جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 2 کاربر مهمان
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: دوشنبه 7 خرداد 1403 20:34
تاریخ عضویت: 1403/03/06
تولد نقش: 1403/03/07
آخرین ورود: چهارشنبه 6 تیر 1403 21:11
پست‌ها: 13
آفلاین
نام:سیدنی
نام خانوادگی:پاکریج
گروه:هافلپاف
بهترین دوست:هایدی مک راوو
چوب دستی:چوب درخت بید مجنون،هسته قلب اژدهای اتش،29سانت
پاترونوس:اژدها
تنفر ها:دورویی.دعوا،کراب و گویل،از دست دادن دوستان و خانواده اش،ولدمورت
علاقه مندی:رنگ بنفش،خودش،کتاب،شمشیر،دراکو مالفوی،دخترش،اژدها،موسیقی،حیله گری
شغل:مامور مقابله با نیروی سیاه
سلاح:شمشیر خانوادگی پاکریج.شمشیری با دسته ای از یاقوت و تیغه ای که از نقره و نور ماه درست شده و با طلا رویش با زبان یونانی نامش را نوشته
چندمین فرزند خانواده:اخرین
ویژگی های ظاهری:موهای قرمز فرفری که رگه هایی از قهوه ای هم گاهی توش دیده میشه.پوستی به سفیدی برف که گاهی اوقات سفید برفی هم صداش میکنن.لب های قرمز مایل به صورتی.قد بلند و انگشتانی کشیده.یه زخم روی چشم چپش داره که میگه وقتی هفت سالش بوده برادرش داشته با شمشیر پدرش بازی میکرده که یهو میخوره تو صورتش و بابتش سه ماه صورتش باند پیچی شده.چشمای سبز داره که با عینک مربعیش خیلی بیشتر به چشم میاد.وقتی میخنده چال گونه داره و با خنده هاش دل خیلی ها رو برده.به خصوص دراکو مالفوی.
خصوصیات اخلاقی:دختر به شدت دوست داشتنی.مادرش یه مشنگ زاده و پدرش یه اصیل زاده هست.مهربون.خیلی پر انرژی هست.صبح زودتر از همه بلند میشه و با صدای بلند اواز میخونه که باعث میشه بقیه هم در خوابگاه بلند شن .شیطونه و خیلی کرم میریزه ولی به دلیل انرژی زیادش به بچه باحال گروه هافلپاف معروفه.خیلی ریسک پذیره و دوسه بار جون هری و رون و هرماینی رو نجات داده.بهترین دوستش هایدی مک راوو هست .هایدی بهش میگه تو مهره مار داری ون میتونه با حرف زدن خیلی هارو رام خودش کنه.پدر و مادرش جزو محفل ققنوس هستن و مادرش دوست صمیمی لیلی اونز بوده به همین دلیل کمابیش هری پاتر رو میشناسه.اگر کسی از اعضای گروهش یا اعضای گروه دیگه در خطر باشه حتی دشمن خونیش به کمکش میره.همه اون و هایدی رو سیاه و سفید صدا میزنن چون روحیه شکننده اون برخلاف روحیه جنگی هایدی هست.در کار با شمشیر عالیه چون شمشیر بازی یکی از چیزاییه که باهاش خانواده پاکریج رو میشناسن.توی هاگوارتز بیشتر پسرها ازش خوششون میاد حتی اسلیترینی ها.یکی از کسایی که عاشقشه دراکو مالفویه.
داستان زندگی:من سیدنی هستم.اسمم از اسم جدم گرفته شده.مادرم مشنگ زاده هست ولی پدرم جزو اصیل زاده هاس.خاندان پاکریج از بیست و هشت خاندان مقدس جادوگری هستند.مادرم دوست صمیمی لیلی اونز بود .مادر و پدرم عضو محفل ققنوس هستن.اونا کاراگاه وزارت سحر و جادو هستند برای همین در سال پنج بار بیشتر اونها رو نمیبینم.سه تا برادر و دوتا خواهر بزرگتر از خودم دارم و کوچکترین فرزند خانواده هستم.به مهره مار معروفم چون با حرف زدن میتونم همه رو رام خودم کنم.سال چهارم توی هاگوارتز هری پاتر و رون ویزلی و هرماینی گرنجر رو دیدم که به دست دلوریس امبریج دارن شکنجه میشن که با همون به مثال مهره مارم تونستم نجاتشون بدم.بعد از اون هم با اونا به ارتش دامبلدور ملحق شدم و در هفده سالگی زمانی که یک مرگ خوار جرج ویزلی رو داشت شکنجه میکرد با شمشیرم سرش رو بریدم.بعد از هفده سالگی و فارغ التحصیلی به عنوان مامور مقابله با نیروی سیاه در وزارت سحر و جادو قبول شدم و با حیله گری و اون زبون بازیام تونستم خیلی از جادو های سیاه رو در ازکابان بفرستم.در سن 25 سالگی زمانی که با افراد اصلی ارتش دامبلدور یعنی نویل لانگ باتم،هری پاتر،جینی ویزلی،رون ویزلی،جرج ویزلی،هرماینی گرنجر،لونا لاوگود در خانه سیریوس بلک که شده مقر ارتش دامبلدور نشسته بودیم که دراکو مالفوی وارد شد و توضیح دادکه ا ز تمام کارهای بدش دست کشیده و جادوگری خوب شده و هری گفت که کارهای اون رو دیده و به عنوان عضوی از ارتش دامبلدور انتخابش کرده.چندماه بعد دراکو از من خاستگاری کرد و توی سن 28 سالگی صاحب یه دختر شدم و اسمش رو گذاشتم اگنس .


