قل قل قل...
-سوروس به نظرم معجونت خیلی خوب شده. من که راضیم. فقط هی گفتم زیر پاتیلتو کم کن گوش نکردی یه کم معجونت به تلخی میزنه. شایدم... صبر کن ببینم. نکنه کله اتم کردی تو معجون؟
-من؟! نه من هرگز چنین کاری نکردم.
هکتور با علاقه، ملاقه ای معجون در کاسه ای ریخت و جلوی کلاغه(زاغی) گذاشت:
-نمیخوای یه کم از معجون سیو بچشی؟
-قار قاااااار....
-سیو چی میگه این؟ نمیخوره؟! میخواد بگه به معجون های من اعتماد نداره؟
-مطمئنا اینطور نیست هکتور! یه شیشه از این معجون ما بده ما بریم. تو وزارتخونه کلی کار ریخته سرم.
-انقد عجله نکن همکار عزیز. هنوز باید یه کمی ادویه بهش اضافه کنم.
چند دقیقه بعد-دفتر خورندگان معجون راستیهکتور یک شیشه از معجون عسلی رنگی را جلو سیو گذاشت:
-اینم معجون تو. بقیه اش که سهم خودمه. میخوام ببرم پشت وزارتخونه بفروشم.
سیو در حالی که با رضایت شیشه معجون را که در دست داشت نگا میکرد از در دفتر بیرون رفت.
-------------------------
خب خب... با تشکر از سیوروس اسنیپ عزیز که وقتش رو در اختیار من گذاشت تا این معجون رو درست کنم و با تشکر از همه اونایی که همکاری کردن و هیزم زیر پاتیل ریختند، به اطلاعتون میرسونم که سوروس همینجا از روی پاتیل بلند شد. شما ملت جادوگر و ساحره محترم هم تا فردا میتونید صحبت های نهایی و نظرتون رو درباره این مصاحبه توی همین تاپیک قرار بدید. فردا مهمون بعدی رو میندازم توی پاتیل و زیرش رو روشن میکنم.
بعد از این پست، من یک پست دیگه هم میزنم و توی اون از این به بعد لیست تمامی مهمانان معجون راستی قرار داده میشه تا شما به راحتی بتونید مصاحبه هر فردی رو پیدا کنید. لینک اون پست هم پس از بلند شدن هر مهمون در پست معرفی مهمان جدید قرار میگیره. منتظر ارائه تعاریف و تشکراتتون هستم. از اونجایی هم که خیلی انتقاد پذیرم، همه اونایی که ازم انتقاد کنن رو به ضیافت معجون هام دعوت میکنم.
با تشکر
هکتور معجون ساز