هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۱:۵۹ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی .


نقل قول:
- چه تعداد ماگل و ماگل زاده کشته شدن مک ؟!

جادوگر سیاه پوست ، شتاب زده به اطرافش نگاه کرد و زمزمه کرد : صدها نفر قربان ! هنوز تعدادشون رو به طور دقیق نمیدونیم ! چیزی که مشخصه اینه که هنوز هم دارن کشته میشن !

براد غرولند کرد : پس جادوگرها چه غلطی میکنن ؟! برای چی مبارزه نمیکنن با جادوگرهای شرور و سیاه ؟!

جادوگر مسنی که کمی آن طرف تر ایستاده بود ، پوزخندی زد و گفت : اونا فقط به فکره خودشون هستن ! همه دارن از خانواده ی خودشون محافظت میکنن و ماگل ها ذره ای اهمیت ندارن براشون !

براد فریاد زد : ولی اینطوری دیگه چه چیزی از کشوره ما باقی میمونه ؟! چه امنیتی دیگه ؟! و ادامه داد : سریعتر همه جادوگرها رو به یک جلسه ی اضطراری دعوت کنید ! ما باید یک سازمان اختصاصی داشته باشیم !

- سازمان اختصاصی قربان !؟

- بله ! سازمان ِ حفظ امنیت جادوگری !


قسمتی از تاریخچه ی تشکیل وزارت خانه رو مطالعه کردید ! همینطور که گفته شد ، در سده ی سوم ، جادوگر های شریر بیش از قبل به کشتار جمعی ماگل های بی گناه پرداختند و براد فابیان که نقش ِ برجسته ای در بین جادوگر ها داشت ، تصمیم به ایجاد سازمانی گرفت که بتواند کنترل کامل روی تمام مسائل مربوط به جادو و جادوگری داشته باشد ! از این رو با جلسه ای که ترتیب داده شد ، با موافقت اکثریت جادوگران و ساحره ها ، سازمان حفظ امنیت جادوگری به وجود آمد که وظیفه ی کنترل اعمال جادوگران و همینطور موجودات جادویی را داشت . بعد ها نام ِ این سازمان به وزارت سحر و جادو تغییر کرد و بخش های بیشتری برای کنترل بهتر و دقیق تر امور مربوط به جادو و جادوگری به آن اضافه شد !



زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید.

گودریک گریفیندور که هزار سال پیش میزیسته ، در یک خاندان ِ اصیل ِ جادوگری در جنوب ِ لندن دیده به جهان گشود . از همان ابتدا با خلاقیت ها و کارهایی که میکرد توانست به خانواده اش ثابت کند که توانایی و شجاعت کافی را دارد .

زمانی که همه ی نوجوانان و جوانان به مدارس متفرقه جادوگری میرفتند ، او تصمیم گرفت بزرگترین مدرسه آموزش علوم و فنون جادوگری را تاسیس کند تا دیگر نیاز نباشد هر یک از خانواده ها فرزندانشان را به نقطه ی نامعلوم و مدرسه ای متفرقه که احتمال ِ دیدن آنها توسط مشنگها و یا جادوگران ِ شرور میرفت بفرستند . او در نظر داشت بزرگترین مدرسه جادوگری را که از هر نظر مطمئن و امن بود تاسیس کند تا بزرگترین دغدغه خانواده ها دوری از فرزندانشان باشد ، نه فکر اینکه آیا فرزندشان جان ِ سالم به در میبرد یا خیر !

از این رو از کمک ِ سه تن از دوستانش هلگا هافلپاف ، راونا راونکلاو و سالازار اسلیترین بهره گرفت و این نقشه را با آن ها در میان گذاشت ، با اینکه آنها هم مانند خودش در سنین جوانی بودند ، ولی مطمئن بود که اگر هر چهار نفر با یکدیگر متحد میشدند ، توانایی بنا کردن این مدرسه و تدریس علوم و فنون جادوگری را در آن خواهند داشت . او معتقد بود که هر چهار نفر بایستی آرم و شیئی مختص به خود را داشته باشند تا بین ِ سایرین شناخته شوند ! از این رو ، گودریک شمشیر ، راونا تاج ، هلگا فنجان و سالازار یک گردنبند را به عنوان شی ء مورد نظر انتخاب کردند ، همینطور هر یک نام ِ فامیلشان را روی یک گروه گذاشتند و آرم ِ گروهشان را مطابق با میل ِ خود برگزیدند ! گودریک شیردال ، هلگا گورکن ، راونا عقاب و سالازار یک مار را برگزید !

همچنین گودریک معتقد بود شجاعت ، پدید آورنده ی عقل و درایت ، اصالت و نجابت و سختکوشی در یک فرد است !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۷

بیدل آوازخوانold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۹ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۴:۱۲ جمعه ۹ مرداد ۱۳۸۸
از همین دو رو برا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 69
آفلاین
1.وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی .

وزارت سحر و جادو در اواخر سده چهارم و اوایل سده پنچم در شهر لندن و به همت وارلاک اول تاسیس شد.
وزارت سحر و جادو که یکی از قدیمی ترین تاسیسات جادوگری است برای جلوگیری از کشتار جادوگران توسط ماگل ها و بالعکس انجام شد.

همان طور که می دانید در قرون پانزده ، شانزده و هفده میلادی سوزاندن جادوگران در اروپا توسط ماگل ها فراوان شده بود و هرچند اکثر جادوگران می توانستند از چنگ ماگل ها بگریزند ولی بعضاً جادوگرانی بودند که با نیت خیرشان که کمک به ماگل ها بود ناخودآگاه هیزم سوزاندن خود را گرد می آوردند.

