1.بهله! جلسه اول و آخر خیلی میتونه جلب باشه! چرا؟ چون پروفسور به داستان گفتن و روش تدریسش و اسمش و اصل و نسبش و ... میپردازه و تو هم با خیال راحت میتونی با دوستات بحرفی یا بخوابی! اما وای به حال پروفسوری که از همون روز اول و دقیقه اول بگه کاغذ پوستیا رو میز، میخوام جزوه بگم.
2.کوییدیچ ورزش محبوب جادوگرا و ساحره هاس که برخلاف دنیای مشنگی که اکثر ورزش های محبوبشون تک جنسیتیه ( یعنی یا تیم مردونه س یا زنونه )، کوییدیچ هم ساحره و هم جادوگرو همزمان تو یه تیم میگنجونه.
یه تیم کوییدیچ هفت نفره س که شامل سه تا مهاجم ( حمله و گل زدن با سرخگونو بعهده دارن )، 1 دروازه بان ( جلو سه تا حلقه وایمیسه و مانع ورود سرخگون به درونش میشه )، دو تا مدافع ( با چماق (!) بلاجرارو دور میکنن، این بلاجرا همون توپ بدان که یکراست میرن تو سر و دل و شکم و پا و ... بازیکنا ) و یه جستجوگر! ( که باید گوی زرین رو بگیره! )
ناگفته نمونه که یه کاپیتانم هر تیم داره و البته یک عدد داور تو زمین وجود داره که قضاوت بازیو به عهده داره.
سه تا حلقه ی دراز دو طرف زمین نصب شده که مهاجمای تیم باید سرخگونو از توی اون رد کنن و واسه تیم امتیاز جمع کنن. تو این مدت دو تا مدافع سعی میکنن اون بلاجرا بشون آسیب نرسونن و این وسط جستجوگر بدون توجه به بقیه باید سعی کنه گوی زرین رو ببینه و بگیره و واسه تیمش 150 امتیاز بگیره تا مسابقه تموم شه. هر گروه امتیازش بیشتر بود برنده س که معمولا به خاطر اینکه گرفتن گوی زرین 150 امتیاز داره، تیمی که گویو گرفته برنده میشه. هرچند خلاف اونم میتونه اتفاق بیفته!
3.تصعید اسنورکک! رئال گانزید! جادوگرچستر!
واقعی هم میخواین میشه گفت تیم ملی کوییدیچ ایرلند و بلغارستان! + راونکلاو!
4.صفحه 1004 دفترچه خاطرات - روز چهارده فوریهامروز تیم گروهمون (راونکلاو) با اسلی مسابقه داشت و همه بدون ذره ای شک میگفتن ما برنده میشیم. اما مشکل از اونجا شروع شد که امروز صبح جغدی که نامه آورده بود تو شیر جستجوگرمون خرابکاری کرد و اونم حواسش نبود و خرد و مسموم شد و کلا به بازی نرسید. واسه همین دلمونو خوش کردیم به مهاجما! مهاجما فرت و فرت گل میزدن و درست لحظه ای که امتیازمون به 160 رسید، جستجوگر اسلی گویو گرفت. کلی خدارو شکر کردیم که یه مین زودتر گویو نگرفته، خلاصه برنده شدیم و الانم وقت ندارم بیشتر بنویسم. باید برم تو جشن پیروزیمون شرکت کنم.