تایید شد.
ویرایش شده توسط shirazi3535 در 1403/3/7 20:41:52
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/7 21:00:44
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: یکشنبه 6 خرداد 1403 17:38
تاریخ عضویت: 1403/03/06
آخرین ورود: پنجشنبه 1 شهریور 1403 12:04
پست‌ها: 1
آفلاین
نام : اسمی نداره ولی یکی دوبار بهش گفتن فرزند مرگ

چوبدستی : نداره ولی سلاح های مورد علاقش به ترتیب یه نیزه ی دو و نیم متری که هشتاد سانتش رو تیغه تشکیل میده ، دو مدل زنجیر های بی نهایت ، ساده و میخ دار ، یه داس تک دست و یه قلاب دوقلوعه
در حقیقت ملت تا حالا فقط همینا رو دیدن ؛ خدا میدونه دیگه چیا داره

جنس هسته : خودسش موجود سحر آمیزه دیگه نیازی نداره به این چیزا نداره

گروه : نوعی دیوانه ساز یا همون مجنون گره

خانواده : فکر میکنیم نداشته باشه

تایپ شخصیتی : XXXX

محل زندگی : تمام تاریکی های موجود در این دنیا
( در باره ی اینکه میتونه به کرات دیگه یا حتی جهان های دیگه بره اطلاعاتی وجود نداره )

رده ی خونی : مجهول

خصوصیات ظاهری : در تصویر مشاهده میکنید

توانایی ها : ایجاد ترسناک ترین توهمات که با تلخ تریخ ترین لحظات زندگی آدم مخلوط شده .
به شدت مبارز قدرتمندیه و بدون تلسم پاترونوس قطعا خواهید مرد .
مثل بقیه دیوانه ساز ها نامیراست .
میتونه وارد هر سایه ای که خواست بشه و از سایه ی دیگه ای بیرون بیاد حتی همون سایه ی اندک داخل آستین ردا تون .
تاثیر پاترونوس رو هم میتونه تا حد کمی تحمل بکنه .

پیشینه : میگن وقتی جوون بوده گذرش به منطقه ای افتاد که اکریزدیس توش زندگی میکرده و تحت آزمایش اصلاح ژنتیکی قرار گرفته .
در جایی که امروزه اونو زندان آزکابان میشناسیم .
در تمام دفعات مشاهده شده یا درحال مبارزه و جذب کردن دیوانه ساز ها بوده و یا داشته اثرات جادوی سیاه رو از روی جادوگران دیگه می‌مکیده .

به نظر با اکریزدیس مشکل داره و تمام آثار بجا مونده ازش رو بغیر از منطقه ی آزکابان نابود کرده

درصورت برخورد شدیدا پیشنهاد میشه فرار کنید
اگر هم دنبالتون کرد بعد از اینکه آثار جادوی سیاه رو از بدنتون جذب کنه ولتون میکنه پس بذارید کارش رو بکنه . چاره ای ندارید . باور کنید

(ترجیحا اسمش رو یک یا سه تا خط تیره مثل این : - سیو کنید یا این : ---)


شخصیت های ساختگی و خارج از چارچوب لیست شخصیت ها به هیچ عنوان تایید نمیشن. حتما قبل از هر اقدامی قوانین ایفای نقش رو با دقت بخون، بعد بلیتی به مدیرا ارسال کن و هماهنگی های لازمو انجام بده.