سرانجام جادوگران با پیشنهاد متفق القول خود زندگی زیر زمینی و در نهان را پذیرفتند و برای جلوگیری از هر گونه اشتباهی در این مورد وزارت سحر و جادو تشکیل شد. چندی بعد شاخه های متفاوت دیگری به وزارت سحر و جادو اضافه شد اعم از حقوق حیوانات ، حقوق جن های خانگی و...



2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید.

راونا راونکلاو در حدود هزار سال پیش در شمال انگلستان دیده به جهان گشود.
از همان بچگی پدر و مادرش وی را بابت عقل و هوش بسیارش تحسین و تعریف و تمجید می کردند و می دانستند که تک دخترشان به زودی شخصیتی خواهد شد که قسمتی از دنیای جادوگری را متحول خواهد کرد.

چندی بعد ، رونا راونکلاو در سن هفده سالگی از پدر و مادر خویش خداحافظی کرد و چون در آن زمان از سطح پایین جادوگری به ستوه آمده و زبان شکوه باز کرده بود به سمتی رفت که تا جایی که ذهن باهوشش اجازه می داد به جامعه جادوگری خدمت کند.

چندی بعد وی با هلگا هافلپاف ( که بعد ها نیز موسس گروه سخت کوشان هافلپاف شد ) آشنا شده و از آنجا افکار خود را برای تشکیل اولین مکانی که به جادوگران جوان و با استعداد جادو بیاموزد برای هلگا تشریح کرد.

چند ماه بعد هلگا هافلپاف و راونا راونکلاو برای ساختن و عملی کردن نقشه مدرسه علوم و فنون جادوگری با گودریک گریفیندور ( موسس گروه گریفیندور ) و سالازار اسلایترین ( موسس گروه اسلایترین ) آشنا شدند و بعد از پیدا کردن مکانی برای ساختن هاگوارتز مدرسه ای را ساختند که هم اکنون نیز در حال پروراندن جادوگران جوان می باشد.


ویرایش شده توسط بیدل در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۷ ۱۵:۱۶:۱۴

ان زمان که بنهادم سر به پای ازادی
دست خود ز جان شس�


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۷:۵۳ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۷

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
1.وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی .


وزارت سحر و جادو توسط بوزینیوس تالامیسوس کاراده ، فردی که در قرن 12 زندگی میکرد تاسیس شد.( دیگه استاد باید خودش بفهمه چه سده ای بوده!) وزارت خانه ی سحر و جادو ابتدا مکانی برای پنهان کردن جادوگران بوده است و هیچ ارزش غذایی دیگری.. چیز، ارزش دیگری ندارد. اما چند سال بعد تر، که یکی از ندیده های کاراده مشغول خواندن روزنامه بود متوجه حضور جادوگری شیطانی شد.. لرد ولدمورت.. و از آن پس؛ ملت را وادار به ساختن بخش های مختلف وزارت خانه کرد. هر شخصی را برای انجام کاری در رابطه با جادو گذاشت. به وزیر مشنگی هشدار داد که فردی خطرناک وارد دنیا شده است، اما با توهین روبرو شد. و سپس از آن به بعد وزارت سحر و جادو که مکان برای قایم شدن بود تبدیل به اداره ای بزرگ و وزارت خانه ای واقعی شد.

به نظر میرسید کاراده ی کوچک، کارش را به خوبی انجام میدهد اما او در واقع، فقط از ترسش این همه تلاش میکرد. اما نباید کارهای او و تاسیس یک وزارت خانه ی قدرتمند را حتی اگر برای حفظ جان خود نادیده گرفت.





2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید.

مجری تلویزیون گلوشو صاف میکنه .

ـ امم، اهم..! با سلام. بحث برنامه ی امروز که از جلسه ی قبل هم گفته بودیم زندگی نامه ی راونا ریونکلاو بوده است.

راونا در سال 1000 (!) به دنیا آمد. چرا علامت تعجب میذاری آقا، حقیقته! سپس در سال 1001 در اولین تولد زندگانیش اولین لبخندش را زد و با این کلمه آغاز به سخن گفتن کرد : " زن ! " البته این هوش سرشار او زبان زد و خاص و عام شد که راونادر اولین تولد عمرش سخن گفته است. بعد ها او یکی از چهار سر سازنده ی هاگوارتز شد. در آن شب های سخت و طاقت فرسا که تماما آه و ناله میکرد (!)، هافلپاف پیشش بود. ریونکلاو میدانست که هافل را عاشقانه دوست دارد . چندی بعد، سالازار در یک دعوا به او حقیقتی بس تلخ گوشزد کرد:

سالی: تو زن نیستی! تو مردی! تو یه مرد نا مرد ِ شبیه زن ها هستی! تو دو جنسه ای، اما بیشترت مرده! میدونی چرا تو تولد یه سالگیت گفتی زن؟ چون مردی!
راونا: بوقی میکشم پای..! ( سانســــــــــــور ! )
سالی: بکش منم .... !!! ( سانسور )

از مدیران هاگوارتز بعید بود اما بعد از آزمایشات بسیار راونا این حقیقت را درک کرد و زندگانی اش تیره شد و تار. و بعد از مدتی با جادو خود را ترمیم کرد و سپس با فردی که عاشقانه دوستش داشت ازدواج کرد واز او صاحب دختری شد. دخترش از بچگی عادت داشت گردنبند های مادرش را بدزدد.

روزی او یکی از وسایل خیلی مورد نیاز شب های مادرش را دزدید! آن وسیله حیاتی ترین چیز بود و مادرش بدون آن، نمیتوانست زندگی کند و شب ها به او خوش نمی گذشت.. راونا میتوانست از داروخانه یکی دیگرش را با رنگی دیگر تهیه کند، یکی نرم ترش را ! اما مال خودش را دوست داشت.. او از آن خیلی خاطره داشت.. تنها چیزی که شب هایش را خاطره انگیز میکرد.. بسه دیگه اینقدر کشش ندم، آنیت بلاکم میکنه. مسواکش رو میگم (!)!

