هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مسابقات لیگالیون کوییدیچ را قدم به قدم با تحلیل و گزارشگری حرفه‌ای دنبال کنید و جویای نتایج و عملکرد تیم‌ها در هر بازی شوید. فراموش نکنید که تمام اعضای جامعه جادویی می‌توانند برای هواداری و تشویق دو تیم مورد علاقه‌شان اقدام کنند. (آرشیو تحلیل کوییدیچ)

گنگستران کوییدیچ

نیازمندی‌های شهروندان


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۲ چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳
#67

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 6961
آفلاین
جن مورد علاقه ما!

وینکی...ما اولین بار که دابی رو دیدیم سر صحبت رو باهاش باز کردیم. نظرش رو درباره شما پرسیدیم که اون جن گستاخ جواب داد وینکی دائما نوشیدنی کره ای نوشید و دابی نخواست سیاه بخت شد!
حالا شما ترک کردین و بسیار سرحال به نظر می رسین. این بار از شما می پرسیم. قصد ازدواج ندارین؟ فکر بدی به نظر نمی رسه که اطراف ما رو تاریخ نویس های کوچک و مسلسل بدست های کوچک تر پر کنن.

وینکی ردای مرگخواری نپوشید...چرا؟ با اندازه اش مشکلی داشت؟

شایعاتی هست مبنی بر این که وینکی اولین جن فشفشه بود و نتونست جادو کرد و برای همین پشت سلاحی پر سرو صدا و خشن، همچون مسلسل پنهان شد. این درست که نبود...بود؟

نظر شما درباره کاری که ما با کریچر کردیم چی بود؟(جریان غار و هورکراکس و اینکه مجبورش کردیم اون مایع رو بنوشه و هی قهقهه شیطانی زدیم!)

با طبیعت موجودات نباید بازی کرد. ارباب ارباب بود و باید دستور داد. جن، جن بود و باید خدمت کرد. دابی ظاهرا مخالف بردگی و اسارت بود. ولی با گرفتن یک لنگه جوراب کثیف تا آخر عمرش برده هری پاتر شد. آخر و عاقبتش رو هم که دیدیم. شما با این حرف ما موافق بود؟ آیا شما وقتی خدمت کرد، احساس خوشبختی و رضایت وافر نکرد؟

ما با معیار های انسانی درک نکرد! آیا وینکی جن زیبایی بود؟!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳
#66

مرگخواران

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۳ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۶ جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳
از مسلسلستان!
گروه:
مرگخوار
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 556
آفلاین
وینکی دید ملت داشت از هیجان خفه شد پس تصمیم گرفت چندتا سوال رو با هم جواب داد.

نقل قول:
روبیوس هاگرید! گفتی:
1-آیا گرفتن مسلسل کار خوبی است؟ بسیار بسیار کار خوبیست!
2-آیا مرگخوار شدن کار خوبی است؟ برای جن بارتی کراوچی که عمرشو صرف مبارزه با مرگخوارا کرد؟(به جز پسرش) مرگخواریت خیلی خوب بود. سیاهی خوب بود. ارباب بد بود. پشمک ریشو بود! وینکی از همین تریبون اعلام کرد کاملا از بارتی کراوچ (پدر) بدش اومد و عقده داشت. این یارو وینکی رو مجبور کرد همه مسلسلاش رو دور ریخت! بارتی کراوچ جونیور ارباب وینکی بود.
3-چرا؟ به راستی که چرا انقدر در دوران خدمت در هاگوارتز افسرده شدی؟نگو بخاطر اربابم بارتی کراوچ که اگه بهش وفادار بودی که نمیذاشتی به اون فجاحت بمیره(مثه دابی که همیشه میومد دنبال هری (با این که حتی هری اربابشم نبود)) چون جن خونگی نباید آزاد بود. جن خونگی باید خدمت کرد. جن خونگی تو هاگ نباید بود. | وینکی جن بد بد بد بد! وینکی باید گوشاشو سوزوند! وینکی خواست ارباب کراوچ رو نجات داد ولی اون موقع ارباب جونیور ارباب رسمی وینکی نبود. وینکی بد بد بد بد!
4-فکر نمی کنی روان پریشی بیش از حدت به دلیل همین افسرده گیت باشه؟ وینکی روان پریش نبود. وینکی فقط جمعه ها بال مگس با تیر زد. اسم این کار روان پریشی بود؟ نبود. وینکی افسرده هم نبود. مسلسل وینکی هم بخاطر حمایت از حقوق مرگخواراست. وینکی چوبدستی دست نکرد. وینکی مسلسل دست گرفت.