تایید نشد.
ویرایش شده توسط amir__p در 1403/3/6 17:44:07
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/6 18:22:12
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: جمعه 4 خرداد 1403 15:00
تاریخ عضویت: 1384/09/08
تولد نقش: 1396/06/22
آخرین ورود: امروز ساعت 00:42
از: هاگوارتز
پست‌ها: 682
مدیر مدرسه هاگوارتز، معجون‌ساز
آفلاین
معرفی شخصیت سالازار اسلیترین:

گروه:

گذشته:

سالازار اسلیترین یکی از چهار بنیان‌گذار مدرسه جادوگری هاگوارتز است که نقش مهمی در تاریخ جادویی دارد. وی به همراه گودریک گریفیندور، رونا ریونکلاو و هلگا هافلپاف مدرسه هاگوارتز را تأسیس کرد. هر کدام از این بنیان‌گذاران ویژگی‌ها و ارزش‌های خاص خود را در هاگوارتز به ارمغان آوردند و سالازار اسلیترین نیز از این قاعده مستثنی نبود. وی بنیان‌گذار گروه اسلیترین بود که به تأکیدش بر خون پاک و استعدادهای خاص جادویی معروف بود. او بر این باور بود که فقط کسانی که از خانواده‌های جادوگری با سابقه هستند باید در مدرسه هاگوارتز پذیرفته شوند. این اعتقاد باعث شد که اسلیترین با دیگر بنیان‌گذاران مدرسه، به‌ویژه گودریک گریفیندور، اختلاف پیدا کند. این اختلاف نظر باعث شد که اسلیترین در نهایت مدرسه هاگوارتز را ترک کند.

از دیگر ویژگی‌های بارز سالازار اسلیترین می‌توان به زیرکی و قدرت در جادوی سیاه اشاره کرد. او به توانایی‌های بی‌نظیرش در جادوی سیاه و توانایی صحبت با مارها شهرت پیدا کرد. این ویژگی‌ها و توانایی‌ها باعث شد که گروه اسلیترین به گروهی مرموز و قدرتمند تبدیل شود. اعضای این گروه به‌طور کلی به زیرکی، بلندپروازی و توانایی‌های خاص جادویی مشهور هستند.

سالازار اسلیترین همچنین تالار اسرار را در هاگوارتز ساخت. او این تالار را به گونه‌ای طراحی کرد که تنها وارثان واقعی او بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند. هدف از ساختن این اتاق، محافظت از مدرسه در برابر کسانی بود که به عقیده او نباید در هاگوارتز حضور داشته باشند. تالار اسرار همچنین خانه باسیلیسک، یک مار غول‌پیکر و مرگبار بود که تنها وارثان اسلیترین می‌توانند آن را کنترل کنند.

سالازار اسلیترین نمونه‌ای از یک جادوگر با استعداد و بلندپرواز است که توانست با خلق گروه اسلیترین و اتاق اسرار، نام خود را برای همیشه در تاریخ جادوی هاگوارتز جاودان کند.

حال:

سالازار بعد از شنیدن اهداف بلندپروازانه یکی از نوادگان خود، گلرت گریندل‌والد، به دنیای جادوگری بازگشته تا به او کمک کند که جادوگران را باری دیگر تبدیل به قدرت اول دنیا کند. جادوگران اصیل باید بر کل دنیا، از جمله ماگل‌ها و جادوگران دیگر، حکومت کنند و دلیلی وجود ندارد که جادوگران که برتر از ماگل‌ها هستند، خود را از این دنیا پنهان کرده و از قدرتی که طبیعت به آنها داده برای فتح جهان استفاده نکنند. اگرچه که سالازار سن بالایی دارد و در سایت جادوگران دیگر از مرحله پدر بودن هم گذشته و تبدیل به پدربزرگ شده است، اما همچنان خود را بهترین جادوگر سیاه می‌نامد و بلندپروازی او ذره‌ای کم نشده است. وقت آن رسیده که جادوگران به جایگاه اصلی خود برگردند و زنده شدن دوباره سالازار نشانه‌ای در غریب‌الوقوع بودن این آرزو است.


تایید شد.
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/4 15:07:46
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: پنجشنبه 3 خرداد 1403 16:10
تاریخ عضویت: 1402/10/04
تولد نقش: 1402/10/08
آخرین ورود: شنبه 6 اردیبهشت 1404 13:21
پست‌ها: 170
آفلاین
درخواست ویرایش دارم


نام : ساکورا
نام خانوادگی : آکاجی
معنی نام: شکوفه درخت گیلاس (نام ژاپنی است)
تاریخ تولد : 2 ژوئن ۲۰۰5
ملیت : دو رگه ژاپنی آمریکایی
محل تولد : یوکوهاما ، ژاپن
محل سکونت : خانه ای در جایی نا معلوم
تایپ شخصیتی : ENTP / مجادله گر

گروه های چهارگانه هاگوارتز : گریفیندور
رده خونی : دو رگه
پاترونوس : روباه قرمز
چوبدستی : ۱۲ اینچ طول دارد، جنس آن از چوب راش و دارای مغزی از پر ققنوس و انعطاف پذیر است.

جارو: صاعقه2024
نام جغد: بانداژی
وابستگی ها: دانش آموز هاگوارتز و جستجوگر تیم کوییدیچ گریفیندور.
شغل : کاراگاه آژانس کاراگاهی جادویی مستقل.