راونا شب ها و روزها در خواب غلت میزد چرا که دهانش بوی گندیدگی میداد. او بالاخره شبی به اتاق دخترش رفت و مسواکش را درخواست کرد.

راونا: بچه پرروو من شصت روزه مسفاک (کپی رایت بای تره ور)نزدم!
هنا: به من چه؟
راونا:میزنم تو دهنتا، مسفاکمو بده.
هلنا: مامـــــــان! تو به من تهمت دزدی زدی؟
راونا:اون چیه پشتت قایم کردی؟
هلنا:مسواک تو که نیست.. یه چیز دیگه است!
راونا:

و از آن شب او تصمیم گرفت دیگر به هلنا اعتماد نکند. اما هلنا هنوز آن شب را به یاد داشت که چگونه مادرش او را با لگد از خونه بیرون انداخت و بنابراین انتقامش را گرفت و تاج ارزشمند مادرش را که جان پیچ تامی بود دزدید.

و برای خواندن ادامه ی داستان به کتاب هفتم هری پاتر مراجعه کنید....


[b]دیگه ب


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۰۷ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۷

بتی بریسویت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۰۶ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۰۳ شنبه ۱ فروردین ۱۳۸۸
از یه جای دنج
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 101
آفلاین
1.وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی .

از همان روزی که اولین جادوگران ، پی به جادوگر بودنشان بردند ، نیاز به یک مرجع نظم دهنده به این جامعه حس می شد . جادوگران شرور به مشنگ ها آزار می رساندند ، دست و پا چلفتی ها جلوی مشنگ ها غیب و ظاهر می شدند و خرابی به بار می آوردند ، بچه جادوگر های آموزش ندیده با جادو کردن در خانه به خودشان و خانه و خانواده شان آسیب می رساندند ، و مشکلاتی از این قبیل . مشنگ ها نباید پی به وجود داشتن جادوگر ها می بردند؛ آن ها از ساحران می ترسیدند و آن ها را می سوزاندند. باید قوانینی به وجود می آمد ؛ محدودیت هایی برای کسانی که جامعه جادوگران را به خطر می انداختند .

اولین وزارت سحر و جادو برای نظم بخشیدن به جامعه جادوگران توسط جمعی از جادوگرهای قدرتمند و معتبر تاسیس شد که نامی از آن ها در دسترش نیست . انتخابات برای برگزیدن اولین وزیر سحر و جادو فقط بین جادوگر های اصیل زاده بود و ساحره ها و مشنگ زاده ها حق رای نداشتند . طی این رای گیری ، ویلیام لایتنر به عنوان اولین وزیر جادو برگزیده شد .
این وزارت در ابتدا فقط دارای دو بخش « مبارزه با سو استفاده از جادو» و « آموزش و پرورش » بود و تنها به دستگیری جادوگر های خرابکار و زیر نظر گرفتن کار مدارس جادوگری می پرداخت . بعد ها بخش های «دایره آورور (کار آگاه) ها » ، « آزار های مشنگی - که بعد ها تغییر نام داد -» ، «حیوانات جادویی » و « ثبت اختراعات» نیز به آن اضافه شد تا همه زندگی جادویی را تحت کنترل داشته باشد .