5-چرا با وجود لطف سرشاری که دامبل کرد بهش خیانت کردی و به راه کج و معوج پیوستی؟ دامبلک به وینکی لطف کرد؟ هاگرید حرف مفت زد. وینکی اون زمان نوشیدنی کره ای خورد و نفهمید چی به چی بود! ولی وینکی تضمین کرد الان پاک شد!

6- نظرت در مورد اینا
6-1 تهوع:
6-2 دابی: جن خونگی آزاد. جن خونگی خائن به خون. جن خونگی مورخ!
6-3 کریچر: جن خونگی خوب... پیر... باوفا...
6-4مسلسل: حق مسلم وینکیست!
6-5لرد ولدمورت: ارباب قدر قدرتا. قدرت برتر جهان.
6-6پروفسور دامبلدور: به قول ارباب : «پشمکی که موجودی دامبل نام بهش متصله»!
6-7مرلین: ریش سفید مرگخواران!


رود...

نقل قول:
مگه تو جن خانگی خانواده کراوچ ها نبودی؟!پس چرا حرف های بارتی کراوچ پسر رو گوش میدادی و نه حرف های بارتی کراوچ پدر؟! وینکی حرف ارباب جونیور رو گوش داد!

اصلا بگو ببینم...اگه کلا توی یه خانواده بین دوتا از اعضای خانواده اختلاف نظر پیش بیاد و هر کدوم یه حرفی بزنن،جن خونگی خانوادگی باید حرف کی رو گوش کنه؟
جونیور ها!

وینکی چرا نوشدنی کره ای میخوره؟!چرا پنیری نمیخوره؟! چرا ژاپنی نمیخوره؟! وینکی نوشیدنی کره ای میخورد. دیگه نخورد. وینکی کلینیک ترک اعتیاد رفت...

توی کتاب چهارم وینکی دزدی کرد...چوب دستی هری پاتر رو دزدید...مگه یه جن خونگی میتونه این کارها رو بکنه؟! اگه بتونه مرگخوار بشه، ناظر بشه، مسلسل به دست بگیره و معجون های هکتور رو بخوره پس میتونه!

جن خانگی چه فرقی با جن غیر خانگی داره؟!
1-جن های غیرخانگی معمولا گابلین بود. اونا عاشق دزدی و طلا بود.
2-جن خونگی معمولا جن خونگی بود. زحمتکش و گردن باریک بود!

از اینکه مرگخواری راضی هستی یا خیلی راضیی؟!
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی راضی هستیم.

چرا فکر میکنی یه جن خانگی باید توی هافل باشه؟! رودولف تونست اینو از کلاه گروهبندی و حتی المقدور از مورفین گانت پرسید.

چرا مسلسل؟!از کجا اومد؟!قضیه ـش جالب بود. وینکی تو راه رسیدن به هاگوارتز با قطار، یه ابر دید که شبیه مسلسل بود. پس وینکی فهمید سرنوشتش به این سلاح تروریستی وابسته بود.

و اما سوال آخر و مهم...معجون روی جن خانگی تاثیر نداره؟! آخه چه جوری از معجون هکتور خوردی تو؟!
کی؟ کجا؟باچی؟ چیکار؟ ...!

رز ویبِر:

نقل قول:
-مسلسل؟چیه اصن؟خطرناک نیست تو این سن؟ مسلسل سلاحیست تروریستی که از به هم پیوستن سه عدد موتور f5 و مخزن تیر و دو عدد جعبه ی پرتاب تشکیل شده است و نه! خطرناک نیست. :|

2-[u][u]با این نظریه که جن های خونگی برای خدمت به نوع برتر به وجود اومدن موافقی؟[/u][/u] کاملا. جن خونگی ها موجوداتی پست و ضعیف برای کار کردن و گردن خوردن هستن. جن خونگی ها باید کار کرد و کار کرد تا مُرد. این است داستان ما!

