانی میده
من:پرتیفیکوس توتالوس...
دست و پاش قفل میشه می افته پایین
از اون ور علی نامی میپره بیرون که زنگ خطرو بزنه
همه:
مرلین آفتابشو پرت میکنه میخوره تو سر علی نمکی
از هوش میره طفلک
حاجی قال:"الآ فتابه فی الدست المرلین عین الذولفقار در دست علی"
همه:
میریم تو دالاهوف با ولدی(بارتی پست) جلسه داره...
تا ما رو میبینن چوباشون میکشن بیرون
صدای داد گراپی
ولدی قلابی.. و دالاهوف:
حاجی:بووووووووووووووووقققق
دالاهوف و ولدی جفتشون بی هوش میشن
همه:
حاجی:
میریم تو پایگاه اصلی
-------------------------------------------------
مکان main basement ساعت 4:50 صبح
------------------------------------------------
حاجی:الپیروزی النزدیک همی باشد
مرلین یه تریپ بابا کرم میاد
همه:
حاجی:گراپ عزیزدل بابا بیا این بمبای نوشابه ای رو کار بزار گوشه کنار اینجا
گراپی:
گراپی تو دو سوت همه بمبا رو جاگذاری مبکنه با spacing 2m
تو 5 دقیقه همه از نیروگاه میرن بیرون
گیلدی هم میبریم با نامزد ولدی قلابی حتی مرگ خوارای بی هوشم جا نمی زاریم(بابا م.م.ج جوانمرد بامرام)
----------------------------------------------------
بیرون نیروگاه ساعت 5 صبح
---------------------------------------------------
صدای انفجار نیروگاه میره رو هوا و نیروگاه دیگه نبود
حاجی: و این بار نیز به یاری نیرو های شجاع و مومن و معتقد وشریف آسلامی م.م.ج پیروزی نصیب آسلام،اِسلام واَسلام گشت خداوند متعال ایشان را ساپورت کند
همه آری چنین است
گیلدی هنوز با نامزد بارتی پست: :bigkiss: ....
همه:میشن کامپیلیتد
حاجی:
-------------------------------------------------------
حالا کی بلد نیست نمایشنامه بنویسه نیروگاه تونو ببندید برید
..تمام