خصوصیات ظاهری:
موهای قهوه ای تیره و حالت دار تا کمر که همیشه مقداری از آنها معمولا روی صورتش ریخته.
چشم ها همرنگ مو هایش هستند با این تفاوت که حالتی تیره و تاریک دارند.
دست ها از مچ تا ساعد و گردن و قفسه ی سینه باند پیچی شده اند و زیر آنها همیشه می توان دست کم یک زخم التیام نیافته پیدا کرد.

قد کمی بیشتر از متوسط که برای سنش بلند است. لباس هایش معمولا شامل کتی کرمی رنگ تا زیر زانو که زیر آن پیراهن مردانه سفید پوشیده. به جای کروات از گیره ای با سنگ سبز استفاده میکند و شلوار ساده ای به رنگ قوه ای نسبتا روشن به پا دارد.

علاقه مندی ها : گربه ها، کتاب، چاقو ، خودکشی، معما و چرونده های جنایی، بانداژ، امتحان طلسم های جدید.
تنفر: تقریبا هر چیزی که از نظرش به درد نمی خورد، پیشگویی، الکل، سگ.

اخلاق: مرموز، باهوش، شاد و فعال، کرم ریز، باهوش و متظاهر، اهل شوخی در حد عادی.

توانمندی ها: داشتن اطلاعات به دلیل مطالعه و سر و کله زدن با تقریبا تمامی پدیده ها بجز پیشگویی . یادگیری سریع، تند خوان، کوویدیچ ، زندگی کردن، مار زبان.

خصوصیات اخلاقی:
اهل کتاب است و زود عصبانی می شود اما به همان سرعت آرام می شود زیرا نمی خواهد درگیر کاغذ بازی های بیمارستان و کفن و دفن شود هرچند احتمالا فردا صبح آن روز خود را در حالی که قصد پرتاب خود از پنجره به بیرون را دارید پیدا کنید.

علی رقم هوش بالایش معمولا خود را دختری خنگ نشان می دهد تا مسئولیت زیادی به عهده اش نباشد زیرا کم حوصله است.

ساکورا با اینکه اصالتا دو رگه ژاپنی است اما بسیار خوش چهره است گرچه از آن برای اجرای نقشه هایش استفاده چندانی نمی کند مگر کشیدنشان به لبه پرتگاه‌.

افراد زیادی در زندگی او حضور ندارند که شناخت کاملی از شخصیتش داشته باشند اما تا جایی که مشخص است دچار افسدگی شدید است که این را از طریق تلاش هایش برای خودکشی می توان فهمید هرچند به گفته یکی از معدود دوستانش اگر می خواست واقعا بمیرد اکنون مرده بود.

به علت بیماری خواب اکثرا خسته و بی حوصله است ولی با به وحد آمدنش میتوانید وحشت ناک ترین چیز ها را تصور کنید زیرا انرژی بسیار زیادی دارد که نمیدانیم از کجا می آید.

معمولا مشغول آنالیز کردن شخصیت های اطرافش و موقعیت است و دیر اعتماد میکند با این حال همیشه خوش رو است و می توانید انتظار داشته باشید از شما درخواست خودکشی دو نفره کند.


پیشینه:
مادر و پدر ساکورا در ژاپن آشنا شدند، هنگامی که مادر ساکورا برای حل یک پرونده به آنجا رفته بود.

مادرش ساحره و پدرش ماگل بود اما توانایی خاصی داشت و کاراگاه بود و همکاری آنها در پرونده باعث نزدیکی آن دو نفر شد.
پدر ساکورا در گذشته تلاش های زیادی برای خودکشی نا موفق داشت اما با حضور مادر ساکورا و یک دوست نزدیک امیدی برای زندگی یافت. تنها یک سال بعد از ازدواج آن دو ساکورا به دنیا آمد.

تنها چهار سال از زندگی نسبتا شاد آنها گذشته بود که مادر و پدرش درگیر یک پرونده شدند که پایان غم انگیزی برایشان رقم زد. ساکورا شاهد مرگ پدر و مادرش بود و این تاثیر بزرگی بر روحیه اش گذاشت.

او تا یازده سالگی عملا ناپدید شده بود اما درست یک روز پیش از رسیدن نامه هاگوارتز در انگلستان در یک دکه نان فروشی ظاهر شد و هیچ ردی از او در این سال ها پیدا نشد.

او از آن تاریخ به بعد در یک کانتینر رها شده در محل دفن زباله فراموش شده، در منطقه ای دور افتاده زندگی می کند و به ژاپن رفت و آمد دارد.

رابطه خوبی با هر دو جامعه ماگلی و جادویی دارد و از همین سن شاغل است هرچند برای داشتن مدرک مشغول تحصیل در هاگوارتز است و یا شاید به دنبال اطلاعات؟

نام فامیلی اش در زمان ناپدید شدن تغییر پیدا کرده اما اطلاعاتی از فامیلی قبلی اش وجود ندارد. از انجایی که قبر مادر و پدرش در ژاپن است کسی نمیداند فامیلی آنها چه بوده و این به صورت یک راز باقی مانده.