3-وقتایی که تو تالار نیستی مشغول چه کاری هستی؟ وینکی رفت به مکتب اجنه خانگی. آشپزی کرد برای ارباب و برادران و خواهران مرگخوار... آدم کشت. دستورات ارباب رو انجام داد. آشپزخونه ی هکتور رو تمیز کرد و خوابید!

4-هنوز هم به بارتی کراوچ خدمت می کنی؟ وی لاو یو ارباب جونیور!

5-با توجه به اینکه هافل گروه سخت کوشانه و جن های خونگی به سختی کشیدن عادت دارن و خیلی سخت کوشن(!)چرا دابی توی هافل نیست و گریفیه؟ کار های دابی به خودش مربوط بود. دابی خائن به نسب بود. دابی مورخ بود. دابی بیکار و علاف بود!

6-الا برگشته و الان در مقام ناظر تالار می تونی امنیت تالار را تضمین کنی؟سکوت اش رو چی ؟تضمین می کنی که ما در تالار هافل از امنیت جانی برخوردار باشیم و بتونیم در محیطی سالم درس بخونیم تا پروف شویم؟ وینکی مسلسل داشت و تضمین کرد تونست به راحتی و با مصالحه از طریق گفتگو و تشکیل جلسات 1+1 تونست نظارت رو دو دستی به سنسی بلک تقدیم کرد. آری!!!

7-باتوجه به اینه الا ناظر قبلی تالار چی؟واکنشش چی می تونه باشه؟ فوقش تونست گردن ما رو قطع کرد! که اونطوری هم نظارت به خودش رسید.

8-بین چوب دستی و مسلسل کدوم رو انتخاب می کنی و چرا؟
مسلسل. :| چرا داشت؟ نداشت!


و... لیزارد:

نقل قول:
نظرت راجع به این اعضا:
رودلف: مِستر قمه!
مورگانا: پیامبر خود خوانده!
فلورانسو: مپَروز! (معنیشو نفهمیدین به خودتون فشار نیارین. وینکی هم نمیدونه. )
خود روبیوس: غول نرسیده و کال!
پرنس: پرنسک جادوگر!
سیوروس: وزیری که از روغن فروشی به فخر فروشی رسید!
هکتور: سلاح کشتار جمعی.
الادورا بلک ... و تبرش: سنسی واکاشیدوارا بلک از خاندان جن گیر!
آشا: مارمولک متغیر!

چرا دابی رو نمیکشی با همون مسلسل؟ اگه وینکی دابی رو کشت دیگه ملت نتونست سرگرم موند. دابی با لیست های تاریخیش ملت رو سرگرم کرد!
میدونی آواتارت کیه و کجاست؟ ( اگه نه بعدا بیا بهت میگم) ایشون یه راکون خیلی روان پریش و دوستدار اسلحه جات و همینطور راکت ها بود که با چندتا درخت و دزد و فضایی و جک و جونور دیگه، زد دهن دشمنای آسلامزمین روآسفالت کرد! و احتمالا تو یه سیاره ای هست دیگه!

پ.ن: یکی به نفع وینکی!

وینکی میاد سازمان حمایت از ساحره ها ثبت نام کنه؟ ثبت نام کنه؟ باشه میکنه. بدم نبست. وینکی تونست با مسلسل ساحره ها رو سوراخ کرد. کار این سازمان همین بود دیگه... نه؟


وینکی منتظر موج بعد بود! :)



Take Winky down to the Mosalsal City, where the grass is mosalsal and the mosalsals are MOSALSAL


پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۸:۳۱ دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳
#65