2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید

هلگا هافلپاف ، یکی از چهار بنیان گذار هاگوارتز ، در سال 2906 قبل از میلاد در دهکده ای نزدیک منچستر به نام السسستو ( بخوانید اِل- سه-سِس- تو) که هم اکنون از روی نقشه حذف شده است به دنیا آمد . پدرش مهاجری دورگه و آلمانی- انگلیسی بود و مادرش از خانواده های اشرافی انگلستان بود که پس از ازدواج با « رنه هافلپاف » ، پدر هلگا ، از خانواده طرد شده بود . خانواده او مشنگ بودند و از کار های هلگا سر در نمی آوردند . او گاهی در هوا شناور می شد ، رنگ لباس هایش را تغییر می داد یا وسایل خانه را به پرواز در می آورد . مادرش که به شدت مذهبی بود ، با گمان اینکه دخترش به تسخیر ارواح شیطانی در آمده ، او را به معبدی در نزدیکی دهکده فرستاد تا راهب شود ، بلکه به حالت عادی بازگردد .
هلگا که خیلی مادرش را دوست داشت مخالفتی نکرد ؛ با این وجود به شدت از اینکه مثل آن پیرزن های خشک و مقید رفتار کند متنفر بود و در خلوت خودش به جادو می پرداخت . تا اینکه یک بار ، زمانی که هلگا برای سرگرمی در هوا شناور شده بود ، یکی از راهب ها او را دید و به مسئولین معبد گزارش داد . آن ها وحشت زده شدند . طبق قوانین آن زمان ، جادوگر ها باید سوزانده می شدند . اما هلگا با مهربانی ها و رفتار آرامش همه را شیفته خودش کرده بود . بنابراین آن ها هلگا را از معبد بیرون کردند ، قبری ساختگی برایش ساختند و به مادرش نوشتند که او به موجب بیماری درگذشته است .
هلگا آواره شد . از دهی به ده دیگر و از شهری به شهر دیگر می رفت تا اینکه به دره گودریک که در آن زمان دهکده سبز نامیده می شد رسید و با گودریک گریفیندور آشنا شد . گودریک بر خلاف او در خانواده ای جادوگر بزرگ شده بود . او هلگا را به خانه خودش برد ، و با خانواده اش آشنا کرد . آن ها از هلگا به گرمی پذیرایی کردند و او را میان خود پذیرفتند. هلگا به کمک گودریک بر قدرت جادویی خود مسلط شد و استعداد شگرف جادویی اش را به نمایش گذاشت . سختکوشی او باعث میشد که از پس هر جادویی بر بیاید .
گودریک او را با دوستانش ، «روونا ریونکلا» و « سالازار اسلایترین» آشنا کرد که هر دو جادوگران قدرتمندی بودند . آن ها تصمیم داشتند به کمک یکدیگر ، مدرسه ای برای آموزش جادو به کودکان جادوگر تاسیس کنند. بیست سال بعد ، آرزوی آن ها تحقق یافت و موفق شدند مدرسه بزرگ هاگوارتز را بسازند .
با این وجود ف بعد از مدتی بین آن ها تفرقه افتاد . سالازار معتقد بود نباید مشنگ زاده ها را در میان خودشان بپذیرند ؛ هلگا که خود طعم آوارگی به خاطر جادوگر بودن را چشیده بود و گودریک که به مساوات میان همه معتقد بود با او مخالفت کردند و سالازار هاگوارتز را ترک گفت –گفته می شود باتیلدا باگشات به دلیل مسائل اخلاقی بخشی از ماجرا را حذف کرده است . برخی از مورخان معتقدند سالازار عاشق روونا بوده و همراه او مدرسه را ترک کرده و مجبورش کرده دخترش را در هاگوارتز رها کند . بعد ها که همین دختر دیهیم روونا را دزدید ، روونا بارون خون الود را به دنبال دخترش فرستاد اما دیگر خبری از او نشد و روونا به خاطر عذاب وجدان و غم دوری دخترش دق کرد و مرد - .
با این حال مدرسه هاگوراتز به کار خود ادامه داد و هر سال تعداد بیشتری دانش آموز به آن می آمدند . هلگا از کارش راضی بود ، ولی هیچ وقت خود را به خاطر رفتن سالازار نبخشید . یک شب ، هلگا برای خواب به اتاقش رفت و هرگز بیدار نشد . جسد او را کف اتاق پیدا کردند ، در حالی که هنوز چوبدستی به دست داشت . بعضی معتقدند کسی او را کشته و او فرصت دفاع از خود را پیدا نکرده است . با این حال آنچه به طور رسمی علت مرگ هلگا هافلپاف 50 ساله می دانند ، سکته قلبی است . طبق وصیتش پیکر او در زادگاهش به خاک سپرده شد. در قبری که مادرش سال ها فکر می کرد قبر دخترش است .


ویرایش شده توسط بتی بریسویت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۶ ۱۵:۴۶:۴۱

[b]دامبلدوØ


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۰:۱۲ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
1. وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی ( 15 امتیاز )

وزارت سحر و جادو در سده سوم جادوگری ، نزدیک به دو هزار سال قبل تشکیل شد. اولین بنیان گذاران آن برادران گراهام بودند که پدر و مادری مشنگ داشتند اما خودشان از قدرت های جادویی برخوردار بودند. آنها اولین وزارتخانه را در جنوب شهر لندن برپا کردند و سعی کردند کنترل نظم و هماهنگی جامعه جادوگری را بر عهده بگیرند !

اولین اقدام نسبتا موثر انها تشکیل پلیس جادوگری و نظام کارآگاهی بود ...


اولین وظایف قابل ذکر وزارت کنترل نظم جادوگری و تصویب قوانین اساسی برای کنترل جامعه بود ... در ابتدا وزارت با مخالفت های گسترده ای مواجه شد اما کم کم حمایت جادوگران را بدست آورد ! یکی دیگر از اقدامات مهم وزارت در آن زمان تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت جادوگری و تنظیم قوانین در مورد جادوی سیاه بود !


2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید.( به عنوان مثال بادراد ریشو که در راونکلاو عضو است ، زندیگنامه راونا راونکلاو را بنویسد. ) ( 15 امتیاز )

هلگا هافلپاف

هلگا بیش از دو هزار سال پیش متولد شد. او در خانواده فقیر روستایی در جنوب شرقی انگلستان بزرگ شد. با بزرگ شدنش خانواده اش متوجه توانایی های جادویی و کارهای خارق العاده او شدند و چون فکر میکردند اون در تسخیر شیطان است از خانواده تردش کردند ...

هلگا در ده سالگی خانه را ترک کرد. او ابتدا به یک روستا دیگر پناه برد اما آنجا هم به خاطر همان اتفاقات خارق العاده تصمیم به کشتنش گرفتند و ناگزیر به فرار شد ! او در یازده سالگی خودش را نزد یک جادوگر مشهور آن زمان در انگلستان رساند و اراده در یادگیری توانایی های جادویی کرد ! او از جادوگر پناه خواست و جادوگر به او اتاقی برای زندگی داد.

هلگا هافلپاف در هجده سالگی ، در حالی که ساحره قدرتمندی شده بود خانه جادوگر را ترک کرد . او یکسال بعد در یک زندان مشنگی به علت شکنجه یک مشنگ به همراه یک مرد زندانی شد و آن مرد کسی نبود جز » سالازار اسلایترین !

هلگا به مدت یکسال زندانی بود و در بیست سالگی آزاد شد. او ابتدا به بزرگترین کتابخانه های دنیا و خانه بزرگترین جادوگران زمان رفت و علم و فن بسیاری آموخت. سپس در دوئل های مختلف شرکت کرد و در سی سالگی به عنوان قدرتمندترین زن جادوگر ، شانه به شانه راونا راونکلاو قرار گرفت. درست در آن سال بود که همراه با راونا ، سالازار و گودریک گریفندور تصمیم به تشکیل اولین مدرسه جادوگری انگلستان گرفتند » هاگوارتز !