شعار شخصی: گاهی باید زندگی ای که به ما داده میشه رو از دست بدیم تا قدرشو بدونیم. افتخار میدی با هم خودکشی دونفره کنیم؟


انجام شد.
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/3 16:40:22
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/3 16:41:52
It's all game...want this or not you are player. soo let's play!wwwwww
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: چهارشنبه 2 خرداد 1403 22:36
تاریخ عضویت: 1403/02/30
تولد نقش: 1403/02/30
آخرین ورود: شنبه 21 مهر 1403 02:40
از: اتاق سرخ
پست‌ها: 4
آفلاین
نام و نام خانوادگی:
اینجل کراوکر

چوبدستی:
چوبِ پلاستیک، مغز شیره‌ی درخت افرا، طول ۲۱ سانت

گروه:
گریفیندور

اخلاق و مرزهای اخلاقی:
نداریم

ویژگی‌های ظاهری:
خوشگل، جذاب، قد بلند، رعنا، سیفیت، اصلا اووفف
مدل مو مد روز و خفن
جانورنمای عنکبوت. دارای دو دست زاپاس، برای مواقع نیاز.
راستی... چشماش رو دیدین؟

زندگینامه:
کلا خانوادگی خفن و جذاب و قوی و هنرمندن. ریه‌های قوی و انرژی جسمانی بالا، از ویژگی‌های خانوادگی این عزیزانه. در نتیجه در عرصه‌ی نمایش‌های بسیار خاص تلویزیونی که هنر و انرژی بالایی رو می‌طلبن و پرتنش هستن، فعالیت می‌کنه. از این نمایش‌ها پول خوبی به جیب می‌زنه و حتی برای پز دادن ثروتش، دندون طلاش رو با رئیسش ست کرده، هرچند رئیسش اذیتش می‌کنه و باهاش رفتار بدی داره... اصلا مگه شما قربون صدقه‌ی همون دوستی که همه‌ش پشتش بد میگید، نمیرین؟
حریم خصوصی براش معنی خاصی نداره. تو هر سوراخ سنبه‌ای دست و پا و کله‌ش رو فرو می‌کنه.
چوبدستی بسیار خاصش، سفارشی از طرف رئیسش براش ساخته شده. رئیسش هم عاشق اینه که موقع اجرای انواع طلسم‌های نمایشی سر ست فیلمبرداری، تماشاش کنه.
امّا... اما گول نخورید! اینا همه یه پوششن برای شغل اصلیش. اینجل در اصل یکی از مامورهای بخش نگو و نپرس وزارته که یکی از حساس‌ترین سمت‌ها، بعد از خود وزیره. اینجل هم رفت سراغ یه شغل دوم که هم از توانایی‌های فیزیکیش نهایت بهره رو ببره، هم اگر کسی شغلش رو پرسید، نگه. برد - برد!

شناسه قبلی:
دروئلا روزیه

تایید شد.
ویرایش شده توسط انجل.کراوکر در 1403/3/2 23:05:24
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/2 23:41:26
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: چهارشنبه 2 خرداد 1403 02:17
تاریخ عضویت: 1403/03/02
تولد نقش: 1403/03/02
آخرین ورود: جمعه 3 اسفند 1403 14:04
از: آشیونه کلاغا
پست‌ها: 35
آفلاین
نام: سیلوی
نام خانوادگی: کرو (crow)
نژاد: کلاغ
چوبدستی:شاخه درخت 7 سانتی با مغزی پنیر و ریسه های براق
پاترونوس: پنیر!

ویژگی های ظاهری:
سر و تن و پر و دم های سیاه...اگه گفتید چه سیاهی؟ بله درسته پر کلاغی! لباس های مرتب و آراسته و کلاه گیس های رنگ و وارنگ متنوع!

بیوگرافی:
پدر و مادرش همدیگه رو اتفاقی موقع پنیر دزدی میبینن و عشق در نگاه اول و این صحبتا. چیزی نمیگذره که ازدواج میکنن و مدتی بعد سیلوی به دنیا میاد.سیلوی از همون جوجگی استعداد زیادی از خودش توی همه زمینه ها از جمله آواز های دلنشین, دقت و دید بی نقص,شرارت و دزدی چیز های براق و غیر براق نشون داد(مثل اون باری که به جای پنیر اشتباهی یه تیکه صابون دزدید و خورد فهمید غذای مورد علاقشه). اما اون فقط یه جوجه کلاغ معمولی نبود!
سیلوی یه جوجه کلاغ جادویی بود و چیزی نگذشت که نامه هاگوارتزش اومد و اونجا به تحصیل جادوگری پرداخت و جادوگر ماهری شد و مایه افتخار مامان و باباش و زبانزد فک و فامیل شد.
آرزوی سیلوی اینه که برند صابون سازی خودشو داشته باشه و تور های جهانیش سولد اوت بشن!