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
وینکی! ... وینکی ارباب نبینه ولی نبینن من اینو میگم ولی من واقعا شیفته ی جن های خونگی ام!
به جون تو! ( وناگهان وینکی در پاتیل جان به جان آفرین سپرد) ... اوکی شوخی بی مزه ای بود. من سوال ها رو بپرسم.
اون سوال آخری هاگرید بود؟ اونو میخوام یه جور دیگه بپرسم.
نظرت راجع به این اعضا:
رودلف:
مورگانا:
فلورانسو:
خود روبیوس:
پرنس:
سیوروس:
هکتور:
الادورا بلک ... و تبرش:
آشا:

چرا دابی رو نمیکشی با همون مسلسل؟
میدونی آواتارت کیه و کجاست؟ ( اگه نه بعدا بیا بهت میگم)
وینکی میاد سازمان حمایت از ساحره ها ثبت نام کنه؟


ویرایش شده توسط آشا در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱ ۱۸:۴۳:۵۸

....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۱ دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳
#64

محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
محفل ققنوس
جـادوگـر
پیام: 1125
آفلاین
روزی خبر مهمی به رز رسید،خبر آنقدر مهم بود که رز با ویبره ی 10ریشتری به سمت پاتیل دویدو با شوق و اشتیاق پاتیل را هم زد:

1-مسلسل؟چیه اصن؟خطرناک نیست تو این سن؟

2-با این نظریه که جن های خونگی برای خدمت به نوع برتر به وجود اومدن موافقی؟

3-وقتایی که تو تالار نیستی مشغول چه کاری هستی؟

4-هنوز هم به بارتی کراوچ خدمت می کنی؟

5-با توجه به اینکه هافل گروه سخت کوشانه و جن های خونگی به سختی کشیدن عادت دارن و خیلی سخت کوشن(!)چرا دابی توی هافل نیست و گریفیه؟

6-الا برگشته و الان در مقام ناظر تالار می تونی امنیت تالار را تضمین کنی؟سکوت اش رو چی ؟تضمین می کنی که ما در تالار هافل از امنیت جانی برخوردار باشیم و بتونیم در محیطی سالم درس بخونیم تا پروف شویم؟

7-باتوجه به اینه الا ناظر قبلی تالار چی؟واکنشش چی می تونه باشه؟

8- بین چوب دستی و مسلسل کدوم رو انتخاب می کنی و چرا؟

9-حس شکلک ندارم به بزرگواری خودتون ببخشید.

10-فعلا!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۳ یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳
#63

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
مرگخوار
جـادوگـر
پیام: 1272
آفلاین
چی شده؟!
سیو کجا رفت؟!
عه؟!وقتش تموم شد؟!
این کیه پس الان تو پاتیل؟!
کی؟!وینکی؟!وینکی خودمون؟!
هنوز قضیه پاتیل داغ و معجون راستی و سوال پرسیدن سر جاشه؟! آره...چه خوب...وینکی جواب بده!

مگه تو جن خانگی خانواده کراوچ ها نبودی؟!پس چرا حرف های بارتی کراوچ پسر رو گوش میدادی و نه حرف های بارتی کراوچ پدر؟!

اصلا بگو ببینم...اگه کلا توی یه خانواده بین دوتا از اعضای خانواده اختلاف نظر پیش بیاد و هر کدوم یه حرفی بزنن،جن خونگی خانوادگی باید حرف کی رو گوش کنه؟

وینکی چرا نوشدنی کره ای میخوره؟!چرا پنیری نمیخوره؟! چرا ژاپنی نمیخوره؟!

توی کتاب چهارم وینکی دزدی کرد...چوب دستی هری پاتر رو دزدید...مگه یه جن خونگی میتونه این کارها رو بکنه؟!

جن خانگی چه فرقی با جن غیر خانگی داره؟!

از اینکه مرگخواری راضی هستی یا خیلی راضیی؟!

چرا فکر میکنی یه جن خانگی باید توی هافل باشه؟!

چرا مسلسل؟!از کجا اومد؟!

و اما سوال آخر و مهم...معجون روی جن خانگی تاثیر نداره؟! آخه چه جوری از معجون هکتور خوردی تو؟!