هلگا سال های زیادی در مدرسه مدیریت کرد. او افرادی را در گروهش میپذیرفت که سختکوش و صادق باشند ! او معتقد بود :
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار بوسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »

او زنی بود که با توانایی های خود توانست از یک دختر اواره فقیر به یکی از بزرگترین جادوگران تاریخ تبدیل شود. از او فقط یک جام طلایی رنگ به یادگار مانده است ...


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۲۴ جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۷

دیدالوس دیگلold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲
از جلوی کامپیوترم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 338
آفلاین
1_وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی.

2_زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید



ج1)در اوایل سده ی سوم زندگی جادوگران بسیار بسیار در خطر بود.به طوری که دیگر جادوگران جایی برای فرار از دست مشنگ ها نداشتند.آنان مورد آزار و اذیت مشنگ ها قرار گرفته می شدند و از زندگی در این کشور ناراضی بودند.در این میان شخصی به نام آندوبان جانسون فکری به ذهنش رسید که بسیار موثر بود.او جادوگران را دور خودش جمع کرد و به آنها گفت که می خواد انجمنی به وجود آورند که جادوگران از آزار واذیت مشنگ ها درامان بمانند.آنها اول جا ومکان ثابتی نداشتند و هر روز در یکجا برنامه می گذاشتند.کار اصلی این جادوگران جلو گیری از آزار دیدن جادوگران توسط مشنگ ها بود.حدود ده سال بعد آزار مشنگ ها کم شد ولی به جاش آزار جادوگران به مشنگ ها زیاد شد.به همین دلیل آندوبان تصمیم گرفت مکانی را در زیر زمین بسازد و اسم آن را بگذارد:وزارت سحر و جادو
کار اصلی این انجمن عوض شد و به جای این که مواظب جادوگران باشند مواظب این شدند که جادو و جادوگری پیش مشنگ ها لو نرود.در همین زمان جادوی فراموشی ساخته شد.از دیگر کار هایی که این انجمن می کرد شناسایی جادوگران تبهکار و متوقف کردم آنها بود.

ج2)گودریک کالترین گریفیندور در یک دهکده ی جادوگری به نام گودریک هالو به دنیا آمد.نام اول این دهکده،دهکده ی والتُن نام داشت.او در سن 6 سالگی شروع کرد به یادگیری جادو از پدرش کالترین گریفیندور. به طوری که وقتی پا به سن 18 سالگی گذاشت جادوگر بسیار ماهری شد و برای کسب تجربه ی بیشتر به سفری در دور دست ها رفت.او در جنگلی درشرق ایرلند با زن اینگلیسی به نام سالازار اسلسترین دوست شد.سالازار به همراه دو دوستش یعنی ریونا ریونکلاو و هلگا هافلپاف به آن جنگل آمده بودند تا چیزی کشف کنند.این سه کادوگر هم مانند گودریک بسیار ماهر و قوی بودند.آنان تصمیم گرفتند که مدرسه ای در ایرلند بسازند که به هاگوارتز معروف است.گودریک پس از ساخت مدرسه به خانه باز گشت و با جادوگران تبهکاری که در این دهکده زندگی می کردند دوئل کرد و آنان را شکست داد.مردم دهکده خوشحال شدند و نام دهکده راگودریک هالو گذاشتند.گودریک مردی شجاع بود.شجاعت او در آن زمان با هیچ کس برابری نمیکرد.او پس از مرگ پدرش(کالترین) شمشیرش را گرفت و قدرتش دو چندان شد.بعد از پراکنده شدن سازنده های هاگوارتز او کلاهی کهنه در بیابانی پیدا کرد و پایش را روی آن کلاه گذاشت واز روی آن رد شد.وقتی داشت میرفت صدایی شنید که به او گفت:
_گودریک!میدونم مشکلت چیه!اگر منو با خودت از این بیابان ببری کمکت میکنم.
به همین دلیل گودریک کلاه را با خود به مدرسه آورد و کاری به او داد که کارش گروهبندی بود.وی در سن 89 سالگی بدون هیچ فرزندی از دنیا رفت.




غیر ممکن غیر ممکنه! همینی که گفتم...ناراحتی زنگ بزن 118


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۱۲ جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۷

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۵ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 389
آفلاین
1. وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی ( 15 امتیاز )

از سده ی چهارم به بعد میزان خشونت های برخی جادوگران نسبت به مشنگان و بالعکس افزایش یافت. با افزایش این خشونت ها و کش یافتن آن در سده ی پنجم مردی آزاده خواه (!) به فکر حفاظت از جادوگران و جلوگیری از کارهای نا بهنجار جادوگران افتاد. در انتها نیز پیروز شد و توانست وزارتی را به وجود آورد که بر جادوی مردمان هر کشور رسیدگی و نظارت داشته باشدو بتواند جادوی مردمان خود را در برابر مشنگ ها مخفی کند.

وی از همان ابتدا سعی کرد خود را در میان جادوگران و ساحرگان مردی با شخصیت و اخلاقی خوب نشان دهد. بدین ترتیب او توانست حمایت بسیاری از جادوگران و ساحرگان را به خود جلب کند. سرانجام نیز توانست به وسیله ی همین جادوگران تمام قدرت کشور خود را بدست آورد و وزارت خانه ای تاسیس کند. این مرد کسی نبود جز آرسینوس میدرونی!

2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید.( به عنوان مثال بادراد ریشو که در راونکلاو عضو است ، زندیگنامه راونا راونکلاو را بنویسد. ) ( 15 امتیاز )

در زمان های بسیار دور دختری زیبا و زیرک در خانواده ی جادوگری به دنیا آمد. از همان ابتدای چشم گشودن این دختر به دنیا همه ی اطرافیان لب به تحسین و تمجید از وی پرداختند زیرا دختری بس باهوش بود.

