هلگا:بچه ها يعني به نظرتون اين دفعه امتيازا رو مي ده؟!
هرميون:آره...من فكر كنم يه 20 30 امتيازي گرفته باشم!
هلگا:پس كجاست؟تو دفتر اساتيد كه نيستش!نكنه دامبلدور گيرش انداخته!
هرميون:نه بابا..ا..نكنه هنوز خوابه هلگا؟!
هلگا:بعيد نيست!
-بريم در خونش!
- مگه بيكاريم؟
-كم نه!
هلگا:خب فقط به خاطر اينكه تكاليفم رو بهش بدم ميام!
هرميون:بچه ها كسي با من رو هلگا نمياد بريم خونه لاوين؟!
مايكل:منم ميام!مي خوام ازش يه سؤال بپرسم!
الستور:اگه دو سه تا دختر ديگه هم بيان منم ميام!
هلگا و هرميون:
الستور:خب من كه تكليف ندارم پس اصلا نميام!
مايكل:خب پس بريم چونكه من بايد زودتر سؤالم رو بپرسم!
دم در خونه لاوين:
تق تق تق...
هلگا:مي گم مايكل جان بايد محكمتر بزني تا در بشكنه..اينجوري خورد نمي شه!
لاوين:هووووووووي...مگه سر آوردين؟اومدم بابا!
هرميون:سلام پروفسور..خوبين؟من مشقام رو آوردم!
لاوين:اين وقت صبح؟خب بدش به من ببينم!شما دو تا چرا باهاش اومدين؟
هلگا:منم مشقام رو آوردم!
لاوين تكاليف هلگا هم مي گيره و بعد رو به مايكل مي كنه!
-ا...من يه سؤال داشتم!
لاوين:خب بپرس!
-آخه خصوصيه!
هلگا و هرميون:خب پس ما مي ريم!
هلگا:راستي پروفسور يادتون نره امتيازا رو بدينا!
لاوين:خيلي خب بابا...مايكل بيا تو سؤالت رو بپرس زود بروها..من كار دارم!
................
**********لاوين در حال تصحيح تكاليف هلگا************
1- چرا از ترشحات رقیق خاک خوره برای تهیه محلولای پاک کننده استفاده میشه نه غلیظ اون؟ (10 امتیاز)به دليل اينكه براي رقيق كردن ترشحات خاك خوره مقداري آب به اون اضافه مي كنن كه باعث كمتر شدن مواد محلول در آن و در نتيجه كم شدن قدرت آن مي شه و براي همين آسيب به آن جسم نمي زنه!ولي اگر خود ترشحات و يا غليظ شده آن را بزنند مواد محلول در آن زياد است و باعث آسيب شديدي در جسم مي شود و شما تصور كنيد كه وقتي اين ترشحات پي ساختمان رو تار و مار مي كنند چه بلايي مي تونن سر جسم كثيف بياورند!
2-عكس ندارم!
3- خاطره ای که از خاک خوره دارید رو بنویسین (اگه ندارین توی این ایام تعلیل به مکانایی برین که توشون خاک خوره وجود داره) (15 امتیاز)آقا از جد جد جد پدر اندر جد جد ما بهمون يه خونه قديمي رسيده بود!البته خيلي هم خونه هه باحال بودا..فقط يه نمه درب و داغون بود!آقا از اونجايي كه اين خونهه حياطش از مدرسه هاگوارتزم بزرگتر بود من هميشه مي رفتم اونجا بازي مي كردم!البته اون موقع كوچيك بودما!بعدش يه روز كه داشتم واسه خودم جارو سواري مي كردم همين شكلي هواسم نبود با مخ رفتم تو شيشه خونهه افتادم توي ساختمون!بعد يه دفعه بوي آدم تاريخ مصرف گذشته به مشامم رسيد!جاتون خال مثل اينكه جنازهه خيلي هم خوش اشتها بوده!آقا منم كه بچه بودم و بوي جنازه رو از بوي خاك خوره تشخيص نمي دادم..البته هنوزم در اين مورد يه نمه اشكال دارم!
..خيلي هم بچه كله شقي بودم..مثلا اومدم برم جنازه هه رو پيدا كنم بعد بدم به مامان و بابام پول تو جيبيم رو زياد كنن!..آقا جاتون خالي اين خونهه هم كه شونصد طبقه بود!يه صبح تا ظهر تمام من الاف كارآگاهي بودم!بعد رفتم زير زمين يه دفعه يه دونه از اين خاك خوره ها رو روي زمين ديدم فكر كردم توپكه!خداييش آخه گرد و قلمبه هم بود نمي شد زياد خوب تشخيصش داد!منم ازش خوشم اومد رفتم برش دارم باهاش بازي كنم يه دفعه پريد روي دشتم!نمي دونم ديگه چرا دندون داشت!مگه اينا خاك و گرد و غبار نمي خورن؟ولي خب حالا اون يكي دندون داشت ولي گاز نگرفت!يه دفعه همه خاك خوره ها ريختن بيرون روي سر من بدبخت!منم ترسيدم هي بالا و پايين پريدم..اين خاك خوره هام كه قبلا نصف پي ساختمون رو نوش جان كرده بودن اين ساختمونه با بالا و پايين پريدن من شروع كرد به ريزش!منم جاروم باهام بود..آقا مثل اين فيلماي اكشن همچين سوار جارو تو خونه مي رفتم تا رسيدم به در بعدش پريدم بيرون!خداييش خيلي باحال جاروسواري كردم ولي!آقا تا من اومدم بيرون خونهه ريخت!انگار نه انگار كه خونه اي اينجا بوده..فقط توالت فرنگي و سينك ظرفشوييش سالم مونده بود!...بعدش كلي به خاطر نابود كردن آثار باستاني دعوام كردن...آخرش بعد از كلي تحقيق معلوم شد كار خاك خوره ها بوده نه من!