آنتونين و فرد از پله ها پايين آمدند و به مرگخواراني كه دور ميز جمع شده بودند ، پيوستند .
- روفوس ، ببين رفيقم اينجاست . خيلي بچه ي باحاليه !
همه ي مرگخواران به سمت آنتونين برگشتند و ...
مرگخواران : ويز... ويزلي ... بگيريدش !
آنتونين جلوي همه مرگخواران ايستاد و گفت : ويزلي كيه ؟ اين رفيقمه باب ...
مرگخواران آنتونين را از سر راه كنار زدند و فرد را گرفتند .
بلا هم كه از حركات آنتونين كلافه شده بود ، گفت : احمق ، اين فرد ويزليه !
- راس ميگي ؟ صب كن ببينم !!
راس ميگي ها ... خودشه !
مرگخواران :
آنتونين :
- خب ، حالا چي كار كنيم ؟
نارسيسا قاطعانه گفت : اول از همه ميبريمش پيش ارباب .
همه مرگخواران حرف او را تاييد كردند .
لحظاتي بعد ...بلا و لوسيوس به نمايندگي از بقيه ي مرگخواران و به همراه فرد كه دست و پايش بسته شده بود ، در يكي از اتاق هاي كلبه كه لرد در آن مستقر شده بود ، قرار داشتند .
- ارباب ، ما تونستيم فرد ويزلي رو دستگير كنيم .
در همين لحظه آنتونين بدون اجازه در اتاق را باز كرد و گفت : ارباب ، به جون جفت چشام خودم دستگيرش كردم .
- كروشيو ، آنتونين ... بيرون
لرد اندكي تامل كرد و گفت : خب ، زود باشيد جلسه اي براي توجيه افراد اعضامي تشكيل بديد .
- بله ، سروروم
ده دقيقه بعد ...همه ي مرگخواران ، به جز آنتونين كه باز هم به سقف آويزون شده بود ، دور ميزي چوبي كه در وسط كارگاه قرار داشت ، نشسته بودند و منتظر صحبت لرد بودند . سرانجام لرد دست خود را بالا آورد تا همه ساكت شوند و سپس شروع كرد به صحبت كردن ...
- همونطور كه ميدونيد فرد ويزلي دستگير شده و ما ميتونيم از طريق اون به ويزلي ها برسيم و من اين جلسه رو براي توجيه افراد اعضامي تشكيل دادم و ...
مرگخواران:
- كروشيو تو آل ... چرا ميخنديد ؟
- ارباب ، مگه شما ميخوايد راه پرسي رو ادامه بديد ؟
- كروشيو مرگخوار ، ديگه تكرار نشه .
لرد با عصبانيت حرفش را از سر گرفت و گفت : حالا كه ما يكي از ويزلي ها رو داريم ، بايد از اون استفاده كنيم .
- ارباب ، نقشه اي داريد ؟
لرد خنده اي شيطاني كرد و ...
ویرایش شده توسط روفوس اسكريم جیور در تاریخ ۱۳۸۸/۸/۷ ۲۲:۲۰:۴۳