به طرفداری از هاری گراس
من شکست خوردم! احساس میکنم دارم تا سر حد مرگ میسوزم و از اینکه حتی نمیتوانم عباراتی ساده مثلِ ″درد دارم″ را هم بر زبان بیاورم، رنج میکشم. نباید این بدیمنی جهنمی بی همتا و منحصر به فرد در تاریخ بی حد و مرز بشر را دست کم گرفت. نظمی که تمام مدت با چنگ و دندان حفظش کرده بودم، مقابل چشمانم از بین میرود. ای بشر، مگر چقدر میتوانی ظالم باشی؟
کوهی از جنازه مقابلم جمع شده. آن لوله های تفنگ کار خودشان را کردهاند. متاسفم که نتوانستم نجاتتان دهم...دنیا بدجوری درهم و برهم است. آیا این واقعا به این معنا نیست که چارهای جز خودکشی ندارم؟ با وجود اینکه مطمئنم با خودکشی به زندگیام پایان میدهم، درحال حاضر بیشتر از مردگان رنج میکشم.
صدای توپ و تفنگ قطع نمیشود. صدایشان گویی فریاد میزند و اعتماد به نفس دروغینشان را اعلام میکند. اگر واقعا اعتماد به نفسش را داشتند، دست به قتل دیگران نمیزدند. آنها از ما میترسند. چه کردهایم جز پنهان شدن در سایه ها؟ چه کردهایم جز خالی کردنِ میدان برای زندگی بهترشان؟ مجبورم خودم را با نوشتن خالی کنم، چون نمیتوانم هیچکدام از اینها را به زبان بیاورم. نمیتوانم بگویم چقدر از منطق مضحکشان بدم میآید. به هرحال، انسان باید تظاهر کند تا زنده بماند.
نمیتوانم فریاد بزنم، پس مینویسم برای تمام بچه های بیگناهی که جسم بی روحشان زیر پوتین های سربازان له شد. مینویسم برای گروه گروه ساحره هایی که در میدانِ باشکوه دیاگون... یا شاید بهتر است بگویم میدانِ سابقاً باشکوهِ دیاگون به آتش کشیده شدند. مینویسم از زندانیانی که برای زنده ماندن، مجبور به سکوت و اطاعت از زورگویان شدهاند. انسانیت دروغ است! حتی اگر دروغ نباشد، به طور حتم آنها انسانیتشان را از دست دادهاند.
-
بلند شو.یک کفش ایمنی به دنده هایم لگد میزند، سریع، محکم، کم عمق. آنچه فرو میبلعم چیزی نیست جز نفس های بریده بریدهای که وجودم را خفه میکند. وقت مرگم فرا رسیده؟ من هم میتوانم به دوست و عزیزانم بپیوندم؟ نمیدانم وقتی به دیدنشان رفتم، چطور باید عذرخواهی کنم... چطور باید شرمم از ناشایستگیام در محافظت از کودکان را بپوشانم. اما با اینحال، سرنوشتم را میپذیرم. شمایی که زنده هستید و هنوز توان جنگیدن دارید، سرنوشتتان را تغییر دهید! نگذارید برایتان تصمیم بگیرند... دنیای درحال سقوطمان را نجات دهید. برابری را احیا کنید، قوی تر شوید، امید، بهبودی و شادی را احیا کنید. نجاتمان دهید!