تایید شد!
ویرایش شده توسط سیلوی.کرو در 1403/3/2 2:21:41
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/2 2:21:47
تصویر تغییر اندازه داده شده
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: سه‌شنبه 1 خرداد 1403 09:40
تاریخ عضویت: 1382/10/21
تولد نقش: 1398/05/26
آخرین ورود: دیروز ساعت 21:03
از: شیون آوارگان
پست‌ها: 1398
شهردار لندن، مترجم دیوان جادوگران
آفلاین
نام: گلرت گریندلوالد (Gellert Grindlewald)

پدر و مادر: گانتر (خون خالص) و آدالنا (نیمه پری)

تاریخ تولد: تابستان 1882

پاترونوس: ققنوس

جانورنما: -

بوگارت: مرگ

چوبدستی: Elder Wand

گروه هاگوارتز: اخراجی از دورمسترانگ، احتمالا اسلیترین

شغل: یک قدمی وزارت سحر و جادو

ویژگی های ظاهری: موی طلایی، نگاهی نافذ، چشمانی آبی رنگ در صورتی اسکلت‌مانند، قدی متوسط

تایپ شخصیتی: ENTJ

زندگینامه: پیش از آنکه زندگی‌اش به آلبوس دامبلدور گره بخورد، به دلیل تمرین جادوی سیاه (که منجر به مرگ چندین نفر از همکلاسی‌هایش می‌شود) از مدرسه دورمسترانگ اخراج می‌شود. نشان یادگاران مرگ را بر دیوار مدرسه نقش می‌دهد و می‌رود. گلرت به دنبال رسیدن به اوج قدرت و برتری بر ماگل‌ها، با آلبوس دامبلدور هم‌پیمان می‌شود تا یادگاران مرگ را با هم پیدا کنند، اما پس از آنکه خواهر آلبوس در نزاع بین او، آلبوس و آبرفورث جان می‌دهد، ناچار مسیرش از آلبوس دامبلدور جدا می‌شود.
او دست از اهداف والای خود نمی‌کشد و با تصاحب ابرچوبدستی (یکی از یادگاران مرگ)، به قدرت می‌رسد. در دوران اوج خود، دنیا را از شر ماگل‌زاده‌های زیادی خلاص می‌کند. در یک قدمی فرمانروایی بر دنیا، نقطه‌ضعف او (آلبوس دامبلدور) در مقابلش قرار می‌گیرد و نقشه‌هایش را نقش بر آب می‌کند.
روایت شده که او را به زندان نورمنگارد انداخته‌اند و تام ریدل در جستجوی ابرچوبدستی او را به قتل رسانده است. حتی به دروغ گفته‌اند در پایان عمر از کرده‌های خود پشیمان بوده و هدف والای برتری جادوگران را کنار گذاشته است. زهی خیال باطل. جان‌نثاری که به جای او حبس کشید و به دست تام کشته شد هرگز شناسایی نشد و او سال‌های پیری خود را به صورت ناشناس در جایی در ایرلند شمالی زندگی کرد. استعداد ذاتی و تلاش بی‌انتهایش در ساختن چوبدستی به او کمک کرد بدل ابرچوبدستی را بسازد. خبر مرگ دامبلدور شوک بزرگی به او وارد آورد اما او را به هدف خود نزدیک کرد. پیش از آنکه دامبلدور را در گور بخوابانند، ابرچوبدستی بدل را جایگزین ابرچوبدستی اصلی کرد تا به این صورت تام ریدل نتواند هری پاتر را شکست دهد و خیال رسیدن دوباره به قدرت را با خود به گور ببرد. شاهکار دیگر گریندلوالد (که سختی زیادی هم برایش متحمل شد)، دزدیدن سنگ جادوی اسرارآمیز بود که به او کمک می‌کرد اکسیر جوانی بسازد و اجازه دهد دنیای جادوگری سال‌های سال در توهم حذف کامل نمادهای قدرت در جادوی سیاه زندگی کند... اما...
شعار: به هدف والاتر می‌رسیم!

دوباره سلام!
تایید شد و خوش برگشتی.
ویرایش شده توسط مرلین (پیر دانا)old در 1403/3/1 9:53:16
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/3/1 11:26:35
زمان ما رسیده است، برادران و خواهران من! دیگر در خفا نخواهیم بود! صدایمان را خواهند شنید و این صدا کرکننده خواهد بود!