او توانست در همان سه ماهگی مامان و بابا (!) بگوید و با کارهای خارق العاده اش اطرافیانش را به وجد آورد. سال ها گذشت و دختر به دست پدر و مادرش جادوگری را آموخت ، در این میان نیز جادوهای جدید و عجیب و غریب و همچنین هوش و ذکاوتش مورد توجه همگان قرار گرفت.

سال های بسیاری از زندگی رونا ریونکلاو گذشت و او هرروز بیشتر از پیش به کسب تجربه می پرداخت تا اینکه با دوستان جدیدش هلگا هافلپاف ، گودریک گریفندور و سالازار اسلایترین آشنا شد. این چهار دوست رفاقت نزدیکی با یکدیگر داشتند و طبق صحبت های انجام شده شان سرانجام تصمیم به تاسیس مدرسه کردند.

هر کدام از این چهار موسس دارای نشانی از خودشان بودند که دیهیم ریونکلاو متعلق به رونا بود. این دیهیم طبق گفته های شنیده شده باعث میشود که هوش و ذکاوت در کسی که دیهیم را بر سر می گذارد وارد شود. بعدها این دیهیم توسط هلنا دزدیده و سال ها بعد از آن رونا به دلیل دوری از فرزندش و فشارات روحی به وجود آمده سر بر زمین نهاد!


ویرایش شده توسط لیلی لونا پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲ ۱۲:۱۶:۲۹


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۰:۳۹ جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۷

لونا لاوگود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۱:۴۲:۱۰ دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
از خرس مستربین خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 706
آفلاین
وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی ( 15 امتیاز )

تقریبا در اواخر سده ی سوم ، شخصی به نام جان جاکوب ، که شخصی بیست ساله و تازه ازدواج کرده بود به فکر افتاد تا کاری کند که جامعه ی جادوگری توسط ماگل ها از بین نرود ، وی شب ها و روز ها به فکر چاره ای در مورد این موضوع بود ، تا این که شبی به فکر ساختن مکانی برای حفظ جامعه ی جادوگری در مقابل ماگل ها افتاد ، چون در همین اواخر پدرش از دنیا رفته بود ، پول کلانی به دست آورده بود در نتیجه مقداری از پول را صرف ساخت ساختمانی بزرگ و زیبا که همچون قلعه میماند ساخت و نام آن را "وزارت سحر و جادو" نامید ، وی دارای پسران بساری بود که هر کدام یک سال ، یک سال با هم تفاوت داشتند ، پس پسرانش را به شهر های دیگر فرستاد تا در آنجا نیز وزارت سحر جادو داشته باشند ، این کار سال ها ادامه داشت و هنگامی که پدری میمرد ، پسرش را جایگزین خود میکرد ، اما سرانجام آخرین نواده که دارای همسر شد ، همسرش بچه دار نمیشد به همین دلیل تصمیم گرفتند که پس از مرگ او به انتخاب جادوگران و ساحرگان رئیس وزارت سحر و جادو در هر شهری انتخاب شود و اکنون نیز به همین صورت انتخاب میشود.
[b]2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید. ( 15 امتیاز )(ریونکلاو--رونا ریونکلاو)[/b]
موسس گروه ریونکلاو را زنی به نام رونا ریونکلاو عهده دار بود ، او چون به رنگ آبی علاقه ی بسار داشت رنگ گروه خود را آبی اعلام کرد و دانش آموزانش با لباسانی آبی رنگ وارد هاگوارتز میشدند ، وی دختر بسیار باهوش و البته زیبایی بود با موهایی بلوند و رنگ پوست رنگ پریده و چشمانی قهوه ای رنگ.

به گفته ی کلاه قاضی ریونکلاو از دره ی کوهستانی می آید که شاید منظورش جایی در اسکاتلند بوده باشد.

وی دختری به نام هلنا دارد که اکنون همه او را با نام بانوی خاکستری می نامند که روح گروه ریونکلاو است.

از گنج هایی که داشت میتوان به دیهیم نیم تاجی که بزرگترین گنج انسان است که وقتی بر سر گذاشته میشود هوش و خرد بسیار می آورد ، این تاج توسط هلنا دزدیده شد و در درختی پنهان کرد.

نماد این گروه عقاب است.
و همین طور رونا زیرک ترین ساحره ی عصر خود بوده و با هلگا هافلپاف دوست صمیمی بوده است و بالاخره از دلتنگی مرده است.


ویرایش شده توسط لونا لاوگود در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲ ۱۰:۴۰:۴۵

Only Raven !


تصویر کوچک شده


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۰:۴۲ جمعه ۲ اسفند ۱۳۸۷

ليسا  تورپين


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۷ یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۵۴ پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۹
از زير بارون...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 124
آفلاین
وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی ( 15 امتیاز )


در بين سده هاي 5 و 6 مكاني براي حل مشكلات و اختلافات جادوگري با ماگلي وزارتخانه ها در سراسر جوامع جادوگري تاسيس گرديد.
موسس آن فردي صلح طلب به نام ساگولياك بود.ساگولياك فردي بسيار مقتدر و باهوش بود و كتابي به نام وزارتخانه ي من(!) در رابطه با تاسيس وزارتخانه نوشت.

او در بخش يازدهم اين كتاب در صفحه ي پانصد و هفتاد و چهار درباره ي اهداف تشكيل وزارتخانه و اختيارات آن توضيحاتي داده كه از اين قرار است:

" من اهداف والايي براي ساختن وزارتخانه داشته ام. در جوامع مشنگي وزارتخانه وجود دارد!چرا در جوامع جادوگري وجود نداشته باشد؟من به سلامتي خانواده مي انديشم... ببخشيد من به پيشرفت جامعه ي جادوگري مي انديشم!

