بچه ها نشستن دارن برای خودشون سر کلاس تمرین حل میکنن و از دوران خوش دانش آموزی لذت میبرن، که گیلدی از سوراخ گلخونه میپره تو!
گیلدی: خب، چوب دستی هاتونو بذارین پشت گوشتون و کتاب هاتون رو...
کریچر که یه پیژامه مندرس که عکس بلا بر روی آن میدرخشید پوشیده بود، میپره وسط حرف گیلدی: ای موجود بی ناموس پست رذل خلموک بدپوست زن ذلیل، ماگل دوست خائن به خون بروبچز، امروز سه شنبس!!! کلاس نداریم... فردا کلاس داریم!
گیلدی: اگه امروز کلاس ندارین، پس سر کلاس چی کار میکنین؟!
عرق شرم از سر و صورت بچه ها جاری میشه و همشون مثل لبو سرخ میشن!
گیلدی: ای خر خون ها... مهم نیست!!! به هر حال من فقط اومدم بازدید از هاگوارتز و میخوام ببینم این کلاس در چه سطحیه! 5 امتیاز هم از ریون کلاو به خاطر فحش دادن کریچر به وزیر مردمی سحر و جادو کم میشه! کسی میتونه به من بگه «کارارتراکتوریوس» چه گیاهیه؟
دست آدریان پیوسی میره بالا...
گیلدی: بله؟
آدریان: ببخشید آقا... گراپی نون بربریمونو از دستمون کش رفت!
فکر کنم تحت طلسم فرمان باشه...
گیلدی: به اون بعدا رسیدگی میشه... لطفا یکی جواب سوال منو بده!
هرمیون: کارارتراکتوریوس گیاهی بسیار بی ناموس است که غالبا در قلب جنگل های تاریک قزوین میروید و از پشم آن پیژامه میبافند! این گیاه، در برابر موجودات سفید و تپل بسیار حساس میباشد و در هنگام رویارویی با چنین موجوداتی، بسیار خطرناک میشود!
گیلدی: آفرین... 5 امتیاز برای اسلیترین!
هرمیون:
ببخشید پروفسور، ولی فکر کنم من گریفندوریم!
گیلدی: در مورد گروهتون خودم تصمیم میگریم! این گروه بندی و اینجور چیزا از مسائل حاشیه ای هستن و اصلا مهم نیستن! برای اینکه کاملا بفهمین این مسائل حاشیه ای هستن من 5 امتیاز دیگه هم به اسلیترین میدم!
همه:
گیلدی: یکی بگه ببینم... تا حالا با این گیاه از نزدیک دست و
پنجه نرم کردین؟
چند تا از پسرای تپل مپل از ترس جیغ میکشن... صدای پچ پچ جمعیت بلند میشه...
گیلدی: ترسو ها... (یه کارارتراکتوریوس از غیب ظاهر میکنه ) قبل از اینکه وارد عمل بشیم باید اول چند موردو براتون توضیح بدم! کسی میدونه چه طوری میشه با یه کارارتراکتوریوس مبارزه کرد؟
هرمیون: باید چوب دستیمونو بکنیم تو چشمش و کورش کنیم!
گیلدی: کاملا درسته...
یارقلی: ولی ببخشید پروفسور این که چشم نداره...
گیلدی: نکته جالبی بود! بله این گیاهانان اسرار آمیز در وضعیت عادی چشم ندارن! ولی همین اینکه پشتتون رو بکنید بهشون، بلافاصله از همه جاشون چشم میزنه بیرون و شما باید سریعا، در یک حرکت انتحاری برگردید و چوب دستیتون رو فرو کنید توی یکی از چشمهاشون!
نورممد: ببخشید پروفسور، اینا مگه خودشون ناموس ندارن؟
گیلدی: متاسفانه خیر... برای اینکه کاملا متوجه بشی خودت بیا جلو و امتحان کن...
نورممد با ترس و لرز بلند میشه میره جلوی گلدون کارارتراکتوریوس و بوق .... بوق... بوق... بوق... بوق.... بوق .... بوق...