قابلیت‌های ویژه:
بازی با ذهن انسان‌ها و جذابیت ذاتی

دیدن آینده (به لطف کیلین)
سفر به گذشته (به لطف زمان‌برگردان)
جوانی جاودان (به لطف سنگ جادو)
قدرت بی‌انتها (به لطف ابرچوبدستی)

پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: شنبه 29 اردیبهشت 1403 12:23
تاریخ عضویت: 1402/07/14
تولد نقش: 1402/07/15
آخرین ورود: یکشنبه 17 فروردین 1404 17:21
از: من دور شو! تو خیلی مشکوکی!
پست‌ها: 193
آفلاین
نام: تلما هلمز

پدر و مادر: برایان و سلنا هلمز

تاریخ تولد: -

پاترونوس: -

جانورنما: روباه

بوگارت: تلمایی که خیلی حواس پرته و به هیچ چیز شک نمیکنه و دیگه مرگخوار نیست!

چوبدستی: چوب درخت کاج، هسته موی روباه!

گروه هاگوارتز: گریفیندور

شغل: مرگخواری در حال استفاده از ثروت باباش!

ویژگی های ظاهری: تلما یه زن جوونه، موهای خرمایی کوتاه داره، چشماش قهوه ایه و همیشه یه آرایش ملیح کرده، اکثر اوقات موهاش رو جمع میکنه، لباس هاش بیشتر ساده‌ان و یه گردنبند ظریف نقره هم به گردنش بسته.

تایپ شخصیتی: ENTJ

زندگینامه: تلما یه دختر خیلی کوچیک بود که پدر و مادرش رو از دست داد و با یه روباه نارنجی بزرگ شد. برای همین همیشه مثل یه روباه عمل میکنه. مثلا به همه چیز شک داره و یکم شکاکه. البته، یه ذره بیشتر از یکم... تقریبا خیلی شکاکه! و همیشه به بدترین چیز ممکن فکر و طبق اون برنامه ریزی میکنه. با اینکه این اخلاق هاش خیلی دیکران رو رنج میده، خودش خیلی از رفتاراش خوشش میاد. کل خونوادش به هوش زیادشون معروف بودن و همه هم میگن تلما هم این هوش رو به ارث برده. از پدر و مادرش، فقط یه خنجر جواهر کاری شده، یه عمارت بزرگ و یه گردنبند ظریف نقره براش مونده. البته، ثروت کل خاندان هلمز هم برای اونه!
وقتی ۱۱ سالش شد و رفت هاگوارتز، به گروه گریفیندور افتاد. اونجا دوستای زیادی پیدا کرد. وقتی هم که فارغ التحصیل شد، تصمیم گرفت راه پدر و مادرش رو ادامه بده و به لرد سیاه بپیونده. با اینکه مدت زیادی طول کشید قبولش کنن، اما حالا یکی از مرگخواراست و همه به عنوان شکاک ترین مرگخوار میشناسنش!
از محفلی ها بدش نمیاد ولی از گادفری میدهرست متنفره! به غیر از اون، از هرکی بهتر از خودش بدش میاد.
عاشق رنگ بنفش، ارباب، قهوه، کتاب و شَکه!
به همه مرگخوارا احترام میزاره ولی برای الستور و مروپ ارزش دیگه ای قائله.
همیشه هم روباهش کنارشه.

شعار: من فقط برای اینکه شکاک بودم تا الان زنده موندم!



انجام شد.
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/2/29 12:35:35
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 00:21
تاریخ عضویت: 1403/02/24
تولد نقش: 1403/02/26
آخرین ورود: شنبه 6 مرداد 1403 01:48
از: سر قبرم!
پست‌ها: 14
آفلاین
نام:

گدلوت

گروه: گریفندور

ویژگی های ظاهری:

قد بلند که همواره با ردای خاکستری همراه می‌شود. ابرو های کمانی به هم پیوسته و ریش بزی کوتاه به چهره استخوانی اش ابهت خاصی می‌دهند، اما امان از زمانی که چشم در چشم هایش می‌شوید، دیگر اندازه ارزنی برایش احترام قائل نیستید.
تمام آن عظمت و عصمت در لحظه ای جایش را به قورباغه ناموزونی می‌دهد که سعی دارد شما را طلسم کند. دستان کشیده و لاغرش به مانند آرواره های ملخ به دور ابرچوبدستی حلقه زده اند تا از هیکل نحیف و لاغرش محافظت کنند. کفش های کهنه و موهای بلندی که می‌تواند رقیب جدی ای برای مرلین باشد نشان از کهولت سن و زوال عقل او می‌دهد.

سرگذشت و ویژگی های اخلاقی:

گدلوت، یا گدلوت عصبانی، کنت گدلوت، کنت قورباغه و یک خروار لقب دیگر، همیشه در حال دشنام دادن و فریادزدن است. البته اگر شما هم یکی از صاحبین ابرچوبدستی بودید ولی در طول تاریخ بخاطر ظاهرتون شناخته می‌شدید احتمالا همینقدر کله عصبی داشتید.