امروزه بسياري از ماگلها به راحتي مي توانند جادوگران را تشخيص دهند و يا به آنان آسيب برسانند و يا خسارات جبران ناپذيري به آنان وارد نمايند!پس من اين وزارتخانه را تاسيس نمودم تا از اين هرج ومرج ها و بي نظمي ها جلوگيري شود.همچنين جادوگران هم نبايد به حقوق ماگلها تجاوز كنند و يا از وسايل مشنگي استفاده هاي زيادي بكنند!!"


وي در ابتداي كارش افرادي را گرد خود آورد و حدودا ده پانزده نفر را در وزارتخانه استخدام كرد.ابتدا به دليل كمبود عضو و امكانات، وزارتخانه دچار مشكلات فراواني شد. اما پس از مدتي همه چيز فراهم آمد و ساگولياك توانست با پشتكار بيش از حد خود و به كارگيري امكانات كم وزارتخانه را رونق دهد و هم اكنون در هر شهري يك وزارتخانه ي سحر و جادو وجود دارد كه تمامي سعي و تلاشش اين است كه جادوگران و ماگل ها بدون هيچ اختلافي در كنار هم به راحتي زندگي كنند.آري...اگر ساگولياك نبود ...
كس ديگري وزارتخانه را تاسيس مي نمود! روح او شاد و يادش گرامي باد!

زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید


ميليون ها سال پيش دختري زيبا به نام روونا ريونكلا در دهكده اي كوهستاني در اسكاتلند چشم به جهان گشود.او داراي چشماني به رنگ قهوه اي تيره و همچنين موهايي مشكي بود.صورتي كشيده داشت.
او در همان كودكي داراي هوش و استعداد فراواني بود.به همين دليل به بهترين مدرسه در زمان خودش يعني بــِست اِستودنتس (!!!) به تحصيل جادوگري پرداخت.سالهاي تحصيلش را به خوبي گذراند و طي تحصيل با افرادي همچون گودريك گريفيندور،سالازار اسليترين و هلگا هافلپاف آشنا گرديد.او با هلگا دوستي بسيار صميمي شد و بيشتر اوقاتش را با وي مي گذرانيد.

پس از مدتي اين چهار دوست تصميمي گرفتند تا مدرسه اي بسيار عظيم و عالي براي دانش آموزاني كه مي خواهند به تحصيل جادوگري بپردازند ،تاسيس كنند.آنها مدرسه اي به نام هاگوارتز تاسيس كردند و با اين كار بزرگ خدمات بسيار ارزنده اي به جامعه ي جادوگري ارائه كردند.

آنها چهار گروه را تشكيل دادند.روونا گروهي به نام خانوادگيش يعني ريونكلا تشكيل داد كه بعدها دانش آموزاني در اين گروه (به وسيله ي كلاه گروهبندي )انتخاب مي شدند كه داراي ذكاوت و هوش بالايي باشند.

در كارت شکلات قورباغه ای مربوط به او نوشته شده است: «گفته مي شود كه ایده نقشه متغیر قلعه هاگوارتز توسط او مطرح شده است. او به خاطر هوش وخلاقيتش مشهور بود.»

او ديهيم نيم تاج پادشاهي ساخت كه بر سر هر كسي قرار مي گرفت هوش و ذكاوت مي آورد.اين تاج بعدها توسط دخترش هلنا ريونكلا دزديده شد كه به آلباني فرار كرد و آنرا در درختي پنهان كرد. سپس آن توسط تام ريدل پيدا شد و به جان پیچ تبديل و در اتاق نيازمندي ها پنهان شد. ديهيم توسط آتش شيطان نابود شد.

روونا هنگامي كه در حال مرگ بود به بارون خون آلود دستور داد تا دنبال دخترش بگردد و او را به پيش مادرش آورد تا شايد روونا بتواند دخترش را باري ديگر قبل از مرگش ملاقات كند.اما هلنا نپذيرفت و سپس توسط بارون خون الود كشته شد.

روونا در طول زندگي اش افتخارات بسياري كسب كرد.او زيرك ترين جادوگر زمان خودش بود مرد. او مي گفت: «ما به كساني كه هوششان مسلم است درس مي دهيم.»

او در سن جواني به دليل نامعلومي براثر دلشكستگي مرد.

روحش شاد و يادش گرامي باد!


ویرایش شده توسط ليسا تورپين در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲ ۰:۵۷:۳۱
ویرایش شده توسط ليسا تورپين در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲ ۱:۱۲:۱۲
ویرایش شده توسط ليسا تورپين در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲ ۱۴:۵۵:۲۰
ویرایش شده توسط ليسا تورپين در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲ ۱۷:۳۳:۰۲

[b][color=0066FF] " تا دنیا دنیاست آبی مال ماست / ما قهرمانیم ج


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۰۵ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۸۷