ای بابا...در نزن آقا...در نزن...من برم پایین در رو باز کن...ببینم کیه که داره اینجور در میزنه...تو هم سریع جواب بده!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۰:۰۹ شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳
#62

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 459
آفلاین
-بعلهه
لت می سی
هاگرید این را گفت و دستش را درون پاتیل کرد.
-هکتور! این چرا ته گرفته؟
-منظورتو نمیفهمم:
-وینکیش ته گرفته اون ملاقه رو بده من همش بزنم.

وینکی!
1-آیا گرفتن مسلسل کار خوبی است؟
2-آیا مرگخوار شدن کار خوبی است؟ برای جن بارتی کراوچی که عمرشو صرف مبارزه با مرگخوارا کرد؟(به جز پسرش)
3-چرا؟ به راستی که چرا انقدر در دوران خدمت در هاگوارتز افسرده شدی؟نگو بخاطر اربابم بارتی کراوچ که اگه بهش وفادار بودی که نمیزاشتی به اون فجاحت بمیره(مثه دابی که همیشه میومد دنبال هری (با این که حتی هری اربابشم نبود))
قصدم از پرسیدن این سوال در اوردن اشکت بود آخه معجون شور دوست می دارم
4-فکر نمی کنی روان پریشی بیش از حدت به دلیل همین افسرده گیت باشه؟
پ.ن :شاید بگی روان پریش نشدم که! در جواب باید گفت تو تنها جن خانگی هستی که به صورت خودجوش به عضویت جامعه مرگخواران در اومده و مسلسل به دست در شهر رعب و وحشت ایجاد کرده و موجب اغتشاش و سوراخ سوراخ شدن دشمنانش میشه

5-چرا با وجود لطف سرشاری که دامبل کرد بهش خیانت کردی و به راه کج و معوج پیوستی

6- نظرت در مورد اینا
6-1 تهوع
6-2 دابی
6-3 کریچر
6-4مسلسل
6-5لرد ولدمورت
6-6پروفسور دامبلدور
6-7مرلین
موفق باشی
هاگرید


ویرایش شده توسط روبيوس هاگريد در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۲۹ ۲۲:۲۹:۴۴
ویرایش شده توسط روبيوس هاگريد در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۳۰ ۱۳:۴۱:۴۹

تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۹:۱۲ شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳
#61

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۴:۳۸ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 956
آفلاین
نزدیک غروب بود. هکتور منتظر بود. نفر بعدی که قرار بود توسط او به معجونی خوشمزه و مفید تبدیل شود در راه بود. اشتیاق هکتور درست به اندازه قبل بود. با هیجان زیادی در دفترش قدم میزد. بلاخره بعد از گذشت چند دقیقه انتظار طولانی صدای پاهایش را شنید که نزدیک می شدند. نزدیک و نزدیک تر... هکتور در ذهنش میشمرد. 4...3...2...
تق تق تق...

هکتور مشتاقانه و ویبره زنان به سمت در رفت و آن را باز کرد:
-بیا تو! منتظرت بودم!
مهمان هکتور آرام داخل شد. مشخص بود از شدت هیجان هنوز نمیتواند حرفی بزند.
-برو سمت اون پاتیل و بشین توش!

لحظاتی بعد هکتور در حال روشن کردن زیر پاتیل بود تا معجون دومین مهمانش را هم به خوبی آماده کند. معجونی متفاوت از قبلی. معجون جن خونگی.... وینکی!
--------------------
همونطوری که متوجه شدید دومین مهمون معجون راستی وینکیه. قوانین هنوز هم مثل قبل هستن. این شما و این هم معجون وینکی. سوالاتتون رو بپرسید و حسابی زیر پاتیلش هیزم بریزید.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۱۰:۰۲ شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳
#60

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
یه قل، دو قل بازی میکنین؟ منتظر من نشدین؟ عیب نداره تلافی میکنم.

نقل قول:
جانورنما شدن خلاف شئون انسانیه به نظر من.

ادامه بده برادرم.

نقل قول:

یک انسان همیشه باید شکل خودشو داشته باشه و اگر از چوبش بلد باشه درست استفاده کنه نیازی نیست در قالب جانداران ظاهر بشه.


واقعا؟

جدا از این دوتا، خیلی پاتیل داغ خوبی بود.
من مونده بودم که چه جوری میتونی، ولی خیلی خوب هم تونستی جواباتاو با توجه به ایفا بدی هم کتاب!