باری به هر جهت، گدلوت یکی از صاحبین ابرچوبدستی به حساب می‌آید که توسط پسرش کشته و طعمه مرگ شد. گدلوت علیرغم خشونتش همواره خودش را جزو جادوگران خادم به سفیدی می‌داند. اصلاً برای همین هم صاحب ابرچوبدستی شد. صاحب قبلی را -که تبهکار بود- در درون شکم یک اسب ماده زنده جا داد و به اعماق رودخانه فرستاد تا اسب بیچاره و جادوگر تبهکار با همدیگر تلف شوند.
گدلوت همچنین یکی از پیشگامان جادوی سیاه بوده است که چندین کتاب هم با همین موضوع نوشته است. از وی به عنوان یکی از توسعه دهندگان اصول و مبانی جادوی سیاه در قرون نخستین جادوگری یاد می‌کنند.
هرچند که از بعد از گذشت صدها سال از آن توانایی حیرت انگیز در جادوگری فقط پای لنگان و دهان پر تفی مانده که دشنام می‎‌دهد.

پ.ن: شناسه های قبلی: رون ویزلی، کنت الاف، مرلین.

تایید شد.
لینک شناسه‌های قبلیت رو هم وارد پروفایلت کردم. لطفا اگه نمی‌خوای بگو تا پاکشون کنم.
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/2/26 0:27:16
پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
ارسال شده در: شنبه 22 اردیبهشت 1403 11:24
تاریخ عضویت: 1403/02/21
تولد نقش: 1403/02/22
آخرین ورود: یکشنبه 10 فروردین 1404 05:18
پست‌ها: 16
آفلاین
نام و نام خانوادگی:
هاسک پایک

ویژگی‌های ظاهری:
بعضی آدما هستن از روی قیافه‌شون، نمی‌تونین بفهمین چند سالشونه. هاسکم یکی از اوناست. با موهای قهوه‌ای/خاکستری و چشمای طلایی رنگش واقعا می‌تونه هم ۳۰ ساله به نظر بیاد، هم ۷۰ ساله‌. بستگی داره وقتی می‌بینیدش، روی چه مودی باشه. معمولا بداخلاق و غرغروعه و انگار چشماش دوتا ماهی طلایی مرده‌ن که روی سطح آب شناور موندن‌. صورتشم انگار یخ بسته و زورش میاد یه کلمه جواب کسی رو بده‌‌.

ظاهرش می‌تونست خیلی جدی باشه اگه اون کلاه شعبده‌بازی رو مدام روی سرش نمی‌ذاشت. می‌دونین حقه‌های شعبده‌بازا شاید برای ماگلا جالب باشه ولی توی دنیای جادوگری؟ نهایتا یه دلقک درجه ۳ میشی. ولی خب بذارین صادق باشیم، مسئله‌ حادتر از این حرفاست‌. اگه زیاد بهش دقت کنین - که خوشش نمیاد- گوشای گربه‌ایش رو زیر کلاهش می‌بینین و یه دم نرم گربه‌ای که از زیر کتش میز‌نه بیرون گاهی. چرا؟ میشه گفت حاصل یه وضعیت پیچیده ی ارثیه. :همر:
باطل گفتم، جانورنمای گربه‌س. :دی

ویژگی‌های اخلاقی:
همونطوری که از ظاهرش پیداست، هاسک به شدت غرغرو و ناراضیه‌. ناراضی از چی؟
همه‌چی دوستان. همه‌چی. مشکلاتش از زمانی شروع شد که بزرگان جامعه ی اصیل جادوگری (که زمانی عضوشون بود) به مشکلات خیلی کوچیک و پیش پا افتاده ی هاسک پی بردن. پی بردن وقتایی که کسی بالای سرش نیست، یه بشکه نوشیدنی کره‌ای رو سر می‌کشه تا فراموش کنه.
چیو؟
نوشیدنش رو.
و اینکه مقدار زیادی از زمین‌های خاندانش رو توی شرط‌بندی از دست داده. چیزی که فقط برای شرط‌بندی بیشتر حریصش کرده. چیزی نیست که هاسک سرش شرط‌بندی نکنه و همین باعث شده توی یه چرخه ی بی‌پایان و طاقت‌فرسا از باختن و نوشیدن غرق بشه.

چوبدستی:
چوب تنه ی درخت انگور و موی سبیل گربه

گروه هاگوارتز:
اسلیترین

پاترونوس: -

شناسه قبلی :دی



تایید شد.
لینک دو شناسه قبلیت رو هم وارد پروفایلت کردم. لطفا اگه نمی‌خوای بگو تا پاکشون کنم.
ویرایش شده توسط Husker در 1403/2/22 11:38:37
ویرایش شده توسط هری پاتر در 1403/2/22 12:18:20