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
1. وزارت خانه سحر و جادو توسط چه کسی تاسیس شد ، در چه سده ای تشکیل شد و چه وظایفی را در اختیار داشت. همراه با شرح وافی و کافی ( 15 امتیاز )
همان طور كه می دانيم پيش از تشكيل وزارت سحر و جادو شورايی به نام شورای جادوگری وجود داشته است. آخرين شخص كه رياست شورای جادوگری را بر عهده دشته الفريدا كلاگ بوده است. وی در زمان حكومت خويش توانست تلاش بسياری برای يافتن فرق ميان يك جانور با يك انسان كند. در كتاب "جانوران شگفت انگيز و زيستگاه آنها" در مورد اين موضوع چنين می خوانيم:
-«برداك مالدون‌ رييس شوراي جادوگران{پيش از تشكيل وزارت سحر و جادو شوراي جادوگران وجود داشته است.}در قرن چهاردهم اعلام كرد از آن تاريخ به بعد همه اعضای جامعه ی جادوگری كه بر روی دوپا راه ميروند در گروه آدميزادگان و سايرين در گروه جانوران قرار ميگيرند.او با روحيه صميمانه كليه آدميزادگان را احضار كرد تا در كنار جادوگران در جلسه ای شركت كنند ام در كمال شگفتی دريافت كه در اين زمينه مرتكب اشتباه بزرگي شده است.سالن لبريز از جن هايي شد كه هر موجود دوپايي را كه پيدا كرده بودند با خود به جلسه آورده بودند.باتيلدا بگشات در كتاب تاريخچه جادوگری نوشته است:

صداي جيغ و ويغ پرپرك ها ناله ی نشانكها و آواز مداوم و گوشخراش رنگينكها در فضا ميپيچيد و صدا به صدا نميرسيد.همين جه جادوگران و ساحره ها توجه خود را به كاغذهای مقابلشان معطوف كردند پریها و جنهاي كوتوله دورسرشان به پرواز درآمدند و شروع به كركر و ورور كردند.ده دوازده غول غارنشين با چماق هايشان به در و ديوار ميكوبيدند و ميز و صندلی ها را ميشكستنددر اين ميان عفريته ها بر فراز سالن به پرواز درآمده و به دنبال كودكي برای خوردن بودند.رييس شورا از جايش برخاست اما در همان هنگام پايش بر روي يك كپه مدفوع كاكلي لغزيد.او در حالي كه لعن و نفرين ميكردبا عجله از سالن خارج شد.

چنان كه از نظرتان گذشت داشتن دوپا به تنهايي دليل مسلمي براي قرار گرفتن در دسته آدميزارگان نيست.

خانم الفريدا كلاگ جانشين مالدون اعلام كرد تمامی موجوداتي كه ميتوانند به زبان انسانها صحبت كنند از گروه آدميزادگان محسوب ميگردند.بنابراين تمامي موجوداتی را كه قادر بودند منظور خود را برای اعضای شورا بيان كنند برای شركت در جلسه بعدي دعوت كردند.اما اين بار هم با مشكل روبه رو شدند.غولهای غارنشين كه چند جمله ساده را از جنها آموخته بودند باز هم به شكستن وسايل و برهمزدن جلسه پرداختند و ...

تا سال ۱۸۱۱ هيچ يك از تعاريف مطرح شده براي اكثريت جامعه ی جادوگري قابل قبول نبود.گروگن استامپ در بدو انتصاب خود رد مقام وزير سحر و جادو اعلام كرد آدميزاد موجودي است كه هوشمندي لازم براي درك قوانين را دارا باشد.از نمايندگان غولهای غارنشين بدون حضور اجنه مصاحبه به عمل آوردند و به اين نتيجه رسيدند كه آنها توانايي درك هيچ سخنی را ندارند.بنابراين آنها در گروه جانوران قرار گرفتند.براي اولين بار از طريق مترجمين از مردم دريايي دعوت شد كه در گروه آدميزادگان جاي گرفتند.پريان و اجنه كوتوله و جنهای خاكي را به رغم ظاهر انسان نمايشان در گروه جانوران قرار دادند.همه ميدانند كه سانتورها حاضر نشدند در گروه آدميزادگان قرار گيرند و درخواست كردند در گروه جانوران باقی بمانند.»
اولين وزير سحر و جادو گروگن استامپ بوده. وی از آلفريدا كلاگ رئيس شورای جادوگران آن دوره اجازه خواست تا برای مردم سخنرانی ای انجام دهد. بعد از سخنرانی وی مردم به او علاقه مند شدند. وی می خواست وزارتخانه ای با نام سحر و جادو را تاسيس كند و قوانين شورای جادوگران را تغيير دهد. برای موجب شدن اين امر زير نظر آلفريدا كلاگ انتخاباتی برگزار شد. موضوع اين انتخابات اين بود كه "وزارت سحر و جادو را می خواهيد يا شورای جادوگران را؟" در اين انتخابات هفتاد درصد مردم به وزارت سحر و جادو و سی درصد آنان به شورای جادوگری رای دادند. وظيفه ی او طبق گفته های خودش ايجاد كردن زندگی راحت برای مردم بود. او در سال 1811 ميلادی در سده ی نوزده روی كار آمد.

2.زندگینامه موسس گروه خودتان را در ده الی پانزده خط بنویسید. ( 15 امتیاز )

به گفته ی كلاه گروه بندی گودريك گريفندور از يك سرزمين بكر می آيد. در كتاب تاريخ جادوگری باتيلدا بگشات اين موضوع كمی بيشتر معلوم شده است: (گودريك گريفندور در دهكده ای در غرب كشور به نام گودريكز هالو كه از اسم خودش گرفته شده است به دنيا آمد.)
وی معتقد بود كه به هركسی كه توانايی جادويی از خودش نشان دهد بايد اجازه داده شود كه به هاگوارتز بيايد.
گودريك گريفندور، يكی از چهار بنيانگذاران مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز دارای موهايی قرمز و يال مانند، چشمانی سبز و بدنی قدرتمند می باشد. گريفندور بهترين دوئل كننده در زمان خودش و يك مبارز روشن فكر عليه تبعيض نژادی نسبت به مشنگ ها بود.
كلاه قاضی يا گروه بندی و شمشير گريفندور متعلق به وی بوده اند. نماد او شيری قرمز و طلايی رنگ بود.


ویرایش شده توسط كينگزلی شكلبوت در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۱ ۱۹:۱۱:۳۱







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.