هکتور؟
برادر ما رو می ندازی تو پاتیل؟ معجونش میکنی؟ ... آفرین، خیلی کار خوبی کردی. نفر بعدی کیه که بندازی تو پاتیل؟


....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳
#59

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۴:۳۸ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 956
آفلاین
از این به بعد لیست تمامی مهمانان معجون راستی در این پست قرار داده میشه تا شما به راحتی بتونید مصاحبه هر فردی رو پیدا کنید. لینک این پست هم پس از بلند شدن هر مهمون در پست معرفی مهمان جدید قرار میگیره. این پست پس از هر مصاحبه به روزرسانی میشه. در صورت مشاهده هر ایرادی اون رو با من در میون بگذارید.

لیست مهمانان خورندگان معجون راستی به ترتیب مصاحبه:

مصاحبه سیوروس اسنیپ

مصاحبه وینکی

مصاحبه روبیوس هاگرید

مصاحبه ویولت بودلر

مصاحبه سیریوس بلک

مصاحبه آرسینوس جیگر


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۲۵ ۱۶:۲۶:۴۱
ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۳ ۱۵:۴۶:۱۳
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۲۲ ۱۱:۴۹:۰۸
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۱۶ ۱۳:۵۰:۳۰

ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: خورندگان معجون راستی
پیام زده شده در: ۲۳:۲۹ جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳
#58

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۴:۳۸ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 956
آفلاین
قل قل قل...
-سوروس به نظرم معجونت خیلی خوب شده. من که راضیم. فقط هی گفتم زیر پاتیلتو کم کن گوش نکردی یه کم معجونت به تلخی میزنه. شایدم... صبر کن ببینم. نکنه کله اتم کردی تو معجون؟
-من؟! نه من هرگز چنین کاری نکردم.

هکتور با علاقه، ملاقه ای معجون در کاسه ای ریخت و جلوی کلاغه(زاغی) گذاشت:
-نمیخوای یه کم از معجون سیو بچشی؟
-قار قاااااار....
-سیو چی میگه این؟ نمیخوره؟! میخواد بگه به معجون های من اعتماد نداره؟
-مطمئنا اینطور نیست هکتور! یه شیشه از این معجون ما بده ما بریم. تو وزارتخونه کلی کار ریخته سرم.
-انقد عجله نکن همکار عزیز. هنوز باید یه کمی ادویه بهش اضافه کنم.

چند دقیقه بعد-دفتر خورندگان معجون راستی

هکتور یک شیشه از معجون عسلی رنگی را جلو سیو گذاشت:
-اینم معجون تو. بقیه اش که سهم خودمه. میخوام ببرم پشت وزارتخونه بفروشم.
سیو در حالی که با رضایت شیشه معجون را که در دست داشت نگا میکرد از در دفتر بیرون رفت.
-------------------------
خب خب... با تشکر از سیوروس اسنیپ عزیز که وقتش رو در اختیار من گذاشت تا این معجون رو درست کنم و با تشکر از همه اونایی که همکاری کردن و هیزم زیر پاتیل ریختند، به اطلاعتون میرسونم که سوروس همینجا از روی پاتیل بلند شد. شما ملت جادوگر و ساحره محترم هم تا فردا میتونید صحبت های نهایی و نظرتون رو درباره این مصاحبه توی همین تاپیک قرار بدید. فردا مهمون بعدی رو میندازم توی پاتیل و زیرش رو روشن میکنم.

بعد از این پست، من یک پست دیگه هم میزنم و توی اون از این به بعد لیست تمامی مهمانان معجون راستی قرار داده میشه تا شما به راحتی بتونید مصاحبه هر فردی رو پیدا کنید. لینک اون پست هم پس از بلند شدن هر مهمون در پست معرفی مهمان جدید قرار میگیره. منتظر ارائه تعاریف و تشکراتتون هستم. از اونجایی هم که خیلی انتقاد پذیرم، همه اونایی که ازم انتقاد کنن رو به ضیافت معجون هام دعوت میکنم.

با تشکر
هکتور معجون ساز


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.